👌 #تلنگر
✍عالمی را پرسیدند:
خوب بودن را کدام روز بهتر است؟
عالم فرمود:
یک روز قبل از مرگ
دیگران حیران شدند و گفتند:
ولی زمان مرگ را هیچ کس نمی داند
عالم فرمود:
✅پس هر روز زندگی را روز آخر فکر کن و خوب باش شاید فردایی نباشد...
📚 امثال و حکم
•┈┈••✾•🌺•✾••┈┈·
🆔 @ShiaLine
•┈┈••✾•🌺•✾••┈┈•
📲 #با_ما_همراه_باشید
💢#حکایت_روز 💢
جوانی با دوچرخه اش به پیرزنی
برخورد کرد،
به جای عذرخواهی و کمک کردن
به پیرزن
شروع کرد به خندیدن و مسخره کردن،
سپس راهش را ادامه داد و رفت،
پیرزن صدایش زد و گفت:
چیزی از تو افتاده است،
جوان به سرعت برگشت و
شروع به جستجو نمود،
پیرزن به او گفت:
مروت و مردانگی ات به زمین افتاد، هرگز آن را نخواهی یافت!
"زندگی اگر خالی از ادب و احساس و احترام و اخلاق باشد، هیچ ارزشی ندارد"
زندگی حکایت قدیمی کوهستان است!
صدا می کنی و می شنوی،
پس به نیکی صدا کن تا به نیکی به تو پاسخ دهد ...
🆔 @ShiaLine
📲 #با_ما_همراه_باشید
📌👈روزی انسان در ارتباط با #دروغ
پیامبر اکرم (ص) فرمود:
ألکِذبُ یَنقُصُ الرّزقَ.
دروغ روزی انسان را کم می کند.
📚 جامع السعادات ج ٢ ص ٣٢٢
•┈┈••✾•🌺•✾••┈┈·
🆔 @ShiaLine
•┈┈••✾•🌺•✾••┈┈•
📲 #با_ما_همراه_باشید
#پای_منبر_کوتاه
🔴👈 #دروغ از آفات زبان و خراب کننده ایمان است. دروغ در دنیا و آخرت انسان را از رحمت الهی محروم و در میان مردم بی اعتبار می کند. دروغ اعتماد عمومی را سلب و جامعه را به بیماری نفاق دچار می سازد و جالب ترین نکته که در روایات آمده آن است که: علت اصلی دروغ، #عقده_حقارت و #خود_کم_بینی انسان دروغگو است و این یکی از نکات روانی است که به عنوان روان شناسی اخلاقی در کلمات معصومین (ع) به آن اشاره شده است.
📝 نکته مهم 📝👇👇
✅انسان علاوه بر آنکه لازم است خود از دروغ گفتن بپرهیزد بایستی از همنشینی و دوستی با افراد دروغگو نیز خود داری کند.
•┈┈••✾•🌺•✾••┈┈·
🆔 @ShiaLine
•┈┈••✾•🌺•✾••┈┈•
📲 #با_ما_همراه_باشید
📌 #پای_منبر_کوتاه
از #امام_صادق (ع) نقل شده است که امیر المومنین (ع) مکرر بالای منبر می فرمود: سزاوار است انسان مسلمان از دوستی با سه کس دوری کند.
1⃣ پر روی #بی_باک و تبهکار
2⃣ #احمق
3⃣ #دروغگو
🔵 سپس درباره دروغگو فرمود:زندگی کردن با دروغگو برای تو سزاوار نیست، چون سخنان تو را برای دیگران و سخنان دیگران را برای تو باز گو می کند و هر گاه داستانی را به پایان رساند داستان دیگری به آن می افزاید تا آنجا که اگر راست گوید کسی باور نکند.
#دروغگو میان مردم دشمنی و عداوت ایجاد می کند و در سینه ها تخم کینه می افشاند. پس تقوا الهی را پیشه کنید و مواظب خود باشید که با چه کسی طرح دوستی می افکنید.
📚 اصول کافی ج ۲ ص ۶۳۹ حدیث۱
•┈┈••✾•🌺•✾••┈┈·
🆔 @ShiaLine
•┈┈••✾•🌺•✾••┈┈•
📲 #با_ما_همراه_باشید
💢#حکایت_روز 💢
🔶#داستانک🔶
پادشاهی عمدا سنگ بزرگی وسط جاده گذاشت.
بعضی بی تفاوت از کنار سنگ میگذشتند،
بسیاری هم غر میزدند که
حاکم این شهر عجب مرد بی عرضه ای است.
تا اینکه یک روز یک مرد روستایی
تخته سنگ را برداشت و کنار جاده قرار داد.
ناگهان کیسه ای زیر آن دید،
داخل آن کیسه، سکه های طلا و یک نامه بود.
در نامه نوشته بود؛
هر سد و مانعی میتواند
یک شانس برای تغییر زندگی انسان باشد.
🆔 @ShiaLine
📲 #با_ما_همراه_باشید
#حدیث_روز
👌گفتار نیک ...
▪️اَلْقَوْلُ الْحَسَنُ يُثْرِى الْمالَ وَ يُنْمِى الرِّزْقَ وَ يُنْسِئُ فِى الاَْجَلِ وَ يُحَبِّبُاِلَى الاَْهْلِ وَ يُدْخِلُ الْجَنَّةَ
🔸امام سجاد عليه السلام می فرمایند: گفتار نيك، ثروت را زياد و روزى را فراوان مى كند، مرگ را به تأخير مى اندازد، انسانرا در خانواده محبوب مى كند و به بهشت وارد مى نمايد.
📚خصال، ص ۳۱۷، ح ۱۰۰
•┈┈••✾•🌺•✾••┈┈·
🆔 @ShiaLine
•┈┈••✾•🌺•✾••┈┈•
💢#حکایت_روز 💢
💯#داستانک💯
از چشم عقاب چگونه زیستن مهم است
🔹 عقاب داشت از گرسنگی می مرد و نفس های آخرش را می کشید. کلاغ و کرکس هم مشغول خوردن لاشه گندیدۀ آهو بودند. جغد دانا و پیری هم بالای شاخه درختی به آنها خیره شده بود.
کلاغ و کرکس رو به جغد کردند و گفتند این عقاب احمق را می بینی به خاطر غرور احمقانه اش دارد جان می دهد؟ اگه بیاید و با ما هم سفره شود نجات پیدا می کند، حال و روزش را ببین، آیا باز هم می گویی عقاب سلطان پرندگان است؟
جغد خطاب به آنان گفت: عقاب نه مثل کرکس لاشخور است و نه مثل کلاغ دزد، آنها عقابند، از گرسنگی خواهند مرد اما اصالتشان را هیچ وقت از دست نخواهند داد.
از چشم عقاب چگونه زیستن مهم است نه چقدر زیستن...
🆔 @ShiaLine
📲 #با_ما_همراه_باشید
💢#حکایت_روز 💢
💯# ✅داشته هامون رو بیشتر ببینیم💯
فردى در پيش حكيمى از فقر خود شكايت میکرد و سخت مینالید حكيم گفت: خواهى كه ده هزار درهم داشته باشى و چشم نداشته باشى؟
گفت: البته كه نه. دو چشم خود را با همه دنيا عوض نمیكنم
گفت: عقلت را با ده هزار درهم، معاوضه میكنى؟
گفت: نه
گفت: گوش و دست و پاى خود را چطور
گفت: هرگز
گفت: پس هم اكنون خداوند، صدها هزار درهم در دامان تو گذاشته است. باز شكايت دارى و گله مى كنى؟!
بلكه تو حاضر نخواهى بود كه حال خويش را با حال بسيارى از مردمان عوض كنى و خود را خوش تر و خوشبخت تر از بسيارى از انسان هاى اطراف خود مى بينى. پس آنچه تو را داده اند، بسى بيش تر از آن است كه ديگران را داده اند و تو هنوز شكر اين همه را به جاى نياورده، خواهان نعمت بيش ترى هستى!
🆔 @ShiaLine
📲 #با_ما_همراه_باشید
💢#حکایت_روز 💢
💯#داستانک💯
روزی حاکم نیشابور برای گردش به بیرون از شهر رفته بود که مرد میانسالی را در حال کار بر روی زمین کشاورزی دید .
حاکم پس از دیدن آن مرد بی مقدمه به کاخ برگشت و دستور داد کشاورز را به کاخ بیاورند .
روستایی بی نوا با ترس و لرز در مقابل تخت حاکم ایستاد.
به دستور حاکم لباس گران بهایی بر او پوشاندند.
حاکم گفت یک قاطر به همراه افسار و پالان خوب به او بدهید.
حاکم که از تخت پایین آمده بود و آرام قدم میزد به مرد کشاورز گفت میتوانی بر سر کارت برگردی ، ولی همین که دهقان بینوا خواست حرکت کند حاکم کشیده ای محکم پس گردن او نواخت .
همه حیران از آن عطا و حکمت این جفا ، منتظر توضیح حاکم بودند.
حاکم از کشاورز پرسید : مرا می شناسی؟
کشاورز بیچاره گفت : شما تاج سر رعایا و حاکم شهر هستید.
حاکم گفت: آیا بیش از این مرا میشناسی؟ سکوت مرد حاکی از استیصال و درماندگی او بود.
حاکم گفت: بخاطر داری بیست سال قبل که من و تو با هم دوست بودیم در یک شب بارانی که در رحمت خدا باز بود من رو با آسمان کردم و گفتم خدایا به حق این باران و رحمتت مرا حاکم نیشابور کن و تو محکم بر گردن من زدی و گفتی که ای ساده دل! من سالهاست از قاطر با پالان برای کار کشاورزیم می خواهم هنوز اجابت نشده آن وقت تو حکومت نیشابور را می خواهی؟
یک باره خاطرات گذشته در ذهن دهقان مرور شد.
حاکم گفت: این قاطر و پالانی که می خواستی ، این کشیده هم تلافی همان کشیده ای که به من زدی.
فقط می خواستم بدانی که برای خدا حکومت نیشابور یا قاطر و پالان فرق ندارد.
فقط ایمان و اعتقاد من و توست که فرق دارد.... از خدا بخواه فقط بخواه و زیاد هم بخواه خدا بی نهایت بخشنده و مهربان است و در بخشیدن بی انتهاست ولی به خواسته ات ایمان داشته باش
🆔 @ShiaLine
📲 #با_ما_همراه_باشید
💢#حکایت_روز 💢
روزی یک کشتی پراز عسل🍯 در ساحل لنگر انداخت وعسلها 🍯🍯درون بشکه بود...
پیرزنی آمد که ظرف کوچکی همراهش بود و به بازرگان گفت:
از تو میخواهم که این ظرف را پر از عسل🍯 کنی. تاجر نپذیرفت وپیرزن رفت...
سپس تاجر به معاونش سپرد که آدرس آن خانم را پیدا کند و برایش یک بشکه عسل ببرد
آن مرد تعجب کرد وگفت
ازتو مقدار کمی درخواست کرد نپذیرفتی والان یک بشکه کامل به او میدهی؟
تاجر جواب داد :
ای جوان او به اندازه خودش در خواست میکند و من در حد و اندازه خودم میبخشم...
💫پروردگارا......
کاسه های حوائج ما کوچک و کم عُمقند، خودت به اندازه ی سخاوتت بر من و دوستانم عطا
کن که سخاوتمندتر از تو نمیشناسیم....
آرزوهايتان را به دستان خدا بسپارید
🆔 @ShiaLine
📲 #با_ما_همراه_باشید