eitaa logo
شعرای آئینی سازمان‌ بسیج مداحان کرمانشاه
207 دنبال‌کننده
52 عکس
18 ویدیو
25 فایل
بسمه تعالی ♦️فعال ترین وپربارترین کانال شعرائی آئینی سازمان بسیج مداحان استان کرمانشاه درایتا👌 #شور#سرود #مدح باز نشر اشعاروسرودهای جدیدکلی ایام سال به تاریخ قمری و کلیه اشعار مهم مذهبی کشوربرا ،مجالس مذهبی با تنوع بالا و سبک های مختلف @delsokhteh313
مشاهده در ایتا
دانلود
اسم معشوق دل ماحسن عسکری است پدریوسف زهراحسن عسکری است اسم ما را بنويسيد گدای سامرا صاحب کوچه ی دلها حسن عسکری است جان من بسته به لطف وکرم وعنایتش گوهروادی دنیا حسن عسکری است تپش جان ودل بی سر وسامان شده ای مستی هر دل شیداحسن عسکری است بخداوندگدابر سر این سفره منم ولی والی والاحسن عسکری است کوری چشم تمام سلفی وداعشی مالک وامیردنیاحسن عسکری است باز(مجنون)وگداوسائلی دربه درم تاابد معشوقه ی ما ، حسن عسکری است. التماس دعا.. @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
۱۱ آبان ۱۴۰۱
شب را به پایان می رساند طلعت نورت خورشید عالم خلق شد از برکت نورت از کهکشان ها هم گذشته وسعت نورت جبریل سر خم کرده پیشِ هِیبَت نورت روز ازل نورِ تو را بر ما که تاباندَند ما را غلام "حضرت معصومه جان س" خواندند تو بانیِ آرامشِ امواجِ دریایی آئینه ی یکتاییِ عرش مُعلّایی یاسی ترین سجّاده ی محراب بابایی تو دُوُّمین انسیةُ الحَوُرای طاهایی دشت تمنّایی و ما آهویَت ای خانم خیلی به زهرا رفته خلق و خویَت ای خانم در موج مِهرَت کشتی الطاف را گم کن مانند مادر بر دل طفلت ترحم کن "آموزگار حضرت مریم"..،تَکَلُّم کن جان رضا ما را فقیر "مشهد" و "قُم" کن هرکس گدای کوی این خواهر-برادر شد جیره بگیرِ سفره ی موسی بن جعفر شد ای ماه‌تابِ روشنِ شب هایِ پُر امّید ای رود جاری،چشمه سارِ جُلگه ی توحید باران تو بر سرزمینم رنگ و بو بخشید تا آمدی..،ایران نسیم فاطمی پیچید لوح دل ما لنگِ امضای شما باشد چشم عَجَم خاکِ کف پای شما باشد داری تو چشمِ گریه خیزی،حال مضطر هم بالِ پر از زخمت شکسته..،ریخته پَر هم دلواپس بابا و دلتنگ برادر هم... آخر شما را می کُشَد این حالت درهم از آهِ پُر سوزِ تو عالم گریه می کرده با یا "رضایَت" اهل قُم هم گریه می کرده فصل خزان و روزگاری زرد آخر سر... هجران و زهرتلخ و آهی سرد آخر سر... داغ‌برادر..،داغ بابا..،درد..،آخر سر... این ها تو را از پای درآورد آخرسر سجّاده ی خالی تو در سرسرا پهن است سنّی نداری..،بستر مرگت چرا پهن است آن روز که تو وارد ایران شدی بی بی مانند خورشید فلک،تابان شدی بی بی تفسیر نصِّ آیه ی قرآن شدی بی بی در خانه ی ایرانیان مهمان شدی بی بی شکر خدا شأن مقامت حفظ شد آن روز الحمدلله احترامت حفظ شد آن روز آبی تکان خورده است آیا در دلت!؟ هرگز پای حرامی شد رکاب مَحمِلت!؟ هرگز چشمان شورِ بی حیا شد مشکلت!؟ هرگز بازار قم گردیده آیا قاتلت!؟ هرگز سهم دل رنجور تو غم شد!؟نشد در قم از معجرت یک تار نخ کم شد!؟نشد در قم آیا تمام گلشنَت در یک زمان پژمرد!؟ تیزیِ سنگِ شام بر پیشانیِ تو خورد!؟ اصلاً طناب شمر تا اینجا تو را آزُرد!؟ خورجینی آیا هستی ات را در تنوری بُرد!؟ با خنده های نیزه داری پست باریدی!؟ راس برادر را سرِ سرنیزه ای دیدی!؟ زینب میان شهر پر نیرنگ گیر افتاد زینب میان قومِ بی فرهنگ گیر افتاد زینب میان کوچه های تنگ گیر افتاد زینب به زیر ازدحام سنگ گیر افتاد این آینه خیلی ترک خورده است در کوچه از دست شاگردش کتک خورده است در کوچه @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
۱۲ آبان ۱۴۰۱
شوق نماز شُکر پدرها چه محشر است وقتی خبر رسیده که نوزاد دختر است دختر چه دختریست کریمه مطهر است در یک کلام مظهر الله اکبر  است ریحانه بهشتی موسی بن جعفر است بار دگر نشسته به منظور دیگری موسای دیگری وسط طور دیگری تابیده شد به عرش خدا نور دیگری زهرا هبوط کرده زمین جور دیگری خیر کثیر خانه باباست کوثر است لولاک آمدست برای دو فاطمه پیغمبران شدند گدای دو فاطمه عالم فدای شرم و حیای دو فاطمه ما سجده میکنیم به پای دو فاطمه معصومه مثل مادر خود از همه سر است نشنیده اند از لب او جز رضا رضا دارد تپش تپش دل او یک صدا...رضا طوری دل کریمه گره خورده با رضا وابسته اش شدست دراین سالها رضا خواهر نگو که دار و ندار برادر است آمد به قم رسید گلستان درست کرد چادر تکاند رحمت باران درست کرد چه جنتی میان بیابان درست کرد نوکر برای حضرت سلطان درست کرد بختش بلند هرکه براین خانه نوکر است جاده به جاده پشت سر یار راه رفت بیمار بود با تن تبدار راه رفت شکر خدا که دور ز اشرار راه رفت در یک مسیر راحت و هموار راه رفت این شأن واقعی نوامیس حیدر است پادرد میکشید ولی خون جگر نبود با مست های بی سرو پا همسفر نبود آزرده از شلوغی بین گذر نبود یعنی اسیر طعنه ی صدها نفر نبود. حالا گریز روضه به یک جای دیگر است آنجا که آفتاب بدون حجاب بود رنگ کبود بر رخ زنها نقاب بود پایین نیزه زیر کتک ها رباب بود درآن میانه صحبت بزم شراب بود بازین چه شورش است که هردیده ای تر است @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
۱۲ آبان ۱۴۰۱
برگدای خانه اش معصومه، عصمت می‌دهد دستِ زائرهای خود برگ شفاعت می‌دهد برکسی که خاک شد، تاثیر ِتربت می‌دهد قولِ دیدارِ رضا را در قیامت می‌دهد مثل سلطان ، گنبدِ این شاه بانو با صفاست زائر ِ معصومه در قم ، زائر قبرِ رضاست سفره ای مثل عموجانش حسن انداخته حضرت رب الکرم اورا کریمه ساخته هرکه بی حاجت به کویش پا گذارد؛باخته شک ندارم اصلاً او معصومه را نشناخته مثل زهرا مادرش احسان او بی انتهاست دختر باب الحوائج، دیده بر راه گداست مثل زینب مو به مو تفسیر قرآن می کند با تکان چادرش کافر مسلمان می کند دست او باز است و زینب وار، احسان می کند خواهر سلطان ِعالم کار ِسلطان می کند از کلام حضرت صادق چنین معلوم شد زائرِ او زائرِ هر چهارده معصوم شد رشته های معجر او دست بافِ فاطمه است هرکه دورش گشته بی شک در طواف فاطمه است در عفافِ زندگیِ او، عفافِ فاطمه است عشق او تفسیر ِ عین و شین و قاف فاطمه است هیچ مردی با چنین اعجوبه ای