eitaa logo
شعرای آئینی سازمان‌ بسیج مداحان کرمانشاه
208 دنبال‌کننده
52 عکس
18 ویدیو
25 فایل
بسمه تعالی ♦️فعال ترین وپربارترین کانال شعرائی آئینی سازمان بسیج مداحان استان کرمانشاه درایتا👌 #شور#سرود #مدح باز نشر اشعاروسرودهای جدیدکلی ایام سال به تاریخ قمری و کلیه اشعار مهم مذهبی کشوربرا ،مجالس مذهبی با تنوع بالا و سبک های مختلف @BasijNewsir313
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم   دگر میخانه جای هر کسی نیست   که این مستی، از آن مستانگی نیست  می من ،  از  شراب عشق  باشد    الهی   این گلاب   عشق   باشد  به  عشق  یار خود ، سر می گذارم  می مستانگی  در دست  دارم   دل من ،  بهر تو ،  گردیده شیدا   شدم آواره   اندر کوه صحرا   به سوی قبله ام ره می سپارم  که  آید   از ره  آن  زیبا  نگارم  الا  ای چرخ هستی ، محورتو  جمال   عرشیان  در باور   تو   دلم  خواهد  که  شیدائی  نماید   علی(ع) در را  به روی من گشاید   میان   میکده   دل  پر گرفته   سراغ  از ،   ساقی  کوثر گرفته  گل   زنبق   بُود   وصف  کمالت  گل   لاله   بُوَد   شرح  جمالت   دلم  مشتاق   روی   یار  باشد   فلک  زائر   به   کوی   یار باشد ز عشقت سینه هامان ، چاک گردد غروب   غم  ،  ز دلها  پاک گردد  دل آواره ام  ،  اَندر   جنون است   به یاد روی تو ،  در موج خون است   الا  ای  حضرت عشقم  نظر کن  شبی  سوی  دل زارم  سفر کن  شود  مجنون  به دیدار  تو خندان  گُل عشق و صفایی ، ای علی (ع) جان @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
اولین نقش دو عالم یا علیست اهل عالم اسم اعظم یا علیست بر لب حور و ملک نام خداست بعد حق نام علی مرتضی است بر تر از ادراک هایی یاعلی پاک تر از پاک های یا علی بر تر از اوهام ها نامت علی می کنم مستی من از جامت علی آیت عظمای حق باشد علی جلوه ی سیمای حق باشد علی یا علی شمشیر فتح خیبری تو امیر المو منینی حیدری مدح تو از درک ما با لا تر است وسف تو از هرچه گویم برتر است عشق رب العالمین باشد علی پیشوای مسلمین باشد علی دلبر مایی دلم مدیون توست این دل دریاییم جیهون توست شد خدا مفتون رویت یا علی عالمین مجنون کویت یا علی کل عالم در یدفرمان توست رزق میکاییل در دستان توست بر درت دل خاکساری می کند تا قیامت بی قراری میکند عرشیان مشتاق آن بویت علی آسمان وابسته بر مویت علی کیست آن که جلوه ی نور جلیست ساقی بزو الست مولا علیست تو نخستین نقش دنیای علی بر همه دنیا تو مولای علی @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
شب جمعه به دل هوا دارم در سرم شور کربلا دارم شب جمعه دوباره پر بزنم در خیالم به دوست سر بزنم گوشه ی قتلگاه می آیم با دم آه آه می آیم مادرش آمده است می دانم روضه ی "یابُنَیَّ" می خوانم دو سه خط روضه، هر که هر جا رفت دل من پا به پای زهرا رفت (تا كه او بيشتر نفس ميزد بيشتر ميزدند زينب را) (تيغشان مانده بود در گودال با سپر ميزدند زينب را) شب جمعه است روضه خوان زهراست مجلسی گوشه ی حرم بر پاست یکی از گودی زمین می خواند یک نفر روضه اینچنین می خواند (لب گودال خواهر افتاده ته گودال مادر افتاده) (آن طرف تر برادری تنها بین یک مشت خنجر افتاده) (عزت آب و آبروی حرم زیر یک چکمه بی سر افتاده) شب جمعه است مبتلا شده ایم باز مهمان کربلا شده ایم رو به سمت حرم بایست به او السلام علی الحسین بگو @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
