الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
#نوحه
#زمینه
#شهادت_حضرت_حمزه_و_حضرت_عبدالعظیم_علیه_السلام -
(حضرت حمزه)
به رویِ عبایِ مصطفایی
تو مردِ خدایی باوفایی
سیّدالشهدایِ مدینه
روضه ت داره بویِ کربلایی
ای عمویِ پیمبرم
سایه یِ تو رویِ سرم
آرزومه که یه حرم
داشته باشی دلبرم
آقاجون یه روزی این سینه زن
می زنه دم از حسین و حسن
میونِ... صحن و سرات عشقِ من
عشقِ من عشقِ شما کربلا (۴)
سینه تو دَریدن مثلِ آقام
شدی فداییِ دینِ اسلام
می زنه پیمبر رویِ سینه
میگه تو که رفتی خیلی تنهام
رو مزارِ تو می شینه
یاسِ نیلیِ مدینه
تو میری و میره فرو
مسمارِ در تو سینه
تو سینه می شینه مسمارِ در
مدینه میشه عذابِ کوثر
می بینه علی که می شْکنه پر
عشقِ من عشقِ شما کربلا (۴)
(حضرت عبدالعظیم)
دلم که می گیره بی قرارم
میام تویِ صحنت پا می ذارم
چشامو می بندم صورتم رو
رو ضریح می ذارم تا ببارم
حرمِ تو کرب و بلا
زائرت زائرِ خدا
قبله یِ ری صحن و سرات
نینوایِ سینه زنا
آقاجون نوکرتم از قدیم
خادمَم خادمِ عبدالعظیم
سائلم روزی مو میده کریم
عشقِ من عشقِ شما کربلا (۴)
تو مُحدِّثِ عالی مقامی
صاحبِ جلال و احترامی
تویِ حرمِ تو می شینه رو...
لبِ زائرِ تو چه سلامی
السّلام ای دلبرِ من
ای شهیدِ دور از وطن
کشته یِ صد پاره تنی
ای سلیمانِ بی کفن
عشقِ من سر رویِ تن نداری
عشقِ من تو پیرهن نداری
عشقِ من چرا کفن نداری؟!
عشقِ من عشقِ شما کربلا (۴)
💠عضویت در شعرائی آئینی سازمان بسیج مداحان استان کرمانشاه
↳https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
↳https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
#شور
#نوحه_شهادت
#حضرت_حمزه #سیدالشهدا
#سبک_شبایی_که_دلارو_غم_میگیره
شیر خلاق داوری حمزه
تو عموی پیمبری حمزه
در صف جنگ و صحنه ایثار
همچو حیدر دلاوری حمزه
آجرک الله یا رسول الله(۳)
بسکه حمزه تو با صفا بودی
همیشه با یاد خدا بودی
همره مرتضی گل عالم
یاور و یار مصطفی بودی
آجرک الله یا رسول الله۳
شده ای یا حمزه فدای دین
جان خود داده ای برای دین
ای عزیز و هستیِ آل الله
هستیت شد فدا بپای دین
آجرک الله یا رسول الله۳
رکن و زمزم به حمزه می نازد
شخص خاتم به حمزه می نازد
زین همه ایثار و فداکاری
همه عالم به حمزه می نازد
آجرک الله یا رسول الله۳
جان فدای آن تن صد چاکت
مثله گردیده پیکر پاکت
در مدینه احد مزار توست
دل بسوزد ز غربت خاکت
آجرک الله یا رسول الله۳
سوزد از غم دل رسول الله
صفیه خواهرت رسید از راه
در کنار پیکر مثله شده
نالد و گوید او به اشک وآه
آجرک الله یا رسول الله۳
صفیه آمده به تاب و تب
رسیده جان او ز غم بر لب
اما ای عاشقانِ کرب و بلا
دل فتاده یاد غم زینب
آجرک الله یا رسول الله
دیده زینب سری به نیزه زدند
بچهها را به تازیانه زدند
کودکان و زنان اهل البیت
در کنار سر بریده زدند
آجرک الله یا رسول الله۳
#نوحه_حضرت_حمزه_علیه_السلام
💠عضویت در شعرائی آئینی سازمان بسیج مداحان استان کرمانشاه
↳https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
↳https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
شعرای آئینی سازمان بسیج مداحان کرمانشاه
#سینه_زنی_حضرت_حمزه_سیدالشهدا_ع #حاج_حسین_سازور
#سینه_زنی_ویژۀ_شهادت_حضرت_حمزه_سید_الشهداء_علیه_السلام
