eitaa logo
شیفتگان تربیت
11.9هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
19.1هزار ویدیو
1.4هزار فایل
﷽ « تربیت : یعنی که #خـــــــــود را ساختن بعد از آن بر دیگـــــــــران پرداختنـ ...💡» • مباحث تربیتی - معرفتی و بصیرتی 🪔 • راه ارتباطی در صورت کاملا خیلی ضروری : ⊹ @Gamedooiran 🕊༉ - کانال را به دیگران هم معرفی فرمائید🌱؛ #تبلیغات نداریم!
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 منتظر نشو او بیاید تو برو... 🔹تابه‌حال این مدلی از (عج) شنیدید؟ 🌸 یا صاحب‌الزمان(عج) •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 حفظ آبروی مردم 🔹هیچ وقت در فضای مجازی با آبروی کسی بازی نکنید گناه سنگین پخش کردن خبرهای دروغین...! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌
شیفتگان تربیت
*🍀﷽‌🍀 رمـان #بـــنده_نــفس_تا_بـــنــده_شــهــدا 🍃🌷 #پارت59 📕 وقتی به خودم اومدم ک حاج ابراهیم ر
*🍀﷽‌🍀❤️ واقعی و بسیار جذاب رمان 🍃🌷 زمانی که نگاه خیره من را روی خودش دید با خانمش بهم نزدیک شدن و یه ظرف غذای بهم دادن وای تو عمرم غذا به این خوشمزه ای نخورده بودم ... اعلام شد که فردا برمیگردیم وقتی برگشتم با تحول عظیم خانواده روبرو شدم ....... میخوندم شدن خواهرم و مامانم دیگه رفتن ممنوع شده بود .... همش سه ماه تا پایان سال 92مونده سالی که برای من به شدت زهر و تلخ بود -شهادت رضا -ورشکستگی بابا و..... از که برگشتم یه دوسه روزی موندم خونه تا بچه های حوزه و بسیج اومدن خونه دیدنم از حوزه انصراف دادم چون حوادث سال 92 روح و روانم را داغون کرده بود .... بعداز چندروز برگشتم پایگاه یه اطلاعیه نظرم جلب کرد سپاه میخواست از بسیجی ها نیرو جذب کنه برای دوره .... باید میرفتیم سپاه قسمت ثبت نام میکردیم.... اومدم از پایگاه برم بیرون که لیلا وارد شد -سلام لیلا: برفرض علیک -وا این چه وضع حرف زدنه 😒😒 ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️ پاداش عجیب همنشینی و دورهمی با خانواده در کلام پیامبر اکرم(ص) 👈 یکی از هدف‌های اصلی شیطان در آخرالزمان . مراقب باشیم
بصیرت وفتنه.ppsx
7.61M
✳️پاورپوینت بصیرت و فتنه ✳️برای دوستان خود فوروارد کنید. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
♨️ پشت پرده حمله موشکی به بندر لاذقیه *رژیم صهیونیستی شامگاه سه‌شنبه طی تجاوزی آشکار بندر لاذقیه را مورد حمله موشکی خود قرار داد. بنا بر اعلام وزارت دفاع سوریه این حمله منجر به خسارات مادی ازجمله تخریب بنای یک بیمارستان، چندین ساختمان مسکونی و تجاری شده است. 👈 گزاره خبری 🔹حمله موشکی به بندر لاذقیه، دومین حمله رژیم صهیونیستی به این منطقه در کمتر از یک ماه به شمار می‌رود. پیش‌ازاین و در 16 آذرماه نیز رژیم صهیونیستی پس از سه سال، این بندر را مورد حمله موشکی قرار داده بود (حمله سال 2018 به شهر و نه بندر لاذقیه بود که به بروز تنش میان تل‌آویو و مسکو منجر شد). مقامات صهیونیستی پس از حمله 16 آذر مدعی شده بودند که بر اثر آن «75 درصد از جنگ‌افزارهای ارسالی ایران به سوریه و حزب‌الله منهدم شده است». 🔸البته این ادعای صهیونیست‌ها نیز همانند بسیاری از ادعاهای قبلی که انبارهای متروکه را بمباران کرده و در سطح عملیات روانی و رسانه‌ای از آن دستاوردسازی می‌کردند، توهمی بیش نبود.مق 👈 گزاره تحلیلی 🔹لاذقیه یکی از بنادر تجاری مهم سوریه است که در شمال شرق این کشور قرار دارد که در کنار طرطوس از مناطق اصلی علوی‌نشین و وفادار به دولت به‌حساب می‌آید. 🔸بندر لاذقیه که کانال اصلی ورود کالاهای اساسی به این کشور محسوب می‌شود، برای دو متحد اصلی دمشق یعنی روسیه و ایران حائز اهمیت راهبردی است. در پی حمایت روسیه از سوریه در سال‌های اخیر، دمشق یک پایگاه هوایی در حمیمیم واقع در جنوب شرقی لاذقیه را به‌طور دائمی به روسیه واگذار کرده است. این پایگاه از نظر دسترسی به آب‌های گرم مدیترانه برای مسکو بسیار باارزش است. 