شعرای آئینی سازمان بسیج مداحان کرمانشاه
#شب_جمعه #مناجات_و_روضه #روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها #گریز_به_کربلا
#شب_جمعه
#مناجات_با_خدا
#مناجات_و_روضه
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#گریز_به_کربلا
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
و لاحَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلاّ بِالله العَلي العَظيمِ
حسبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِیرُ
أَسْتَغْفِرُ اللّٰه الَّذِي لَاإِلٰهَ إِلّا هُوَ
الْحَيُّ الْقَيُّوْمُ
الرَّحْمنُ الرَّحِيمُ
ذُوالجَلالِ وَ الاِکرَام
بَدِيعُ السَّماواتِ وَالْأَرْضِ
مِنْ جَمِيعِ ظُلْمِي وَجُرْمِي
وَ إِسْرافِي عَلَىٰ نَفْسِي وَأَتُوبُ إِلَيْهِ
تو هم خوب میدونی
دیگه این استغفار
شده لقلقه ی زبانمون
يَا دَائِمَ الْفَضْلِ عَلَى الْبَرِيَّةِ
يَا بَاسِطَ الْيَدَيْنِ بِالْعَطِيَّةِ
يَا صَاحِبَ الْمَوَاهِبِ السَّنِيَّةِ
صلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ خَيْرِ الْوَرَىٰ سَجِيَّةً
وَ اغْفِرْ لَنَا يَا ذَا الْعُلَىٰ فِي هَذِهِ الْعَشِيَّة
باران رحمت الهی ، به ما نازل شده
هنگام وزیدن باد سحرگاهیه
همه ی علائمِ استجابت دعا
شب جمعه است
شب زیارتی ابی عبدالله
▪️بی سبب نیست شب جمعه شب رحمت شد
▪️مادری گفت حسین جان ، همه را بخشیدی
بِالحُسَین الهی العفو
▪️میشود هر روز جرم و اشتباهم بیشتر
امام صادق علیه السلام فرمود
تعداد اونایی که به خاطر گناهانشون می میرند ، از اونایی که به اَجَل معقولی و حتمی می میرند ، به مراتب بیشتره
▪️میشود هر روز جرم و اشتباهم بیشتر
▪️هست اما بخشش تو از گناهم بیشتر
▪️بس که تن دادم به عصیان و خطا این روزها
▪️دور شد از خانهات اینگونه راهم بیشتر
▪️احتیاجی نیست در آتش بسوزانی مرا
▪️میکِشَد آتش مرا ، این سوز و آهم بیشتر
▪️معصیت می آورم، آب و غذایم میدهی
خدا رحمت کنه آیت الله العظمی بهجت رو
می فرمود
اینقدر نافرمانیش رو میکنیم و در عوض اینقدر به ما احسان می کنه
اگه بندگیش رو کنی چه میکنه با بنده اش
▪️معصیت می آورم، آب و غذایم میدهی
▪️میچکد خجلت از این طرزِ نگاهم بیشتر
▪️کوله بارم از گناهم پر شد، اما آمدم
بابا یه مسافری که بارش سنگینه
میگند وقتی باهاش برخورد کردی ،
اول بارش رو سبک کن
نیمه شب بازم من بار آوردم در خونه ات
مگه نفرمودی
پیغمبر من
يَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ
این رحمتٌ لِلعٰالَمین ، بار ما رو سبک می کنه
نیمه شب
بار گناهانت رو آوردی
حضرت سبک کنه
▪️کوله بارم از گناهم پر شد، اما آمدم
▪️باز هم این بار ، از تو عذرخواهم بیشتر
▪️زیر بار معصیت بالم به هم پیچیده بود
▪️یک نگاه فاطمه شد تکیه گاهم بیشتر
▪️دارم از زهرا ز دست خود خجالت میکشم
▪️شرمسار از روی تو ،رویِ سیاهم بیشتر
▪️چند وقتی میشود آواره بودم...
از کِی
از ماه صفر
▪️چند وقتی میشود آواره بودم، باز هم
▪️چادری خاکی مرا داده پناهم بیشتر
کدوم چادر
همونی که تا سلمان نگاهش افتاد ، گریه کرد
گفت ، دختر پادشاهان قیصر روم ، چجوری لباس می پوشیدند...
دختر پیغمبر اکرم ، عجب چادری داره که فقط دوازده وصله داشت...
همین چادری که امیرالمومنین گذاشت نزد زِید یهودی
به عنوان رهن و گِرو
گذاشت نزد زِید
مقداری ازش جُو گرفت
بیاره خونه، خانمش نان درست کنه
شب که شد دید در می زنند
اومد دید زِید با هشتاد یهودی اومده در خونه ی علی
با نور چادر فاطمه ، هشتاد یهودی مسلمان شدند
اون وقت این چادر میدونی این روزا چه بلایی سرش اومد....