#حاج_حسین_سازور
[( شهر مدینه شده ماتم سرا
نوای عالم شده وا حمزتا ) 2
( ناله ی ختم الانبیا واویلا واویلا
کشته شده شیر خدا واویلا واویلا )2] 3
صدای ناله رسد از آسمان
خیل ملائک همه بر سر زنان
شکسته دندان نبی واویلا واویلا 2
خون رود از جسم علی واویلا واویلا
شهر مدینه شده ماتم سرا 2
نوای عالم شده وا حمزتا 2
ناله ی ختم الانبیا واویلا واویلا 2
کشته شده شیر خدا واویلا واویلا 2
***
( ببین نشان کینه ی دشمنش
به دست یک زن شده غارت تنش ) 2
عبا کشیده رو سرش واویلا واویلا 2
تا که نبیند خواهرش واویلا واویلا
[شهر مدینه شده ماتم سرا 2
نوای عالم شده وا حمزتا 2
ناله ی ختم الانبیا واویلا واویلا 2
کشته شده شیر خدا واویلا واویلا 2]2
نگاه زینب شده خیره ز تل
کشیده دشمن خنجرش از بغل
چکمه به پا ز کینه اش واویلا واویلا
نشسته روی سینه اش واویلا واویلا
*حسین .....
دیگه این سر و جدا نکردن،دیگه به این بدن اسب نتازوندن ...
اما خواهرش فرمود یا جدا ! هذا مرمل بدما ..." مقطع الاعضا ..." حسین ....*
[شهر مدینه شده ماتم سرا
نوای عالم شده وا حمزتا
(ناله ی ختم الانبیا واویلا واویلا
کشته شده شیر خدا واویلا واویلا)2]2
*بوی خون آید از دل صحرا ....*
واویلا واویلا واویلا خدا واویلا ....
خاک عالم به سر چه رخ داده ...
بین لشگر به پا شده غوغا
حمزه دیگر ز پای افتاد ...
السلام علیک یا مظلوم یااراعبدلله
#حاح_حسین_سازور
💠عضویت در شعرائی آئینی سازمان بسیج مداحان استان کرمانشاه
↳https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
↳https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
ShahadatHazratHamzeh1397.mp3
13.45M
#حمزه که رفت قلب رسول خدا شکست (روضه حضرت حمزه سیدالشهدا "علیهالسلام")
بانوای : حاج میثم مطیعی
#ویژه_شهادت_حضرت_حمزه_ع
💠عضویت در شعرائی آئینی سازمان بسیج مداحان استان کرمانشاه
↳https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
↳https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
#روضه
#حضرت_حمزه_سیدالشهدا_ع
⏪پیغمبر فرمودن کیه بره از عموجانم حمزه خبر بیاره؟
نفر اول رفت ...کیفیت بدن رو دید که چطور حمزه رو شهیدش کردند، روش نشد بیاد گزارش بده...
نفر دوم رفت بر نگشت..تا اینکه خود پیغمبر اومد..تا چشمش به بدن افتاد فبکی بکاءاً شدیدا...
بدن نازنین عموجانش رو مُثله کرده بودند..اینقدر پیغمیر ناراحت شد عصبانی شد..فرمود :به ازای عمو جانم همزه 70نفرو به درک واصل میکنم...
دستور آمد آرام باش..
⬅️همه دارن گریه میکنند ، یه وقت خبر آوردن..صفیه خواهر حمزه داره میاد
پیغمبر بلافاصله عباشو از رو دوش مبارک برداشت رو بدن عمو انداخت دیدن پاها از عبا بیرون موند فرمود بلافاصله با خار و خاشاک بپوشونید
صفیه داره میاد زبیر پسرش داره میاد فاطمه داره میاد زنها کنارشن محارم دورشن پیغمبر فرمود باید قول بدی بی تابی نکنی بی قراری نکنی اومد دید بدن زیر عبا مخفیه اما اطراف عبا خونها ریخته شده نوشتن چنان با سیلی به صورتش زد بلافاصله نقش زمین شد..
حضرت فرمود دورش کنید.. خواهرو از بدن دور کنید..
⬅️می دونم دلت کجا رفت
کاش یه محرمم زینب و از گودال دور می کرد من فقط عربیش و میگم و رد میشم..
فأخذ یضربهنَّ بالسوط محرم زینب تازیانه ها شد.
⏺گمان نمی کنم این روح پیکرم باشد
⏺تنی که مُثله شده در برابرم باشد
⏺گمان نمی کنم این تکه های پخش شده
⏺همان عموی رشید پیمبرم باشد
⏺بدن مگر بدن کیست این چنین شده است؟!
⏺اگر خدای نکرده برادرم باشد...!
⏺چرا عبای پیمبر نمی گذارد تا
⏺دوباره روشنی دیدۀ ترم باشد؟
⏺فدای خواهر مظلومه ای که نالان گفت:
⏺کنار کشتۀ گودال مو پریشان گفت:
⏺گمان نمی کنم این زیر نیزه افتاده
⏺حسین فاطمه یعنی برادرم باشد
⏺تو را خدا بگذارید بوسه اش بزنم
⏺که قول می دهم این بار آخرم باشد
⏺کفن که نیست عبا نیست، بوریا هم نیست؟!
⏺بد است بی کفن این مرد محترم باشد
♻️شهید کفن نداره مخصوصا اگه شهید معرکه باشه اما نوشتن پیغمبر بدن حمزه رو کفن کرد نه اون کفن که مصطلحه یعنی اونقده بدن پاره پاره و اربا اربا شده اونقده بدن عریان شده دستور داد تو پارچه ای جمع کنن..
آخ
#لا_یوم_کیومک_یا_اباعبدالله..
فقط اشاره میکنم و رد میشم..
▪️مقتل نوشته روی تنت پا گذاشتند
▪️در زیر دست و پا زده ای دست و پا حسین
آقا جان
▪️مقتل نوشته پیکر تو نرم گشته بود
▪️با هر نسیم جسم تو شد جابجا حسین
▪️مقتل نوشته ضربه به پهلوی تو زدند
▪️حتی شبیه مادرتان بی هوا حسین
▪️مقتل نوشته رأس تو را بد بریده اند
▪️چون از جلو بریده نشد از قفا حسین
▪️مقتل نوشته دست تو از مچ بریده شد
▪️با خنجری شکسته و با ضربه ها حسین
▪️مقتل نوشته گلوت نحر گشته بود
بگم و دعات کنم اما اونیکه از همه جانسوزتره همین بیان امام زین العابدینه فرمود:
(( کل یتقرب الی الله عزوجل بدمه))
هر ضربه را برای رضای خدا زدند
شمشیر نیزه سنگ و حتی عصا
حسین...
امام باقر فرمود :
((لقد قتل بالسیف و السنان و الحجارة والخشب و العصا))
کاش به همین اکتفامیشد
فرمود :
((و اوطعه الخیل بعد ذلک))
سواره ها اومدند اونقده با نعل تازه
حسین...
🕊هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🕊
💠عضویت در شعرائی آئینی سازمان بسیج مداحان استان کرمانشاه
↳https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
↳https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
#روضه_و_توسل جانسوز ویژۀ شهادت حضرتِ #حمزۀ سیدالشهدا علیه السلام
حمله کرد خالد ابن ولید (لعنت الله) همه فرار کرده بودن .. یه عده پِیِ غنیمت ،یه عده لشکرُ دیدن از پشت داره هجوم میاره جنگی که پیروز شده بودن ،مغلوبه شد .. همه فرار کردن ،پیغمبر محاصره شد .. هیچ کسی نموند ،تک و تنها امیرالمومنین ایستاد پیشانیِ پیغمبر شکست .. دندانِ مبارک شکست ..تنها کسی که ایستاد و یه تنه دور پیغمبر میگشت امیرالمومنین بود .. نود زخمِ کاری به بدن آقا رسید ولی از پا ننشست .. آسمانی ها مبهوتِ جنگِ علی شدن ..
انقده تک و تنها دورِ پیغمبر گشت خطاب اومد همه شنیدن این ندا رو منادی بین زمین و آسمان ندا داد : لا فَتی اِلاّ عَلی لا سَیفَ اِلاّ ذُوالفَقار .. این برا امروز بوده .. یه تنه ایستاد جانِ پیغمبرُ نجات داد .. زخم هاشُ بی بیِ ما حضرت زهرا مرهم می گذاشت بعدِ جنگِ اُحد ؛ پرستارِ علی ابن ابیطالب فاطمه بود .. هر زخمی رو مرهم میذاشت میگفت علی جان ان شالله جبران کنم .. دست مریزاد علی چه کردی امروز .. جانِ بابایِ منو نجات دادی .. ان شالله جبران کنم .. یه گریز بزنم برگردم .. فرمود علی جان ان شالله عمرم باقی باشه برات جبران کنم .. میدونی کجا جبران کرد .. وقتی دستایِ علی رو بستن .. داشتن میبردنش سمتِ مسجد .. حائل شد ، کمرِ مولا رو گرفت .. صداش بلند شد ..
ای کعبه خودم دورِ سرت میگردم
پروانۀ شمعِ سحرت میگردم
امروز به جبرانِ نود زخم احد
بنگر که چگونه سپرت میگردم
*رکنی بود حمزه .. بیخود نبود نامش شد حمزۀ سیدالشهدا فاطمه (س) با این که آسیب دیده بود ،با این که پهلوش شکسته .. بازو آسیب دیده .. میاد سرِ قبرِ حمزه .. ببین چه مقامی داره فاطمه میاد اونجا حرفاشُ بزنه آرام بشه .. خودِ مولا وقتی داشتن میبردنش سمتِ مسجد ( میخوام مقامِ حمزه جا بیفته ، بدونیم امشب برا کی داریم گریه میکنیم ) انقدر مقام بالاست اسدالله علی ابن ابیطالب دارن میبرنش ، یه نفر از اونایی که اسم برده جلو درِ خونه ،حمزۀ سیدالشهداست .. فرمود حمزه اگه تو بودی اینا جرات نمی کردن درِ خانۀ ما رو آتش بزنن .. بعد از اینی که پیغمبر فرمود عمویِ من گریه کن نداره ، زن ها همه کشته هاشونُ رها کردن ،برا حمزۀ سیدالشهدا گریه کردن .. رسم شد تو مدینه هرکی کشته ای می داد ، شهیدی می داد اول برا حمزۀ سیدالشهدا گریه می کردن بعد برا شهید خودشون ..
در غزوۀ اُحد چو اُحد بود پا به جا
تا عاقبت ز حربۀ وحشی زپا فتاد
دشمن همین به کشتنِ او اکتفا نکرد
در فکرِ مثله کردنِ آن پارسا فتاد
جسمش درید و دیگر اجزایِ او برید
قلبش به دستِ هندۀ شوم دغا فتاد
این قرعۀ ستم که ز تزویر هنده بود
آوخ به نام حمزۀ شیر خدا فتاد
*مثله کردن بدنُ .. نوشتن با اجزایِ بدنِ حمزه گردن بند درست کرد به گردن انداخت ..*
هر کس برفت تا خبر آرد به مصطفی
زان کشته در کنارِ وی از غم ز پا فتاد
*هرکی میومد بدنُ میدید دیگه نمی تونست برگرده .. *
تا خود پیمبر آمد و چون حال حمزه دید
زد ناله آنچنان که طنین در فضا فتاد
*نشست شروع کرد گریه کردن یه وقت خبر آوردن یا رسول الله خواهرش داره میاد .. عمۀ شما صفیه خانم داره میاد .. خودش جلو دوید فرمود عمه برگرد .. اگه میشه شما بالاسرِ برادر نیا .. ( نمیشه که )خواهره .. خبرِ شهادتُ شنیده ولی تا بدنُ نبینه دلش آرام نمیشه .. فرمود عمه جان شرط داره .. اول فرمود عبا بندازن رو بدنِ حمزه .. انقدر رشید بود پاهایِ حمزه از زیرِ عبا بیرون آمد ، فرمود خار و خاشاکِ بیابون هارو جمع کردن حتی خواهر پاهایِ برادرم نبینه .. عمه جان شرط داره ، اگه میخوای بدنُ زیارت کنی عبارو کنار نمیزنی .. اگه می خوای بدنُ ببوسی از رویِ عبا .. بغل میکنی از رو عبا .. (چه بدنی ؟..) تازه این بدنی که مثله شده سر در بدن داره ...*
در شرح این مصیبت جانسوز ناگهان
دل در هوای واقعه ی کربلا فتاد
وقتی که راه قافلۀ غم نصیب شام
برکشتگان بی سر دشت بلا فتاد
*راوی میگه همچین که این زن و بچه رو از کنارِ کشته ها رد میکردن دونه دونه از رو ناقه ها می افتادن ...*
وقتی که چشم زینب کبری به قتلگاه
بر جسم نورِ دیدۀ خیرالنسا فتاد
بی اختیار نعرۀ هذا حسین او
سر زد چنان که آتش ازو در جهان فتاد
#موید
پس با زبان پر گله آن بضعةالرسول
رو در مدینه کرد که یا ایهاالرسول
این کشتهٔ فتاده به هامون حسین توست
وین صید دست و پا زده در خون حسین توست
💠عضویت در شعرائی آئینی سازمان بسیج مداحان استان کرمانشاه
↳https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
↳https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
4_5866003819627824251.mp3
4.95M
#وفات_حضرت_عبدالعظیم_حسنی
#مناجات
#روضه
#حاج_حیدر_خمسه
💠عضویت در شعرائی آئینی سازمان بسیج مداحان استان کرمانشاه
↳https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
↳https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
#وفات_حضرت_عبدالعظیم_حسنی
#مناجات
#روضه
#حاج_حیدر_خمسه
اینجا دیار گریه کن ها از قدیم است
دولت سرایِ حضرت عبدالعظیم است
صاحب لوایِ این حرم شاهی کریم است
تنها پناه بی پناهان ، این حریم است
با لطفِ این آقا گدا عبدِ خدا شد
هر سائلی در این حرم حاجت روا شد
بوی حسن دارد ضریحِ دل ربایش
قربانِ رنگِ سبزِ آن گلدسته هایش
اینجا غمی دیرینه دارد گریه هایش
این سرزمین خیلی گران باشد بهایش
این خاک را وعده به یک نامرد دادند
داغِ حسین را بر دل زهرا نهادند
شب های جمعه نیمه شب ها تا سپیده
بر رویِ اسرارش خدا پرده کشیده
از راه می آید زنی قامت خمیده
لب میگذارد رویِ حلقوم بریده
فریادهای یا بُنّی پا بگیرد
حیدر می آید بازوی زهرا بگیرد
روضه نمیخواهد تنی که سر ندارد
قربانِ آن آقا که انگشتر ندارد
*آخر شب گفت برم گودال .. ببینم چی سرش اومده .. نزدیک گودال شد دید از گودال صدا میاد .. یا مادرمِ یا بابامِ .. اومد جلو ، بچه سیدا .. دید ساربانِ .. خنجر رو از قلاف بیرون کشیده ..
او میبرید و من میبریدم ..*
روضه نمیخواهد تنی که سر ندارد
قربانِ آن آقا که انگشتر ندارد
یک تکه ای سالم در آن پیکر ندارد
جایی برای بوسه ی مادر ندارد
بالاسرش در کنج گودال داد میزد
او میزد و مادرش فریاد میزد ..
از تشنگی لب های عطشانت بهم خورد
ترکیب ابروها و چشمانت بهم خورد
از شدت ضربه دو دندانت بهم خورد
بنشست رویِ سینه سامانت بهم خورد
راهِ تو را در گودیِ گودال بستند
بر پیکرِ تو نیزه ها را می شکستند
💠عضویت در شعرائی آئینی سازمان بسیج مداحان استان کرمانشاه
↳https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
↳https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
#شعر_پایداری
🔸متن کامل غزلی از #مقام_معظم_رهبری که یک بیت از آن در آستانه عملیات #وعده_صادق در یک جلسه مرتبط توسط ایشان خوانده شده بود.
