زمینه شب هفتم محرم1403علمدار .mp3
14.93M
#زمینه
(شاید این آخرین باره)
#کربلایی_سجاد_عزیزی
#شب_هفتم_محرم
#حسینیه_علمدار_کرمانشاه
عضویت در کانال شعرائی آئینی 👇👇👇
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
ذکرونوا شب هفتم محرم1403علمدار .mp3
4.52M
#شور_و_نوا
(پرچم تو رفته بالا)
#کربلایی_سجاد_عزیزی
#شب_هفتم_محرم
#حسینیه_علمدار_کرمانشاه
عضویت در کانال شعرائی آئینی 👇👇👇
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
واحد 1 شب هفتم محرم1403علمدار .mp3
10.11M
#واحد
(از همون روز ازل)
#کربلایی_سجاد_عزیزی
#شب_هفتم_محرم
#حسینیه_علمدار_کرمانشاه
عضویت در کانال شعرائی آئینی 👇👇👇
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
واحد 2 شب هفتم محرم1403علمدار .mp3
5.59M
#واحد
(منم حسینی شده دعای...)
#کربلایی_سجاد_عزیزی
#شب_هفتم_محرم
#حسینیه_علمدار_کرمانشاه
عضویت در کانال شعرائی آئینی 👇👇👇
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
شور 1 شب هفتم محرم1403علمدار .mp3
2.27M
#شور
(و صلی الله علی الباکین)
#کربلایی_سجاد_عزیزی
#شب_هفتم_محرم
#حسینیه_علمدار_کرمانشاه
عضویت در کانال شعرائی آئینی 👇👇👇
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
شور 2 شب هفتم محرم1403علمدار .mp3
4.38M
#شور
(ازل علی ، ابد علی)
#کربلایی_سجاد_عزیزی
#شب_هفتم_محرم
#حسینیه_علمدار_کرمانشاه
عضویت در کانال شعرائی آئینی 👇👇👇
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
Mahmoud Karimi - Muharram 1402 Shab 8 - 5.mp3
6.41M
#جانم_علی_اکبر...
#دودمه_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
به نفسِ حاج محمود کریمی
جانم علی اکبر جانم علی اکبر
خَلقاً و خُلقاً مثل پیغمبر علی اکبر
«حسین..»
مثل علی در جنگ؛ مثل علی در جنگ
بوده برابر با دو صد لشکر علی اکبر
«حسین..»
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#شب_هشتم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#حاج_محمود_کریمی
عضویت در کانال شعرائی آئینی 👇👇👇
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
35095-attachment-Fadaeian_Shab08Moharam1402_02.mp3
9.52M
#روضه_حضرت_علی_اکبر_ع
عضویت در کانال شعرائی آئینی 👇👇👇
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
"شمشیر اگه به جایی بخوره، شمشیر و فرو میکنند درمیارن؛ اما همچین که علی رفت توو دل لشکر شمشیرا همینجوری فرو میرفت یعنی قطع میکرد. ارباً اربا. صدای علی بلند شد: یا ابتاه! بابا بیا! ابی عبدالله تا صدای علیش رو شنید، سراسیمه سوار بر مرکب شد. خبر برای حسین اومده جوونت زمین خورده سریع خودش رو رسوند....
یه روزیم علی توو مسجد نشسته،سراسیمه حسن و حسین اومدن بابا! مادر ما از دنیا رفت. بدو بابا. علی بدو بدو خودش و رسوند خونه...
چند قدمیه بدن که رسید ابی عبدالله زانوهاش دیگه طاقت نیاورد. با سر زانو به این بدن نزدیک شد...
امیرالمومنین هم هی توو کوچه زمین میخورد، یکی دو مرتبه علی با صورت زمین خورد. بعضیا دیدن خندیدن. دیدی علی رو زمین زدیم...
توو این همه جنگ نتونستیم علی رو زمین بزنیم، با یه خبر علی رو زمین زدیم...*
«این خبر پیچیده هرجا
مرتضی افتاده از پا»
حالا ابی عبدالله رسید بالا سر علیش، خودش و انداخت رو این بدن. فریاد میزد:« نمیخوای جواب بابات و بدی؟!» نشست کنار این بدن صورتش و گذاشت رو صورت علیش؛ دیگه برنداشت. همینجور که این صورت رو صورت جوونش بود، چه صورتی! همچین که حسین صورتش رو رو صورت علیش گذاشت، پر خون شد....
یک فزع کردی تمام صورتم را خون گرفت
*بعضیا گفتند حسین جون داد، همون خبری که توو مدینه پیچید علی مُرد. فاطمه رو زدیم علی رو هم باهاش کشتیم. اینجا هم همین خبر پیچید دیدی حسین و از پا انداختیم. همینجور که این صورت رو صورته حالا بچهها دم دم خیمه عمه! بابا بلند نشدا؛ چرا عمه جان الان بلند میشه. از صبح تا حالا انقدر داغ دیده حالا بلند میشه. عمه! بابا بلند نشد، چرا عمه جان الان بلند میشه. داغ دیده دیگه داغِ جوون دیده. هرچی صبر کردن دیدن حسین بلند نمیشه. هلهله از سمت دشمن بلند شد. تا بیبی دید صدای هلهله بلند شد بدو بدو از خیمه دوید بیرون. دست رو سرش گذاشته، همچین که دستش اومد رو شونهی حسین یهو ابی عبدالله داغش فراموشش شد. چرا؟! آخه ناموس خدا از دم درِ خیمه بدو بدو، یهو سر بلند کرد خواهر! تو چه جوری اومدی؟!*
پیغمبر دوباره ام، تسبیح پاره پاره ام
پاشو ببین بیچاره ام، ای نور دیده، قدم خمیده
پاشو نذار که دشمن، به من بخنده اکبر
پاشو نذار که عمه، بیاد میون لشکر
چه جوری تو رو، من تا حرم بیارم
طاقت دیگه ندارم، تیر از تنت درآرم
هرجوری تو رو، بین عبا میچینم
رو خاک و رو زمینم، یه تیکهت میبینم
پهلو و سرنیزه دَرید، نیزه رو بازوهات کشید
نفسهات و نیزه بُرید، ای ارباً اربا، شبیه زهرا
به لب رسیده جونت، شکسته استخونت
با لخته لختهی خون، سنگین شده زبونت
ارث مادرم، همینه توو جوونی
یه جور زدن نتونی، که روی پات بمونی
بیهوا لگد گرفت تاب و توونش، صدای استخونش
آتیش زدن به جونش، آتیش زدن به جونش"
عضویت در کانال شعرائی آئینی 👇👇👇
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
#روضه_جانسوز_شب_نهم
" یا کاشِفَ الْکَرْب، عَنْ وَجْهِ الْحُسَیْن، اِکْشِفْ کَرْبى بِحَقِ اَخْیکَ الْحُسَیْن"
عباس "بابُ الحسینِ" هر وقت میری کربلا،قبل از اینکه بری حرم ابی عبدالله،اول میری حرم اباالفضل اجازه می گیری بعد وارد حرمِ سید الشهدا میشی،اینکه شب تاسوعا،قبل از شب عاشوراست،دلیلش همینِ،امشب عباس اومده وسط،به من و تو بگه:هر حرفی داری به من بزن،هر حاجتی داری بگو،من باب الحوائجم،فردا شب دیگه همه برا حسین گریه کنن،فردا شب دیگه کسی حاجت نیاره،فردا شب دیگه کسی مریض نیاره،درد نیاره،گرفتاری نیاره،فردا شب شبِ آخرِ حسین و زینبِ،امشب هر کار داری،تو می دونی و عباس،حالا با این حالت بگو:
" یا کاشِفَ الْکَرْب، عَنْ وَجْهِ الْحُسَیْن، اِکْشِفْ کَرْبى بِحَقِ اَخْیکَ الْحُسَیْن،...."
*امام زمان می فرمایند:مجلسی که به نام عَموم باشه خودم رو میرسونم...شب تاسوعایی نمیشه دعامون این نباشه:
"اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِیِّكَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن...."
میگه:شاگردای علامه بحرالعلوم دیدن روز تاسوعا،علامه عمامه از سرش برداشته،پا برهنه تو بین الحرمین،هی به سر میزنه،هی میگه:"علی العباس واویلا.." گفتن:آقا! شما عالمید،مو سفید کردید،این همه شاگرد،چرا اینجوری عزاداری می کنید؟ علامه فرمود:برید کنار،شما ندیدید اونی که من دیدم..چی دیدی آقا؟ میگه: دیدم روز تاسوعا حجة بن الحسن،سرِ برهنه،هی به سر میزنه،هی میگه:"علی العباس واویلا.."
