#دوبیتی_های_شهادت_امام_باقر_
ای نور خدای سرمدی ادرکنی
ای باقر علم احمدی ادرکنی
ماریزه خورخوان توهستیم همه
ای دسته گل محمدی ادرکنی
من گدایی از گدایان توام
تو کرم کردی و مهمان توام
ای امام پنجمین ازلطف حق
ریزه خوار ریزه خواران توام
ای نور دل آل عبا ادرکنی
پنجم گل بستان ولاادرکنی
باقر گل گلزار علی و زهرا
همگام شه کرب و بلا ادرکنی
تو گل گلزار احمد باقری
همچو جداطهر خود طاهری
با وجود آن همه ظلم ومحن
همچو آبائ گرامت صابری
جان فدای آن حریم پاک تو
جنت هر شیعه باشد خاک تو
در شب شام غریبان شما
گشته ام مولای من غمناک تو
#دوبیتی_های_شهادت_امام_باقر_
#مشهد_مقدس_
#شعر_شهادت_امام_باقر_
السلام ای گلبن بستان زین العابدین
نوربخش عالم هستی امام پنجمین
ای گل باغ ولایت نجل ختم المرسلین
جان زهرا هستی مولا امیرالمومنین
عالم علم النبیین ،طیبی وطاهری
هفتمین معصوم این عالم امام باقری
ای که هستی زینت خاک گلستان بقیع
در میان خاکیان وعرشیان قدرت رفیع
زینت شهر مدینه خاک قبر وتربتت
سوخته قلب تمام شیعیان از غربتت
ای که هستی برامام ساجدین نوردوعین
بوده ای همسنگرمولای مظلومان حسین
بوده ای همراه بابای غریبت کربلا
دیده ای پرپر ز جور اشقیا آلاله ها
اربا اربا پیکردر خون اکبر دیده ای
حنجر ببریده ی گلگون اصغر دیده ای
دیده ای دستان ببریده کنار علقمه
ناله ها و گریههای نوگلان فاطمه
صحنه های غم فزا را کردهای مولانگاه
دیدی آمد شمرکین گستر بسوی قتلگاه
دیده ای شمر ستمگر از کمر خنجر کشید
پیش چشم عمه ات زینب حسین راسربرید
در میان موج خون دیدی تن صد چاک او
بر روی نیزه بدیدی ماه روی پاک او
دیده ای دشمن زده آتش تمام خیمه ها
دیده ای سرهای ببریده بروی نیزه ها
دیده ای اهل حرم راظالمانه می زدند
سیلی و کعب نی و با تازیانه می زدند
دیدهای بر روی طفلان جوهر نیلی زدند
عمه ها و کودکان را از ستم سیلی زدند
دیدهای بر زخم عمه دشمن دین زدنمک
بر اسیران ستمدیده ز کینه زد کتک
چشم گریان قلب سوزان دیده ای شام بلا راس سالار شهیدان را تو در تشت طلا
دیدهای بزم شراب و آن یزید بی حیا
میزد از کینه به لبهای حسین چوب جفا
نیمه ی شب پر پر از کینه تولاله دیده ای
کنج ویران غسل ودفن یک سه ساله دیده
ای
ظلم دشمن را نگر از زهرآغشته به زین
جان تو گشته فدا در راه قرآن مبین
من(رضایم) ریزه خوار خوان احسان شما
در تمام طول عمرم بوده مهمان شما
#شعر_شهادت_امام_باقر_
#مشهد_مقدس_
#شعر_شهادت_امام_باقر_
السلام ای گلبن بستان زین العابدین
نوربخش عالم هستی امام پنجمین
ای گل باغ ولایت نجل ختم المرسلین
جان زهرا هستی مولا امیرالمومنین
عالم علم النبیین ،طیبی وطاهری
هفتمین معصوم این عالم امام باقری
ای که هستی زینت خاک گلستان بقیع
در میان خاکیان وعرشیان قدرت رفیع
زینت شهر مدینه خاک قبر وتربتت
سوخته قلب تمام شیعیان از غربتت
ای که هستی برامام ساجدین نوردوعین
بوده ای همسنگرمولای مظلومان حسین
بوده ای همراه بابای غریبت کربلا
دیده ای پرپر ز جور اشقیا آلاله ها
اربا اربا پیکردر خون اکبر دیده ای
حنجر ببریده ی گلگون اصغر دیده ای
دیده ای دستان ببریده کنار علقمه
ناله ها و گریههای نوگلان فاطمه
صحنه های غم فزا را کردهای مولانگاه
دیدی آمد شمرکین گستر بسوی قتلگاه
دیده ای شمر ستمگر از کمر خنجر کشید
پیش چشم عمه ات زینب حسین راسربرید
در میان موج خون دیدی تن صد چاک او
بر روی نیزه بدیدی ماه روی پاک او
دیده ای دشمن زده آتش تمام خیمه ها
دیده ای سرهای ببریده بروی نیزه ها
دیده ای اهل حرم راظالمانه می زدند
سیلی و کعب نی و با تازیانه می زدند
دیدهای بر روی طفلان جوهر نیلی زدند
عمه ها و کودکان را از ستم سیلی زدند
دیدهای بر زخم عمه دشمن دین زدنمک
بر اسیران ستمدیده ز کینه زد کتک
چشم گریان قلب سوزان دیده ای شام بلا راس سالار شهیدان را تو در تشت طلا
دیدهای بزم شراب و آن یزید بی حیا
میزد از کینه به لبهای حسین چوب جفا
نیمه ی شب پر پر از کینه تولاله دیده ای
کنج ویران غسل ودفن یک سه ساله دیده
ای
ظلم دشمن را نگر از زهرآغشته به زین
جان تو گشته فدا در راه قرآن مبین
من(رضایم) ریزه خوار خوان احسان شما
در تمام طول عمرم بوده مهمان شما
#شعر_شهادت_امام_باقر_
#مشهد_مقدس_