eitaa logo
کانال شعر علوی
890 دنبال‌کننده
14.6هزار عکس
3.5هزار ویدیو
39 فایل
ادمین @GAFKTH 💐شکر خدا که نام "علی" علیه السلام بر زبان ماست 💝ما شیعه ایم و عشق "علی" علیه السلام هم از آن ماست 💐از "یا علی" علیه السلام زبان و دهان خسته کی شود؟ 💝اصلا زبان برای همین در دهان ماست.
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺یک بغل عشق و صفا 🌸بقچه‌ی مهر و وفا 🌼همه از عمق وجود 🌺هدیه قلبی ما به همه تاج سرا 🌸لحظه‌های زندگیتون شیرین 🌼و شادی‌هاتون همیشگی 🌹پنج شنبه‌تون گلباران عزیزان🌹 ‌‌
خرقه پوشان به وجود تو مباهات کنند ذکر خیر تو در آن سوی سماوات کنند پارسایانِ سفرکرده به آفاق شهود در نسیم صلوات تو مناجات کنند پیش آیینه‌ی پیشانی تو هر شب و روز ماه و خورشید تقاضای ملاقات کنند پی به یک غمزه‌ی اشراقی چشمت نبرند گرچه صد مرحله تحصیل اشارات کنند بعد از این، حکمتیان نیز به سر فصل حیات عشق را با نفس سبز تو اثبات کنند قدسیان چون ز تماشای تو فارغ گردند عطر انفاس تو را هدیه و سوغات کنند بعد از این شرط نخستین سلوک این باشد که خط سیر نگاه تو مراعات کنند 🔸شاعر: زکریا اخلاقی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زهجر پیر جماران به غم گرفتاریم زدرد دوری او ناله ها ز دل داریم کجاست مخزن اسرار انقلاب حسین کجاست پیر جماران، امام خوب خمین من از تداوم این انقلاب دانستم که خامنه شده خطی به امتداد خمین وعبرتی که ز خندق گرفته ایم وحنین فدای انقلاب حسینی فدای پیر خمین اللهم احفظ قائدنا الخامنه ای م.نادعلیان
🌷جمعه تون شاد و زیبا 🌸امـروز برای 🌷تک تکون از خدا میخوام 🌸در کنار خانواده و 🌷عزیزانتان بهتـرین 🌸آدینه را سپری کنید 🌷لحظه هایی شیرین 🌸دنیایی آرام و 🌷یه زندگی صمیمی 🌸آرزوی من برای شماست 🌷جمعه تون زیبا و در پناه خدا
😔🍃😔 تا ظهورت چقدر فاصله داریم آقا آه از جمعه ی بی تو گله داریم آقا  زلف شب را به سراپای سحر می ریزم    تا خود صبح به راه تو قمر می ریزم  ساحل چشم من از شوق به دریا زده است چشم بسته به سرش موج تماشا زده است  جمعه را سرمه کشیدم كه مگر برگردی با همان سیصد و دلتنگ نفر برگردی  زندگی نیست ممات است، تو را کم دارد    دیدنت ارزش آواره شدن هم دارد  خیر از جمعه ندیدیم به والعصر قسم بی تو ما طعنه شنیدیم به والعصر قسم  از دل تنگ من آیا خبری هم داری؟ آشنا، پشت سرت مختصری هم داری؟  لذت درد تو شد مزد دعای پدرم   من به این چشم کشم درد، به جای پدرم  هیچ کس تاب و تب چشم تو را درک نکرد هیچکس اشک شب چشم تو را درک نکرد  ما کجا درد کشیدیم به اندازه ی تو  روز و شب گریه ندیدیم به اندازه ی تو  منّتی بر سر ما هم بگذاری بد نیست  آه کم چشم به راهم بگذاری، بد نیست  نگرانم كه پس از مردن من برگردی پای تابوت، سر بردن من برگردی  نکند منتظر مردن مایی آقا ؟   منتظرهات بمیرند میایی آقا ؟  من به جز تو به کسی جان بدهم ممکن نیست به اجل مهلت جولان بدهم ممکن نیست  به نظر می رسد این فاصله ها کم شدنی ست غیر ممکن تر از این خواسته ها هم شدنی ست   دارد از جاده صدای جرسی می آید   مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید  چون قرار همه با حضرت آقا جمعه است  همه ی دلخوشی هفته ی ما با جمعه است  منجی ما به خداوند قسم آمدنی است یوسف گم شده، اید اهل حرم آمدنی است  من شب جمعه قرار تو دلم میخواهد صبح فرداش کنار تو دلم میخواهد  رفته بودی که بیایی چقدر طول کشید عرض کردیم كه نبودی سحر طول کشید  ما برای خودمان اینهمه گفتیم بیا نذر کردیم به پای تو بیافتیم بیا  تا ببینیم تو را تا به کجا باید رفت شب جمعه نکند کرببلا باید رفت  نذر کردیم به هر حال ببینم تو را کربلا یا دم گودال ببینیم تو را شعر از شاعر گرانقدر «صابر خراسانی» اللهم عجل لولیک الفرج آقا بیااااااااااااا😔
امام خمینی ره در دلـــــــم بــــــــود كه آدم شوم؛ امّا نشدم بــــى‏خبر از همه عالم شوم؛ امّا نشدم بـــــــر درِ پیــــــرِ خــــــرابــــات نهم روى نیاز تا بــه این طایفه محرم شوم؛ امّا نشدم هجرت از خویش كنم، خانه به محبوب دهم تا بـــه اسمـــــاء معلّم شوم؛ امّا نشدم از كف دوست بنوشم همه شب باده عشق رستــــه از كوثر و زمزم شوم؛ امّا نشدم فــــــــــارغ از خـویشتن و واله رخسار حبیب همچنــــان روح مجسم شوم؛ امّا نشدم سر و پا گوش شوم، پاى به سر هوش شوم كـــــز دَم گرم تو مُلهَم شوم؛ امّا نشدم از صفــــــا راه بیابــــــم به ســــــــوى دار فنا در وفــــا یــــــار مسلّم شوم؛ امّا نشدم خواستم بر كنم از كعبه دل، هر چه بت است تــــا بــــرِ دوست مكرّم شوم؛ امّا نشدم آرزوهــــا همـــــه در گور شد اى نفس خبیث در دلــــم بــــود كـه آدم شوم؛ امّا نشدم دیوان امام خمینی (ره)
♥️.....♥️......♥️ بيخود اَز خويشَم و دور اَز تـو ڪَسی نيسْٺ مَـرا بہ تـ♥️ـو اِی عِشـــق اَز ايـنٖ فـٰاصلہ ی دور، سـَلاٰم ✋ صلی الله علیک یا اباعبدالله ❤️ ........♥️ ):
💔.....💔 چشم‌ من‌ خیره‌ به‌ عکس‌ حرمت‌ بند شده با‌ چه‌ حالی‌ بنویسم‌ که‌ :(... (💔دلم‌ تنگ‌ شده . . .😭
هدایت شده از 
🦋سلام دوستان خوبم 🌼صبح آدینه تون زیبا 🦋امیدوارم یک روزعالی را 🌼در کنار خانواده ودوستان 🦋و عزیزان داشته باشید.. 🌼ثانیه ثانیه امروز رو 🦋در پناه لطف خدا 🌼به سلامتی و خیر 🦋وخوشی سپری کنید 🌼دلهاتون بدون غم و 🦋سفره هاتون پر برکت باشه 🌼جمعه تون شاد و پر خاطره
هدایت شده از کانال لبخند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴🏴🏴🏴🏴 سی ودومین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی «ره» بر عاشقان راهش تسلیت باد.🖤💔 شادی روح مطهرش و شادی ارواح طیبه شهدا صلواتی هدیه کنیم ✨✨✨✨✨✨🌹
