eitaa logo
کانال ܢܚ݅ܫܝ‌ ܫܠࡐ‌ܨ
1.1هزار دنبال‌کننده
17.4هزار عکس
4.8هزار ویدیو
54 فایل
ادمین @GAFKTH 💐شکر خدا که نام "علی" علیه السلام بر زبان ماست 💝ما شیعه ایم و عشق "علی" علیه السلام هم از آن ماست 💐از "یا علی" علیه السلام زبان و دهان خسته کی شود؟ 💝اصلا زبان برای همین در دهان ماست.
مشاهده در ایتا
دانلود
خوانش غزل۴۱۲غلامعلی امیرنوری.mp3
زمان: حجم: 1.4M
غزل شماره ۴۱۲: مرا چشمیست خون افشان ز دست آن کمان ابرو جهان بس فتنه خواهد دید از آن چشم و از آن ابرو غلام چشم آن ترکم که در خواب خوش مستی نگارین گلشنش روی است و مشکین سایبان ابرو هلالی شد تنم زین غم که با طغرای ابرویش که باشد مه که بنماید ز طاق آسمان ابرو رقیبان غافل و ما را از آن چشم و جبین هر دم هزاران گونه پیغام است و حاجب در میان ابرو روان گوشه گیران را جبینش طرفه گلزاریست که بر طرف چمن زارش همی‌گردد چمان ابرو دگر حور و پری را کس نگوید با چنین حسنی که این را این چنین چشم است و آن را آن چنان ابرو تو کافردل نمی‌بندی نقاب زلف و می‌ترسم که محرابم بگرداند خم آن دلستان ابرو اگر چه مرغ زیرک بود حافظ در هواداری به تیر غمزه صیدش کرد چشم آن کمان ابرو @Sheroadab_alavi
خوانش غزل۴۱۶غلامعلی امیرنوری.mp3
زمان: حجم: 1.29M
غزل شمارهٔ ۴۱۶     خنک نسیم معنبر شمامه‌ ی دلخواه که در هوای تو برخاست بامداد پگاه دلیل راه شو ای طایر خجسته لقا که دیده آب شد از شوق خاک آن درگاه به یاد شخص نزارم که غرق خون دل است هلال را به کنار شفق کنید نگاه منم که بی تو نفس می‌کشم زهی خجلت مگر تو عفو کنی ور نه نیست عذر گناه ز دوستان تو آموخت در طریقت مهر سپیده دم که هوا چاک زد شعار سیاه به عشق روی تو روزی که از جهان بروم ز تربتم بدمد سرخ گل به جای گیاه مده به خاطر نازک ملالت از من زود که حافظ تو خود این لحظه گفت بسم الله @Sheroadab_alavi
خوانش غزل۴۰۱.mp3
زمان: حجم: 1.54M
غزل شمارهٔ ۴۰۱   چون شوم خاک رهش دامن بیفشاند ز من ور بگویم دل بگردان رو بگرداند ز من روی رنگین را به هر کس می‌نماید همچو گل ور بگویم بازپوشان بازپوشاند ز من چشم خود را گفتم آخر یک نظر سیرش ببین گفت می‌خواهی مگر تا جوی خون راند ز من او به خونم تشنه و من بر لبش تا چون شود کام بستانم از او یا داد بستاند ز من گر چو شمعش پیش میرم بر غمم خندد چو صبح ور برنجم خاطر نازک برنجاند ز من گر چو فرهادم به تلخی جان برآید باک نیست خوش حکایت‌های شیرین باز می‌ماند ز من دوستان جان داده ام بهر دهانش بنگرید کو به چیزی مختصر چون باز می‌ماند ز من ختم کن حافظ که گر زین دست باشد درس شوق عشق در هر گوشه‌ای افسانه‌ای خواند ز من   @Sheroadab_alavi
خوانش وشرح غزل۳۰۶.mp3
زمان: حجم: 2.73M
غزل شمارهٔ ۳۰۶     اگر به کوی تو باشد مرا مجال وصول رسد به دولت وصلت نوای من به اصول قرار برده ز من آن دو سنبل رعنا فراغ برده ز من آن دو جادوی مکحول چو بر در تو من بینوای بی زر و زور به هیچ باب ندارم ره خروج و دخول کجا روم چه کنم چون شوم کجا جویم که گشته‌ام ز غم جور روزگار ملول چو شمع پیش تو من زندگی ز سر گیرم در آن نفس که به تیغ غمت شوم مقتول خرابتر ز دل من غم تو جای نیافت که ساخت در دل تنگم قرارگاه نزول چو از جواهر مهر تو صیقلی دارد بود ز زنگ حوادث هر آینه مصقول چه جرم کرده‌ام ای جان و دل به حضرت تو که طاعت من بیدل نمی‌شود مقبول به درد عشق بساز و خموش رو حافظ رموز عشق مکن فاش پیش اهل عقول @Sheroadab_alavi
خوانش غزل۴۴۶.mp3
زمان: حجم: 1.29M
غزل شمارهٔ ۴۴۶     صبا تو نکهت آن زلف مشک بو داری به یادگار بمانی که بوی او داری دلم که گوهر اسرار حسن و عشق در اوست توان به دست تو دادن گرش نکو داری در آن شمایل مطبوع هیچ نتوان گفت جز این قدر که رقیبان تندخو داری نوای بلبلت ای گل کجا پسند افتد که گوش هوش به مرغان هرزه گو داری به جرعه تو سرم مست گشت نوشت باد خود از کدام خم است این که در سبو داری به سرکشی خود ای سرو جویبار مناز که گر بدو رسی از شرم سر فروداری دم از ممالک خوبی چو آفتاب زدن تو را رسد که غلامان ماه رو داری قبای حسن فروشی تو را برازد و بس که همچو گل همه آیین رنگ و بو داری ز کنج صومعه حافظ مجوی گوهر عشق قدم برون نه اگر میل جست و جو داری @Sheroadab_alavi