💠 پنجم شوال وبه نقلی ششم شوال روز ورودسفیر امام حسین (ع) حضرت مسلم (ع)به کوفه من کوفه را چون مردگان بی‌درد دیدم نـامردهاشان را بـه شکل مـرد دیـدم ایـن نـاسپاسان جمـله اشبـاح‌الرجال‌اند خصم رسـول و حیـدر و قـرآن و آلند اینان به آن دستی که بـا من عهد بستند عهـد مـن و فـرق مـرا با هم شکستند تنهـا نـه در کوفـه مـرا آواره کردنـد قلبم دریدنـد و لبـم را پـاره کردنـد این شهر را پیوسته نـامردی بـه من بود این قوم تنها مـردشان یـک پیرزن بود زن‌هـا ز نـامردان کوفـه وانماندنـد از بام‌ها بر فرق من آتش فشاندنـد مـن جـان‌نثار عترت خیرالانـامم صیدبـه‌خـون غلتیدۀ بـالای بامم وقتی که خود را از عطش بی‌تاب دیدم عکس لب خشک تـو را در آب دیدم در موج خون دریای «لا»را دیدم امروز از بـام کوفـه کربلا را دیـدم امروز انگـار می‌بینم جراحـات تنـت را خونين به چنگ گرگها، پیراهنت را انگـار می‌بینم گُلان پـرپـرت را پاشیده از هم عضوعضو اکـبرت را انگار می‌بینم که بعد از قتـل یـاران هم تیرباران می‌شوی هم سنگ‌باران انگـار مـی‌بینم ذبیـح کـوچکت را زخم گلوی شیرخواره‌کودکت را انگار می‌بینم که با اشک دو دیـده داری به روی دست خود دستِ بریده انگار بينم غرق خـون آیینه‌ات را جای سم اسبان و زخم سینه‌ات را انگار می‌بینم که شمر ‌آید بـه گودال انگار می‌بینم زدی در خون پر و بال انگار دیدم جان شیـرینت فـدا شد زهرا نگه کرد و سرت از تن جدا شد من بهترین مهمان شهـر کوفـه هستم مهمـان قصابـان شهـر کـوفـه هستم لب‌تشنـه از پیکر جـدا گردد سر من آویـزه گـردد بـر قنـاره پیکـر من تنهـا نـه ايـن نامردمردم می‌کُشندم در کـوچه‌های شهر کوفه می‌کِشندم «میثم!»شرار از نظم جانسوزت فشاندی بس کن که دل‌ها را به بحر خون نشاندی ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به عضویت در کانال شعرای آئینی سازمان👇👇👇 https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
💠 پنجم شوال وبه نقلی ششم شوال روز ورودسفیر امام حسین (ع) حضرت مسلم (ع)به کوفه من کوفه را چون مردگان بی‌درد دیدم نـامردهاشان را بـه شکل مـرد دیـدم ایـن نـاسپاسان جمـله اشبـاح‌الرجال‌اند خصم رسـول و حیـدر و قـرآن و آلند اینان به آن دستی که بـا من عهد بستند عهـد مـن و فـرق مـرا با هم شکستند تنهـا نـه در کوفـه مـرا آواره کردنـد قلبم دریدنـد و لبـم را پـاره کردنـد این شهر را پیوسته نـامردی بـه من بود این قوم تنها مـردشان یـک پیرزن بود زن‌هـا ز نـامردان کوفـه وانماندنـد از بام‌ها بر فرق من آتش فشاندنـد مـن جـان‌نثار عترت خیرالانـامم صیدبـه‌خـون غلتیدۀ بـالای بامم وقتی که خود را از عطش بی‌تاب دیدم عکس لب خشک تـو را در آب دیدم در موج خون دریای «لا»را دیدم امروز از بـام کوفـه