حالا دستت رو بذار رو سرت،اگه 9 شب دست رو سرت نذاشتی،امشب بذار،اصلاً یادت باشه،از امشب به بعد،دست رو سر گذاشتن از عباس به بعد باب شد،تا عباس بود کسی دستش رو روی سرش نذاشت،این دست رو سر گذاشتن یعنی:چه خاکی به سرم شد،چه بلایی سرم اومد...
زینب تا دید عباس رفت،دو تا دست رو سرش گذاشت....
"یاصاحب الزمان،اَلغوثُ اَلاَمان......."
اگر شبی ز جمالش نقاب بردارد
فَلَك نگاه خود از آفتاب بردارد
به غیر نام ابالفضل هیچ نامی نیست
كه اینچنین ز دلم اضطراب بردارد
*تو سخترین لحظات فقط کافیِ،بگی: یا اباالفضل..آدم بی اختیارم میگه،انگار ما اینجور بزرگ شدیم... فقط من و تو اینجوری نیستیم ،ابی عبدالله هم کربلا هر وقت گیر می کرد،می گفت: یا اباالفضل..عباس کجاست؟...*
{خروشِ رود و دریا، یا اباالفضل..
پناهِ اهلِ دنیا، یا اباالفضل..
به حق دستایی که قلم شد
بگیر این دست ها را یا اباالفضل..}
"سقای دشتِ کربلا،اباالفضل،اباالفضل،اباالفضل
آبی رسان بر خیمه ها اباالفضل،اباالفضل،اباالفضل"
___
#شب_نهم_محرم
#شب_تاسوعا
#ویژه_ایام_محرم
#روضه_حضرت_ابوالفضل_ع
عضویت در کانال شعرائی آئینی 👇👇👇
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
#روضه_شب_عاشورا
مرد قیام از خلوت شب جا نمی ماند
عبد خدا از سفره ی نجوا نمی ماند
امشب که مهلت داده ما را در مناجاتش
دور از ملاقاتش دل شیدا نمی ماند
من عاشق صوم و صلاتم، عاشق قرآن
از ما کسی در پشت این درها نمی ماند
دین خدا حالا که جانِ تازه میخواهد
پس جانِ ما دیگر در این تن ها نمیماند
باید کنون بار سفر بست ای همه عشاق
اهل لقاءالله در دنیا نمی ماند
هر کس که میخواهد،، بماند در کنار ما
مهلت برای فرصت فردا نمی ماند
امشب شهادتنامه عشاق امضا شد
این صفحه های سرخ بی امضا نمی ماند
ما لشکر زهرائیانِ کربلا هستیم
فردا کسی از لشکر زهرا نمی ماند
مردانِ ما جمله شهیدان خدا هستند
جز سید سجاد کس از ما نمی ماند
زنهای ما بعد از شما گردند اَسیرالله
سالم سَری، از جمعِ این زنها نمی ماند
غارت شود اینجا تمام خیمه های ما
بر گوشِ طفلان گوشوار اینجا نمی ماند
دستانِ سیلی باز گردد، بعدِ عباسم
هرگز گلِ یاسی ز سیلی جا نمی ماند
دست همه اهل حرم را ریسمان بندند
دیگر برای کودکانم نا نمی ماند
این خارها را از زمین باید بگیرم من
دیگر برای طفل، دست و پا نمی ماند
#روضه_شب_عاشورا
عضویت در کانال شعرائی آئینی 👇👇👇
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
آن دم بریدم من از حسین دل
كآمد به مقتل شمر سیه دل
او می دوید و من میدویدم
او سوی مقتل من سوی قاتل
او می نشست و من می نشستم
او روی سینه من در مقابل
او می كشید و من می كشیدم
او از كمر تیر من ناله از دل
او می برید و من می بریدم
او از حسین سر من از حسین دل
* * *
تقصیر من است زیر و رویت كردند
ای كاش گلوت را نمی بوسیدم
* * *
انقده بی تو گریه كردم
پاشو ببین چهره ی زردم
من دوباره به تو رسیدم
كاشكی مدینه بر نگردم
سرت رو روی نیزه دیدم
از جگرم آه كشیدم
دنبال بچه های زخمیت
پای برهنه هی دویدم
#شب_عاشورا
#حاج_محمود_کریمی
😭😭😭😭
عضویت در کانال شعرائی آئینی 👇👇👇
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah