eitaa logo
شیفتگان تربیت
12هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
19.1هزار ویدیو
1.4هزار فایل
﷽ « تربیت : یعنی که #خـــــــــود را ساختن بعد از آن بر دیگـــــــــران پرداختنـ ...💡» • مباحث تربیتی - معرفتی و بصیرتی 🪔 • راه ارتباطی در صورت کاملا خیلی ضروری : ⊹ @Gamedooiran 🕊༉ - کانال را به دیگران هم معرفی فرمائید🌱؛ #تبلیغات نداریم!
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥🔹چه ارتباطی بین مهدویت و بعثت انبیاء وجود دارد؟ 🔹وظیفه منتظران تا پیش از ظهور حضرت بقیه الله (عج) چیست؟ 🔺 استاد رحیم پور ازغدی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌾🌸عید بزرگ مبعث مبارک باد🌸 🌾🌸اَللّهُمَ 🌾🌸صَلَّ 🌾🌸عَلی 🌾🌸مُحَمَّدٍ 🌾🌸وَآلِ 🌾🌸 مُحَمَّد 🌾🌸وَعَجِّل 🌾🌸فَرَجَهُم 🌾🌸وَ اَهلِک 🌾🌸عَدُوَّهُم... 🌾🌸 اَللّهُــــمَّ 🌾🌸عَجـِّل لِوَلیِّکَ 🌾🌸الفَـرَج 🌾🌸شبتون مُحَمَّدی🌸🌾🌸
کتابخوانی " شبهه انتخابات " جوایز نقدی ویژه نفرات برتر 💎 بزن رو شبهه انتخابات تا بری رو فایل pdf کتاب 📘. رفقاتو به این مسابقه جذاب دعوت کن تا فقط ۶۶ صفحه کتاب‌ بخونن و جایزه برنده شن❣! - معاونت سپاه حضرت عباس (علیه السّلام) استان اردبیل • @ShifteganeTarbiat 💡
هر روز یک آیه: 🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺 🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹 «يَتَخَافَتُونَ بَيْنَهُمْ إِن لَّبِثْتُمْ إِلَّا عَشْرًا» آن‌ها آهسته با هم گفتگو می‌کنند؛ (بعضی می‌گویند:) شما فقط ده (شبانه روز در عالم برزخ) توقّف کردید! (و نمی‌دانند چقدر طولانی بوده است!) (سوره مبارکه طه/ آیه ۱۰۳) تفسیر: در این حال، مجرمان در میان خود، درباره مقدار توقفشان در عالم برزخ آهسته به گفتگو مى پردازند. بعضى مى‌گویند: شما تنها ده شب (یا ده شبانه روز) در عالم برزخ بودید (یَتَخافَتُونَ بَیْنَهُمْ إِنْ لَبِثْتُمْ إِلاّ عَشْراً). بدون شک، مدت توقف آن‌ها در عالم برزخ طولانى بوده است، ولى در برابر عمر قیامت مدتى بسیار کوتاه به نظر مى‌رسد. 🌺🌺🌺 این آهسته گفتن آن‌ها یا به خاطر رعب و وحشت شدیدى است که از مشاهده صحنه قیامت به آن‌ها دست مى دهد، و یا بر اثر شدت ضعف و ناتوانى است. بعضى از مفسران نیز احتمال داده اند این جمله اشاره به توقف آن‌ها در دنیا بوده باشد که در مقایسه با آخرت و حوادث وحشتناکش به منزله چند روز کوتاه به حساب مى آید. (تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۱۰۳ سوره‌ مبارکه طه)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞نماهنگ شاد و زیبا |"مُحَمَّد" ⭕جدیدترین و متفاوت ترین اثر: 💠گروه تواشیح بین المللی تسنیم💠 🎵همخوانی موزیکال و شاد در مدح پیامبر گرامی اسلام، حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم
D1738094T14613872(Web).mp3
16.34M
🔊 سخنرانی آیت الله سید محمدمهدی میرباقری با موضوع "تبیین فتوحات و سختی های پیش روی حرکت بعثت"،
شیفتگان تربیت
* #هـــو_العشــق🌹 #پــلاک_پنهــان #قسمت53 ــ نه اصلا،اون هم بسیجی بود فقط تفکرا
* 🌹 پو خندی زد و گفت: ــ از همه رودست خوردم یه بارم از شما به جایی برنمیخوره. چهره اش درهم رفت وبا ناراحتی ادامه داد: فقط بدونید من دیگه چیزی برای از دست دادن ندارم خودمم اواخر میخواستم غیر مستقیم همه چیزو لو بدم اما شما زودتر دست به کار شدید،دیگه برام مهم نیست قراره چه اتفاقی بیفته ،فقط انتقام من که نه،اما انتقام بشیری و سمانه و اونایی که گول این گروهو خوردنو بگیرید کمیل بدون حرف از اتاق بیرون رفت. رویا سرش را روی میز گذاشت ،باید اعتراف می کرد تا آرام می گرفت،می دانست چیز خوبی در انتظارش نیست اما هر چه باشد بی شک بهتر از زندگی برزخی اش است. باورش نمی شد همه چیز تمام شد،در باز شد با دیدن خانمی که با دستبند به او نزدیک می شد زیر لب زمزمه کرد: ــ همه چیز تموم شد همه چیز امیر علی با خوشحالی روبه کمیل گفت: ــ اینکه عالیه،الان خانم حسینی بی گناهه اگه حکمشو الان بزنیم فردا آزاده کمیل که باورش نمی شد روی صندلی نشست و نفس عمیقی کشیدو لبخندی بر لبش نشست: ــ باورم نمیشه امیرعلی ،باورم نمیشه ــ باورت بشه پسر، ــ باید هر چه زودتر از اینجا دورش کنم،این قضیه پیچیده تر از اون چیزی هست که فکرشو میکردم، ــ الان خداروشکر یه قسمتی از قضیه حل شد،از این به بعد میتونی با ارامش به بقیه پرونده رسیدگی کنی ــ خداروشکر،فقط کارای آزادی خانم حسینی رو انجام بده ،میخوام هر چه زودتر از اینجا بره ــ چشم قربان همین الان میرم چشمکی برای کمیل زد و از اتاق بیرون رفت. محمد سریع پیامکی برای محمد نوشت"سلام،سمانه فردا آزاد میشه"سریع ارسال کرد . سرش را به صندلی تکیه ‌داد و زیر لب زمزمه کرد: ــ خدایا شکرت... * ادامه.دارد.... *
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از دست ندهید 👆 ⁉️ چه عاملی را با سایر نظام‌ها متمایز می‌کند؟ 🔰 برشی از سخنرانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠بیانات امام خامنه ای 🎥 🌸درس گرفتن از شخصیّت پیغمبر اکرم(صلی الله علیه و آله) مبعث رسول اکرم (صلی الله علیه و آله)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 محشر ترین سکانس بعثت پیامبر (صلی الله علیه و آله) در فیلم «محمدرسول‌الله»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭐ فیلم کامل بیانات صبح امروز رهبر انقلاب در دیدار مسئولان نظام و سفرای کشورهای اسلامی. ۱۴۰۲/۱۱/۱۹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ سخنگوی پنتاگون: 📍هنوز نمی‌دانیم این پهپاد ایرانی چگونه توانسته به سامانه های پدافندی پایگاه ما رخنه کند...
هر روز یک آیه: 🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺 🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹 «نَّحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَقُولُونَ إِذْ يَقُولُ أَمْثَلُهُمْ طَرِيقَةً إِن لَّبِثْتُمْ إِلَّا يَوْمًا» ما به آنچه آن‌ها می‌گویند آگاهتریم، هنگامی که نیکوروش‌ترین آن‌ها می‌گوید: «شما تنها یک روز درنگ کردید!» (سوره مبارکه طه/ آیه ۱۰۴) تفسیر: سپس اضافه مى کند: ما به آنچه مى گویند کاملاً آگاهیم (نَحْنُ أَعْلَمُ بِما یَقُولُونَ). خواه، آهسته بگویند یا بلند. و در این هنگام کسى که از همه آن‌ها راه و روشى بهتر و عقل و درایتى بیشتر دارد، مى گوید تنها شما یک روز درنگ کردید! (إِذْ یَقُولُ أَمْثَلُهُمْ طَرِیقَةً إِنْ لَبِثْتُمْ إِلاّ یَوْماً). 🌺🌺🌺 مسلماً نه ده روز مدتى است طولانى و نه یک روز، ولى این تفاوت را با هم دارند که یک روز اشاره به کمترین اعداد آحاد است، و ده روز به کمترین اعداد عشرات، لذا اولى به مدت کمترى اشاره مى کند، به همین دلیل قرآن در مورد گوینده این سخن تعبیر به اَمْثَلُهُمْ طَرِیقَةً کرده است (کسى که روش و فکر او بهتر است) زیرا کوتاهى عمر دنیا یا برزخ، در برابر عمر آخرت و همچنین ناچیز بودن کیفیت اینها در برابر کیفیت آن، با کمترین عدد سازگارتر مى باشد (دقت کنید). (تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۱۰۴ سوره‌ مبارکه طه)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپ : عنایات خاص پروردگار به حضرت ختمی مرتبت (صلی الله علیه و آله)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷زیارت (عج) در روز جمعه 🎤با نوای استاد 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید.
شیفتگان تربیت
* #هـــو_العشــــق🌹 #پـلاک_پنهــان #قسمت54 پو خندی زد و گفت: ــ از همه رودس
* 🌹 سمانه با تعجب به کمیل خیره شد و با تعجب زیر لب زمزمه کرد: ــ یعنی چی نمیاید؟ ــ سمانه خانم،الان تو اون خونه هیچکس نمیدونه من کارم اینه،من چطور با شما بیام؟ سمانه با استرس گفت : ــ خب بگید که منو پیدا کردید یا هرچیز دیگه ای! کمیل از روی صندلی چرخدارش بلند شد و روبه روی سمانه به میز تکیه داد. ــ سمانه خانم،من چطور میتونم پیداتون کنم وقتی که همه فک میکنن من از این چیزا سر درنمیارم. ــ یعنی چی؟یعنی میخواید تنها برم اونجا؟من،من حتی نمیدونم چی بگم بهشون،حقیقتو یا خودم قصه ای ببافم ــ ما به دایی محمد و محسن خبر دادیم،اونا در جریان هستن کل قضیه رو تعریف کردیم تا قبلش کل خانواده رو آماده کنن،شما لازم نیست چیزی بگید. ــ اما گفتید اونا از کارتون خبر ندارن. ــ امیرعلی،دوستم تماس گرفت ،الانم همکارم میرسونتتون تا دم در خونتون،یادتون نره که نباید از من حرفی بزنید سمانه به علامت تاییدسری تکان داد. ــ سمانه خانم دیگه باید برید،امیرعلی دم در منتظرتونه سمانه از جایش بلند شد،چادر را بر سرش مرتب کرد،همقدم با کمیل به طرف بیرون رفت با دیدن امیرعلی که منتظر به ماشین تکیه داده است،روبه روی کمیل ایستاد،نگاه کوتاهی به او کرد و سریع سرش را پایین انداخت و با لبخند مودبانه گفت: ــ آقا کمیل‌،خیلی ممنون بابت همه چیز،واقعیتش نمیدونم چطور ازتون تشکر کنم،اگه نبودید معلوم نبود چه به سر من میومد،امیدوارم که بتونم جبران کنم. از صحبت های سمانه لبخندی بر روی لب های کمیل نقش بست ؛ ــ خواهش میکنم این چه حرفیه‌،این وظیفه ی من هست،شما هم مثل صغری عزیز هستید پس جای جبرانی باقی نمیمونه. سمانه خودش هم نمی دانست که چرا از اینکه او را مانند صغری می دانست احساس بدی به او دست داد،لبخند بر روی لبانش خشک شد و دیگر در جواب صحبت های کمیل فقط سری به علامت تایید تکان می داد. ــ یادتون نره،پیام یا زنگ مشکوکی داشتید یا کسی تعقیبتون کرد هر وقتی باشه با من تماس بگیرید ــ حتما ــ امیرعلی منتظره،برید بسلامت سمانه بعد از خداحافظی کوتاهی سوار ماشین شد. کمیل خیره به ماشینی که هر لحظه از او دور می شد، ماند.احساس کرد سمانه بعد از صحبت هایش ناراحت شده بود اما دلیلش را نمی دانست. نگاهی به ساعتش انداخت و نفس عمیقی کشید،باورش نمی شد که سمانه را از این قضیه دور کرده بود،با اینکه حدس می زد که ممکنه باز هم به سراغش بیایند، اما دیگر او نمی زارد سمانه را در این مخمصه ای بیندازند.... * ادامه.دارد.... * 💠