eitaa logo
شعرای آئینی سازمان‌ بسیج مداحان کرمانشاه
208 دنبال‌کننده
52 عکس
18 ویدیو
25 فایل
بسمه تعالی ♦️فعال ترین وپربارترین کانال شعرائی آئینی سازمان بسیج مداحان استان کرمانشاه درایتا👌 #شور#سرود #مدح باز نشر اشعاروسرودهای جدیدکلی ایام سال به تاریخ قمری و کلیه اشعار مهم مذهبی کشوربرا ،مجالس مذهبی با تنوع بالا و سبک های مختلف @BasijNewsir313
مشاهده در ایتا
دانلود
وزیده دوباره نسیم رجب مرا خوانده حق در حریم رجب دلم را هوائی خوبان نمود خدای رئوف و رحیم رجب خدایا کمک کن که با لطف تو شوم بهره مند از نعیم رجب نگاهی بفرما براین روسیاه به حق نگار کریم رجب مناجاتی ام کن دراین ماه نور مقیمم بفرما به درگاه نور مرا شوق یاریست والا تبار امامی گرامی و زهرا تبار من از ایل مجنونم و دلشده و او از عزیزان لیلا تبار کریمی زنسل کریمان عشق ومن عاشقی مست و شیدا تبار نسب از دو سو فاطمی، حیدری به قربان این ماه غوغا تبار جمال جمیلش بهشت عدن دو جد گرامش حسین و حسن تعلق ندارد به کس خاطرم گدای کرمخانۀ باقرم به لطف خداوند زهرائی ام خدا را براین موهبت شاکرم به منصب نیازی مرا نیست... نیست خوشم در حریم علی شاعرم اگرچه سرودم غزلها ولی... ز وصف علی زادگان قاصرم قلم ازنفس ماند و یارم نشد حریف نگاه نگارم نشد سلام ای علوم خدا را امین پدر خوانده ی علم، حق الیقین اگرچه زنسل علی آمدی محمدترینی،محمدترین چنان فانی عشق پاکت شدم ز سرحد مستی گذشتم ببین مریض مریض تو عیسی مسیح مرید مرید تو روح الامین به قربان نازی که داری شما وآغوش بازی که داری شما به روی اسیرت نگارا بخند بر این بینوا دیده ات را مبند نگاهی... که جاهلترین نوکرت ز دریای علمت شود بهره مند امیر رسولان به تو داده دل مرا هم امیرا فکندی به بند حسن زاده ای و حسینی خصال نگاهت قیامت... لبت کان قند چه گردد از آن لب شه ذوالمنن کلامی خصوصی بگوئی به من من امشب ز چشم تو دم می‌زنم به نام نگاهت قلم می زنم رجب آمده غرق شور و طرب شرر بر دل و جان غم می زنم سراپای من غرق لطف شماست دم از حُسن صاحب کرم می زنم کدامین سحر می شود بنگرم کنار مزارت قدم می زنم و یا اینکه یک روز خوش بنگرم سر قبر پاکت علم می زنم ضریحی نداری نباشد غمت برای تو در دل حرم می زنم مرا عفو کن اگر دلبرا ز اوصاف تو حرف کم می زنم تو بالائی و ما دراین قعر خاک الا حضرت عشق روحی فداک دلم پر شده از ولای شما سرم خاک پای گدای شما چه دارم به جز اینکه آقا فقط بگویم وجودم فدای شما چه می شد نصیب دل ما شود نسیمی ز فیض دعای شما مبارک بود پیش من مرهم و... غم و لطف زخم و شفای شما شبم را شما نور باران کنید مرا با نظر اهل ایمان کنید @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
