eitaa logo
شیفتگان تربیت
12هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
19.1هزار ویدیو
1.4هزار فایل
﷽ « تربیت : یعنی که #خـــــــــود را ساختن بعد از آن بر دیگـــــــــران پرداختنـ ...💡» • مباحث تربیتی - معرفتی و بصیرتی 🪔 • راه ارتباطی در صورت کاملا خیلی ضروری : ⊹ @Gamedooiran 🕊༉ - کانال را به دیگران هم معرفی فرمائید🌱؛ #تبلیغات نداریم!
مشاهده در ایتا
دانلود
شیفتگان تربیت
💜🌸 #درحوالـےعطــرِیــاس💜🌸 قسمت #هفتاد_و_یک_و_هفتاد_و_دو اون 🌺زینب “سلام الله علیها ”🌺بود که نباید
🍀🌷🍀🌷🍀🌷🍀🌷🍀🌸💜 💜🌸 قسمت مامان به کمرم دست کشید وگفت: _الهی قربونت بشم، فدات بشم دخترکم ..گریه نکن عزیز دلم ..😊 با گریه و زاری گفتم: _مامان، مامان جونم .. دلم خیلی برای عباس تنگ شده …خیلی مامان … خیلی …😢💔 . . کل روز حالم خیلی خراب بود، انقدر که نمیتونستم هیچ کاری بکنم، فقط زل میزدم👀 به یه گوشه  صحنه های خونه فاطمه سادات جلوی چشمم جون میگرفت .. وای که چه مصیبت سنگینی بود.. گوشیم📱 رو برداشتم و سعی کردم کمی خودمو باهاش مشغول کنم .. احساس سنگینی شدید میکردم، احساس میکردم نفسم به سختی بالا میاد،😖😢 توی گوشیم یه دفعه جمله ای به چشمم خورد که عجیب شد ام، یه جمله از که تونست کمی سرد کنه آتش درونم رو 🇮🇷“خداےمتعال در شهادت سرّےقرار داده  ڪھ هم زخم است و هم مرهم  و یڪ حالت تسلے و روشنایے بھ بازماندگان مےدهد”🇮🇷 . چند بار جمله رو زیر لب تکرار کردم، سرّ؟   چه سرّی خدا، سرّ رسیدنِ به تو،  خدایا دل عاطفه رو به نور الهیت روشن کن،😢🙏 به مادر و خواهر شهید بده، سرمو گذاشتم رو زانوهام تا اشک بریزم بر این زخمی که عجیب مرهم هم هست .. صدای زنگ خونه 🔔باعث شد خودمو از حالت عزای بر دلم بیرون بکشم، بلند شدم تا در و باز کنم،مثل اینکه کسی خونه نبود، در حالی که چادر گلدارمو رو سرم مینداختم بلند گفتم: _کیه؟! صدایی نشنیدم، با احتیاط در و باز کردم، تا نگاهم بهش خورد، مات 😧اشکای روی صورتش😢 شدم … ادامه دارد... 💚💛💚💛💚💛💚💛💚 💌نویسنده: بانوگل نرگــــس 💚💛💚💛💚💛💚💛💚