#طلیعه_فاطمیه
#حاج_قاسم_سلیمانی
#حضرت_زهرا_س_شهادت
#مرگ_بر_اسرائیل #مرگ_بر_آمریکا
بوی حرم آمد و بیرق غم میکشیم
چشمِ ترِ خویش بر شانهی هم میکشیم
گرچه چهل سال است ظلم و ستم میکشیم
راه حسین است و ما باز علَم میکشیم
ما که قسم خوردهایم پای قسم میکشیم
فاطمیه آمد و سینه پریشان کنیم
یادِ سلیمانِ عشق یادِ شهیدان کنیم
مجلسِ روضه به پاست نالهی سوزان کنیم
حاجت یکسال را عرضه به جانان کنیم
سر به درِ خانهی اهل کَرَم میکِشیم
آه که از بازویش هیچ شکایت نکرد
وای که بر پهلویش هیچ عنایت نکرد
مادرِ ما را کسی گرچه عیادت نکرد
لیک به غیر از علی فاطمه صحبت نکرد
پای علی صد بلا در دل غم میکِشیم
فاطمه فرموده است مرد ولایت بمان
گر همه ره کج کنند با همه غیرت بمان
گفت که در فتنه بر راهِ بصیرت بمان
هرچه که داری بده تا به شهادت بمان
سیرهی زهراست و تیغ دودَم میکشیم
آنچه که داریم ما یک دل طوفانی است
آنچه که مانده کنون راهِ سلیمانی است
گفت:" به صهیون بگو لحظهی پایانی است
وقتِ تماشای ما وقت پشیمانی است
بر روی نامِ شما زود قلم میکشیم"
خواستهام از خدا تا که مُرادم دهد
تا که بسوزاندم تا که به بادم دهد
مثل شهیدی که ماند عشق به یادم دهد
وای اگر رهبرم حکمِ جهادم دهد
هرچه که مستکبر است زیر قدم میکشیم
یادِ تو را بعد از این بین حرم میکنیم
یاد علمدار با مشک و عَلم میکنیم
یادِ عمود و سر و دست قلم میکنیم
باش که این جمله را زود دودَم میکنیم
روی تِلآویوها خاکِ عدم میکشیم
می رسد آنروز که دیدهی گریان ما
مینگرد بر حرم ، بر حرمِ جان ما
میرسد آندم که با همتِ دستان ما
فاطمه دارد حرم در حسنستانِ ما
صاحب ما میرسد طرح حرم میکشیم
#حسن_لطفی
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_شهادت
#حضرت_زهرا_س_شهادت
#بصیرت
وقتی مرا در روضه دعوت میکند زهرا
یعنی کریمانه کرامت میکند زهرا
بیش از پدرمادر محبت میکند زهرا
از نان شب خرج رعیت میکند زهرا
تفسیر ناب آیه های هل اتی یعنی...
لطف بدون منت و بی انتها یعنی...
پیراهنش در دست خالی گدا یعنی ...
شام زفافش هم عنایت میکند زهرا
غم می زداید از دل سائل به یک لبخند
با دست و دل بازی گدا را میکند خرسند
یک روز نان سفره و یک روز گردن بند
همواره لطف بی نهایت میکند زهرا
هرکس مقیم خانه اش شد اهل ایمان شد
مقداد شد میثم شد و عمار و سلمان شد
از برکتش حتی یهودی هم مسلمان شد
چادر نمازش هم هدایت میکند زهرا
زهرا تر از زهرا ندارد عالم ایجاد
آیات قرآن از مقاماتش خبر میداد
جانم به این عفت که نزد کور مادرزاد
حجب و حجابش را رعایت میکند زهرا
توحید دارد میچکد از سقف ایوانش
اعجاز بیرون میزند از مطبخ نانش
زهرا که جای خود بگویم از کنیزانش ...
فضهش پیمبرگونه صحبت میکند زهرا
چیزی نمیخواهد در این دنیا برای خود
فیضی دهد همسایه را با ربنای خود
پهلویش آزرده ست اما با خدای خود
هرشب سر سجاده خلوت میکند زهرا
یک عمر در کنج دلش یاد علی دارد
تصمیم بر یاری و امداد علی دارد
لحظه به لحظه بر لبش ناد علی دارد
با ذکر مولایش عبادت میکند زهرا
با اینکه خلقت را برای او بنا کردند
از عالم هستی حسابش را جدا کردند
هر سیزده معصوم بر او اقتدا کردند
پس بر امامان هم امامت میکند زهرا
از خون که رنگین شد زمین دیگر زمان فهمید
از شور و شوق فاطمیون بی گمان فهمید
از حلقه ی دار "نمر" ها میتوان فهمید
دارد که بر دلها حکومت میکند زهرا
دنیا اسیر عشق پاکش بیشتر ایران
محبوب زهرا میشود از هر نظر ایران
دیروز در شهر نبی امروز در ایران
سید علی ها را حمایت میکند زهرا
یا قهر و آتش یا دگر تسلیم یعنی چه ؟
در پای طاغوت زمان تعظیم یعنی چه؟
در ریسمان ذلت و تحریم یعنی چه ؟
تفسیر صبر و استقامت میکند زهرا
از هرم آتش صورت پروانه میسوزد
در پیش چشم کودکان کاشانه میسوزد
چون شمع ذره ذره مرد خانه میسوزد
اما صبوری در مصیبت میکند زهرا
وقتی که دل را میدهد در دست دلبر هم...
در پای عهدش میگذارد تا ابد سر هم...
با صاحب و مولای خود یکبار دیگر هم...
بین در و دیوار بیعت میکند زهرا
پا را که داخل میگذارد از در مسجد
از ترس میلرزد به خود سرتاسر مسجد
محو کلام آتشین اش منبر مسجد
با خطبه ای غرا قیامت میکند زهرا
بوی شهادت میرسد از لحن سوگندش
"لبیک یا حیدر" نوشته روی سربندش
جان علی را میخرد با جان فرزندش
از هستی اش خرج ولایت میکند زهرا
با صورت نیلی و با چشمان کم سویش
با سینه ی آزرده و با زخم بازویش
با لاله های بسترش با درد پهلویش
از غربت مولا روایت میکند زهرا
هرشب سراغ از مهبط مسمار میگیرد
از پا می افتد , پهلویش هر بار میگیرد
وقتی کمک از شانه ی دیوار میگیرد
یعنی که به سختی حرکت میکند زهرا
از تندی شلاق بی احساس بی دین نه
از بی حیایی غلاف تیغ بدبین نه
از چشم شور و پای شوم و دست سنگین نه
از درد تنهایی شکایت میکند زهرا
اشک مرا پای شب مهتاب بگذارید
تابوت را در گوشه ی سرداب بگذارید
نزد حسینم نیمه شبها آب بگذارید
این روزها دارد وصیت میکند زهرا
همچون پرستویی که بالش گشته آزرده
مانند سرو سیلی از باد خزان خورده
مثل گلی پرپر شبیه یاس پژمرده
در عرش بابا را زیارت میکند زهرا
فردای محشر باز محشر میشود قطعا
مادر می آید دیدنی تر میشود قطعا
با لطف او یک طور دیگر میشود قطعا
از ما گنهکاران شفاعت میکند زهرا
خسران زده در کوله بارش در ندارد که
در روز رستاخیز دست پُر ندارد که
هرچه بگوید فاطمه رد خور ندارد که
نزد خدا از ما ضمانت میکند زهرا
هم سینه زن هم گریه کن هم روضه خوانش را
هم چای ریز بی ریا و بی نشانش را
تا دوستان دوستان دوستانش را
با دست خود راهی جنت میکند زهرا
#علیرضا_خاکساری
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
#اخلاقی_و_اندرز #فاطمیه
#حضرت_زهرا_س_شهادت
تا نفس باقیست از رنگ و ریا باید گذشت
ورنه روز حشر با هول و بلا باید گذشت
اوست مبدا اوست مقصد او وسیله او مسیر
از خدا تا به خدا را با خدا باید گذشت
راه خیلی هست اما وقت بهر ما کم است
حرف بسیار است آری منتها باید گذشت
باز کن بال و پر از بام هوس آزاد باش
در وصال آسمانها از هوا باید گذشت
با شهید کربلا باش و به دنیا پشت کن
از کسی که خنجرت زد از قفا باید گذشت
مرگ وقتی با شهادت میشود شیرین تر است
از کفن اینجا به شوق بوریا باید گذشت
عشق ذاتا درد و عاشق با همان دردش خوش است
درد چون درد علی شد از دوا باید گذشت
بی علی و فاطمه در کعبه هم الله نیست
نیست وقتی والد از ام القرا باید گذشت
**
در ره معشوق عاشق جان خود را میدهد
یعنی از محسن به عشق مرتضا باید گذشت
چشم را سیلی ناهنگام کم سو میکند
راه را میداند اما از کجا باید گذشت...
#وحید_عظیم_پور
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
#حضرت_زهرا_س_شهادت
در عزاخانهی تو پیر و جوان سینه زده
مستمع سینه زده، مرثیهخوان سینه زده
صبح روز ازل، ای روضهی سربستهی عشق!
در عزایت در و دیوارِ جهان سینه زده
سر این کوچهی بن بستِ بفرما روضه
پرچمی هست که در حد توان سینه زده
هرکجا درد تو را جار زده نجّاری
"میخ" بر سر زده، "در" از دل و جان سینه زده
گاهی از عقربهی مست که دستش بالاست
ای غمِ محض! بپرس از چه زمان سینه زده؟
زندگی با تپش مرثیه در خون من است
قلب زارم ضربان در ضربان سینه زده
دوست دارم که بگویند گدایت بانو!
هر کجا حرفِ "در" آمد به میان، سینه زده
#مسعود_یوسف_پور
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
#حماسه_ی_نهم_دی_ماه
#حاج_قاسم_سلیمانی
#شهدای_امنیت #بصیرت
#حضرت_زهرا_س_شهادت
شرّ شروع فتنه ها را خطّ پایانیم
قدر وجود امنیت را خوب می دانیم
این خیمه صاحب دارد این خانه بهشت ماست
سایه نشین لطف خورشید خراسانیم
روز نُه دی سیلی محکم به دشمن بود
ما برق شمشیر خدا بر فرق شیطانیم
ما اهل کوفه نیستیم ، عشق علی داریم
هیهات اگر یک لحظه از او رو بگردانیم
زخم اُحُد ، یا نهروان ، یا شورش صفّین
از فتنه آگاهیم چون تاریخ می خوانیم
حتی اگر باشیم در شعب ابی طالب
تحریم هم باشیم ، ما لبریز ایمانیم
نور ولایت عامل وحدت شده ما را
پروانه هایی گرد این شمع شبستانیم
فرمود : در راه خدا ثابت قدم باشید
ما پیرو اندیشه ی پیر جمارانیم
ما روز اول با علی قالوا بلی گفتیم
گفتیم که تا روز آخر با تو می مانیم
اهل جهادیم و به رنگ لاله ی سرخیم
با حاج قاسم جانفدای عشق ایرانیم
آرام اگر که کودکان شهر می خوابند
مدیون بیداری چشمان شهیدانیم
امروز هر کس بی بصیرت بود بازنده ست
پیروز این جنگیم وقتی مرد میدانیم
از نسل سلمانیم یعنی فاطمی هستیم
در جنگ ِ با کفّار ، با هر نامسلمانیم
از یاد ما هرگز نخواهد رفت آن کوچه
این روزها با ذکر یا زهرا پریشانیم
زهرای مرضیه میان آن در و دیوار
از داغ مادر چند قرنی هست گریانیم
مهدی زهرا می رسد اسلام پیروز است
ما انتقام فاطمه از کُفر بستانیم
ما حیدری هستیم عشق کربلا داریم
مامور بر صبریم یاران حسن جانیم
وقتی میان روضه خوانی ابر دلتنگیم
با نام محزون حسین انگار بارانیم
گودال افتاده ولی پرچم نیفتاده
باید به پای شاه بی سر ، سر بیفشانیم
ما جبهه های عشق را با چشم خود دیدیم
جامانده ایم از وصل یاران ، غرق هجرانیم
امّیدواریم از تبار فاطمی باشیم
سربازهای فاطمه مشتاق فرمانیم
ما هر چه داریم از دعای آخر زهراست
ایرانم ، ایران عزیزم کشور زهراست
#اسماعیل_شبرنگ
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_شهادت
#حضرت_زهرا_س_شهادت
#بصیرت
وقتی مرا در روضه دعوت میکند زهرا
یعنی کریمانه کرامت میکند زهرا
بیش از پدرمادر محبت میکند زهرا
از نان شب خرج رعیت میکند زهرا
تفسیر ناب آیههای هل اتی یعنی...
لطف بدون منت و بی انتها یعنی...
پیراهنش در دست خالی گدا یعنی ...
شام زفافش هم عنایت میکند زهرا
غم میزداید از دل سائل به یک لبخند
با دست و دل بازی گدا را میکند خرسند
یک روز نان سفره و یک روز گردن بند
همواره لطف بی نهایت میکند زهرا
هرکس مقیم خانهاش شد، اهل ایمان شد
مقداد شد، میثم شد و عمار و سلمان شد
از برکتش حتی یهودی هم مسلمان شد
چادر نمازش هم هدایت میکند زهرا
زهراتر از زهرا ندارد عالم ایجاد
آیات قرآن از مقاماتش خبر میداد
جانم به این عفت که نزد کور مادرزاد
حجب و حجابش را رعایت میکند زهرا
توحید دارد میچکد از سقف ایوانش
اعجاز بیرون میزند از مطبخ نانش
زهرا که جای خود، بگویم از کنیزانش ...
فضهش پیمبرگونه صحبت میکند زهرا
چیزی نمیخواهد در این دنیا برای خود
فیضی دهد همسایه را با ربنای خود
پهلویش آزردهست اما با خدای خود
هرشب سر سجاده خلوت میکند زهرا
یک عمر در کنج دلش یاد علی دارد
تصمیم بر یاری و امداد علی دارد
لحظه به لحظه بر لبش ناد علی دارد
با ذکر مولایش عبادت میکند زهرا
با اینکه خلقت را برای او بنا کردند
از عالم هستی حسابش را جدا کردند
هر سیزده معصوم بر او اقتدا کردند
پس بر امامان هم امامت میکند زهرا
دنیا اسیر عشق پاکش بیشتر ایران
محبوب زهرا میشود از هر نظر ایران
دیروز در شهر نبی، امروز در ایران
سیدعلیها را حمایت میکند زهرا
یا قهر و آتش یا دگر تسلیم یعنی چه ؟
در پای طاغوت زمان تعظیم یعنی چه؟
در ریسمان ذلت و تحریم یعنی چه ؟
تفسیر صبر و استقامت میکند زهرا
از هرم آتش صورت پروانه میسوزد
در پیش چشم کودکان، کاشانه میسوزد
چون شمع، ذره ذره مرد خانه میسوزد
اما صبوری در مصیبت میکند زهرا
وقتی که دل را میدهد در دست دلبر هم...
در پای عهدش میگذارد تا ابد سر هم...
با صاحب و مولای خود یکبار دیگر هم...
بین در و دیوار بیعت میکند زهرا
پا را که داخل میگذارد از در مسجد
از ترس میلرزد به خود سرتاسر مسجد
محو کلام آتشیناش منبر مسجد
با خطبهای غرا قیامت میکند زهرا
بوی شهادت میرسد از لحن سوگندش
"لبیک یا حیدر" نوشته روی سربندش
جان علی را میخرد با جان فرزندش
از هستیاش خرج ولایت میکند زهرا
با صورت نیلی و با چشمان کم سویش
با سینهی آزرده و با زخم بازویش
با لالههای بسترش، با درد پهلویش
از غربت مولا روایت میکند زهرا
هرشب سراغ از مهبط مسمار میگیرد
از پا می افتد، پهلویش هر بار میگیرد
وقتی کمک از شانهی دیوار میگیرد
یعنی که به سختی حرکت میکند زهرا
از تندی شلاق بی احساس بی دین نه
از بی حیایی غلاف تیغ بدبین نه
از چشم شور و پای شوم و دست سنگین نه
از درد تنهایی شکایت میکند زهرا
اشک مرا پای شب مهتاب بگذارید
تابوت را در گوشهی سرداب بگذارید
نزد حسینم نیمه شبها آب بگذارید
این روزها دارد وصیت میکند زهرا
همچون پرستویی که بالش گشته آزرده
مانند سرو سیلی از باد خزان خورده
مثل گلی پرپر شبیه یاس پژمرده
در عرش بابا را زیارت میکند زهرا
فردای محشر باز محشر میشود قطعاً
مادر میآید دیدنیتر میشود قطعاً
با لطف او یک طور دیگر میشود قطعاً
از ما گنهکاران شفاعت میکند زهرا
خسران زده در کولهبارش در ندارد که
در روز رستاخیز دست پُر ندارد که
هرچه بگوید فاطمه رد خور ندارد که
نزد خدا از ما ضمانت میکند زهرا
هم سینه زن، هم گریه کن، هم روضهخوانش را
هم چایریز بی ریا و بی نشانش را
تا دوستانِ دوستانِ دوستانش را
با دست خود راهی جنت میکند زهرا
#علیرضا_خاکساری
┏━━ °•🖌•°━━┓
https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
┗━━ °•🖌•°━━┛
┏━━ °•🖌•°━━┓
https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
┗━━ °•🖌•°━━┛
#حضرت_زهرا_س_شهادت
صدای گریه از عرش معلّی میرود بالا
همین که نیمهشبها دست زهرا میرود بالا
گمانم مرکز ثقل زمین را شعلهها سوزاند
که آتش از در و دیوار دنیا میرود بالا
هنوز از ماجرای کوچهها شرمندهاش هستند
اگر دیوارها کج تا ثریا میرود بالا
تمام هستی خود را گرفته روی دست، انگار
که روی شانهها تابوت مولا میرود بالا
سوال این است؛ قاتل کیست؟ اما در جواب آن
فقط هر آینه دیوار حاشا میرود بالا
شفیع محشر خود را در اوج کینه سوزاندند
که دود آتشِ امروز، فردا میرود بالا
به لب در هر قنوت آوای "أَینَالمُنتَقِم؟" داریم
که دست لطف مادر نیز با ما میرود بالا
#مجتبی_خرسندی
┏━━ °•🖌•°━━┓
https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
┗━━ °•🖌•°━━┛
┏━━ °•🖌•°━━┓
https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
┗━━ °•🖌•°━━┛