🔹برای جمهوری اسلامی نیز با توجه به مذاکراتی که در خصوص واگذاری مدیریت بندر لاذقیه به ایران مطرح است، یک نقطه راهبردی است، چراکه می‌تواند مسیر ارتباطی کشورمان با شمال آفریقا، جنوب اروپا و بخش بزرگی از غرب آسیا را کوتاه‌تر کند و منافع سرشار اقتصادی برای ایران داشته باشد. لاذقیه با توجه به اهمیت ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیکی که از آن برخوردار است، یکی از قطعات مهم پازل چشم‌انداز پیشرفت و منافع مشترک در منطقه است. 🔸جمهوری ‌اسلامی با حضور در این بندر و دسترسی به آب‌های مدیترانه، به‌راحتی می‌تواند نفت و گاز خود را به اروپا صادر کند. حمله اخیر رژیم صهیونیستی به بندر لاذقیه عمدتاً واکنشی برای جلوگیری از واگذاری مدیریت این بندر به ایران است. درواقع رژیم صهیونیستی که از خرابکاری و اقدامات تروریستی و ناتوانی از حمله نظامی ناامید شده، به اقدامات مخرب ضد اهداف و چشم‌اندازهای اقتصادی ایران در سطح منطقه روی آورده است. ✍️حمید خوش‌آیند ✅ بصیرت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 «ره نشان» 🔸 گفتند که دهان به دهان چرخیده و شایعه شده که شهید شده‌اید...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 جوانان و زنان 🔺اين كليپ را انتشار دهید تا به هموطنامون خدمتی كرده باشيم🔻 📚استاد خیراندیش
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اتوبوس ژاپنی که در ۱۵ ثانیه تبدیل به قطار می‌شود اتوبوس DMW توسط شرکت Asa Seaside Railways مدیریت شده و استان‌های توکوشیما و کوچی را در منطقه شیکوکو بهم وصل می‌کند. راننده روی پل حالت تبادل را فعال کرده تا چرخ‌های فولادی را فعال کند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠بیانات امام خامنه ای 🎥 🔸عدم مماشات با مستکبر مماشات با مستکبر برای هیچ کشوری سود به ارمغان نمی آورد ... 📎 استکبار ستیزی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هر روز یک آیه: 🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺 «قَالُوا تَاللَّهِ إِنَّكَ لَفِي ضَلَالِكَ الْقَدِيمِ» گفتند: «به خدا تو در همان گمراهى سابقت هستى!» (سوره مبارکه یوسف/ آیه ۹۵) 🌹🌹🌹 ❇ تفســــــیر اطرافیان یعقوب(علیه السلام) که قاعدتاً نوه ها و همسرانِ فرزندان او و مانند آنان بودند، با کمال گستاخى، رو به سوى او کردند و با قاطعیّت گفتند: به خدا تو در همان گمراهىِ سابقت هستى (قَالُوا تَاللهِ إِنَّکَ لَفِى ضَلاَلِکَ الْقَدِیمِ). چه گمراهى از این بالاتر که سالیان دراز از مرگ یوسف مى گذرد و تو هنوز فکر مى کنى او زنده است و اکنون مى گویى من بوى یوسف را از مصر احساس مى کنم؟ مصر کجا، شام و کنعان کجا؟ آیا این بُعد مسافت دلیل بر آن نیست که تو همواره در عالم خیالات غوطهورى و پندارهایت را واقعیّت مى انگارى؟ این چه حرف عجیبى است که مى گویى؟ امّا این گمراهى تازگى ندارد، قبلاً هم به فرزندانت گفتى بروید به مصر و یوسف را جستوجو کنید. از اینجا روشن که منظور از ضلال (گمراهى)، گمراهى در عقیده نبوده بلکه گمراهى در تشخیص مسائل مربوط به یوسف (علیه السلام) بوده است. 🌼🌼🌼 به هر حال این تعبیرات نشان مى دهد که آنها با این پیامبر بزرگ و سال‌خورده و روشن ضمیر با چه خشونت و جسارتى رفتار مى کردند; یک‌جا گفتند پدرمان در ضلال مبین (گمراهى آشکار) است و در اینجا گفتند: تو در همان گمراهىِ سابقت هستى. آنها از صفاى دل و روشنایى باطن پیر کنعان بى خبر بودند و قلب او را همچون دل خود، تاریک مى شمردند و فکر نمى کردند حوادث آینده از نقاط دور و نزدیک در آیینه قلبش منعکس مى شود. (تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۹۵ سوره مبارکه یوسف)
شیفتگان تربیت
