#امام_سجاد_ع_مدح_و_مصائب
ای که در سلسله سر سلسلهی اهل خدایی
شمع این حلقه و سر حلقهی جمع اُسرایی
نه علیلی که دلیلی؛ نه مریضی که طبیبی
نه طبیبی که دوایی؛ نه دوایی که شفایی
تو کریم ابن کریم ابن کریم، آیت حقّی
تو علی ابن حسین ابن علی، نور خدایی
پسر مکه و حلّ و حرم و مشعر و میقات
قمر چارم منظومهی والشمسِ ضُحایی
پسر دختر شاهنشه ایرانی و الحق
که سزاوار ولیعهدی شاهِ شهدایی
لقبت سید ساجد، شرف مردم عابد
که به زوّارِ مشاهد، ادبآموز دعایی
زآنچه در کرب و بلا رفت به ما نیز خبر ده
ای که پروانهی پر سوختهی شمع هُدایی
**
تو چه دیدی که همه عمر تو با گریه سر آمد
هر کسی دید تو را، دید که در حال بُکایی
مثل آن شمع که از سوختناش چاره نباشد
همه تن سوخته از داغیِ زنجیرِ جفایی
به فدای تن تبدار تو ای لالهی زهرا
که دلافروختهی داغِ ذبیحاً بِقَفایی
مگر از فاطمه آموختهای خطبهی سوزان؟!
کآتش انداخته در مجلس اِبنُ الطُّلَقایی!
به "یتیم" از سر احسان چه شود دست بگیری
تو که گیرندهی دست همه از شاه و گدایی
#مرتضی_جام_آبادی
┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به عضویت در کانال شعرای آئینی سازمان👇👇👇
https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
#امام_سجاد_ع_مدح_و_مصائب
ز بعد کربوبلا کارِ تو اگر زاریست
قیام گریۀ تو خود حدیث بیداریست
خدا نخواست که خالی شود زمین از تو
اگرکه مصلحت تو تب است و بیماریست
که گفته اشک ندارد صدا؟! که تا محشر
صدای اشک تو در غربت زمان جاریست
بهشتِ سرخِ ولایت هنوز هم سبز است
که باغبانیِ این باغ با گهرباریست
اگر که پایۀ ظلم از کلام تو لرزید
پیام خطبۀ روشنگر تو هشیاریست
تو را به زهر چه حاجت که روی سینۀ تو
زدشت کربوبلا زخم غربتی کاریست
به عزّت و به مقام و وجاهتت سوگند
نصیب دشمن ظالم هنوز هم خواریست
به نالههای دل زائر شما مهدی
بقیع، شب همه شب شاهدِ عزاداریست
ز هجر کوی تو دلتنگ شد «وفایی» و گفت
زشوق جان من آگاه حضرت باریست
#سیدهاشم_وفایی
┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به عضویت در کانال شعرای آئینی سازمان👇👇👇
https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
#امام_سجاد_ع_مدح_و_مصائب
کیستم من؟ پیشوای چارم اهل یقینـم
سیّـدسجّاد، بـاب الله، زین العابدینم
قطب عرفان، روح ایمان، جان قرآن، رکن دینم
هل اتی و کوثر و فرقان و نور و یا و سینم
چون نبی مشکلگشایم، چون علی حبل المتینم
من علی بن حسین بن امیرالمؤمنینم
نیتم، تکبیر و حمدم، کعبهام، حجرم، مقامم
زمزمم، سعیم، صفایم، مروهام، رکنم، مقامم
هم قنوتم، هم سجودم، هم تشهد، هم سلامم
هم جهادم، هم زکاتم، هم صلاتم، هم صیامم
هم حیاتم، هم نجاتم، هم امانم، هم امینم
من علی بن حسین بن امیرالمؤمنینم
رُکن میبالد که دست من نمـاید استلامش
کعبه مینازد که من از سوی حق باشم امامش
هرکه ما را دوست دارد، از خدا بـادا سلامش
هرکه با ما بـود دشمن، تـا ابد لعن مدامش
من قسیم جنت و دوزخ بـه روز واپسینم
من علی بن حسین بن امیرالمؤمنینم
آسمانیهـا همه محـو مناجـات شب من
نور خیزد از کلام و، وحی جوشد از لب من
آسمان پیچد به خود در شعلهی تاب و تب من
ذات حق لبیکگـو با ذکر یارب یاربِ من
گشته محـراب دعـا آغوش رب العالمینم
من علی بن حسین بن امیرالمؤمنینم
من به شهر شام، روز شامیان را شام کردم
در غل و زنجیـر دشمن یاری اسلام کردم
فتــح ثــارالله را در سلسله اعـلام کـردم
آل سفیان را بسی رسوای خاص و عام کردم
بـا بیــان دلنشیـن و بـا کـلام آتشینـم
من علی بن حسین بن امیرالمؤمنینم
**
جسم بابم گشت پـامال سواران، صبر کردم
پیکـرم از بامهـا شد سنگ باران، صبر کردم
سینهام آتش گرفت از داغ یاران، صبر کردم
خورد سیلی بر عذار گلعـذاران، صبر کردم
با وجود آن که بودی دست حق در آستینم
من علی بن حسین بن امیرالمؤمنینم
من که خود اصل دعا، روح دعا، قلب دعایم
شامیـانِ بی حیـا دادنـد دشنـام از جفایم
حلقههای سلسله خون گریه کردند از برایم
سختتر بود از زمیـنِ کربـلا شـام بلایم
ریختند از بام، خاکستر بـه فـرق نازنینم
من علی بن حسین بن امیرالمؤمنینم
ظلم و بیداد و ستم از دشمنان پیوسته دیدم
ده عزیـز خویش را در ریسمـانی بسته دیدم
چشمِ گریان، صورت خونین، سر بشکسته دیدم
شامیـان را بهـر استقبـال، دستهدسته دیدم
حمله با تیغ زبـان کردند بـر قلب حزینم
من علی بن حسین بن امیرالمؤمنینم
من که خورشید جمالم، شـد غبار غم نقابم
بـا سـر پـاک پـدر بُردنـد در بــزم شـرابم
پیش چشمم چوب میزد خصم بر لبهای بابَم
خارجـی کردنـد در اوج مسلمانـی خطابَم
گرچه دانستند نـور چشم ختم المرسلینم
من علی بن حسین بن امیرالمؤمنینم
استاد #غلامرضا_سازگار
┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به عضویت در کانال شعرای آئینی سازمان👇👇👇
https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah