تو كيستي؟ كه سفر كردن از هوايت را
نمى توانم ، حتى با بال هاى خيال
#محمدعلی_بهمنی
#کانال_شعر_علوی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
🥷🐇
عمرت دراز باد که ما را فراق تو
خوش میبرد به زاری و خوش زار میکشد
مجروح را جراحت و بیمار را مرض
عشاق را مفارقت یار میکشد
وحشی_بافقی
#کانال_شعر_علوی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
در این دریا ...
چه می جوینـد ماهیهای سـرگردان؟
مرا آزاد میخواهی؟
به تنگ خویش برگردان ...!
فاضل نظری
#کانال_شعر_علوی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
الا ای آهوی وحشی کجایی.mp3
668.2K
الا ای آهوی وحشی کجایی
مرا با توست چندین آشنایی
دو تنها و دو سرگردان دو بیکس
دد و دامت کمین از پیش و از پس
بیا تا حال یکدیگر بدانیم
مراد هم بجوییم ار توانیم
که میبینم که این دشت مشوش
چراگاهی ندارد خرم و خوش
که خواهد شد بگویید ای رفیقان
رفیق بیکسان یار غریبان
مگر خضر مبارک پی درآید
ز یمن همتش کاری گشاید
#حافظ
#برنامه_قرار_شاعرانه
#کانال_شعر_علوی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم
همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم
شدم آن عاشق دیوانه که بودم
در نهانخانه
جانم گل یاد تو درخشید
باغ صد خاطره خندید
عطر صد خاطره پیچید
یادم آمد که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم
پر گشودیم و درآن خلوت دلخواسته گشتیم
ساعتی بر لب آن جوی نشستیم
تو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه محو تماشای نگاهت
آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان رام
خوشه ماه فرو ریخته در آب
شاخه ها دست بر آورده به مهتاب
شب و صحرا و گل و سنگ
همه دل داده به آواز شباهنگ
یادم آید تو به من گفتی از این عشق حذر کن
لحظه ای چند بر این آب نظر کن
آب آیینه عشق گذران است
تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران
است
باش فردا که دلت با دگران است
تا فراموش کنی چندی از این شهر سفر کن
با تو گفتم حذر از عشق ؟ ندانم
سفر از پیش تو ؟ هرگز نتوانم
روز اول که دل من به تمنای تو پر زد
چون کبوتر لب بام تو نشستم
تو به من سنگ زدی من نه رمیدم نه گسستم
بازگفتم که تو صیادی و من آهوی
دشتم
تا به دام تو در افتم همه جا گشتم و گشتم
حذر از عشق ندانم
سفر از پیش تو هرگز نتوانم نتوانم
اشکی از شاخه فرو ریخت
مرغ شب ناله تلخی زد و بگریخت
اشک در چشم تو لرزید
ماه بر عشق تو خندید
یادم آید که دگر از تو جوابی نشنیدم
پای دردامن اندوه کشیدم
نگسستم نرمیدم
رفت در ظلمت غم آن شب و شبهای دگر هم
نه گرفتی دگر از عاشق آزرده خبر هم
نه کنی دیگر از آن کوچه گذر هم
بی تو اما به چه حالی من از آن کوچه گذشتم
#فریدون_مشیری
#کانال_شعر_علوی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
نمانده طاقت هجران نمی شود که بیایی؟
امیدِ قلب پریشان نمی شود که بیایی؟
ببین که فتنه گرفته تمام خلق جهان را
نه عشق ماند و نه درمان نمی شود که بیایی؟
عجیب شیعه غریب است در جهان پر آشوب
پناهگاهِ غریبان نمی شود که بیایی؟
نشسته رنگ تباهی به فصل فصل گلستان
شعورِ عالم امکان نمی شود که بیایی؟
هوس گرفته تمامِ وجود پاک بشر را
ستون محکم ایمان نمی شود که بیایی؟
جنون و درد و سیاهی گرفته عالم جان را
شفا دهنده ی انسان نمی شود که بیایی؟
گرفته دست خجالت پدر به صورت زردش
قسم به سفره ی بی نان نمی شود که بیایی؟
جهان شبیه علی را دوباره میطلبد چون
نه عدل مانده نه میزان نمی شود که بیایی؟
چه ظلمها که روا شد به نام مذهب و آیین
تو ای صداقت قرآن نمی شود که بیایی؟
گرفته ظلم جهان را شکسته قامت مظلوم
امید قلبِ ضعیفان نمی شود که بیایی؟
شکسته قلب تو مولا از این جماعت بد عهد
ولی تو دیده مپوشان نمی شود که بیایی؟
بخوان دعای فرج را خودت که پاک و عزیزی
قبول حضرت رحمان چه می شود که بیایی!!!
#داوودنادعلی
اللهم عجل لولیک الفرج🙏🙏
#کانال_شعر_علوی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
من همان جامم که گفت آن غمگسار
با دلِ خونین لبِ خندان بیار
من خمُش کردم خروشِ چنگ را
گرچه صد زخم است این دلتنگ را
#هوشنگ_ابتهاج
#کانال_شعر_علوی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
هم بادیهٔ عشق تو بی پایان است
هم درد محبّتِ تو بی درمان است
آن کیست که در راه تو سرگردان نیست
هر کو ره تو نیافت سرگردان است
#عطار_نیشابوری
#کانال_شعر_علوی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
مگر نسیم سحر بوی زلف یار من است.mp3
1.17M
مگر نسیم سحر بوی زلف یار منست
که راحت دل رنجور بیقرار منست
به خواب درنرود چشم بخت من همه عمر
گرش به خواب ببینم که در کنار منست
اگر معاینه بینم که قصد جان دارد
به جان مضایقه با دوستان نه کار منست
حقیقت آن که نه درخورد اوست جان عزیز
ولیک درخور امکان و اقتدار منست
نه اختیار منست این معاملت لیکن
رضای دوست مقدم بر اختیار منست
اگر هزار غمست از جفای او بر دل
هنوز بنده اویم که غمگسار منست
درون خلوت ما غیر در نمیگنجد
برو که هر که نه یار منست بار منست
به لاله زار و گلستان نمیرود دل من
که یاد دوست گلستان و لاله زار منست
ستمگرا دل سعدی بسوخت در طلبت
دلت نسوخت که مسکین امیدوار منست
و گر مراد تو اینست بی مرادی من
تفاوتی نکند چون مراد یار منست
#سعدی
#برنامه_قرار_شاعرانه
#کانال_شعر_علوی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
🕯✨🕯✨🕯✨
✨
🕯
الـهی ;
از روی آفتاب و ماه و ستارگان شرمندهام از انس و
جان شرمندهام حتی از روی شیطان شرمندهام که
همه در کار خود استوارند و این سست عهد ناپایدار.
#الهی_نامه
#حسنزاده_آملی
#کانال_شعر_علوی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
تو را من، زهر شيرين خوانم ای عشق!
كه نامی خوشتر از اينت ندانم
وگر هر لحظه رنگی تازه گيری
به غير از زهر شيرنت نخوانم!
تو زهري، زهر گرم سينه سوزی!
تو شيريني، كه شور هستي از توست!
شراب جان خورشيدی كه جان را
نشاط از تو، غم از تو ، مستی از توست
به آساني مرا از من ربودی
درون كورهی غم آزمودی
دلت آخر به سرگردانیام سوخت
نگاهم را به زيبايی گشودی!
بسی گفتند: دل از عشق برگير
که نيرنگ است و افسون است و جادوست!
ولی ما دل به او بستيم و ديديم
كه اين زهر است، اما نوشداروست!
چه غم دارم كه اين زهر تب آلود
تنم را در جدايی میگدازد
از آن شادم كه در هنگامه ی درد
غمی شيرين دلم را مینوازد
اگر مرگم به نامردی نگيرد
مرا مهر تو در دل جاودانی ست
وگر عمرم به ناكامی سرآيد
تو را دارم كه مرگم زندگانی ست
#فریدون_مشیری
#کانال_شعر_علوی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
🌹
سلام امام زمانم💚
هر صبح،
به شوق عهد دوباره با شما
چشمم را باز میکنم🌿
#عهدمیکنمباشما،
هر روز که میگذرد،
عاشقانه تر از قبل
چشم به راهتان باشم...🧡
✨السَّلاَمُ عليكَ يا وَعْدَ اللهِ الَّذِى ضَمِنَهُ✨
فرقی ندارد ...
جمعـ😍ـه یا ...
روز سه شنبـ😍ـه
هر ثانیه ...
چشم انتظارت هستم ...
آقـ❤️ـا
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ 💔
#روزتون_مهدوی 🌤⛅️
#سه_شنبه_های_جمکرانی💚
#کانال_عاشقان_چهارده_معصوم_علیهم_السلام
#قرارگاه_بسوے_ظهور
🌹