فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 بازنشر | روحالله زم سال ۹۷: ما تحلیل امنیتی کردیم و از روحانی حمایت کردیم چون میدانستیم اگر او رئیس جمهور شود کشور را به نقطه جوش خواهد رساند
#انتخابات
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🍃@ShifteganeTarbiat
⚠️توجه توجه⚠️
🚫 سیاستمداران بد توسط مردم خوبی که رای نمیدهند انتخاب میشوند!!!
#انتخابات
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🍃@ShifteganeTarbiat
9.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 اگر خودت یا اطرافیان و دوستانت هنوز برای شرکت در انتخابات مردد هستید حتما این ویدیو رو ببینید
🚫 انتخابی سرنوشت ساز که بی تفاوتی و تنبلی در موردش میتونه منجر به پشیمونی بزرگی بشه ...
#انتخابات
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🍃@ShifteganeTarbiat
May 11
هر روز یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹
«ثَانِيَ عِطْفِهِ لِيُضِلَّ عَن سَبِيلِ اللَّهِ لَهُ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَنُذِيقُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَذَابَ الْحَرِيقِ»
آنها با تکبّر و بیاعتنایی (نسبت به سخنان الهی)، میخواهند مردم را از راه خدا گمراه سازند! برای آنان در دنیا رسوایی است؛ و در قیامت، عذاب سوزان به آنها میچشانیم!
تفسیر:
پس از آن، در یک عبارت کوتاه و پر معنى، به یکى از علل انحراف و گمراهى این رهبران ضلالت، پرداخته مى گوید: آنها با تکبر و بى اعتنائى نسبت به سخنان الهى و دلائل روشن عقلى، مى خواهند مردم را از راه خدا گمراه سازند (ثانِیَ عِطْفِهِ لِیُضِلَّ عَنْ سَبِیلِ اللّهِ).
ثانى از ماده ثنى به معنى پیچیدن است و عطف به معنى پهلو است، و پیچیدن پهلو کنایه از بى اعتنائى و اعراض از چیزى است.
جمله لِیُضِلَّ ممکن است هدف این اعراض و روى گردانى باشد، یعنى آنها براى گمراه ساختن مردم آیات و هدایت هاى الهى را به هیچ مى گیرند.
🌺🌺🌺
و ممکن است نتیجه آن گردد ، یعنى محصول بى اعتنائى آنها این است که مردم را از راه حق باز مى دارند.
به هر حال، سپس کیفر شدید آنها را در دنیا و آخرت به این صورت تشریح مى کند: بهره آنها در این دنیا رسوائى و بدبختى است، و در قیامت عذاب سوزنده را به آنها مى چشانیم (لَهُ فِی الدُّنْیا خِزْیٌ وَ نُذِیقُهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ عَذابَ الْحَرِیقِ).
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۹ سوره مبارکه حج)
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🍃@ShifteganeTarbiat
5.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 کلیپ : نماز، ادب این کائنات است
#آیت_الله_سید_حسن_عاملی
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🍃@ShifteganeTarbiat
10.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 پروژهٔ دوقطبیسازی منافقین برای بحرانسازی در ایران
#انتخابات
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🍃@ShifteganeTarbiat
شیفتگان تربیت
* 💞﷽💞 #بادبرمیخیزد #قسمت25 ✍ #میم_مشکات #فصل_چهارم: خیر خواهی شیطان راحله نگاهی زیر چشمی به پدر
* 💞﷽💞
#بادبرمیخیزد
#قسمت26
✍ #میم_مشکات
سپیده که گویا داشت صحنه معذرت خواهی را در ذهنش تصور میکرد گفت:
-فکر کن!تو معذرت خواهی میکنی، بعد پارسا با اون لهجه غلیظ تهرونیش میگه:
و بعد در حالیکه سعی میکرد از لهجه کرمانی خودش بکاهد و ادای لهجه تهرانی را در بیاورد گفت:
-بهتون گفته بودم که خانم شکیبا! مذهبی ها همیشه اشتباه میکنن و فقط ادعا دارن
راحله که از لهجه سپیده که بیشتر شبیه دوبله خسرو خسرو شاهی در نقش آلن د لون شده بود تا لهجه تهرانی، خنده اش گرفته بود گفت:
-آره، فک کنم حسابی سرکوفت بزنه
اما آنچه اتفاق افتاد هیچ شباهتی به تصور این دخترکان ساده دل نداشت. شاید اگر راحله میدانست نسخه پدرش قرار است چقدر برایش گران تمام شود هرگز به این راحتی از اجرای آن حرف نمیزد.
بعد از ساعت یازده، وقتی دکتر پارسا از یکی از کلاس ها بیرون آمد و به طرف اتاق دانشجوهای دکترا در بخش ریاضی رفت، سپیده و راحله که روی یکی از نیمکت های لابی منتظر نشسته بودند، مثل شیری ک طعمه اش را میپاید در ورودی بخش را نگاه میکردند تا هروقت پارسا وارد بخش شد سروقتش بروند. وقتی پارسا را دیدند که از پله های بخش بالا میرفت نگاهی به هم انداختند. راحله قدم های پارسا را دنبال میکرد. قلبش در حلقش میزد. چرا اینقدر واهمه داشت? ترس از روبرو شدن با حقیقت اشتباهش بود یا ترس از پیروزی دشمنش?
کاش پارسا نظرش عوض میشد و به جای رفتن به اتاق جای دیگری میرفت. اینطوری راحله بهانه ای داشت برای تاخیر در عذرخواهی!اما پارسا خیلی سریع وارد ساختمان شد و آرزوی راحله بر باد رفت. چاره ای نبود. باید میرفت. تا دم در اتاق سپیده را همراه خودش برد. پشت در، چادرش را مرتب کرد،رو گرفت و در زد
-بفرمایین
نگاهی به سپیده انداخت، در را باز کرد،سپیده را پشت در جا گذاشت و وارد شد. در را تا اخر نبست و همانجا پشت در منتظر ایستاد تا پارسا سر بلند کند. پارسا که گویا داشت در اینترنت چیزی را مطالعه میکرد چند لحظه ای از مهمانش غافل شد. یکی از عادات "سیاوش" این بود که وقتی مشغول مطالعه می شد آنچنان غرق مطلب میشد که از اطرافش غافل می ماند. آن روز هم چنان غرق در مطالعه مقاله ای در مورد رگرسیون خطی چندگانه بود که راحله مجبور شد برای اعلام حضور چیزی بگوید:
-ببخشید
این کلمه باعث شد پارسا چشمش را به طرف در بدوزد و البته با دیدن خانم شکیبا در اتاقش شوکه شود. روی صندلی اش راست شد و دستی در موهای نرم و حالت دارش کشید. کمی مکث کرد، بعد انگار تازه ذهنش جریان را حلاجی کرده باشد ابروهای مردانه اش را در هم گره کرد و در حالیکه رویش را برمیگرداند سعی کرد با بی توجهی جواب توهین روز قبلش را بدهد. همانطور که وانمود میکرد که در کشوی میزش دنبال جیزی میگردد با لحنی سرد و خشن گفت:
-میشنوم
راحله که هیچ وقت خودش را اینقد ضعیف نیافته بود سعی کرد بدون اینکه صدایش بلرزد حرف بزند:
-اومدم راجع به دیروز یه چیزی بگم
ناگهان سیاوش براق شد، در حالیکه با چشم های ابی رنگش که از خشم به دریایی متلاطم میماند به راحله زل زده بود گفت:
-نکنه باز هم نمیدونستید من اینجام که اومدید? برید بیرون...
#ادامه_دارد...
💠 #الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹نکته ای که در هیاهوی انتخابات بهش توجه نشد!
#سربلند
#امتداد_بدرقه_شهیدان
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🍃@ShifteganeTarbiat
-1300750590_1773054589.pdf
722.5K
۱۲ راهکار ترغیب به انتخابات
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🍃@ShifteganeTarbiat