هم تا نشد عاقبت هم همسری در رتبه اش پیدا نشد سالهای سال در چشم انتظاری سوخته در فراق روی بابا دیده بر در دوخته اسم زندان در دل او شعله ها افروخته گریه های بی صدا را از کسی آموخته خانهٔ موسی بن جعفر بیت الاحزانش شده گریه در ده سالگی روزی چشمانش شده در یتیمی احترامش را نگه می داشتند دور تا دورش برادر ها اقامت داشتند بی اجازه پا کنار خانه اش نگذاشتند جای هیزم شاخه گل در پشت در بگذاشتند داغ بابا دید اما داغی مسمار نه کوچه های تنگ دید اما درودیوار نه فاطمه بود و مدینه قامتش را تا نکرد بی حیایی با لگد در را به سویش وا نکرد با کف پا روی چادر قاتلی امضا نکرد گوشوارش را کسی در کوچه ها پیدا نکرد مادرش زهرا ولی در زیر یک «در» گیر کرد سینه‌ی زخمی سه ماهه مادرش را پیر کرد بعد بابا با رضا جان بیشتر مأنوس شد ساحل چشمان او دلبند ِ اقیانوس شد غربت آن دم در تمام ِ هستی اش ملموس شد که رضایش از مدینه رهسپار طوس شد شد مدینه بی رضا، یکسال مانند قفس گریه می کرد و صدا می زد رضا را هرنفس نامه ای از یار آمد، بالهایش باز شد موسم ناقه سواری های او آغاز شد تا به شهر ساوه بغض دشمنان ابراز شد بال و پرهای های کبوتر ها شکارِ باز شد صحنه ای از کربلا با دیدهٔ تر دیده است در دیار بی کسی داغ برادر دیده است سوی قم او داغدار آمد ولی با احترام کوچه واکردند مردم در میان ازدحام می رسید از هر طرف تنها صدای السلام شد گریز روضه ام یک جمله «ای لعنت به شام» چه بلایی بر سر ناموس حق آورده اند عمه سادات را خیلی مُعَطّل کرده اند کوچه کوچه محمل ِ بی پرده را چرخانده اند دورِ ناقه چشم‌های بی طهارت مانده اند خارجی فرزند زهرا را به خنده خوانده اند بسکه سرها را به روی نیزه ها رقصانده اند بارها از روی نیزه سر زمین افتاده است گیسوی آقام دست آن و این افتاده است بی طهارت ، دستْ گردان آیهٔ تطهیر شد بسته دستِ قافله در حلقهٔ زنجیر شد باتکانِ نیزهٔ ششماهه مادر پیر شد بارها با نیزه دار مست او درگیر شد داد زد نامرد با بال و پرش بازی نکن کودکم خوابیده بس کن باسرش بازی نکن @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
۱۲ آبان ۱۴۰۱
. گفتی که در این فتنه بگو حق با کیست؟ این هشتگ زن، زندگی، آزادی چیست؟ یاد جمل و زبیریان افتادم! ای دوست! ببین کجای این قصه علی است؟... جنگ جمل است و طمع آل زبیر جهل من و ما... کوکب اقبال زبیر تفسیر بلند آیه «واعتصموا»ست: دنبال علی باش نه دنبال زبیر از غصه بیش و کم، زبیری شده‌ای؟ یا در طمع درم، زبیری شده‌ای؟ شمشیر تو- شعر تو- دم از حق می‌زد ای عشق علی! تو هم زبیری شده‌ای؟ ای ذره به خود بیا که پستت نکنند در برج فریب، داربستت نکنند هشدار! که این سقیفه‌بازان یهود گوساله سامری‌پرستت نکنند! هان! چیست که با مغیره‌ها می‌پلِکی؟ با غیر علی و غیره‌ها می‌پلِکی دجّال تو را نیز خبرساز نمود... با نسل ابوهریره‌ها می‌پلِکی؟ از زخم شقایق و دل لاله بپرس از راز سکوت ماهِ در هاله بپرس ما زخمی تیغ ارتدادیم همه از زخم هزار و چارصدساله بپرس... دل‌بسته ویترین ایمان خودیم دوریم از اسلام و مسلمان خودیم این قصه استخوان لای زخم است عمری‌ست اسیر کفر پنهان خودیم از مکر معاویه‌ست قرآن مظلوم از طعن منافق است ایمان مظلوم ما کوفه مرام‌های این عصر شدیم جمهوری اسلامی ایران، مظلوم آن امت صبر و زخم، خونین جگران بغضند و سکوتِ کوه اما نگران از قصه زخم خود نگفتند... تو هم افسوس شنیدی از زبان دگران... @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
۱۲ آبان ۱۴۰۱
مداحی_آنلاین_روضه_و_درد_دل_حضرت.mp3
11.71M
🌴شب زیارتی امام حسین(ع) 🍃روضه حضرت رقیه(س) 🍃بیا قلب مرا پر ز آه کن آقا 🎤حاج 🌷 🌷
۱۲ آبان ۱۴۰۱
تا قلم را میزنم در جوهرِ خون جگر میشود ابياتِ شعرم واژه واژه شعله ور گرچه از داغی تناور بر دلم دارم نشان میزنم اما به جانِ کفر؛ بی وقفه تبر هست مستحکم تر از دیروز ایرانِ قوی از اَبَرقدرت ترین ها مانده نامی مختصر نوترین نیرنگ ها را با بصیرت پس زدیم کوه با خورده نسیمی سست میلرزد مگر؟! این وطن هرگز ندارد غم به دل چون سالهاست پروَرانده در خودش فهمیده هایِ بیشتر هست تا نابودی ظلمت به عشقِ فتحِ قدس سنگرِ دانش کنارِ نورِ ایمان مستقر حک شود بر نیمکت هایِ کلاسِ معرفت ای مُحَصل با شرافت باش چون دارد اثر دانش آموزی اگر آموخت درس اقتدار میشود عِلمش به تنهایی سلاحی معتبر از همان عِلمی که خاری میشود بر چشم ظلم تا شود عالَم از این دشمن ستیزی با خبر آخرِ آزادگی پروازِ آزادانه است بیقرارِ آسمان؛ می گیرد آخر بال و پر با شهادت سرنوشتِ کشورم خورده گره خوشبحال آنکه می‌ بندد چنین بارِ سفر! @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
۱۳ آبان ۱۴۰۱
قرار بود بیایی کبوترش باشی دوباره آینه‌ای در برابرش باشی نه این‌که پر بکشی و به شهر او نرسی میان راه، پرستوی پرپرش باشی مدینه، شهر غریبی برای فاطمه‌‌هاست نخواست گم شده،‌ چون قبر مادرش باشی به قم رسیدی و گم کرد دست و پایش را چو دید، آمده‌ای سایۀ سرش باشی اجازه خواست که گلدان مرمرت باشد که تا همیشه، تو یاس معطرش باشی خدا، تو را به دل تشنۀ زمین بخشید که تا بهار بیاید، تو کوثرش باشی که تا طلوع قیامت، شفاعت از تو رسد که تا رسیدن محشر، تو محشرش باشی... کرامتت، همه را یاد او می‌اندازد به تو چقدر می‌آید، که خواهرش باشی رسول گفت: که در طوس، پارۀ تن اوست نشد رسولِ سلام پیمبرش باشی خدا نخواست، تو هم با جوادِ او، آن شب گواه رنج نفس‌های آخرش باشی نخواست باز امامی، کنار خواهر خود... نخواست زینبِ یک شام دیگرش باشی @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
۱۳ آبان ۱۴۰۱
4_5908856555175938497.mp3
5.82M
(یه دنیا حسرت موند میون) ویژه "س" با مداحی: یه دنیا حسرت موند میون این سینم دیگه امیدی نیست تو رو ببینم غم عشقت من و مجنون کرد غم دوریت دلم و خون کرد حسرت دیدار تو خواهر و سرگردون کرد حالا با این بی سامونی با غم این سرگردونی من دیگه دارم میمیرم توی رویا و دل تنگی دوباره دستات و داداش توی اغوشم میگیرم وای رضا جان داداش بیا بیا بیا داداش برا دوریت بمیره معصومه دیگه حلالم کن  کارم تمومه وقتی دیشب خوابت و دیدم روی ماه تو رو بوسیدم گفتی پیشم می مونی وقتی دارم جون میدم دیگه کارم اشک و اه دستم از دنیا کوتاهه مث بارون گریونم من مادرم اومد دنبالم عمه اومد استقبالم چشم براهت می مونم من وای رضا بیا بیا می سوزم از عشق و می سوزم از این تب حالا می فهمم چی کشیده زینب مث طوفان می زد پر و بال وقتی رسید کنار گودال تک و تنها رفت از هوش تک و تنها رفت از حال جلوی چشمای خواهر پیکر عریان و بی سر کشته عطشان زینب امشب عالم دم میگیره یا حسین یابن الفاطمه جان زینب جان زینب وای حسین حسین حسین @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
۱۴ آبان ۱۴۰۱
هر زمان دلتنگِ زهرا می‌شوم، قم می‌روم سادات بهتر می‌فهمند، آخه کجا میری وقتی دلتنگِ مادرت میشی؟ اونایی که مدینه رفتن بهتر می‌فهمن… هر زمان دلتنگِ زهرا می‌شوم، قم می‌روم میلِ مشهد می‌کنم، پا می‌شوم قم می‌روم چند روزی هست تب دارد نگاهش بر در است آنقدر غم خورده و غم خورده، خیلی لاغر است دردِ دوری از تمامِ درد و غم‌ها بدتر است باز هم یک فاطمه از دردِ بینِ بستر است چه مقایسه‌ای کردم، این فاطمه کجا و بی بیِ دوعالم فاطمه کجا؟ اولاً این خانم اگر تو بستر هم بوده دیگه بچه نداشته، همسر نداشته، آخه امیرالمؤمنین هر وقتی می‌اومد خونه یه نگاهی به بستر می‌کرد آه می‌کشید، خجالت زده می‌شد، سرش رو پایین می‌انداخت، علی رو حلال کن… این چه غوغایی ست یا رب که میان قم به پاست این دم آخر به لب هایش رضا جانم رضاست رفته بین هر بیابان در هوای دلبرش روی ناقه بینِ محمل سایبان دارد سرش شکر! نامحرم ندیده هیچ کس دور و برش یا نخندیده کسی بر خاکِ رویِ معجرش دردِ پا دارد، ولی دردش فراوان نیست نیست پایِ بی بی، زخمی از خار مغیلان نیست نیست @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
۱۴ آبان ۱۴۰۱
واحدتند_حرم تو بی بی شیدا میکنه.mp3
1.59M
حرم تو بی بی،شیدا میکنه دلهای با حجب و حیا رو پر میکنه جای حرم مادر ما رو هم مدینه س و هم میده بوی کربلا رو کرم تو بی بی،رد نمیکنه هیچ موقع دستای گدا رو تضمین میکنه شفاعت روز جزا رو تامین میکنه رزق زیارت رضا رو کریمه ای یعنی،داری کرم و تو مهربونی بانو معصومه ای یعنی،داری عصمت و باید پیشت زد زانو باور قلبیم بخدا اینه،بی بی همیشه من رو میبینه با یه نگاه مهربون اون،آخرت این گدا تضمینه یا فاطمه،یا اخت الرضا یا فاطمه،اشفعی لنا🏴 نفس تو بی بی،مثل نفسی مسیح همش معجزه داره وقتی که دعام کنی خدا کم نمیذاره از دعای تو رحمته که رو سر می باره دعای تو بی بی،شاملم بشه غصه و غم معنا نداره من بدون تو یه لحظه ام خدا نیاره دستت رو سرم باشه دلم کم نمیاره کریمه ای یعنی،داری کرم و تو مهربونی بانو معصومه ای یعنی،داری عصمت و باید پیشت زد زانو تموم آرزوی من اینه،روزی بشم کبوتر صحنت بپرم از رو گنبد زیبات،پر بزنم سراسر صحنت یا فاطمه،یا اخت الرضا یا فاطمه،اشفعی لنا 🙏التماس دعای خیر @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
۱۴ آبان ۱۴۰۱