eitaa logo
شعرای آئینی سازمان‌ بسیج مداحان کرمانشاه
204 دنبال‌کننده
53 عکس
19 ویدیو
25 فایل
بسمه تعالی ♦️فعال ترین وپربارترین کانال شعرائی آئینی سازمان بسیج مداحان استان کرمانشاه درایتا👌 #شور#سرود #مدح باز نشر اشعاروسرودهای جدیدکلی ایام سال به تاریخ قمری و کلیه اشعار مهم مذهبی کشوربرا ،مجالس مذهبی با تنوع بالا و سبک های مختلف @delsokhteh313
مشاهده در ایتا
دانلود
🌙 ماه پر فیض رجب، ماه نبی، ماه خداست ماه توبه، مه رحمت، مه ذکر است و دعاست ماه از خویش بریدن به خدا پیوستن خرم آن کس که به حق واصل و از خویش جداست ماه میلاد شریف دو محمّد دو علـی که پر از جلوۀ ماه رخشان ارض و سماست جمعۀ اول این ماه، جمال ازلــی در تماشای رخ حضرت باقر پیداست دوم ماه رجب عید بـزرگی دگـر است عید میلاد علی‌ بن‌ جواد بن رضاست سوم ماه رجب آن دهمین حجت حق جگرش لختۀ خون از شرر زهر جفاست دهم ماه رجب بـا گل رخسار جـواد موج‌زن رایحۀ عطر ولایت به فضاست بـارک‌ الله که در سیزده ماه رجـب عید میلاد علی، مظهر رب الاعلاست کعبه آغوش گشوده چـو گریبان از هم که ز قلب حرم‌الله، علی عقده‌گشاست صاحب‌خانه ندا داد که ای بنت اسد خانه از ماست ولیکن متعلق به شماست قدر و جاه تو بود فوق مقام مریم پسر تو علی است و پسر او عیسـاست نجل پاک تو امام است بـه نجل مریم گرچه او مریم و عیساش پیام‌آور ماست این پسر رکن و مقام است و حطیم و زمزم این پسر حجر و حجر، مروه و مسعا و صفاست نیمۀ ماه رجـب روز وفات زینـب اوکه دخت علی ومادر صبر است ورضاست زینب، آن فاتح میدان اسارت که هنوز زنده از خطبۀ او واقعۀ کرب‌و‌بلاست شیردخت علی و فاطمه و اخت حسن که حسین دگر است و نفسش عاشوراست بیست و پنج رجب از بهر محبان علی روز اندوه و غم و ناله و اشک است و عزاست روز آزادی زندانی زهرای بتـول روز قتل خلف حضـرت صـادق، موساست گوییا در دل تـاریـک سیه‌چال، هنـوز بانگ العفـو بلند از دو لب آن مـولاست آن کـه دربـارۀ وی آمده سـاق مرضوض چشم‌ها گر ز غمش خـون بفشانند رواست روز بیسـت و ششم مـاه رجب داغ پدر بـر دل و بـر جگـر سوختۀ شیر خداست بـر دل ختم رسل داغ ابـوطالـب مانـد آن کـه ایمـانش فـوق همۀ ایمان‌هاست بیست و هفت رجب است عید بزرگی دیگر عید مزمل و مدثر و نور و طاهاست عید بعثت کـه نبـی رخت رسالت پوشید به! چه عیدی که به از عید صیام و اضحاست عید پرواز بشـر، عید نزول قـرآن عید نابودی بـت، عید تجلای خداست بیست و هشت رجب آغاز فراقی‌ست بزرگ که حسین‌بن‌علی عازم دشت و صحراست کـاروان پسـر فاطمه هنگـام سحر سر به کف دارد و عازم به سوی کرب‌و‌بلاست عزم حج دارد و در اول ره مـی‌بینـد قتلگاه است بر او مروه، صفا تشت طلاست هم‌قدم زینب و عباس و علی‌اکبر پیش رویش علی و پشت سر او زهراست گاه بر فرق علـی‌اکبر خـود می‌نگرد گاه می‌گرید و چشمش به دو دست سقاست گاه در سینه کند نوک سنان را احساس گاه بیند که بریـده سر پاکش ز قفاست سر به کف داشتن و تیر گرفتن به جگر سپر سنگ شدن حج امام شهداست «میثم!»آن تربت شش‌گوشه بود در بر تو وای من! از چه ندیدی حرم یار کجاست؟ @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
دنیا سیاه بود که نوری بلند شد خورشید از کرانه ی دوری بلند شد در بین شهر نغمه‌ی شوری بلند شد در دشت جهل،سرو شعوری بلند شد بالاترین تفکر آدم!..،خوش آمدی کامل ترین تعقل عالم!..،خوش آمدی مکتب نشسته بود که ناگاه پا شدی در عصرِ لال بودن منبر،صدا شدی بر شانه ی تفکر شیعه عبا شدی تو پنجمین تشرف توحید ما شدی در جاده ‌ی شریعت نُطق‌َت،مسافریم ما شیعیانِ خط به خطِ قالَ باقریم تو امتداد نافله های محمدی تعقیب های بعد عشای محمدی شخصاً کلیددار حرای محمدی آئینه ی تمام‌نمای محمدی تصویر با ملاحت روح خدا !..،سلام ای دومین پیمبر ایمان ما !..،سلام بر روح هرچه علم،بدن کیست مثل تو طوبای فهم،بین چمن کیست مثل تو شیرین ترین بیان سخن کیست مثل تو تلفیقی از حسین و حسن کیست مثل تو! مهتاب بام این دوبرادر درآمده اینگونه دلربا‌شدن از تو برآمده در کوچه‌باغِ بحث شبی که قدم زدی تنها ز لفظِ آیه‌ی تطهیر دم زدی بر قلّه های قلب نَصاری علم زدی زیباترین مناظره ها را رقم زدی پس واجب است از هُنرت استفاده کرد باید فنون بحث شما را پیاده کرد ای خوش‌به‌حال هرکه درت را رها نکرد خود را کنار سفره ی بیگانه جا نکرد هنگام فقر غیر شما را صدا نکرد آن‌کس زُراره شد..،که به زر اعتنا نکرد ظرف مرا شکسته‌سبوی‌َت کُنی خوش است ما را به جبر جابرِ کوی‌َت کنی خوش است در صُلح آب و آتش ما جنگ نیست که آن دل که مبتلای تو شد تنگ نیست که ذاتی که جنس آینه شد سنگ نیست که هرکس کُمِیت عشق تو شد.،لنگ نیست که اهل قلم _به نون و قلم_ هست چاکرت ای هرچه شاعر است به قربان شاعرت باید برات گنبدی از زر درست کرد رو به مزار خاکی تو در درست کرد عطر نفیسی از گُل قمصر درست کرد پائین پایِ قبر تو منبر درست کرد صحن تو را شبیه گوهرشاد می کنیم خاک بقیع را حسن‌آباد می کنیم تو یاکریم زاده‌ی آسیب‌دیده ای در ابتدا به آخِرت غم رسیده ای دردی ز جنس خار مغیلان چشیده ای در اوج‌ کودکی چه عذابی کشیده ای سر نیزه ها کتاب خدا را گسیختند در پیش چشم تو سر جد تو ریختند صبح غرور تو به شبی ظالمانه خورد خواب عمیق تو لگدی بی بهانه خورد با دست زجر زلف سیاه تو شانه خورد همبازیِ سه‌ساله ی تو تازیانه خورد دیدی سرِ عمو سرِ سرنیزه آب شد دیدی طناب حرمله سهم رباب شد! @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
بگو به نور که ماه تمام آمده است که صبح آمد و پایان شام آمده است برای شیعه دوباره امام آمده است تمام فقه و اصول و کلام آمده است امام باقر علیه‌السلام آمده است پدر حسینی و مادر سلاله‌ی حسن است اویس‌وار زمین در هوای او قرن است غلام خانه‌ی او بودن آرزوی من است تجسم همه‌ی احترام آمده است امام باقر علیه‌السلام آمده است سراسر از برکات خدا پر است زمین اگر که در صدف آسمان دُر است زمین به نور اوست که گرم تبلور است زمین دوباره رحمتی از جنس عام آمده است امام باقر علیه السلام آمده است دمیده است به دنیا دم خدادادی به هر خرابه رسیده هوای آبادی هزار شکر خدا را که خوب استادی_ _برای این همه شاگرد خام آمده است امام باقر علیه السلام آمده است چقدر در وجناتش خدا نمایان است اسیر جذبه‌ی او کافر و مسلمان است رسیده آن که امید گناهکاران است دوباره بوی علی بر مشام آمده است امام باقر علیه‌السلام آمده است دل از تمام جهان برده است لبخندش فقط نه خلق که دل برده از خداوندش به داروی گل لبخند‌های چون قندش به دردهای همه التیام آمده است امام باقر علیه‌السلام آمده است رسیده است امامی که نافذ است و بصیر نکرده حرف خدا را به رای خود تفسیر نمی‌شود به کلام بنی‌امیه اسیر برای مذهب شیعه قوام آمده است امام باقر علیه‌السلام آمده است به حکم آیه‌ی تطهیر پاک یعنی او که پنجمین گُهر تابناک یعنی او برای سنجش ایمان ملاک یعنی او ملاک حد حلال‌وحرام آمده است امام باقر علیه‌السلام آمده است به علم و حلم و تمام فضائلش صلوات به جلوه‌های پیمبرخصائلش صلوات به نور چهره‌ی چون ماه کاملش صلوات که موعد صلوات و سلام آمده است امام باقر علیه‌السلام آمده است گروهی از سخنان خدا جدا شده‌اند که در توهم خود نائب خدا شده‌اند چه رازهای دروغی که برملا شده‌اند که آفتاب همه روی بام آمده است امام باقر علیه‌السلام آمده است همان که وقت جسارت حضور خواهد داشت که در مسیر اسارت حضور خواهد داشت زمان کشتن و غارت حضور خواهد داشت بیا که راوی غم‌های شام آمده است امام باقر علیه السلام آمده است خدا کند که شب انتظار سر برسد سپیده سر بزند، نوبت سحر برسد خدا کند که به زودی به ما خبر برسد؛ به صف شوید دم انتقام آمده است امام مهدی علیه‌السلام آمده است @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
چه خوب شد که روی خاک مرده پا گذاشتی خوش آمدی قدم به روی چشم ما گذاشتی چه منتّی سر قَدَر، سر قضا گذاشتی تویی که پای جای پای انبیا گذاشتی تو را که آفرید حق به خویش گفت آفرین تو آمدی و خنده شد نصیب زین العابدین تو آمدی که کامل از کمال تو شود کلام رسانده جابر از رسول حق به جانبت سلام نشسته در رگ تو خون نافذ دو تا امام در این مقام هیچکس نگشت با تو هم مقام صفا گرفته خانه امامت از حضور تو تو آمدی مدینه غرق نور شد ز نور تو تو از تبار فاطمه تو معنی صداقتی تو از شکوه مرتضی تو وارث شجاعتی تو از حسینی و حسن تو جلوه امامتی رجب مرجب از تو شد تو چشمه هدایتی تویی که مثل نور سمت آینه شتافتی تویی پیمبری که نیل علم را شکافتی عزیز زین العابدین هزار جان فدای تو همه زمینیان و آسمانیان فدای تو و پیر و کودک و جوان و نوجوان فدای تو به هر مکان و هر زمان و هر زبان فدای تو فدای تو که پنجمین چراغ آل احمدی فدای نام پاک تو که دومین محمدی نگاه کن که یک به یک همه مسافر توایم کجا بدون زائری تمام زائر توایم همه به زیر دِین قال قال باقر توایم اشاره کن ببین که بنده اوامر توایم قیام ما قعود ما ز برکت قنوت توست هزار مطلب نگفته در دل سکوت توست بنا کنیم عاقبت بقیع ،گنبد طلا برای تو ضریح و مرقدی شبیه کربلا که دور آن نشسته اند یک به یک فرشته ها چه صحنه ای ست صحن تو کنار صحن مجتبی فدای غربت تو ای نهفته در دل بقیع فدای غربت تو ای چراغ محفل بقیع @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
آمد رَجَب، کو تشنه ی دیدارها را؟ کو خستگان از قصه ی تکرارها را؟ با ذکر بسم اللهِ رحمنِ رحیمِ ات آغاز کن از نو دوباره کارها را بیدار کن از خواب خوش واماندگان را خوابی مبادا خوش کند بیدارها را ! برخیز و همت کن، مگو راهیست دشوار حرکت کن، آسان می کند دشوارها را نیکوترین یاری که دنیا می شناسند با عشق یاری می کُند بی یارها را بیش از همیشه باب استغفار باز است سویش بخوان دنبال استغفارها را می بارد از عرش خدا باران رحمت باران خریدار است حتی خارها را برخیز و نیت کن، تَوکلتُ علی الله او جای کم ها می دهد بسیارها را @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
تو خورشیدی و بی‌شک دیدنت از دور آسان است ولی ادارک نور آیا برای کور آسان است؟ به اعجاز نگاهت زنده کردی مرده‌دل‌ها را برایت بردن من تا خدا، تا نور آسان است اسیر مهر و حلمت کن مرا چون مرد نصرانی که با تو رَستَنم از این منِ مغرور آسان است خودت سیب دلم را از حصار سنگ‌ها بردار برای او که چید از آسمان انگور، آسان است تمام بیت‌هایم درد دل بودند، می‌بخشی کجا مدح سلیمان از زبان مور آسان است؟ @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
16133939557789944175497.mp3
7.88M
برا دل شکسته همیشه سر پناهی من اومدم دوباره پی یه نیم نگاهی دلتنگ سامراتم عمریه من گداتم من خشکم و تو دریایی و تشنه دعاتم یا علی النقی فدای اسم دلربای تو یا علی النقی جوونیمو میدم برای تو گرم تنور اشکم از غم و غربت تو الهی خیر نبینن شکستن حرمت تو گریه کمه به والله سالی یه بار برا تو از برکت تو زنده ام از من نگیر دعاتو یا علی النقی صفا گرفتم از صفای تو یا علی النقی فدای بیرق عزای تو شبیه جدت آقا تشنه جرعه آبی من باورم نمیشه تو مجلس شرابی آقا شما کجا و اون جا کجا بمیرم واست تموم عمرم باید عزا بگیرم یا علی النقی عذابه هر نفس برای تو یا علی النقی فدای غربت عزای تو @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
  رحمت محض در نگاه او بر زبانش فقط بیان خدا راه گم کرده ایم و می جوییم از رد پای او نشان خدا دست هایش کریم تر از پیش روزی کیسه ی فقیرم شد من اسیرش شدم نمی دانم یا که او بود که اسیرم شد آخرین نقطه ی کمال است و صاحب جامع زیارات است اینکه افتاده روی خاک اینجا اصل قبله ست ، باب حاجات است این که در پلک روی هم زدنی می رود تا به عالم بالا که بیارد دلیل بر حرفش طایر جنتی به زیر عبا اینکه تنهاست گوشه ی زندان آیه ی نور و مرد توحید است دل او در مدینه جا مانده بیست سالی اگر چه تبعید است روی پاهاش جای زنجیر و اشک با دیده هاش مانوس است و تپش های قلب او مثل سوسوی شعله های فانوس است پا برهنه امام ما را بر خار صحرا دوان دوان بردند دل زهرا شکسته شد در عرش خبرش را تا به آسمان بردند بال و پرهای او پر از زخم و باز ذکر خدا به لب دارد روزها روزه است این آقا و مناجات نیمه شب دارد پدر افتاده و پسر اینجا سینه چاک آمده به بالینش سر بابا به دامنش بنهد بوسد این کام زهر آگینش کربلا بر زمین پسر افتاد پدر آمد کنار نعش پسر ! خون لخته کشید از لب آن لاله ی قطعه قطعه و پرپر سر او را گذاشت بر دامن دلش آرام تر نشد بابا سر اکبر به سینه چسباند و گفت بعد از تو اُف بر این دنیا   @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
در همانجا که بزم شور و شراب داغ های تو را شرر می زد بغض سنگین اشک چشمانت به حوالی کوفه پر می زد به همانجا که دست زنها را به سر شانه هایشان بستند و به دستان دختر حیدر همگی را به ریسمان بستند کاش آن لحظه آسمان ها را روی کوفه خراب می کردند   چون اسیران اهل بیتی را خارج از دین خطاب می کردند   شام مثل فضای کوفه نبود که علی را حساب می کردند   با سری که به چوب می بستند خواهری را عذاب می کردند   وای آن لحظه بر شما چه گذشت؟ که کنیز انتخاب می کردند   @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
1_1442330721.mp3
4.9M
خیلی بی کس و تنهایی آقا غریب دنیایی آقا داغ تو خیلی سنگینه خیلی شبیه زهرایی آقا از دنیا شدی تو خسته از مردم دلت شکسته تا کوچه شبیه حیدر تو رفتی با دست بسته برای دل تو آقا بمیرم که غریبونه تو مثل مجتبی هستی رو لبهات لخته خونه غریب سامرا آقا... باید برای تو جون داد آقا برا دل خونت آقا عالم برات سیاه پوش واسه دل پریشونت آقا رو قلب فلک نشسته این داغی که سینه سوزه جونت رو به لب آورده این زهری که کینه توزه اونی که ناسزا می گفت نمک رو زخم تو پاشید بمیرم که توی غربت به اشک چشم تو خندید غریب سامرا آقا... آقا تو لحظه آخر پیش عزیز تو اومد آقا اما یه روز دلگیری جدت نفس نفس میزد آقا تنها و بدون لشکر رو خاکا شهید بی سر لب تشنه دل شکسته غرق خون رگای حنجر یه خواهر از رو تل میدید حسینش دست و پا میزد بمیره عالمی واسش تو گودال مادرش اومد غریب سامرا آقا... @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
حال و هوای چشم ترت جور دیگری ست ذکر قنوت هر سحرت جور دیگری ست وقتی میان سجده به معراج می پَری پِی می برم که جنس پرت جور دیگری ست حتّی نسیم کویِ تو هم اعتراف کرد عطر بهشتی گذرت جور دیگری ست در سامرا همیشه زیارت لذیذ هست طعم زیارت سحرت جور دیگری ست هادی ترین چراغ هدایت کلام توست. نور چراغ شعله ورت جور دیگری ست این جامعه ز "جامعه" ات رُشد کرده است محصول کِشت پر ثمرت جور دیگری ست درندگان کنار تو آرام می شوند بر روی قلب ها اثرت جور دیگری ست ارباب های ما همگی با سخاوتند امّا عنایت پدرت جور دیگری ست کشکول چشم های مرا پر ز اشک کن حال گدای پُشت درت جور دیگری ست زهری رسید و شمع وجود تو آب شد سوسوی نور مختصرت جور دیگری ست دیگر گُمان کنم جگری هم نمانده چون خون لخته های دور و برت جور دیگری ست او دیده دست و پا زدنت کنج حجره را... آه دمادم پسرت جور دیگری ست شُکر خدا سر از بدن تو جدا نشد شُکر خدا کفن به تنت "بوریا" نشد شکر خدا به پیرهنت نیزه ای نخورد شکر خدا که بر بدنت نیزه ای نخورد پیشانی تو سنگ و عصایی ندیده است آقا!دو پلک شب شکنت نیزه ای نخورد تو دست و پا زدی نه ولی زیر دست و پا بال تو وقت پر زدنت نیزه ای نخورد شکر خدا که دور و بر تو سنان نبود شکر خدا که بر دهنت نیزه ای نخورد عمامه و عبای تو سهم عدو نشد با سُمِّ اسب پیکر تو زیر و رو نشد @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
۴ بیت تا جام شراب را مقابل دیدی بر غربت عمه‌جانتان باریدی * گیرم که شراب بود و ماتم بوده اصلاً تو بگو که خیزران هم بوده؟! * سهل است گریز روضه را خواندن، نه صد مرد اسیری برود، یک زن نه *** هر غم که ندیده‌ای تو، زینب دیده حتی گلوی بریده را بوسیده @Shoaraye_aeinimadhankermanshah