زبانحال #حضرت_ام_البنین
مادرِ عباسم و عشقم حسینِ فاطمه است
خوش به حالم نامِ من ام البنینِ خادمه است
قطره ای بودم ولیکن وصلِ دریا گشته ام
زوجه ی شاه و کنیزِ بیتِ زهرا گشته ام
هرگز از دامانِ او دستم نمی گردد رها
ذرّه ای از خاک باشم در حریمِ این سرا
آنکه از باغش شود هفتاد و دو گل بهترین
کربلایش محشری بر پا نماید در زمین
سر نهم بر آستانش با کمالِ افتخار
کز حسن دارد صفا و از حسینش اعتبار
نور می بینم در این دو از چراغِ کیستند
آفتابی جز نبی و یاس و حیدر نیستند
هر دو سعدِ اکبرند و بر خلایق برترند
سیّدِ عالی مقام و هر دو عالم سرورند
شکرِ حق گویم که هستم از محبّانِ بتول
تا طوافِ جان کنم بر گردِ طفلانِ بتول!
#هستی_محرابی
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
#حضرت_ام_البنین
روضه ی کربلاست تقدیرش
مثل زینب شکسته تصویرش
داغ شرمندگیِ عباس است
علت قد و قامت پیرش
کربلا را ندید، اما ماند
روی قلبش همیشه تأثیرش
داغ عباس ها نه، داغ حسین
کرد با موج غم زمین گیرش
با سکینه همیشه می فرمود:
بگذرد از عمو و تقصیرش
آب می شد رباب را می دید
آتش شرم کرده تبخیرش
از لبِ تشنه ی علی می گفت
اشک هر روز و آه دلگیرش:
حرمله در نبودِ عباسم
با سه شعبه گرفته از شیرش
روزگارش تمام روضه شده
کار او صبح و شام روضه شده
اشک و خون نقش چشم هایش بود
کربلای بقیع جایش بود
گرچه ام البنینِ تنها شد
داغدار غم پسرها شد
گرچه قطع الیمین شد عباسش
روی نیزه نگین شد عباسش
چار فرزند او شدند شهید
نخل او را تبر اگر چه برید
کم نشد از محبتش به حسین
بیشتر شد ارادتش به حسین
همه فکرش حسین بود حسین
فکر و ذکرش حسین بود حسین
#حسن_کردی
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
مدح #حضرت_ام_البنین
کریمان همه مات ام البنین اند
فقیر کرامات ام البنین اند
نه تنها دل ما که داوود و موسیٰ
اسیر مناجات ام البنین اند
همه ساقیانی که صاحب سبویند
دخیل خرابات ام البنین اند
مریدان عباسِ او در دو عالم
به دنبال خیرات ام البنین اند
پسرهای او یار خون خدایند
دلیل مباهات ام البنین اند
پسرهای نور و تجلی نورند
تجلی آیات ام البنین اند
به خورشید تابان قمرها می آید
به ام البنین این پسرها می آید
گرفتند ماهش... همه تکیه گاهش
گرفتند ابالفضل... پشت و پناهش
عصایی ندارد دم پیری حالا
نشانده زمانه به خاک سیاهش
امان از صبوری... کشیده قبوری
روی خاک و غم مانده در بین آهش
خدای ادب شد، بصیر عرب شد
ولی بوده هر جا به زینب نگاهش
ندیده دو عالم، کسی جز یل او
که دامان زهرا شود قتلگاهش
بشیر از پسرهای او دم نزن تو
بگو از حسینش... چه شد قبله گاهش؟!
پسرهای او نذر راه حسین اند
قمرهای او نذر راه حسین اند
غرورش شکسته ولی بازویش نه
دلش گرچه خون شد ولی پهلویش نه
کسی دیده در بین خانه بیافتد
شراره به جان سر گیسویش... نه
کسی دیده در بین کوچه بیافتد
رد پنجه ی لاله چین بر رویش... نه
شده شوهرش را ببیند که از غم
گذارد سرش بر روی زانویش... نه
شنیده کسی که زن پا به ماهی
در سوخته بیاید سویش... نه
شده زیر در مادری باشد و بعد
کسی با لگد رد شود از رویش... نه
بهار دل آل حیدر خزان شد
قد فاطمه در جوانی کمان شد
#محمد_جواد_شیرازی
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
4_5983120989309897303.mp3
1.69M
#واحد_شهادت
#حضرت_ام_البنین
مدینه دلتنگه صداته
پاشو بازم روضه بخون
پاشو بازم مادری کن
کنااااار زینبت بمون
آهِ بی رمقت مادر
آتیش جیگرت مادر
تاریکه خونه ت و نیستن
چهارتاااا قمرت مادر
توی غریبی رو به احتضاره (واویلا)
ام البنینی که پسر نداره (واویلا)
بند دوم
سه ساله که تازه میشه
داغ تو با دیدن مشک
وقتی ربابو می بینی
چشاتو پر میکنه اشک
شرمِ توی نگات مادر
غصه داره صدات مادر
داغ چارتا جوون دیدن
خیلی سخته برات مادر
حق داره که از غصه خون بباره (واویلا)
ام البنینی که پسر نداره (واویلا)
بند سوم
تو لحظه های آخری
چشای تو بازم تره
روی لبت زمزمه ی
حسین غریب مادره
آتیشت میزنه مادر
یاد زخم تنش مادر
کاش ندونی که تو گودال
با چیا زدنش مادر
به یاد اون دقیقه های آخر (واویلا)
بازم بخون حسین غریب مادر( واویلا)
#عالیه_رجبی
#کربلایی_محسن_بیننده
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
#حضرت_ام_البنین
ابتدا گفت السلام علیک
بنده اذن ورود می خواهم
به کنیزی زینب آمده ام
اگر از لطف خود دهد راهم
السلام علیکما حسنین
پرتو نور ذات لم یزلی
آمدم تا شوم ڪنیز شما
گر گذارم قدم به بیت علی
جان عالم فدایت ای زینب
بشنو از این کنیز زمزمه ای
نام من فاطمه است اما تو
بعد زهرا فقط تو فاطمه ای
من شنیدم که مادرت زهرا
بین دیوار و در فدا گردید
آن قَدَر حامی ولایت بود
که فدایی مرتضی گردید
کاش در بین کوچه ها زده بود
جای زهرا به روی من سیلی
کاش ام البنین زمین می خورد
کاش می گشت روی من نیلی
بود آن کوچه خلوت و پنداشت
می رسد زور او به زور حسن
کاش می زد به روی من سیلی
تا دگر نشکند غرور حسن
ڪاش در پشت در سپر بودم
همچو زهرا به یاری مولا
ڪاش در سینه ام فرو می رفت
میخ در جای سینه ی زهرا
روضه می خواند وقت آمدنش
نوعروسی ڪه جای فاطمه بود
آن عروس سیاه پوش علی
فاطمه در عزای فاطمه بود
پا به بیت علی نهاد و سپس
به ڪنیزیش مفتخر گردید
سال ها بعد هم به لطف خدا
مادر حضرت قمر گردید
گشت از نور آفتاب علی
جلوه ی ماه هاشمی حاصل
به جهان پا نهاد از این پیوند
یل ام البنین ابوفاضل
از ادب طفل خود به دور سر
شاه بی سر ز مهر می گرداند
گفت عباس من فدایی توست
یاور تو همیشه خواهد ماند
داد قنداقه اش به دست علی
مرتضی دست های او بوسید
و سپس گریه ڪرد،ام بنین
سبب گریه ی علی پرسید
گفت این دست های زیبا را
می دهد در ره شه بی سر
روزی آید به دشت ڪرب و بلا
می شود از بدن جدا، مادر
آسمان بود و داشت چهار قمر
همه زیبا و پاڪ و تابنده
تا بریزد به پای خورشیدی
ڪه بود نور او درخشنده
چون ڪه آن ڪاروان به راه افتاد
گفت عباس من ضیاء دوعین
پسرم جان من،عزیزدلم
هرچه شدجان تووجان حسین
همه ی عمر افتخارم بود
ڪه توئی اُسوه ی جوانمردی
جان فدای حسین زهراباش
نڪند بی حسین برگردی
خبر آمد بشیر آمده است
با دل زار و خسته، با افغان
گفت مادر همه پسرهایت
ڪشته گشتند با لب عطشان
گفت ام البنین ڪه ای قاصد
فقط از شاه عالمین بگو
همه ابناء من فدای حسین
فقط از سرورم حسین بگو
گفت مادر ڪنار نهر فرات
تشنه لب، راس اوجدا ڪردند
سر او را به نیزه ها بردند
دربیابان تنش رها ڪردند
بدنش قطعه قطعه از ڪین شد
آنچنان ڪه به بوریا بردند
بی ڪفن دفن گشت بعد سه روز
بی سر او را به خاڪ بسپردند
دید نتواند این غمِ عظما
مادری خسته دل ڪشد بردوش
ازغم داغ سیدالشهدا
ناله ای برڪشید و رفت ازهوش
اولین روضه را بپا ڪرد و
روضه خوانی مدام ڪارش بود
گریه برداغ سیدالشهدا
مرهمی بهر قلب زارش بود
روضه می خواندوبافغان می گفت،
اُم عباس با دلی غمگین
من ندارم دگر پسر مَردم
ودگرنیستم من امِِّ بنین
آری آن پاڪدامن ازسرِمهر
بهر احیای دین حق ڪوشید
همچو زهرا به یاری حیدر
بود و جام ولای اونوشید
السلام علیڪ ای خورشید
مهرِ منظومه ی چهارقمر
السلام علیڪ مادر عشق
هم نفس هم قدم تو باحیدر
جوادکریم زاده
┏━━ °•🖌•°━━┓
https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
┗━━ °•🖌•°━━┛
┏━━ °•🖌•°━━┓
https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
┗━━ °•🖌•°━━
3243435.mp3
7.66M
#زمزمه
#حضرت_ام_البنین س
#حاج_محمدرضا_طاهری
عضویت در کانال شعرائی آئینی 👇👇👇
@Shoaraye_aeinimadhanksh