#شعر_مناجات_با_ابا_عبد_الله_الحسین_علیه_السلام
خدا کند که منم دعوت شما باشم
و بخش کوچکی از خلوت شما باشم
و در کنار همین سفره ها کنار شما
نمک بریزم و هم صحبت شما باشم
فرار کرده ام از دست ظلمت نفسم
که دست تربیت رحمت شما باشم
خدا کند که نظر کرده را نظر نکنند
که در نظاره ی بی منّت شما باشم
مخواه بین گداهای قیمتی حرم
گدای بی غم و بی قیمت شما باشم
ضیافت است و گدا هست و انتخاب شما
خدا کند که منم قسمت شما باشم
اگر چه قیمت من با گناه قسمت شد
اگر چه بنده ی بی قیمت شما باشم!!!
ولی به قیمت کرب و بلا نگاهم کن
که من غلام همین هیئت شما باشم
#رحمان_نوازی
#شعر_مناجات_با_ابا_عبد_الله_الحسین_علیه_السلام
غفلت اگر که دامن ما را رها کند
دل دائما هوای حریم شما کند
بودن میان روضه ی تو اعتبار ماست
ما را خدا ز روضه مبادا جدا کند
مالم اگر حلال بود خرج روضه است
تا مادرت به روزی ما اعتنا کند
باشد صله به مادر تو گریه بر غمت
در بین گریه فاطمه ما را دعا کند
قیمت بده به ما که نداریم ارزشی
شاید خدا که هستی ما را فدا کند
ما خلق گشته ایم شبیه شما شویم
چشمان ما به چشم شما اقتدا کند
بی غسل و بی کفن شدنم آرزو بود
ارباب ما بگو زعنایت خدا کند
باید زچشم حضرت عباس روضه خواند
شاید خدای قسمت ما کربلا کند
با دیده ای که تیر میانش نشسته است…
آیا شود که گوشه ی چشمی به ما کند
#جواد_حیدری
#شعر_مناجات_با_ابا_عبد_الله_الحسین_علیه_السلام
تربتت خاکستر بی مایه را زر می کند
سنگ اسود را مثال در و گوهر می کند
حال ما خوب است ؛ اما پنج وعده در صلاه
حال ما را سجده بر خاک تو بهتر می کند
ای بنازم تربتت را ، که فقط یک دانه اش
کل جامهری مسجد را معطر می کند
ذره ای تربت به کام طفل ، آغاز حیات
روزی اش را تا دم مرگش مقرر می کند
اندکی از آن به کام یک مریض رو به موت
بهتر از کل اطبا ، کار محشر می کند
در میان قبر یک مقدار خاک مدفنت
چهره ی خاموش میّت را منور می کند
مستی از پابوس برمی گردد و بعد از سفر
تربتت را هدیه بر یک مست دیگر می کند
مست آن خاک جنون خیزم که در روز دهم
یک غلام روسیه را شمس انور می کند
خاک پای تو کجا ! عاشق خودش را از ادب
خاک پای شوذب و نعمان و جعفر می کند
خاک صحنت دست هرکس می رسد بی اختیار
رو به قبله با سلامی دیده را تر می کند
با نظر بر تربت اعلی مال کربلا
بی هوا عاشق هوای شاه بی سر می کند
#یدالله_شهریاری