کربلا را دیـدم امروز انگـار می‌بینم جراحـات تنـت را خونين به چنگ گرگها، پیراهنت را انگـار می‌بینم گُلان  پـرپـرت را پاشیده از هم عضوعضو اکـبرت را انگار می‌بینم که بعد از قتـل یـاران هم تیرباران می‌شوی هم سنگ‌باران انگـار مـی‌بینم ذبیـح کـوچکت را زخم گلوی شیرخواره‌کودکت را انگار می‌بینم که با اشک دو دیـده داری به روی دست خود دستِ بریده انگار بينم غرق خـون آیینه‌ات را جای سم اسبان و زخم سینه‌ات را انگار می‌بینم که شمر ‌آید بـه گودال انگار می‌بینم زدی در خون پر و بال انگار دیدم جان شیـرینت فـدا شد زهرا نگه کرد و سرت از تن جدا شد من بهترین مهمان شهـر کوفـه هستم مهمـان قصابـان شهـر کـوفـه هستم لب‌تشنـه از پیکر جـدا گردد سر من آویـزه گـردد بـر قنـاره پیکـر من تنهـا نـه ايـن نامردمردم می‌کُشندم در کـوچه‌های شهر کوفه می‌کِشندم «میثم!»شرار از نظم جانسوزت فشاندی بس کن که دل‌ها را به بحر خون نشاندی ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به عضویت در کانال شعرای آئینی سازمان👇👇👇 https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
آه ای پیر جمارانی سلام بر تو با چشمان بارانی سلام سینه ی ما حجله گاه یاد شد تازه داغ نیمه ی خرداد شد کهنگی هرگز ندارد داغ تو لاله روید هر نفس از باغ تو از فراقت سالها بگذشت و باز هست دل ها غرق در سوز و گداز نام و یادت تا قیامت زنده است مکتب پویای تو پاینده است مکتب تو امتداد انبیاست خط تو سیر و سلوک اولیاست مشعل افروز قیام ما شدی در مسیر عشق امام ما شدی آمدی آزادگی معنا گرفت سرو ایمان و حقیقت پا گرفت انقلابت انفجار نور شد سرزمین ما سراپا شور شد تا که از غربت رسیدی در وطن روح  آزادی دمیدی در وطن با تو از ذلت رهایی یافتیم عزت و قدری خدایی یافتیم شور فریاد تو عالمگیر شد ظلم و ظالم پیش تو تحقیر شد یادگار تو به عالم نامی است کشور جمهوری اسلامی است گر چه از داغت پریشانیم ما همچنان بر عهد و پیمانیم ما هست این تحریم ها تاوان عشق سر نمی پیچیم از پیمان عشق با ولایت دست بیعت داده ایم قول یاری تا شهادت داده ایم در فلسطین و یمن ، لبنان و شام روح تو جاری است در جسم قیام (حاج قاسم) ها فدایی گشته اند شرحه شرحه کربلایی گشته اند ما هم از این آب و خاک و ریشه ایم تا نفس باقی ولایت پیشه ایم عشق در پیشانی ما منجلی است این ولایت را ولی (سید علی) است ۱۴۰۱/۳/۸ ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به عضویت در کانال شعرای آئینی سازمان👇👇👇 https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
چاووش می‎خواند دوباره روضه غم را باز این چه شورش چه عزا چه نوحه، ماتم را چاووش می‎خواند که ای مردم محرم شد داغ عزای اشرف اولاد آدم شد جن و ملک هم تکیه ی ماتم به پا کردند گریه برای غربت خون خدا کردند کوچه به کوچه شد سیه پوش عزای او از هر طرف آید به گوش دل صدای او هل من معین اوست در گوش زمان پیچید فریاد او در وسعت هفت آسمان پیچید امر به معروف است و نهی از منکر آئینش حق و عدالت مکتب و آزادگی دینش آیا کسی اندیشه‎اش را یار خواهد شد ؟ بر فرق ظلم و تیرگی آوار خواهد شد ؟ آیا فقط باید برایش روضه خوانی کرد ؟ یا اینکه از مشی و مرامش پاسبانی کرد در کل ارض کربلا پیغام آگاهی است هر روز عاشوراست یعنی روز حق خواهی است او تشنه اما تشنه ی عشق و عدالت بود او دشمن ظلم و تباهی و جهالت بود یک روز داغ لاله و یاس و شقایق دید در موج خون افتاده هفتاد و دو عاشق دید زخم از ستاره بر تنش افزون به خاک افتاد عصر شهادت غسل کرد از خون به خاک افتاد افتاد تا اسلام و آزادی به پا باشد بر مأذنه گلنغمه ی «حَیَّ علی» باشد در آخرین فریاد خود فرمود راهش را هم گریه باید کرد هم پیمود راهش را اینک شما و این مسیر سرخ و نورانی پیمودن این راه با چشمان بارانی   ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به عضویت در کانال شعرای آئینی سازمان👇👇👇 https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermansh
🔹برادری🔹 سخن ز حبل الهی و بانگ «وَ اعتَصِمُو»ست حقیقتی که هدایت همیشه زنده به اوست حقیقتی که همه انبیا از آن گفتند به امت خود از آن چشمۀ روان گفتند حقیقتی که از آن، طاعتی فراتر نیست حقیقتی که اساس شریعت نبوی‌ست برادریم همه، در پناه پیغمبر کدام نعمت از این نعمت است بالاتر؟... اگر که خواهی از آن ذات، رحمتی ازلی برای وحدت امّت بکوش، مثل علی علی ستارۀ صبرش، شبی افول نداشت و حرف‌های عجولانه را قبول نداشت علی پس از جمل آیا پی قیام گرفت؟ مگر ز همسر پیغمبر انتقام گرفت؟ علی اگر چه به سینه بسی جراحت داشت در ازدحام صفوف نماز، شرکت داشت... علی کجا سر بازار ظلم، حجره گرفت؟ مقدسات که را یک به یک به سخره گرفت؟ علی که در سخنش لحن ناگوار نبود علی که اهل سخن‌های نیش‌دار نبود... علی نگفت و به نام علی چه‌ها گفتند به جان حضرت او یک به یک خطا گفتند... بسا مرید علی‌اند و کارشان شوم است علی هنوز در این روزگار مظلوم است جنایتی‌ست به نام علی جفا کردن زبان به یاوه و حرف سخیف وا کردن جنایتی‌ست جهان را به چوب خود راندن هر آن‌که گفت ز وحدت «خلیفه‌ای» خواندن! هر آن‌که گفت ز وحدت منافقش خواندن برای هَدم برائت، موافقش خواندن... کجا کس از طمع خام، شیعه خواهد شد؟ کجا به یاوه و دشنام شیعه خواهد شد؟ به‌هوش باش که طرد و تنش برائت نیست اسائۀ ادب و سرزنش برائت نیست... برادر! این دل پر زخم را مداوا کن بیا به خاطر مولا کمی مدارا کن برادرم، سخن از «اتحاد» باطل نیست چنان که «روزه» و «حج» و «جهاد» باطل نیست اگر میان من و تو هنوز مهر و وفاست به نص آیه «اَلمؤمنون اِخوَه» به پاست برادر! آن نفس مهرپروری چه شده‌ست؟ به من بگو که حقوق برادری چه شده‌ست؟ چه شد که بانگ به صلح و صفا زدن عار است؟ تو را به نام برادر صدا زدن عار است؟ بگو به امت پیغمبر این سخن دائم: روایت است که «اَلمُسلِمُ اَخُ المُسلِم»... از آن بترس که خوبان پی ستم افتند برادران مسلمان به جان هم افتند به افتراق زمان، افترا به هم بزنند به نام حق علی، پشت پا به هم بزنند... چنان مگو که کلامت به خصم، خانه دهد به دست ظالم تکفیریان بهانه دهد سکوت کن، نه سکوتی که گوشه‌گیر شوی به دست ظالم جبر زمان اسیر شوی! نه هر که اهل سکوت است بی‌گمان خفته‌ست که در سکوت هزاران هزار ناگفته‌ست برادرم، سحری با دلم موافق باش بیا و پیرو راه امام صادق باش که بر فضیلت او دست مدعا نرسد «به حُسن و خلق و وفا کس به یار ما نرسد»... ┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به عضویت در کانال شعرای آئینی سازمان 🔰درپیام رسان ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah 🔰در پیام رسان روبیکا👇👇👇👇 https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
. هان ای بسیجی   ای شمع یادت چلچراغ محفل عشق دستان عزم تو کلید منزل عشق  ای در نگاهت جوشش ایثار جاری در مکتب دل خوانده درس پایداری ای پرده شوم هوسها را دریده  در راه جانان رنج بی پایان کشیده فریاد تو یاداور بدر و حنین است  فکر تو متن «لا ارى الموت» حسین است فریاد کن، ای فصل شیرین حقیقت شورآفرین، ای یار دیرین حقیقت  با رعد فریاد جهانگرد تو ای یار دنیا شود از خواب سرد خویش بیدار مولود طوفانی، صلای عشق و شوری  رمز طلوع آفتابی، عین نوری  پژواکهای دلکش اسلام نابی  تصویر گویای متون انقلابی  شعربهاران بر لبت پیوسته جاری است روح بلندت فصل شور و بیقراری است  مفهوم مرداب است دریا بی تو آری  خودکامگان را خشم گردابی تو آری  ای شرزه شیر عرصه پیکار ای مرد  هان ای بسیجی آشنای غربت و درد از خاکریز تن چه بی پروا گذشتی تا دور دست مرز استغنا گذشتی  بستان و سوسنگرد و آبادان و اهواز یاد آورند از لحظه های سرخ پرواز در بستر خون خفتنت را یاد دارند الله اكبر گفتنت را یاد دارند تو آبروی عشق و ایمانی بسیجی  رمز شهادت را تو می دانی بسیجی  با تو شهادت الفتی دیرینه دارد  چندیست داغ هجر تو بر سینه دارد   ┏━━ °•🖌•°━━┓ https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah ┗━━ °•🖌•°━━┛ ┏━━ °•🖌•°━━┓ https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah ┗━━ °•🖌•°━━┛
دوش آماده شدم تا غزل آغاز کنم. باب شعری به هوای شهدا باز کنم. روی دفتر قلمم سُر شد و لرزید که باز. نام زیبای شهید آمد و ما غرق نیاز. ناگهان حس عجیبی به دل من افتاد. دستی از غیب مسیر دگری بر من داد. گفتم انگار قرار است جوانی بکند. مثنوی جای غزل واژه پرانی بکند. با مدد از شهدا مثنوی آغاز شده. دری از شور و شعف در دل من باز شده. بسم رب الشهدا گفتم و آغاز سخن. نشود یاد شهید از دل عشاق،کهن. شهدا نقطه ی عطفند ز ایثار و وفا. رسد از ما به شما در همه ایام جفا. شهدا آینۂ شور و صفایند هنوز. باعث عزت دین این شهدایند هنوز. شهدا فاتح میدان نبردند همه. بر سر محور توحید بگردند همه. شهدا اسوۂ صبرند در آن دشت جنون. لب خشکیدۂ شان تر شده در ساحل خون. میکنم باب سخن از شهدا باز امشب. ما پر از سوز نیاز او به همه ناز امشب. ناز کن ناز که تا بی تو شوم غرق نیاز. باز کن یک دری از باب بهشت امشب باز. بس کنم، نام شهید آمد و دلها شیدا. حزن و اندوه ز رخسار شماها پیدا. روی سنگی بنوشتند بصیر اینجا هست. دل این قافله بی آب خودش دریا هست. روی قبر دگری مادر خونین جگری. با ولع بوسه زند روی مزار پسری. درد دل میکند انگار خودش می داند. واژه ها حس غریبیست که در دل ماند. وصف حال پسرش را من از او پرسیدم. اشکِ باران شده از چشم ترش را دیدم. زخمها یک به یک از سینۂ مادر جاری. گفت، مادر تو هم انگار ز من بیزاری؟ میدهم من قَسَمت بر شه بی غسل و کفن. با دل سوخته ی مادر خود حرف بزن. یاد آنروز که از من سند میدان خواست. اذن دادم ولی آشوب،در این دل برپاست. عاقبت اذن جهاد از منِ مادر بگرفت. مددی از شه افتاده و بی سر بگرفت. رفت و دیدم ز رخش شوق وصال رخ دوست. گفتم از هر چه که باید سخن دوست نکوست. تا که نام شهدا از دهنم جاری شد. واژه ها هر چه گران بود قلم کاری شد. ➖ این شهید است کنون میل پریدن دارد. رقص خون در نگه یار چه دیدن دارد. میرود تا که رگ شیعه نمایان سازد. سربلند از هدفش مصحف قرآن سازد. میرود تا که دگر صاعقه طوفان نشود. بر تو این شام،دگر شام غریبان نشود. ➖ میرود تا که جهان شعله به آذر نزند. "سر سجاده کسی تیغ به حیدر نزند." میرود تا که تو را باز تماشا نکنند. و تو را در وسط معرکه حاشا نکنند. ➖ میرود تا که اسیر غم دنیا نشوی. میرود تا که در این معرکه تنها نشوی. میرود تا که تنت حیف در عالم نشود. روح عرشیّ تو یکدم به خدا کم نشود. جبهه و جنگ نشان از شهدا را دارد. و بسیجی به دلش سوز دعا را دارد. ➖ اینکه رفته است زند سر به جنون. در سرش عشق حسین است،کنون. شوق دیدار رخ دوست کند شیدایی. خوش به حال تو شهید اینکه چنین پیدایی. جبهه و جنگ چه گویم تو بگو محشر بود. تیر و ترکش همه در حول یکی محور بود. ➖ روی مین رفته که تا معبر دیگر بزند. به هوای خودش از خود به خدا پر بزند. سنگری کنده در آن دور که تنها باشد. از کم و بیش جدا گشته که دریا باشد. ➖ فکر تسبیح و دعا در وسط سنگر بود. از خودش غافل و در فکر غم رهبر بود. ناگهان ترکش خمپاره غمی بر پا کرد. دشت خشکیدۂ آن منطقه را دریا کرد. ➖ همه گفتند که از غم شده آزاد انگار. به گمانم که رسید عاشق دلداده به یار. رفت اما چه غریبانه ، ز ما دلگیر است. به خود آیید چو امروز که فردا دیر است. ➖ در دمِ سازِ پر از سوز و ریا دم نزنید. حرفها پشت سرِ زاده ی آدم نزنید. عشق،ایثار، وفا در همه جا گم شده است. هرزگی، این همه سرگرمی مردم شده است. ➖ ما ز رخسار پر از درد شما شرمنده. رُخِتان تا به ابد در دو جهان تابنده. به دل سوختۂ مادر خوبان سوگند. به همان سینۂ سوزان شهیدان سوگند. دست از راه تو هرگز نکشانیم،شهید. در غمت تا به ابد اشک فشانیم شهید. ما گرفتار هواییم خدا رحم کند. در پی یک نخ کاهیم خدا رحم کند. عرفا غرق خدایند ولی می ترسند. ما که افتاده به چاهیم خدا رحم کند. ┏━━ °•🖌•°━━┓ https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah ┗━━ °•🖌•°━━┛ ┏━━ °•🖌•°━━┓ https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah ┗━━ °•🖌•°━━┛
اگرچه شمع وجود تو گرم سوختن است بخند..،خنده ی تو التیام دردِ من است منم، عمیق‌ترین زخمِ پایدار ؛ علی منم، غریب‌ترین مردِ روزگار ؛ علی پُر است غربت من از همین تَجَلّی ها چِقَدر بی‌مَحَلی دیدم از مَحَلّی ها به رغمِ بی رَمَقی ، عزمِ همکلامی کن تو لااقل به منِ مرتضی سلامی کن دلیل شادی من! همنشین غم شده ای شبیه پیرزنِ سالخورده خم شده ای مرا به ماتم دستاس‌ها دچار نکن خودم برای تو نان می پَزَم..،تو کار نکن تنورِ گرم ، برای پرت خطر دارد برای سوخته هر شعله ای ضرر دارد شکوه کاخ امیدش خراب شد حیدر تو آب رفته ای..،از شرم آب شد حیدر غروب آمد و خورشیدوار دور شدی رشیده بودی و یک دفعه جمع و جور شدی بیا به خواهش من گوش کن..،بلند نشو به التماس حسن گوش کن..،بلند نشو هنوز چشم حسن مثل ابر می بارد هنوز تکّه ی آن گوشواره را دارد میان کوچه..،همین اوج ماجرایش بود: تمام صورت تو نصفِ دست‌هایش بود چه ضربه ای به تو زد آن حرام‌زاده‌ی پست سه ماه رد شده امّا هنوز رَدَّش هست سه ماه می شود این صحن ، بی رواق شده سه ماه می شود این خانه ، بی چـراغ شده ببخش فاطمه جان..،پشت در تک افتادی تمام هستی خود را برای من دادی یکی نگفت به دیوار..،بی‌پناهی تو یکی نگفت به مسمار..،پابه‌ماهی تو شکست آینه ات..،سنگ شد مصمم تر اشاره کرد به قنفذ..،مغیره! محکم تر حریمِ سبز تو را باغ یاس خواهم کرد برای ماندن تو التماس خواهم کرد قسم به خشکی هر لحظه ی زبانِ حسین نمی شود که بمانی..،تو را به جان حسین! تو را به جان حسینی که بعد چندین‌ سال کشان،کشان بدنش می رسد تهِ گودال زمان غارت او ، احترام می میرد یکی لباس تنش را به زور می گیرد خدا کند که نبینی سنان چه خواهد کرد غروب روز دهم..،ساربان چه خواهد کرد ┏━━ °•🖌•°━━┓ https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah ┗━━ °•🖌•°━━┛ ┏━━ °•🖌•°━━┓ https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah ┗━━ °•🖌•°━━
"دوش مرا حال خوشی دست داد تشنه شدم باز عطشی دست داد" گرم ترنم شدم و زمزمه در دلم افتاد دم و همهمه باز دلم سخت هوایی شده پر زده و کرب و بلایی شده باز دلم تنگ شهیدان شده سینه پر از حسرت یاران شده کو شب و پرواز و مناجات عشق سنگری و عرضه ی حاجات عشق پیرهن خاکی و خاکی شدن راهی مهمانی پاکی شدن کو سر شوریده و سربند سرخ لحظه ی آخر گل لبخند سرخ کو نفس سوخته ای از عطش کو دل افروخته ای از عطش سفره ی نان و نمک ساده کو ؟ خلوت دل بر سر سجاده کو ؟ کو رفقایی که خدایی شدند ؟ غرق خدا کرب و بلایی شدند کو دل دریایی اهل سحر ؟ ذکر مناجات به سوز جگر آی شلمچه رفقایت چه شد ؟ آی هویزه شهدایت چه شد ؟ آی هویزه بگو از راز ها از بدن و پیکر جانبازها ؟ غرش اروند دلم را ببر یارب از این سینه تو غم را ببر یارب از حالت دل ، خسته ام از خود و از خصلت دل ، خسته ام پر بده دل را که پری وا کنم از گنه و غیر تو پروا کنم یارب از این جسم مرا وارهان مانده ام از راه به راهم رسان بیت اول از شاعر بزرگ دفاع مقدس مرحوم آقاسی وام گرفته شده است . ❌ثواب این شعر تقدیم به همه ی شهدای انقلاب ، دفاع مقدس ، شهدای گمنام ، شهدای مدافع حرم و شهدای حادثه منا ┏━━ °•🖌•°━━┓ https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah ┗━━ °•🖌•°━━┛ ┏━━ °•🖌•°━━┓ https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah ┗━━ °•🖌•°━━