ای چاره‌سازِ مشکل ما را تو چاره کن برحال عاشقانِ خرابت نظاره کن پرده ز رخ نمی‌کشی ای ماهِ دل، مکش حرفی بزن، به جانب ما یک اشاره کن خورشیدِ آسمانِ علی، ماه فاطمه شام سیاهِ بخت مرا پُر ستاره کن بنگر چه آمده به سرم از فراق تو زخم دل شکستۀ ما را شماره کن ما از نفس فتاده و در راه مانده‌ایم ما را به روی مرکبِ لطفت سواره کن ای سایۀ عنایت تو بر سر همه بر سائلِ شکسته، نگاهی دوباره کن باید عریضه‌ای بنویسم برای تو خواهی بخوان تو نامۀ من، یا که پاره کن   ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به عضویت در کانال شعرای آئینی سازمان👇👇👇 https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
اي امير عرفه دست من و دامانت جان به قربان تو و گردش آن چشمانت اي امير عرفه ذكر لبت را قربان حال پر سوز و غم نيمه شبت را قربان اي امير عرفه روح مناجات توئي مشعر و سعي و صفا مروه و ميقات توئي اي امير عرفه حالِ مناجات بده بر گداي حرمت وقت ملاقات بده اي امير عرفه گرچه سراپا دردم گر بيائي به خدا دور سرت مي گردم اي امير عرفه ديدۀ پر آب بده دل بيتاب مرا با نگهي تاب بده اي امير عرفه فيض دمت را قربان دل دريايي لبريز غمت را قربان اي امير عرفه تنگ غروب است بيا سر زدن بر فقرا سرزده خوب است بيا اي امير عرفه حاجي زهرا برگرد جان زهرا دگر از خيمۀ صحرا برگرد اي امير عرفه خنده بزن بر رخ من جان زينب بده روز عرفه پاسخ من اي امير عرفه! ذكر مدام است بيا كار اين عاشق دلخسته تمام است بيا اي امير عرفه ديدن رويت عشق است مردن امشب به خدا بر سر كويت عشق است اي امير عرفه جان گل ياس بيا آخر مجلس ما روضۀ عباس بيا اي امير عرفه در عرفاتي امروز يا كه در علقمه ی شاه فراتي امروز اي امير عرفه شرح بده خود بر من سر عباس كجا ضرب عمود آهن!!   ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به عضویت در کانال شعرای آئینی سازمان👇👇👇 https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
اي امير عرفه دست من و دامانت جان به قربان تو و گردش آن چشمانت اي امير عرفه ذكر لبت را قربان حال پر سوز و غم نيمه شبت را قربان اي امير عرفه روح مناجات توئي مشعر و سعي و صفا مروه و ميقات توئي اي امير عرفه حالِ مناجات بده بر گداي حرمت وقت ملاقات بده اي امير عرفه گرچه سراپا دردم گر بيائي به خدا دور سرت مي گردم اي امير عرفه ديدۀ پر آب بده دل بيتاب مرا با نگهي تاب بده اي امير عرفه فيض دمت را قربان دل دريايي لبريز غمت را قربان اي امير عرفه تنگ غروب است بيا سر زدن بر فقرا سرزده خوب است بيا اي امير عرفه حاجي زهرا برگرد جان زهرا دگر از خيمۀ صحرا برگرد اي امير عرفه خنده بزن بر رخ من جان زينب بده روز عرفه پاسخ من اي امير عرفه! ذكر مدام است بيا كار اين عاشق دلخسته تمام است بيا اي امير عرفه ديدن رويت عشق است مردن امشب به خدا بر سر كويت عشق است اي امير عرفه جان گل ياس بيا آخر مجلس ما روضۀ عباس بيا اي امير عرفه در عرفاتي امروز يا كه در علقمه ی شاه فراتي امروز اي امير عرفه شرح بده خود بر من سر عباس كجا ضرب عمود آهن!!   ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به عضویت در کانال شعرای آئینی سازمان👇👇👇 https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
دیشب گذری کردم ، از کوچه ی میخانه دیشب گذری کردم ، از کوچه ی میخانه دیدم همه مستان را دیوانه ی دیوانه ساقی بلاجویان ، شاداب و لب خندان می داد به سرمستان ، پیمانه به پیمانه من بودم و تنهایی ، در حلقه ی شیدایی دستی ز کرم آمد ناگاه روی شانه گفتا منشین خاموش ، در محفل ما رندان برخیز غزل خوان شو ، مستانه ی مستانه سرمست بخوان «یا هو» ، جای نگرانی نیست مولاست که می بخشد عیدانه ی شاهانه برخاستم و خواندم : یا محسن و یا مجمل ما را بنواز امشب ، ای لطف کریمانه هو هاتفی از یثرب می گفت : دم مغرب افطار بفرمایید از سفره ی جانانه فرمود کسی مولا فرموده بفرمایید کردند همه طاعت فرمان ملوکانه چه سفره ی رنگینی گسترده به ایوان بود بسم الله هنگام افطار «حسن جان» بود ای خال و خط و چشمت تصنیف دل آرایی نامت حسَن و حُسنت سرچشمه ی زیبایی هم قامت تو موزون ، هم صورت تو محشر پا تا سرت ای مولا مجموعه ی غوغایی افلاک همی گردد گرد قد و بالایت رخسارْ جهان افروز ، گیسو شب یلدایی ای روزی هر روزم وابسته به دستانت ای کاش که رزقم را همواره بیفزایی اوّل قمر طاها ، اوّل پسر مولا اوّل ثمر عشق صدیقه ی کبرایی ای سفره ی گسترده ، وی رحمت بی پایان ما را بنواز امشب ، ای رأفت زهرایی کو حاتم طایی تا پیش تو زند زانو سالار کریمانی ، تو حاتم طاهایی ای حِلم خداوندی ، اسطوره ی صبری تو فرمانده بی لشکر ، سردار شکیبایی رویای شب و روزم ، خورشید دل افروزم عمری ست که با عشقت می سازم و می سوزم ای نام گران قدرت بسم الله قرآن ها وی جنبش لب هایت آرامش طوفان ها هر کس غزلی خواند ، در مِدحت تو جانا می بندد و می سوزد ، دیوان غزل ها را خورشیدی و چون خورشید سلطانیِ تو محرز ای سیطره ات حاکم بر سلطه ی سلطان ها ای میمنه ی هستی در میسره ی چشمت وی هم چو علی فاتح در عرصه ی میدان ها در چشم بلا خیزت خون همه خوابیده ای کشته ی بالفطره از حُسن تو انسان ها هم عرش تو را خواهد ، هم فرش تو را خواند پایی بزن ای عرشی ، در گوشه ی ویران ها لب وا کن و لبّیکی آهسته بگو آخر مُردند به عشق تو این پاره گریبان ها در پاسخ این پرسش : الملکُ لِمنْ اَلیوم؟ رو سوی تو می چرخد انگشت سلیمان ها فریاد زنم محشر از عمق دل مستم از طایفه ی عشقم تا که حسنی هستم امشب دل دیوانه بی تاب حسن گوید با دست تهی چشمِ پر آب حسن گوید عشق تو خیالاتی کرده است مرا آقا هر شب دل آشفته در خواب حسن گوید با رحمت و احسان چشمان پر از خیرت این عاشق شیدا را دریاب حسن گوید امشب همه ذرّات هستی حسنی هستند خورشید ، زحل ، ناهید ، مهتاب حسن گوید هم غلغله می افتد در جان همه عالم وقتی لب عطشان ارباب حسن گوید ذرّات به توصیف اوصاف تو مشغولند سجّاده و تسبیح و محراب حسن گوید ای محور بخشایش در ماه عنایت ها ماه رمضان ربّ الارباب حسن گوید ای احسن اسماءِ حسنای خداوندی درحُسن تو می بینم غوغای خداوندی   ┏━━ °•🖌•°━━┓ https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah ┗━━ °•🖌•°━━┛ ┏━━ °•🖌•°━━┓ https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah ┗━━ °•🖌•°━━