eitaa logo
شیفتگان تربیت
12هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
19.1هزار ویدیو
1.4هزار فایل
﷽ « تربیت : یعنی که #خـــــــــود را ساختن بعد از آن بر دیگـــــــــران پرداختنـ ...💡» • مباحث تربیتی - معرفتی و بصیرتی 🪔 • راه ارتباطی در صورت کاملا خیلی ضروری : ⊹ @Gamedooiran 🕊༉ - کانال را به دیگران هم معرفی فرمائید🌱؛ #تبلیغات نداریم!
مشاهده در ایتا
دانلود
🎭″″ ❇️"ناخوانده" قصه مادری است که برای سر زدن به دختر دانشجویش، به تهران آمده تا او را از تهران بِبرَد. با زندگی می‌کند و حالا باید وسایل که با او زندگی می‌کند را از دید مادر پنهان کند. ⚠️ناخوانده از هر فرصتی استفاده می‌کند که سنت_مدرنیته را به رخ مخاطب بکشد. گاه با مزمت مادر، گاه با گفتگوی آشکار در این باب؛ آن‌هم در حد ... ⛔️خانواده‌ای که در «ناخوانده» معرفی می‌شود، از هم گسیخته است. چراکه ، دیدگاهِ حاکم بر تعاملات آن بوده. مادر مجبور شده اجازه ازدواج دوم را به همسرش بدهد و ۲۵ سال زندگی را کند. او اکنون دارد مگوهایش را با دختر در میان می‌گذارد. پسر خانواده برای کار به ژاپن رفته؛ اما سر از اروپا درآورده که به ‌دلخواهش زندگی کند و دختر گِله دارد از مادر در گذشته؛ عبارتی که از زبان دختر می‌شود! اما حالا می‌خواهد از افکار جدیدش حرف بزند... ♨️ناخوانده، دختر و پسر را قبل از ازدواج می‌کند و برای محکم‌کاری، زندگی مادری را که داشته به رخ می‌کشد و از زبان دختر دانشجوی نمایش پیام می‌دهد که "باید مقاله نوشت و کار کرد و حرف زد" تا جا بیفتد! 🔥، بخش مسابقۀ تئاتر صحنه‌ای جشنواره فجر است. سرنخ اینکه چرا این سبک موضوعات، از جشنواره‌های گذشته تا به امسال مکرر اجرا می‌شود، از گفتگوهای همین تئاتر، قابل دریافت است؛ با سلاح علم و تکرار، همخانگی "مرسوم و قبح‌زدایی" خواهد شد! تا ، اندک اندک در میان مردم، برای خود جا باز کند! http://eitaa.com/salehinardabil
💢یک زمانی بود وقتی زن جوان با وقار میدیدند ، با احترام سرشان را پایین میانداختند... حالا اما اوضاع خیلی فرق میکند ... اگر چشمت را پایین بیاندازی، حواست به کار خودت باشد، عقب مانده ای!!! جنبه نداری!!! پیشرفت یعنی اینکه به زن خوب خوب نگاه کنی... با هم بگویید و بخندید و صفحه اش را هم دنبال کنی و فیلمهای شخصی اش را هم لایک کنی و البته هیچ طوریت هم نشود !!! و افتخار هم کنی که من چقدر پیشرفته هستم که همه چیز میبینم و هیچ طوریم هم نمیشود! بعد خود شما که آدم پیشرفته ای هستی، یک مرتبه دادت در میآید که چرا ها اینطور شده است؟ چرا خیانت زیاد است؟ چرا ها دنبال پولند؟ چرا ها دنبال هوسند؟ چرا زیاد است؟ چرا مردم چرت و پرت نگاه میکنند؟ چرا دو میلیون نفر طرفدار فلانی اند؟ چرا زیاد است؟ چرا؟ همش تقصیر شما آخوندهاست!!! خدا ریشتون رو بکند!!! خب عزیز من این چیزها، مقداریش برمیگردد به سوغاتی های ! یک مقداری بر میگردد که تو دیگر کلا هیچ طوریت نمیشود! ✅گفت: خدا چشم را الکی که نیافریده ، چشم داده تا نگاه کنیم... گفتم: پس منظورت این است که پلک را الکی آفریده؟ ✅باما همراه شوید... 🔗ایتا: 🌐http://eitaa.com/ShifteganeTarbiat
👈👈 خانم های بخوانند ✅ نکاتی از پاسخ های حجة الاسلام 💠 1- است و معمولا موجب ساخته شدن علاقه های وَهمی و غیر واقعی و های خیالی می شود و زمینه‌ی مساعد برای رفتارهای است و دام شیادان و ... 💠 2. به علاقمندی های زیر 20 سال اعتماد نکنید. 💠 3. هر علاقمندی ای باید با انجام رسمی از سوی پسر و اش چک و تایید شود. یعنی علاقه‌ی بدون خواستگاری فوری و رسمی، تقلبی است و می تواند بهانه ای برای ارتباط و ارضای نیاز بدون مسئولیت و...باشد! یک علاقه مندی واقعی باید فورا با خواستگاری رسمی خانواده پسر در پروسه ازدواج قرار گیرد و این خود محک خوبی برای تشخیص است. 💫 خواستگاری به آمدن پسر و خانواده اش با و بیان واضح خواستگاری و اعلام برنامه هایشان و... می گویند، نه به گوشه و کنایه یک بی کار! و بی برنامه!! 💠 4. خطاهای راهبردی یا استراتژیک یک دختر خانم را می توان در مواردی مثل عاشقی یک طرفه، توهم عاشقی ، دوستی با و روابط گناه آلود؛ (در هر حدی!؛ همین که عدم رضایت خدا در رابطه ای باشد برای سیاهی و بی برکتی آن رابطه کافیست) ، انتخاب نادرست ، جوگیر شدن ، عدم استفاده از با خبره و خردمند ، بی توجهی به نقش اساسی خانواده اصلی در ازدواج و تشکیل خانواده جدید ، عدم آگاهی از ، سستی در فراگیری مهارتهای لازم برای انتخاب همسر و مهارت های موفق و ... دانست. 💠 5. از گناه باید ترسید و هرکس باید خودش را موعظه کند (کُن واعظا لِنفسِک) خود را بترساند. 💫 گناه؛ (هر گناهی) انتها ندارد، تمامی ندارد، سیر شدن و سیراب شدن نداره؛ روابط با بجز ازدواج ، بی ترديد خطرناک است! اما اگر خدای ناکرده مرتکب خطایی شدیم، در اینباره با کسی سخن نگو! مبادا اشاعه ی فحشا شود و مبادا آدم رویی با نفس آلوده اش این مقدار ترس و توجه را هم از تو بگیرد و شتاب تو را به سوی خشم الهی زیاد کند. نعوذبالله گناه مثل آب شور دریا فقط میکُشد! و نمی کند. 🔰 6. اگر روابط خارج از داشتیم، یکدفعه و با قاطعیت تمامش کن و هر چه یادگاری و ... دارد مرجوع کن یا بریز دور و با هرکسی درد دل نکن! اگر کسی از بین دوستان یا عاقل و -یعنی در حد رعایت حلال و حرام و محرم و نامحرم - و راز دار بود با او کن. توبه اولین گام است. "اگر کنج خانه ات توبه کنی، پاک تر می شوی تا در وسط شهر به دست علی تازیانه بخوری" این نظر علی علیه السلام است. پس تردید نکن. 💫 قطع ارتباط نیازی به موافقت و توافق با طرف مقابل ندارد و نباید احساس مسولیتی نسبت به او داشته باشید. یک طرفه و جدی رابطه را قطع کنید! 🔰 7. با اين افراد اصلا ازدواج نكنيد: 1. معتاد (مگر ترک انگيزه اي كند و ديگر معتاد به حساب نيايد) و (شراب خوار) 2. بيمار رواني (بيماري كه ارتباطش را با واقعيت از دست داده و تا كاملا درمان نشده) 3. بي دين و لا مذهب (رعايت اين توصيه براي تمام افراد بشر با هر دين و مذهبي مفيد است) 4. بد اخلاق ، تند خو (كسي كه اخلاقش قابل پيش بيني نيست) 5. مادی و بخيل 6. مجرم خو ، و خلاف كار 7. دوست باز افراطی (و مطلقا بي تمايل نسبت به خانواده) 8. بی كاره و علاف 9. زيبا از خانواده فاسد 10. بچه ننه (وابستگي شدید به و خانواده) 🔰 8. یکی از مهمترین علل شایع مشکلات دختر خانم ها پایین بودن عزت نفس و احساس ارزشمندی آنهاست! عاشقی یک طرفه شاید ناشی از پایین بودن عزت نفس هم باشد. خودت را بهتر بشناس و به توانایی ها و استعدادهایت بیشتر توجه کن... 🔰 9. تا پسری از شما صریح و روشن ، محترمانه و جدی -نه سرِکاری- نکرده او را جدی نگیرید و در موردش فکر و بررسی نکنید ؛ چون موجب ایجاد زمینه های علاقه های وهمی و های یک طرفه و در نهایت شاید زمینه ی رابطه نامشروع باشد (چون اغلب پسرها این رفتار دختر را صحیح ارزیابی نمی کنند و او را عفیف نمی پندارند. پس متاسفانه به نیت گناه ... یعنی تو با اشتباه خودت یک جوان پاک را به گناه انداختی و شاید زمینه خطاهای بعدی او را فراهم کردی). 🔰 10. های یک طرفه و علاقه های وهمی مهمترین عامل تخریب فرصت های ازدواج یک دختر خانم است. با شماست. دخترها مراقب کاهش تدریجی شانس ازدواج باشند. عشق برای شما نباید فقط یک سرگرمی باشد ؛ بلکه باید بسیار مهمتر باشد چون مقدمه زندگی مشترک و است و ازدواج بازی نیست ❗️ •┈┈••✾❀🍃⚫️🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃http://eitaa.com/ShifteganeTarbiat 🌐 روبیکا: 🍃https://rubika.ir/ShifteganeTarbiat
شیفتگان تربیت
💎بنـــامـ خــــداے یــــوســـــف💎 💎رمـــــان جذاب و نیمہ واقعے 💎#حـــــــــرمٺ_عشــق 💞قسمـــٺ #هش
💎بنـــامـ خــــداے یــــوســـــف💎 💎رمـــــان جذاب و نیمہ واقعے 💎 💞قسمـــٺ _برنامه ت چیه؟! میخای چکار کنی؟! میبینی که یاشار راهش رو انتخاب کرد.میره سر خونه زندگیش!! از نظر من هیچ مشکلی نیس. اگه تصمیمت قطعیه، مهسا مورد خوبیه.! صاف و بااقتدار نشست و گفت: _سریعتر خبرش رو بهم بده، برا هر دوتاتون میخام یه جشن بگیرم! اما خیلی مفصل. یاشار که نهایتا تا عید صبر کنه. تو هم زنگ بزن ب اقای سخایی، قرارعقد رو برا قبل عید، بذار. سکوت کرده بود.تا کلام پدرش به رسد.😔 _بابا شما دیگه چرا!! ؟؟شما که منو میشناسین! من از...😒 پدرش کلامش را قطع کرد و باعتاب گفت: _تو چی هااان؟! از مهسا هم خوشت نمیاد؟؟😠 کم کم صدای پدرش بالا میرفت.. _فکر کردی کی هسی؟؟همین که من میگم..!😠یا تا ٧ فروردین مراسم برپا میشه یا کلا از ارث محرومی!!! حتی یه پاپاسی هم گیرت نمیاد!! اینو تو کلت فرو کن..!!مطمئن باش.!😠☝️ کوروش خان پشت سرهم این جملات را ردیف کرد.و عصبی راه اتاق را در پیش گرفت... یوسف مات از حرفهای پدرش، ازتصمیماتش، نمیدانست جواب را چه بدهد..!!!که حرف دل خودش باشد..ناچار فقط کرد! حداقل نمیکرد!😔 اکبرآقا باناراحتی نگاهش میکرد. سهیلا سری با تاسف برایش تکان میداد. مادر وخاله شهین هم دلخور از وضعیت نیم نگاهی به او انداختند و باز گرم حرفهای خودشان شدند. حس اضافی بودن را داشت. از خودداری خودش هم خسته شده بود. حالا یاشار و سمیرا هم از حیاط به جمع آنها اضاف شده بودند.یاشار بدون توجه به جو ایجاد شده، روبه اکبرآقا کرد و گفت: _اکبرآقا اگه اجازه بدید،ما امشب بشیم. ٧ فروردین هم عقد و عروسی باهم بگیریم. توی این یکماه و خورده ای، همه کارها رو انجام میدم. یاشار نگاهی به خاله شهین کرد تا تایید حرفش را بگیرد. خاله شهین_خیلی هم خوبه، من که موافقم، شما چی میگین اکبرآقا! ؟ اکبر اقا با خنده گفت: _چی بگم،..!خب... داماد که ماشالا راضی، عروس هم راضی، گور 'بابای عروس' ناراضی😁 همه خندیدند.😀😃😄حتی یوسف. جلو رفت صمیمانه دست برادرش را فشرد. _خیلی خوشحالم برات داداش، خوشبخت بشین😊 یاشار _ممنون. تو هم یه فکری کن زودتر تا سرت ب باد نرفته.😜 و قهقهه ای زد.😂یوسف هم خنده اش گرفته بود.😁به درخواست یاشار، محرمیتشان را یوسف خواند.همه دست میزدند. همه خوشحال بودند.😁😊👏👏فخری خانم بلند شد شیرینی🍰 را گرداند تا همه دهانشان را از این وصلت شیرین کنند. همه مشغول حرف زدن بودند.فخری خانم بالا رفت برا دلجویی از همسرش. با پایین امدن پدرش از پله ها،اکبرآقا گفت: _کوروش خان ما تصمیمات اصلی رو گذاشتیم شما بیاین بعد. کوروش خان، با شکوه و اقتدار دستانش را درجیبش کرد، و آرام از پله ها پایین می آمد.بسمت اکبرآقا رفت. _همه بیاین اینجا همه روی مبلهایی نزدیک به هم نشستند... سمیرا، به محض محرم شدنشان،روسری و مانتو اش را درآورد... دیگر جایی برای یوسف نبود. جمع خداحافظی کرد.به آشپزخانه رفت وضو✨ گرفت.و به اتاقش پناه برد. اینجور انتخاب کردن... برایش مفهومی نداشت. همیشه عقیده داشت، حرمت ، حرمت، و حتی هم برایش قائل بود. وارد اتاقش شد.. فکر اینکه چرا اینهمه میان خود وخانواده اش تفاوت هست،یک لحظه او را رها نمیکرد. آدم درد دل کردن و بازگو کردن دردهایش نبود.اما چراهای زندگیش، زیاد بود. سوالهای ذهنش چند برابر شده بود..! فکرش بسمت آقابزرگ رفت.پدر پدرش. با او راحت تر بود.حتی راحت تر از پدرش. شب از نیمه گذشته بود..🌌 سجاده را پهن کرد، خواست ✨دو رکعت نماز✨ اقامه کند، برای تا دستهایش را بالا برد.... تمام تصویرهای میهمانی مانند فیلمی🎞 مقابلش صف بست.😈نمیدانست چه کند،..😱😰 با دستهایش روی صورتش را پوشاند، چند صلواتی✨ فرستاد،ذهنش را متمرکز کرد و دوباره برای تکبیر دستهایش را بالا برد. باز هم نشد،...😰 تصمیمش را گرفته بود،😈آنهمه عشوه های دختران و زنان کارخودش را کرده بود!!! معصوم که نبود!! خیلی نگاهش را میکرد، بود!اما خب بهرحال بود، بود، زیبا بود، و مورد توجه همه.! خودش را در بیابانی میدید.. . و نیروهایی که به او هجوم می آوردند.😱😈😰😈😱 دستهایش را پایین انداخت.. عادت داشت چفیه روی دوشش می انداخت بهنگام نماز... ادامه دارد... •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat