eitaa logo
کانال ܢܚ݅ܫܝ‌ ܫܠࡐ‌ܨ
1هزار دنبال‌کننده
16هزار عکس
4هزار ویدیو
43 فایل
ادمین @GAFKTH 💐شکر خدا که نام "علی" علیه السلام بر زبان ماست 💝ما شیعه ایم و عشق "علی" علیه السلام هم از آن ماست 💐از "یا علی" علیه السلام زبان و دهان خسته کی شود؟ 💝اصلا زبان برای همین در دهان ماست.
مشاهده در ایتا
دانلود
سحر با باد می‌گفتم حدیث آرزومندی خطاب آمد که واثق شو به الطاف خداوندی دعای صبح و آه شب کلید گنج مقصود است بدین راه و روش می‌رو که با دلدار پیوندی
آن جا که ساقیِ نگهِ او دهد شراب نتوان نگاه داشت به زنجیرِ توبه ام 🌸
وز شوق اين محال كه دستم به دست توست من جای راه رفتن پرواز می‌كنم ... 🌸 فریدون مشیری
غم مخور جانا در این عالم که عالم هیچ نیست نیست هستی جز دَمی ناچیز و آن دَم هیچ نیست
. مُرده ام در برزخِ تردید ها ، اما هنوز ... میشود با بوسه ای روحِ مرا احضار کرد! 🌸
بیا کز عشق تو دیوانه گشتم وگر شهری بدم ویرانه گشتم ز عشق تو ز خان و مان بریدم به درد عشق تو همخانه گشتم چیان کاهل بدم کان را نگویم چو دیدم روی تو مردانه گشتم چو خویش جان خود جان تو دیدم ز خویشان بهر تو بیگانه گشتم فسانه عاشقان خواندم شب و روز کنون در عشق تو افسانه گشتم
در جهنم خوش توان بودن اگر یکبار تو... در همه عمر آئی و پرسی و گوئی چیست حال ؟ 🌸
شبی را با من ای ماه سحرخیزان سحرکردی سحر چون آفتاب از آشیان من سفرکردی هنوزم از شبستان وفا بوی عبیر آید که چون شمع عبیرآگین شبی با من سحرکردی صفا کردی و درویشی بمیرم خاکپایت را که شاهی محشتم بودی و با درویش سرکردی چو دو مرغ دلاویزی به تنگ هم شدیم افسوس همای من پریدی و مرا بی بال و پر کردی مگر از گوشه چشمی وگر طرحی دگر ریزی که از آن یک نظر بنیاد من زیر و زبر کردی به یاد چشم تو انسم بود با لاله وحشی غزال من مرا سرگشته کوه و کمر کردی به گردشهای چشم آسمانی از همان اول مرا در عشق از این آفاق گردیها خبرکردی به شعر شهریار اکنون سرافشانند در آفاق چه خوش پیرانه سر ما را به شیدائی سمرکردی 🌸 استاد شهریار
تا خنده‌ی تو میچکد از خوشه‌ی لب‌ها بیچاره بمی‌ها و غم نرخ رطب ها...
صد نامه نوشتیم و جوابی ننوشتند ... این هم که جوابی ننوشتند، جواب است! 🌸
مرا ز خاطر تو هیچکس جدا نکند که دشمنم به دلم این جفا روا نکند برای حال کسی چون من از گذشته مگو که درد خاطره را خاطره دوا نکند به این منِ همه بی دل فقط مگو مجنون که حقِ مطلب ما را جنون ادا نکند خدا مرا ز خیال تو در امان دارد به این خدا نشناسد بگو : خدا نکند! .
خرم آن روز کز این منزل ویران بروم راحت جان طلبم و از پی جانان بروم دلم از وحشت زندان سکندر بگرفت رخت بربندم و تا ملک سلیمان بروم