▪️آسیابت یک طرف افتاده بستر یک طرف
▪️چادر تو یک طرف افتاده معجر یک طرف
مادر...
▪️هر چه این جا هست چشمان ما را خون کرده است
▪️رنگ این دیوار خانه یک طرف، در یک طرف
ها
زبانِ حال زینب کبراست
▪️گاه دل خون توایم و گاه دل خون پدر
▪️«وای بابا» یک طرف«ای وای مادر» یک طرف
مادر ...
این روزا رفت و آمد بابا رو من رصد می کنم
▪️از کنار تو که می آید به خانه ناگهان
▪️بر سر زانو می افتد مرد خیبر یک طرف
حالا ببین چجوری داره با مادر درد دل میکنه
▪️من چگونه پیرهن کهنه تن یارم کنم...
دیگه روزاییِ که داره وصیت هاش رو میکنه
▪️من چگونه پیرهن کهنه تن یارم کنم
▪️غُصه ی تو یک طرف داغِ برادر یک طرف
ساکتی ها....
▪️مثل آن روزی که افتادی ، می افتد بر زمین...
رفت کربلا
▪️مثل آن روزی که افتادی ، می افتد بر زمین
▪️پیکر من یک طرف، او یک طرف، سر یک طرف
مادر...
▪️من دو بوسه می زنم،جای تو و جای خودم۲
▪️زیر گردن یک طرف، رگهای حنجر یک طرف
حسین....
▪️وای از آن لحظه که باید بنگرم
▪️سر ز روی نیزه افتاده ، پیکر یک طرف
بدا به حال اونایی که حُرمت روضه رو نگه ندارند
خودت ضرر کردی
الآن مادرش داره می بینه مجالس ما رو
هیشکی هم نبینه
ارباب ما داره از یمین عرش به ما نظر می کنه
این یه بیت هم مالِ خود ابی عبدالله
▪️وای از آن لحظه که می ریزند بین خیمه ها
▪️گوشواره یک طرف، خلخال و معجر یک طرف
حسین.....
4_5956237865586262473.mp3
4.73M
#روضه_شورفاطمیه
#سبک_ام_مصایب_یعنی
#داروندارم_زهرا_س
#بند_اول
دارو ندارم زهرا(س)
مادر دنیایی تو
اسیر غم هایی تو
حضرت زهرایی تو
دارو ندارم زهرا(س)
بود ونبود حیدر
همه وجود حیدر
یاس کبودحیدر
دارو ندارم زهرا (س)
توجوونی پیری تو
از زندگی سیری توی
از پیش من میری تو
یازهرا فاطمه جان
#بند_دوم
دارو ندار م زهرا(س)
دوای دردای من
ام ابیهای من
توهستی دنیای من
دارو ندارم زهرا (س)
تا روی تو در افتاد
درب شعله ور افتاد
از نفس حیدر افتاد
دارو ندارم زهرا (س)
دنیاچقدنامرده
ببین دلم پر درده
غم تو پیرم کرده
یازهرا فاطمه جان
#بند_سوم
دارو ندارم زهرا (س)
تو بی قراری کم کن
لحظه شماری کم کن
گریه و زاری کم کن
دارو ندارم زهرا(س)
تا به سحر بیداری
خسته دل از ازاری
تو زخمیه مسماری
داروندارم زهرا(س)
ببین دله پرخونم
این چشای گریونم
پیشم بمون خانومم
یازهرا فاطمه جان
#بند_چهارم
دارو ندارم زهرا(س)
بمون کنارم یارم
ببین دارم میبارم
گره میافته کارم
دارو ندارم زهرا(س)
ببین حسن بیماره
ببین بازم تب داره
اسم کوچه می یاره
دارو ندارم زهرا (س)
دراضطرابه زینب
دلش کبابه زینب
چشماش پر آبه زینب
یازهرا فاطمه جان
#بند_پنجم
#گریز_به_کربلا
دارو ندارم زهرا (س)
راحت میشی از غمها
بدون حیدر تنها
قرارما کربلا
وعده ی ما عاشورا
به زیرخاک و خاشاک
کنارجسم صدچاک
حسین خفته برخاک
وعده ی ما عاشورا
کنارجسم بی سر
حسین بریدحنجر
میزنه توخون پرپر
امان از دله زینب(س)
روضه هیئت هفتگی1 97.11.28.mp3
14.28M
#روضه_حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
#گریز_به_کربلا
السلام علیکِ یا زوجة امیرالمؤمنین و یا فاطِمه... ام البنین
▪️تا که سائل میرسد بر در خجالت میکشد
▪️چون که دیگر نیست آب آور خجالت میکشد
شعرای آئینی سازمان بسیج مداحان کرمانشاه
#روضه_حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها #گریز_به_کربلا السلام علیکِ یا زوجة امیرالمؤمنین و یا فاطِمه
#روضه_حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
#گریز_به_کربلا
السلام علیکِ یا زوجة امیرالمؤمنین و یا فاطِمه... ام البنین
▪️تا که سائل میرسد بر در خجالت میکشد
▪️چون که دیگر نیست آب آور خجالت میکشد
« قبلِ کربلا... حالا بعدِ کربلا...
دیگه روشون نمی شد در خونه ام البنین بیایند
دیگه روشون نمی شد در خونه ی قمر بنی هاشم بیایند »
▪️تا که او را فاطمه در خانه مینامید علی
▪️زینبش میدید از حیدر خجالت میکشد
▪️مادریٖ کرده برای زینب اما باز هم
▪️تا صدایش می کند مادر خجالت میکشد
▪️کاروان آمد مدینه چون که عباسی ندید
▪️دید پاشیده شده لشگر خجالت میکشد
▪️مادر ساقی دشت کربلا با این مقام
▪️از علی و آل او دیگر خجالت میکشد
▪️مادر ماه است اما کاروان را دیده و
▪️از نبود چند تا اختر خجالت میکشد
« بهتر بگم
▪️از نبود چند تا دختر خجالت می کشد...
یه دونه اش رقیه بود
که به مدینه نرسید،
و الا تاریخ نوشته ۹ تا دختر
توی مسیر جون دادند...
ام البنین دید این دخترا کم اند،
چقدر خجالت کشید »
▪️اینقدر حرف از دو دستِ بستۀ زینب نزن
▪️حضرت ام البنبن بدتر خجالت میکشد
« گفتم و فیض آماده ست. ببینم با این یه بیت چه می کنی!؟ »
▪️صحبت از مشک و علم شد باز هم ام البنین
▪️رو گرفته با دو چشم تر خجالت میکشد
▪️گاه از روی سکینه گاه از زینب ، ولی
▪️بیشتر از مادر اصغر خجالت میکشد
حسین...
┏━━ °•🖌•°━━┓
https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
┗━━ °•🖌•°━━┛
┏━━ °•🖌•°━━┓
https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
┗━━ °•🖌•°━━
روضه هیئت هفتگی1 97.11.28.mp3
14.28M
#روضه_حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
#گریز_به_کربلا
السلام علیکِ یا زوجة امیرالمؤمنین و یا فاطِمه... ام البنین
▪️تا که سائل میرسد بر در خجالت میکشد
▪️چون که دیگر نیست آب آور خجالت میکشد
شعرای آئینی سازمان بسیج مداحان کرمانشاه
#روضه_حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها #گریز_به_کربلا السلام علیکِ یا زوجة امیرالمؤمنین و یا فاطِمه
#روضه_حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
#گریز_به_کربلا
السلام علیکِ یا زوجة امیرالمؤمنین و یا فاطِمه... ام البنین
▪️تا که سائل میرسد بر در خجالت میکشد
▪️چون که دیگر نیست آب آور خجالت میکشد
« قبلِ کربلا... حالا بعدِ کربلا...
دیگه روشون نمی شد در خونه ام البنین بیایند
دیگه روشون نمی شد در خونه ی قمر بنی هاشم بیایند »
▪️تا که او را فاطمه در خانه مینامید علی
▪️زینبش میدید از حیدر خجالت میکشد
▪️مادریٖ کرده برای زینب اما باز هم
▪️تا صدایش می کند مادر خجالت میکشد
▪️کاروان آمد مدینه چون که عباسی ندید
▪️دید پاشیده شده لشگر خجالت میکشد
▪️مادر ساقی دشت کربلا با این مقام
▪️از علی و آل او دیگر خجالت میکشد
▪️مادر ماه است اما کاروان را دیده و
▪️از نبود چند تا اختر خجالت میکشد
« بهتر بگم
▪️از نبود چند تا دختر خجالت می کشد...
یه دونه اش رقیه بود
که به مدینه نرسید،
و الا تاریخ نوشته ۹ تا دختر
توی مسیر جون دادند...
ام البنین دید این دخترا کم اند،
چقدر خجالت کشید »
▪️اینقدر حرف از دو دستِ بستۀ زینب نزن
▪️حضرت ام البنبن بدتر خجالت میکشد
« گفتم و فیض آماده ست. ببینم با این یه بیت چه می کنی!؟ »
▪️صحبت از مشک و علم شد باز هم ام البنین
▪️رو گرفته با دو چشم تر خجالت میکشد
▪️گاه از روی سکینه گاه از زینب ، ولی
▪️بیشتر از مادر اصغر خجالت میکشد
حسین...