دلا ز معرکۀ محنت و بلا مگریز
چو گردباد به هم پیچ و چون صبا مگریز
تو راست معجزه در کف، ز ساحران مهراس
عصا بیفکن و از بیم اژدها مگریز
تو موج غیرت و عزمی، ز بحر بیم مدار
حذر ز غرش طوفان مکن، ز جا مگریز
ز سستعهدی ایام دلشکسته مشو
نشانه باش چو پرچم، ز بادها مگریز
چو صخره باش و مکن تکیه جز به دامن کوه
به حق سپار دل خویش و از دعا مگریز
تو از تبار دلیران خیبر و بدری
چو ذوالفقار و چو حیدر بزن صلا، مگریز
به نوشخند منافق ز ره کناره مگیر
به زهرخند معاند به انزوا مگریز
چو ره به قبلۀ امن است، پایمردی کن
خطا مکن، ز توهّم به ناکجا مگریز
چو تیر، راهِ هدف گیر و بر هدف بنشین
ز کجروی به حذر باش و از خدا مگریز
«امین» خلق و امانتگزار یزدان باش
به صدق کوش و خطر کن، ز مُدّعا مگریز
#مقام_معظم_رهبری
💠عضویت در شعرائی آئینی سازمان بسیج مداحان استان کرمانشاه
↳https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
↳https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
#حضرت_حمزه_سیدالشهدا_ع
درود ای کنار علی میر بدر
سلام ای شهید اُحد، شیر بدر
به خیل شهیدان حق مقتدا
گرامیعموی رسول خدا
شهادت زآغاز، پابست تو
شجاعت زده بوسه بر دست تو
به بدر و احد همچو حیدر یکی
به بازوت ختم رسل متکی
شنیدم که چون آمدی از شکار
غبارت به رخسار بود آشکار
سرشکی که برسینه زد آذرت
روان بود از دیدۀ همسرت
کنار تو بنشست و بگریست زار
که ای شیر بازآمده از شکار
شکار و بیابان و صحرا بس است
محمّد تو چون نیستی، بیکس است
نبودی که از چارسو آمدند
محمّد عزیز دلت را زدند
بر او ضربهها خصم نااهل زد
فزونتر ز هرکس ابوجهل زد
توچون رعد از دل کشیدی خروش
زخشم وغضب خونَت آمد به جوش
گرفتی ره خصم نااهل را
شکستی سر نحس بوجهل را
زدی ضربهاش از یسار و یمین
که گردیده چون مرده نقش زمین
از آن پس نبُد زهره کس را دگر
که گردد به ختم رسل حملهور
تو خود پای تا سر همه جان شدی
به دست محمّد مسلمان شدی
تو شیرِ اُحد بودی و شیر بدر
به دست تو گردید شمشیر بدر
دریغا دریغا که دشمن شتافت
دل و پهلو و سینهات را شکافت
چو آمد به خاک زمین پشت تو
بریدند بینی و انگشت تو
تو را چون جگر پاره در جنگ شد
به کام عدو آن جگر، سنگ شد
به زخم تنت دشت و صحرا گریست
احد نیز با چشم زهرا گریست
کجا بودی؟ ای بر نبی تیغ و دست
در آن دم که پهلوی زهرا شکست
کجا بودی آن دم که با ضرب در
پسر از برای پدر شد سپر
نبودی که حقِّ علی غصب شد
صمد گشت تنها، صنم نصب شد
کجا بودی آن دم که در علقمه
ندا داد عباس «یا فاطمه»
اگر کربلا بودی ای نورعین
چو عباس بودی برای حسین
نبودی ببینی که در قتلگاه
شد از کعب نی، جسم زینب سیاه
سکینه، رباب، عاتکه، فاطمه
غریبانه در دشت و صحرا همه
چو نی، ناله در نینوا میزدند
تو را در بیابان صدا میزدند
امیـد دل سیّـدالنـاس تـو
تو عباس بودی و عباس، تو
ز «میثم» زخلق و خدای ودود
به عباس و تو، تا قیامت درود
#غلامرضا_سازگار
💠عضویت در شعرائی آئینی سازمان بسیج مداحان استان کرمانشاه
↳https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
↳https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
#حضرت_حمزه_سیدالشهدا_ع
فرازی از یک #قصیده
ای شیر خدا و اسد احمد مختار
در بدر و احد لشکر حق را سر و سردار
هم پیشتر از حزب خدا یار محمّد
هم بهر نبی بعد علی، حیدر کرار
از خشم تو بر جان عدو آتش دوزخ
وز تیغ تو در سینه، نفسها شرر نار
در بدر مه روی تو چون بدر درخشید
در جنگ اُحُد جان به کف و عاشق ایثار
رویید ز لبهای محمّد گل لبخند
در رزم چو کردی به عدو حمله علیوار
با دست غضب فرق ابوجهل شکستی
تا کس نرساند به محمّد دگر آزار
هرجا که تو شمشیر گرفتی به کف دست
دشمن به هراس آمد در عرصۀ پیکار
در خطبۀ شام از تو و نام تو سخن گفت
چارم وصی ختم رسل، حجّت دادار
هم شیرخدا خوانْدَت و هم شیر پیمبر
هم خواند تو را همقدم جعفر طیّار
ای کاش که در عرصۀ صفّین تو بودی
تا یار علی بودی چون مالک و عمار
ای کاش پس از ختم رسل بودی و بودی
یار علی و فاطمه بین در و دیوار...
#غلامرضا_سازگار
💠عضویت در شعرائی آئینی سازمان بسیج مداحان استان کرمانشاه
↳https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
↳https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah