eitaa logo
کانال شعر علوی
890 دنبال‌کننده
14.6هزار عکس
3.5هزار ویدیو
39 فایل
ادمین @GAFKTH 💐شکر خدا که نام "علی" علیه السلام بر زبان ماست 💝ما شیعه ایم و عشق "علی" علیه السلام هم از آن ماست 💐از "یا علی" علیه السلام زبان و دهان خسته کی شود؟ 💝اصلا زبان برای همین در دهان ماست.
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷🍃 مولانا میگه اگر همه جا تاریک بود،دوباره بنگر شاید نور خود تو باشی!✨ سلام و صبح بخیر....🌹
بگذار که سر بر سر دوش تو گذارم تا چشم کُند کار، برای تو ببارم چون ابر ِسفرکرده به دریا و در و دشت می آیم و جز اشک، رهاورد ندارم خون می خورم ازدرد ونپرسی به چه حالم جان می کنم از هجر و نگویی به چه کارم بــا نامه و پیغام که بی سود و ثمر بود گفتم که تو را برسر ِانصاف بیارم امّید وصالم نشود کاسته از هجر من نخل ِخزان دیده مشتاق ِبهارم خورشید و مه از دور تو را سجده کُنانند من سوخته بی سروپا در چه شمارم؟ غم نیست که غارت کُندَم مور، ولیکن فرصت ندهد برق که من دانه بکارم گفتم که به پابوس تو جان را برسانم ترسم نرسی از ره و من جان بسپارم
✅ ۸شهریور سالروزشهادت شهید محمدعلی رجایی و شهیددکتر محمدجوادباهنر گرامی باد 
غمزه یار بر کوی دلم سوی دلم باز گذر کن خورشیدرخ اززلف سیه فام بدرکن احسان تو افزون بود از دست نیازم یک شعشعه از خود بنما نور بصرکن گویم به تو ای عاشق دل سوخته زنهار زان حرف که رنجددل معشوقه حذرکن چون باد بهاری که به گلها بدمد جان بر گلشن خشکیده ی دل باز نظر کن این دیده به در مانده که از در بدر ایی از شوق رخت دیده ی ما دیده ی ترکن گویی که شبم بی تو سحر هیچ ندارد بنما رخ خود شام من از مهر سحر کن گر یار به غمزه خبری از تو نگیرد نازش بخر ای جان تو ازو کسب خبرکن جانا به وفای تو قسم کز ره غفران از کوتهی ی همّت خونسار گذر کن خونساری ۲۵ / ۲ / ۱۳۹۷
زود می‌گیرد به دندان ندامت پشت دست هرکه حرف نیکخواهان را نمی‌گیرد به گوش
تا که آمد خانه بهمن برق رفت تا که خارج گشت سوسن برق رفت خشتک شوهر دوباره پاره شد تا نمودم نخ به سوزن برق رفت تا که شد آغاز سریال اوشین داد زد سیما و سوسن برق رفت در صف نان نوبت بنده رسید چونکه شد گاهِ شمردن برق رفت رفته بودم عکس گیرم از بدن در اتاق سی تی اسکن برق رفت توی آشپزخانه مشغولم به کار تا که روشن گشت همزن برق رفت میهمان آمد سرم آوار شد تا شدم مشغول پختن برق رفت بچه در تی وی فلش را جا زد و تا که شد آغاز بتمن برق رفت روم بر دیوار رفتم مستراح در حمام و توی گلخن برق رفت رفته ام حمام و موها پر ز کف دوش باز و گاه شستن برق رفت مرغ و ماهی در فریزر شد خراب بس که شد خاموش روشن برق رفت پختم از گرما چو کولر شد خموش بس که هنگام وزیدن برق رفت گفت بابا جان بزن کانال دو تا خبر آید ز لندن برق رفت دزد آمد کرد جارو خانه را چونکه آمد خانه رهزن ، برق رفت علیرضا تیموری
من نمی‌دانم که دل می‌سوزد از غم یا جگر آتش افتادست در جایی و دودی می‌کند
شديم پير به عصيان و چشم آن داريم که جرم ما به جوانان پارسا بخشند
شديم پير ز بار غم تو ، رحمی کن به ما که رحم نکرديم بر جوانی خويش
مشو از شکر حق غافل که حق از خلق نعمت را نمی گیرد به کفر، اما به کفران باز می گیرد
شوخی مکن ای پير که هر موی سپيدی شمشير زبانی است ز بهر ادب تو
هر قطره‌ای ز اشک ، جگر گوشه‌ی من است گاهش به دیده ، گاه به دامن گرفته‌ام
بس‌که می‌ترسم از جدایی‌ها بیم دارم زِ آشنایی‌ها... 🌱
هر کسی می‌کند از یار مرادی حاصل حاصلِ من غم یارست و خوشا حاصل من!… 🌱
دلبستگی‌ست مادرِ هر ماتمی که هست می‌زاید از تعلّقِ ما هر غمی که هست... 🌱
نشانِ راهِ سلامت زِ من مپرس، که عشق زمامِ خاطرِ بی‌اختیارِ من دارد... 🌱
ای عشق بگو دگر چه دارم بی تو بی صبرم و پر زانتظارم بی تو من ماندم وکوچه های سرگردانی آواره شدم بگو ببارم بی تو -----------------@ صدیقه شا داب نیک
گفتم این دل چیست کز وی این ‌همه باید کشید؟ سینه کردم چاک دیدم قطره‌خونی بیش نیست... 🌱
قصه ی خدمت می شناسد برتر از هر نام ،نامِ خویش را آنکه دید ارجح ز هر چیزی مقامِ خویش را صرف خواهد کرد در راهِ بقایِ نام و نان پست و میز خدمت و کار و کلام خویش را خویشتن را کی کُند وقف امام مکتبش؟ می کند خرج خودش حتی امامِ خویش را می کند پنهان نفاق خویشتن را در وفاق آنکه داده دست گمراهان زمام خویش را تلخ خواهد کرد کامِ مردم درمانده را تا کند شیرین به هر تزویر،کام خویش را می کُند قرآن حق یک روز رسوا،عاقبت آنکه را گسترده با آیات،دامِ خویش را هرکه باشد مرد خدمت شیوه اش اینگونه نیست کی پسندد بر دوام حق،دوام خویش را صرف خواهد کرد چون شمعی بدون‌چشمداشت در مسیرِ نور بخشیدن تمام خویش را غصه خواهد خورد از بهرِ ناهارِ کارگر می برد از یاد از اندوه ،شام خویش را جز برای یاریِ افتادگان و بی کسان برنخواهد داشت در ایام ،گام خویش را با عمل بر سیره ی مولایِ مظلومان علی(ع) می فرستد برهمه عالم پیامِ خویش را در دل ده کوره های دور پیدا می کند در دوای درد مردم ،التیام خویش را در میان موج تهمت های سخت و ناروا وا نسازد جز به ذکر خیر ،کامِ خویش را باهنر،آنکه شهادت را نصیب خویش ساخت دید لبخندِ امام تشنه کامِ خویش را چون رجایی یا رییسی تا ابد در قلبهاست هر که نشناسد به خدمت صبح و شامِ خویش را نیست هرگز خاکِ در خور بهر اهلِ آسمان می برد حق،دوستانِ بامرام خویش را خُرَّم آن مردان که نزد دوست دولت یافتند می فرستم سوی شان ازجان سلامِ خویش را
◾️۲۴ صفر سالروز وفات عالم و شاعر و وزیر دولت آل بویه در قرن چهارم که نقش مهمی در گسترش تشیع در اصفهان و ایران داشت. ▪️دنیویت و دیانت ابن عباد دو چهره از یک شخص بود،گویی در سینه ی او دو قلب می تپید! متکلم و عالم و وزیر از یک سو و شاعر و عاشق پیشه و هزله گو از سویی دیگر. در سیاست کاربلد بود و بسیاری از امور حکومت آل بویه به او سپرده شده بود. در کتاب تاریخ قم آمده که صاحب بن عَبّاد مشکل خراج و بی‌ آبی قم را حل کرد و حصار دور شهر قزوین را نوسازی کرد. صاحب بن عَبّاد را می شود موسس اولین کتابخانه عمومی جهان اسلام نامید. در کتاب تاریخ قم آمده که قبل از او علما و وزرا و پادشاهان کتاب های خود را مانند سیم و زر در گنجینه ها پنهان می کردند اما او کتاب های خود را که حدود ۴۰۰ بار شتر می شدند در اختیار اهل مطالعه قرار می‌داد تا استفاده کنند! در نهایت سلطان محمود غزنوی به جرم این که کتاب های او نوشته رافضیان و زندیقان است کتابخانه او را سوزاند! صاحب بن عباد دو قصیده برای امام رضا علیه السلام می گوید و شیخ صدوق برای تشکر،کتاب عیون اخبار الرضای خود را به صاحب تقدیم می کند و در مقدمه کتاب درباره او می نویسد: چيزى را در نزد او ارزشمندتر از علوم(روايات)اهل بيت عليهم السلام نيافتم.چون او به ريسمان هدايت و ولايت آنان چنگ زده و طاعتشان را گردن نهاده و امامتشان را پذيرفته است خداوند عزتش را پايدار كند. چون می خواستم که محبت ها و الطاف او را كه نسبت به من ابراز نموده بوده جبران كنم و در نزد او تقرّب جويم و كوتاهى هاى خود را در مورد خدمتش تلافى نمايم، اين كتاب(عیون اخبار الرضا)را براى كتابخانه پُر رونقش تأليف نمودم. صاحب بن عباد اهل برائت بود و بسیاری از اوقات از شیخین با طعن یاد می کرد و می‌گفت ناصبی ها را ترک کرده ام و ترسی ندارم که مرا رافضی بنامند. ثعالبى در یتیمة الدهر این شعر را از او نقل مى کند: «حبُّ علیّ بن أبی طالب *هو الّذی یهدی إلى الجَنّه إن کان تفضیلی له بدعةً *فلعنةُ اللهِ على السُنّه» (دوستى على ابن ابى طالب است که به بهشت هدایت مى کند .اگر برتر دانستن على بدعت است پس لعنت خدا بر سنّت باد) او بسیار حاضرجواب و بذله گو بود. ثعالبی نقل می کند که یک بار در مجلس صاحب بن عباد،از بدیع الزمان همدانی(شاعر) بادی در رفت.او شتاب زده گفت که این صدای تخت بود.اما صاحب در پاسخ گفت:ترسیدم که صدای«تحت» باشد! و در آخر برای ختم کلام بسنده می کنم به کلام علامه امینی که در شأن او می‌ گوید: او از كسانی است كه شرح حال نویس،هر اندازه ادیب و سخندان باشد از بیان فضایل و مكارم او ناتوان بوده، زبانش در كام می‌خشكد. مزار او در میدان طوقچی است. روحش شاد/صلوات
💠 محراب جمکران 🔻 دلم قرار نمی‌گیرد از فغان، بی‌تو سپند‌وار ز كف داده‌ام عنان بی‌تو 🔻 ز تلخ‌كامی دوران نشد دلم فارغ ز جامِ عشق لبی تر نكرد جان بی‌تو 🔻 لب از حکايت شب‌های تار می‌بندم اگر امان دهدم چشم خون‌فشان، بی‌تو 🔻 عقیقِ سرد به زیرِ زبانِ تشنه نهم چو یادم آید از آن شكّرین دهان، بی‌تو 🔻 گزارش غم دل را مگر كنم چو امین جدا ز خلق به محراب جمكران بی‌تو ✍️ شاعر: امین (حضرت آیت الله سیّدعلی خامنه‌ای دام‌ظله 📎 📎
رفتی کربلا و برگشتی بیشتر مراقب دلت باش دلی که با عطر ابا عبدالله ممزوج شده حیفه غرق گنااه بشه💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
... وقتی تو بازرسی اماکن زیارتی میگن گوشیتون رو در بیارین ببینم به خاطر اینه...😕