اشک افشان - @Maddahionlin.mp3
1.65M
🔳 (ره) 🌴ما خدایی کوکبی گم کرده ایم 🌴 آفتابی در شبی گم کرده ایم 🎤حاج
صبح صادق - @Maddahionlin.mp3
3.16M
🔳 (ره) 🌴چهره نیلی کن ای صبح صادق 🌴نـــاله کن با گـــــــــلوی شقایق 🎤حاج
 شعر از امام خامنه ای می فروشی گفت کالایم می است رونق بازار من ساز و نی است من خمینی دوست دارم چون که او هم خم است و هم می است و هم نی است
عــــرشيان، نـــــــالـــــه و فرياد كنان در ره يار قدسيان بر سر و بر سينه زنان ، از غم عشق عـــــــاشقـــــــــان از در و ديــوار هجوم آوردند طـــرفه سرّى است هويدا، ز در محكم عشق ريــــــــــــزه خــوارانِ درِ ميكده شاداب شدند جلــوهگاهى است ز رندان، به درِ خاتم عشق غــــــم مخور، اى دل ديوانه كه راهت ندهند پيش سالــــك نبود فرق، ز بيش و كم عشق به حـــــــــــريفانِ ستم پيشه، پيامم برسان جـــــــز من مست، نباشد دگرى محرم عشق (ره) 📖 (ره) 🌹🌹🌹
🍃🌼زنده تر از تو كسي نيست چرا گريه كنيم🍃🌼 زنده‌تر از تو كسي نيست چرا گريه كنيم؟ مرگ‌مان باد و مباد آن ‌كه تو را گريه كنيم هفت پشتِ عطش از نام زلالت لرزيد ما كه باشيم كه در سوگِ شما گريه كنيم رفتنت آينه آمدنت بود ببخش شب ميلادِ تو تلخ است كه ما گريه كنيم ما به جسمِ شهدا گريه نكرديم مگر مي‌توانيم به جانِ شهدا گريه كنيم؟ گوشِ جان باز به فتوايِ تو داريم بگو با چنين حال بميريم و يا گريه كنيم؟ اي تو با لهجه خورشيد سراينده ما ما تو را با چه زباني به خدا گريه كنيم؟ آسمانا! همه ابريم گره خورده به هم سر به دامان كدام عقده‌گشا گريه كنيم؟ باغبانا! ز تو و چشم تو آموخته‌ايم كه به جانْ تشنگي باغچه‌ها گريه كنيم   محمدعلی بهمنی
  بی پنجره، بی چهره ما دیوارها بودیم بودیم و در تاریکی دنیا رها بودیم ما کور و کر دیوارها، دیوارهایی سنگ در حسرت آیینه دیدارها بودیم بر بام گور خسروان آوازه می جستیم اینگونه ما آواره آوارها بودیم بی دشت، بی دریا و بی رویا و بی فردا عمری اسیر چنبر تکرارها بودیم پیش از تو ای گلدسته بشکوه باورها واماندگان بازی پندارها بودیم دیوارهایی خسته از دیوار بودنها دیوارهایی خسته از آوارها بودیم با بودنت از پیله های آجری رستیم آیینه یوسف ترین دلدارها بودیم با تو همه شمشیرهایی آتشین و سرخ شمشیرها آماده ی پیکارها بودیم در دست تو سنگ فلاخن های داوودی آتشفشانها آری آتشبارها بودیم ما با تو باران در مصاف هرچه سنگستان رگبارها رگبارها رگبارها بودیم بی تو چه بی جا بود بودن، ما کجا بودیم آتش به جان چون ذره ها پا در هوا بودیم از بند خود رستیم و از دیوارهای خود نامت شکست آن سنگ-بازی