eitaa logo
کانال ܢܚ݅ܫܝ‌ ܫܠࡐ‌ܨ
1.1هزار دنبال‌کننده
15.9هزار عکس
4هزار ویدیو
43 فایل
ادمین @GAFKTH 💐شکر خدا که نام "علی" علیه السلام بر زبان ماست 💝ما شیعه ایم و عشق "علی" علیه السلام هم از آن ماست 💐از "یا علی" علیه السلام زبان و دهان خسته کی شود؟ 💝اصلا زبان برای همین در دهان ماست.
مشاهده در ایتا
دانلود
باز عابر شب های خیابان شده ام از خاطره های او گریزان شده ام یک روز ؛ دلم به عشق خوش بود اما امروز از این کرده پشیمان شده ام
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌♡•• آن‌ڪس‌‌ڪہ‌تُوراشناخت‌جان‌راچہ‌ڪند؟ فرزند و عیال و خانــــمان را چہ ڪند؟ دیــوانہ‌ڪنۍهر دو جهــــــانش بخشۍ دیوانہ‌ےتُــو هر دو جهان را چہ‌ڪند..؟ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
ای دورتر از دورتر از دور...کجایی!؟ دل از غم هجران تو،رنجور...کجایی!؟ یعقوب ز کنعان و منم در ره این عشق... از داغِ غمی هردویمان کور...کجایی!؟ در فکر تو بودیم و همی مست بگشتیم... در حسرت تو خمره یِ انگور...کجایی!؟ هرگز نرسد گنج،بہ آنڪہ مبرَد رنج... در کاوش تو،تن شده رنجور...کجایی!؟ مشتاق ترم من ز زلیخا و ز یعقوب... ای آنڪہ بہ یوسف شده مشهور...کجایی!؟ 🍃زلیخا
عشق زيبا غزل عهد جواني است سخني خوشتر از اين در همه ديوانم نيست ۲۳ اسفند سالروز درگذشت استاد (۱۳۰۳ - ۲۳ اسفند ۱۳۹۵)
دوباره یک نفر آمد مرا به هم زد و رفت و سرنوشت مرا با جنون رقم زد و رفت کسی که مثل همه گفت : "دوستت دارم" درست مثل همه، آمد و به هم زد و رفت درست مثل همه، بی مقدمه از راه ... رسید و سنگ بر آئینه ی دلم زد و رفت مرا سپرد به کابوس ها، به هر چه محال به لحظه های من اینگونه رنگ غم زد و رفت کسی که برکه ی آرامش مرا  ... آشفت به هستی ام - که نبود - آتش عدم زد و رفت تمام حرف من این است : آخر اینگونه چگونه می شود از عهد عشق دم زد و رفت ...
دل از من برد و روی از من نهان کرد خدا را با که این بازی توان کرد
من نوحِ روزگارم! از گریه غرقِ طوفان کو همدمی که گویم، دردِ هزار ساله؟؟؟
ای فلک چند ز بیداد تو بینم آزار من خود آزرده دلم با دل خویشم بگذار از جفاگر غرضت ریختن خون من است پا کشیدم ز جهان تیغ بکش دست برآر
عقل تا بویِ مِی عشق تو یافت دایما دیوانه‌ای لایَعقل است...
چه خبر دارد از حقیقت عشق پای بند هوای نفسانی خودپرستان نظر به شخص کنند پاک بینان به صنع ربانی!
گرچه دست و دلی سخت ناتوان دارم تورا نمی دهم از دست، تا توان دارم سری به مستی نیلوفران صحرایی «دلی به روشنی باغ ارغوان دارم» اگرچه مرده ای، ای عشق! نعش نامت را هنوز هم که هنوز است بر زبان دارم چراغ یاد تو را در کجا بیاویزم کز این کبود نفس گیر در امان دارم؟ میان سینه من آتشی است چون فانوس اگرچه خواستم این شعله را نهان دارم
درد دل با کس نگفتم درد من گفتن نداشت خنده بر لب میزدم هر چند خندیدن نداشت!