💜🌸 #درحوالـےعطــرِیــاس 🌸💜 قسمت #پنجاه_و_یک_و_پنجاه_و_دو مامان لطفا زنگ بزنین آژانس باید برم فرودگ
💓💫💓💫💓💫💓💫💓💜🌸 🌸💜 قسمت لبخندی رو لبم نشست از این احساسات سرشارش😊  گفت: _ولی دیگه دل غمدیده ام شاد شد😉 لبخندم عمیق تر شد☺️🙈 اونم لبخندی زد و گفت: _آخه تو چرا انقدر خوبی؟!😍 در جواب حرفش فقط سرمو انداختم پایین که گفت: _اگه اجازه بدی رفع زحمت کنم، دوستان منتظرن☺️👈👥 به جایی اشاره کرد تازه متوجه دوستاش و محمد شدم که گوشه ای ایستاده بودن،  بلند شد ایستاد... که یاد 💙انگشترش💙 افتادم و سریع گرفتم جلوش - این دیشب اومده بود تو وسایلام😊 گرفتش و گفت: _چقدر دنبالش گشتم نگاه شیطنت باری بهم انداخت وگفت: _پس این کوچولو تو رو کشونده تا اینجا😍☺️ خندیدم که گفت: _آخ آخ یادم باشه اینو بازم جا بزارم .. معجزه میکنه ها😉 فقط به حرفاش میخندیدم، این لحظات آخر چه قدر سعی داشت خوشحالم کنه - خب معصومه جان حلالم کن، برام زیاد دعا کن، مراقب خودتم باش،یاعلی😊✋ خواست بره که یهو مردد شد و برگشت سمتم، دست انداخت پشت گردنش و پلاکی رو از گردنش دراورد و گرفت جلوم - روش” و ان یکاد” نوشته😊 خیره به 💫پلاک “وان یکاد” 💫تو دستش بودم که ادامه داد: _یه یادگاری از طرفِ من😉 اروم گرفتمش،.. باز اشک بود که سعی داشت خودشو تو جشمام جا کنه😢 لبخندی زد😊 و خداحافظی کرد …و رفت … چه ساده رفت … مگه قرارمون از همون اول رفتنش نبود… پس این همه بیقراری از کجا میومد … به رفتنش نگاه میکردم و فقط زیر لب می گفتم … “برگرد عباس …😢 برگرد …  تو باید برگردی …  باید زنده برگردی …  باید …  من تازه دارم عشق رو تجربه میکنم… اصلا مگه ما چند وقته که کنار همیم … برگرد … “😢🙏 روزها برام به سختی میگذشت،😣 همش مثل یه آدمی که منتظره کسیه چشمم به ساعت بود،👀😥 گاهی وقتا تا چند دقیقه فقط به ساعت زل میزدم،👀🕓 که شاید چند ساعت بگذره و عباس زنگ بزنه ..📞 خیلی کم زنگ میزد، وقتی هم که زنگ میزد خیلی کوتاه حرف میزد و خداحافظی میکرد،😒 انقدر دلتنگ بودم که سمیرا هم از حال و روزم میفهمید دلتنگی رو،😕 همش منو به بهونه های مختلف میبرد این ور اون ور تا حالم بهتر بشه و انقدر تو خودم نباشم، دست خودم نبود، گاهی حس میکردم زندگی ایستاده،😣  گاهی از دلتنگی انقدر خسته میشدم که فقط تنها پناهم 🌷گلزار شهدا🌷 بود و بس… تو اتاقم نشسته بودم و کتابی رو که دوست داشتم ورق میزدم،  اسمش📖 “خدا بود و دیگر هیچ نبود“  بود، دلنوشته های شهید چمران، خیلی کتاب رو دوست داشتم،  حساس ارامش میکردم وقتی می خوندمش، خیلی از عباراتشو حفظ بودم ولی بازم میخوندم و لذت میبردم از خوندنشون،😊 هر از چند گاهی نگاهم از روی نوشته های کتاب سُر می خورد  و به ساعت روی دیوار خیره میشد که شاید چند ساعت بگذره و بتونم صدای عباس رو بشنوم،😢 آه که چقدر سخت بود دوری و … کتاب رو بستم،📙 تمام تمرکزم رو از دست داده بودم،😕 اگه اینجوری پیش میرفت خودمو از بین میبردم، نباید انقدر بی تابی میکردم، بلند شدم که برم پیش مامان،به مهسا قول داده بودم که درمورد دانشگاهش با مامان صحبت کنم…😊👌 نگاهی به مهسا انداختم که خودشو با گوشیش مشغول کرده بود .. بلند شدم رفتم پیش مامان، جلوی تلویزیون نشسته بود و داشت برنج پاک میکرد،😊 کنارش نشستم و کمی درمورد مهسا باهاش صحبت کردم، مامان با چند تا از حرفای منطقی که زدم قانع شد به اینکه مهسا رشته ای رو بخونه که دوست داره،😍😊 بالاخره قبول کرد و من خوشحال از اینکه تونستم برای خواهرم کاری کنم،  بلند شدم تا برم بهش بگم.. از جلوی در اتاق محمد که رد میشدم تصمیم گرفتم به محمد هم یه سری بزنم، چند وقت بود با داداشم نتونسته بودم درست حرف بزنم از بس تو خودم بودم این چند روز،😅 در اتاقشو زدم و رفتم داخل رو تختش نشسته بود و داشت با چند تا برگه ور میرفت، نشستم کنارشو گفتم: _چیکار میکنی برادرِ من؟!!😊 ... 💚💛💚💛💚💛💚💛💚 💌نویسنده: بانوگل نرگــــس 💚💛💚💛💚💛💚💛💚