را که ما بودیم پس سنگ دست کودکان قدس تا بحرین سنگ شکست هر طلسم و هر بلا بودیم سنگ بنای مسجدالاقصای موعودیم ما که ستون قصر کسری و کیا بودیم تعویذ ما و کیمیا ما و شفا ما، حیف! پیش از تو بی قیمت، شکسته، مبتلا بودیم ای چهره ی ما در میان قاب ماه ای ماه! دور از تو تمثالی مقدس زیر پا بودیم امروز ما هستیم و هستی بر مدار ماست دیگر گذشت آن دوره که سیاره ها بودیم فردا از آن توست، از خورشیدها پیداست فردا که می بینند: ما هستیم، ما بودیم    به نقل از صفحه ی اینستاگرام شاعر علی محمد مودب
از کتاب درسیای بچگیام چیزی یادم نمیاد جز یه نگاه که همون صفحه اول میدرخشید مث ماه پیرمرد چشم امیدش به ما بود امیدش به ما دبستانیا بود با هزارتا آرزو چشم امیدش میشدیم توی بازیای بچگی شهیدش میشدیم حالا ما بزرگ شدیم حال امیدتو بپرس حال و احوال کوچولوی شهیدتو بپرس :: خوش نداشتیم عکس ماهت روی سکه ها وکنج اسکناسا بشینه زینت قابای خاتم بشه و روی میز باکلاسا بشینه عکستو قاب میگیرن فقط تماشا میکنن اسمتو میارن و رسمتو حاشا میکنن چشم بیدار تو رو دیدن ولی دلشون خوابه هنوز بی خیال نگاه شرقی تو چشمشون به اون ور آبه هنوز این روزا دلم گرفته ولی باز بغضمو می خورم و همراه پا برهنه ها داد می کشم: حالا من چشم امیدم به توئه من هنوز انتظار فرج از نیمه ی خرداد می‌کشم   محمدمهدی سیار
‏‏کجاست آنکه نشان نجابت قم بود‏ ‏‏کجاست آنکه دلش جانماز مردم بود‏ ‏‏ضریح چشم عقیقش صفای رویا داشت‏ ‏‏درست مثل غروب گرفتۀ قم بود‏ ‏‏خروش بود، خروشی پر از تغزل بود‏ ‏‏سکوت بود، سکوتی پر از تلاطم بود‏ ‏‏فرشته‌های خدا شرمگین او بودند‏ ‏‏و او میان همین پابرهنه‌ها گم بود ‏ ‏‏به چشم آینه رنگین کمان عاطفه بود‏ ‏‏به قلب صاعقه‌ها دشنۀ تهاجم بود‏ ‏‏کجاست سید سبزی که روح باران داشت‏ ‏‏بهار سبزی بذری بلوغ مردم بود‏ ‏‏اگرچه باغ نگاهش تب شقایق داشت‏ ‏‏دلش به خرمی خوشه‌های گندم بود‏ ‏‏در التهاب نفس‌گیر، در کویر سکوت‏ ‏‏به گوش خسته‌دلان جاری ترنم بود‏ ‏‏میان سفرۀ درویشی تواضع او‏ ‏‏همیشه نان صفا پونۀ تبسم بود‏ ‏‏فدای معرفت فصلها که ملتهبند‏ ‏‏ز هُرم سوگ بهاری که فصل پنجم بود‏ ‏‏عرق نشسته به پیشانی غزل از شرم‏ ‏‏دگر مپرس که این شرم، شعر چندم بود‏ احمد شهدادی
پیش از تو آب معنی دریا شدن نداشت شب مانده بود و جرأت فردا شدن نداشت بسیار بود رود در آن برزخ کبود اما دریغ، زَهره‌ی دریا شدن نداشت در آن کویر سوخته، آن خاک بی بهار حتی علف اجازه‌ی زیبا شدن نداشت گم بود در عمیق زمین شانه‌ی بهار بی‌تو ولی زمینه‌ی پیدا شدن نداشت دل ها اگر چه صاف، ولی از هراس سنگ آیینه بود و میل تماشا شدن نداشت چون عقده‌ای به بغض فرو بود حرف عشق این عقده تا همیشه سر وا شدن نداشت سلمان هراتی