eitaa logo
شعرای آئینی سازمان‌ بسیج مداحان کرمانشاه
206 دنبال‌کننده
52 عکس
19 ویدیو
25 فایل
بسمه تعالی ♦️فعال ترین وپربارترین کانال شعرائی آئینی سازمان بسیج مداحان استان کرمانشاه درایتا👌 #شور#سرود #مدح باز نشر اشعاروسرودهای جدیدکلی ایام سال به تاریخ قمری و کلیه اشعار مهم مذهبی کشوربرا ،مجالس مذهبی با تنوع بالا و سبک های مختلف @delsokhteh313
مشاهده در ایتا
دانلود
روضه خوان خسته نباشی مادر روضه خواندی ز شه بی کفنم شصت روز است حسین می گویی امشبی روضه بخوان از حسنم روضه خوان روضه غربت سخت است هیچکس با حسنم یار نبود خانه هم امن نبوده بر او همسرش یار وفادار نبود جعده زهری به حسن خورانده که از آن فتنه و شر می ریزد روی تشتی که برایش بردند لخته خون، پاره جگر می ریزد روضه خوان روضه بخوان از حسنم جگرش گرچه به زهر آغشته پسرم غیرتی و مادری است داغ کوچه حسنم را کشته صورت من که از آن کوچه تنگ تا دم مرگ فقط نیلی ماند توی ذهن حسن مظلومم تا ابد خاطره سیلی ماند حسنم هیچ نرفت از یادش آتش و دود چه غوغا می کرد در که افتاد روی پهلوی ام محسنم داشت تقلّا می کرد @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
روضه خوان خسته نباشی مادر روضه خواندی ز شه بی کفنم شصت روز است حسین می گویی امشبی روضه بخوان از حسنم روضه خوان روضه غربت سخت است هیچکس با حسنم یار نبود خانه هم امن نبوده بر او همسرش یار وفادار نبود جعده زهری به حسن خورانده که از آن فتنه و شر می ریزد روی تشتی که برایش بردند لخته خون، پاره جگر می ریزد روضه خوان روضه بخوان از حسنم جگرش گرچه به زهر آغشته پسرم غیرتی و مادری است داغ کوچه حسنم را کشته صورت من که از آن کوچه تنگ تا دم مرگ فقط نیلی ماند توی ذهن حسن مظلومم تا ابد خاطره سیلی ماند حسنم هیچ نرفت از یادش آتش و دود چه غوغا می کرد در که افتاد روی پهلوی ام محسنم داشت تقلّا می کرد @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
همگی از بقیع برگشتند همگی خسته و غبار آلود روی چشم حسین اشک عزا چشم عباس هم پر از خون بود زینب آمد کنار در آرام سر خود را گذاشت گوشه‌ی در با سوالی حسین را گریاند ای حسین از برادرم چه خبر؟ در کنار مزار پیغمبر تن او را به خا ک‌ها دادید؟ تن سبز غریب مادر را به سوی فاطمه فرستادید؟ بنشین خواهرم صبوری کن تا بگویم چه در بقیع رخ داد؟ بغض آقا شکست و چشمش را اشک غربت گرفت و پاسخ داد: کاش خواهر تن برادر را ساده و مخفیانه می‌بردم کاش مانند حیدر و زهرا بدنش را شبانه می‌بردم کاش خواهر زمان تشییعش زره جنگ خویش بر تن داشت کاش تابوت مجتبی خواهر جنس محکم شبیه آهن داشت نگران‌تر شدم برادر جان حرف تو بوی جنگ را دارد روی دوشت چرا شده خونی؟ شانه‌ات بوی مجتبی دارد دست بر روی این دلم بگذار تا بگویم چه شد که مبهوتم من همین قدر با تو می‌گویم که عزادار تیر و تابوتم بنشین زینبم مرو بیرون خوشی ما تمام شد خواهر دیدی آخر حسین تو زینب بی‌حسن بی‌امام شد خواهر در کنار مزار او گفتم که بمیرم برای این تن تو غصه و ماتمت چه سنگین است غارتم کرده داغ رفتن تو گر چه با غصه غارتم کردند خواهر این انتهای غارت نیست در کنار حسن همه بودیم خوردن تیر اوج غربت نیست اوج غربت برای من مانده غارت خیمه‌ها برای شما غارت پیکرم برای من داغ کرب و بلا برای شما غارت هر چه بر تنم مانده از عبایم گرفته تا نیزه این لباسی که مادرم داده از تنم می‌برند با نیزه خواهرم یک به یک سواران را می‌دوانند بر تن و پشتم بعد از آن یک نفر که جامانده خواهد آمد سراغ انگشتم @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
باید امشب بلند گریه کنیم مثلِ زینب بلند گریه کنیم که مرتب بلند گریه کنیم سوخت از تب..‌. بلند گریه کنیم   گریه کن گریه گرچه تسکین است غمِ غربت عجیب سنگین است بر غریبی کریم ، گریه کنید پایِ دردی عظیم گریه کنید یادِ حالی وخیم گریه کنید بشنوید از قدیم گریه کنید چشمها را پُر آب‌تر بکنید حالِ ما را خراب‌تر بکنید زهر نوشید فاطمه نالید سبز پوشید فاطمه نالید هرچه کوشید فاطمه نالید خون که جوشید فاطمه نالید روی دامان مادرش اُفتاد روی دست برادرش اُفتاد بی وفایی  نوایِ او را بُرد چنگی آمد عبایِ او را بُرد نیزه‌ای رانِ پای او را بُرد هق هقِ بی صدایِ او را بُرد دست بر قلبِ مضطرش نزنید پیشِ ما حرف همسرش نزنید ظرف یکسو آب هم یکسو طشت و قلبی کباب هم یکسو زینب و اضطراب هم یکسو جعده یکسو رباب هم یکسو پیشِ قاسم مقابل پسرش میچکد از محاسنش جگرش بعد مادر مغیره را می‌دید هِی مُکرر مغیره را می‌دید رویِ منبر مغیره را می‌دید پیش آن در مغیره را می‌دید او که این روزها کنارش بود زدنِ خانم  افتخارش بود یادش اُفتاد رویِ پا برخواست از دهانش که ناسزا برخواست دستِ نامرد بی هوا برخواست آنچنان خورد که صدا برخواست روضه‌ام گیرِ سنگِ دیوار است همه تقصیرِ سنگ دیوار است پسر ارشدش زمین اُفتاد با تمامِ قَدَش زمین اُفتاد بعدِ ضربِ بدش زمین اُفتاد چقدر بد زدش زمین اُفتاد خواست تا پا شود دوباره ، نشد  بعد از آن حرف گوشواره نشد تاب دیگر قلم ندارد حیف وای آقا حرم ندارد حیف نه حرم سنگ هم ندارد حیف خادمی محترم ندارد حریف همگی زیرِ دِینِ آقاییم روضه خوانِ حسین آقاییم از خودش کاست از حسینش گفت او خودش خواست از حسینش گفت تا که برخواست از حسینش گفت یاد لبهاست از حسین گفت گفت رویِ لبت ترک بخورد بعد تو خواهرم کتک بخورد @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
باید امشب بلند گریه کنیم مثلِ زینب بلند گریه کنیم که مرتب بلند گریه کنیم سوخت از تب..‌. بلند گریه کنیم   گریه کن گریه گرچه تسکین است غمِ غربت عجیب سنگین است بر غریبی کریم ، گریه کنید پایِ دردی عظیم گریه کنید یادِ حالی وخیم گریه کنید بشنوید از قدیم گریه کنید چشمها را پُر آب‌تر بکنید حالِ ما را خراب‌تر بکنید زهر نوشید فاطمه نالید سبز پوشید فاطمه نالید هرچه کوشید فاطمه نالید خون که جوشید فاطمه نالید روی دامان مادرش اُفتاد روی دست برادرش اُفتاد بی وفایی  نوایِ او را بُرد چنگی آمد عبایِ او را بُرد نیزه‌ای رانِ پای او را بُرد هق هقِ بی صدایِ او را بُرد دست بر قلبِ مضطرش نزنید پیشِ ما حرف همسرش نزنید ظرف یکسو آب هم یکسو طشت و قلبی کباب هم یکسو زینب و اضطراب هم یکسو جعده یکسو رباب هم یکسو پیشِ قاسم مقابل پسرش میچکد از محاسنش جگرش بعد مادر مغیره را می‌دید هِی مُکرر مغیره را می‌دید رویِ منبر مغیره را می‌دید پیش آن در مغیره را می‌دید او که این روزها کنارش بود زدنِ خانم  افتخارش بود یادش اُفتاد رویِ پا برخواست از دهانش که ناسزا برخواست دستِ نامرد بی هوا برخواست آنچنان خورد که صدا برخواست روضه‌ام گیرِ سنگِ دیوار است همه تقصیرِ سنگ دیوار است پسر ارشدش زمین اُفتاد با تمامِ قَدَش زمین اُفتاد بعدِ ضربِ بدش زمین اُفتاد چقدر بد زدش زمین اُفتاد خواست تا پا شود دوباره ، نشد  بعد از آن حرف گوشواره نشد تاب دیگر قلم ندارد حیف وای آقا حرم ندارد حیف نه حرم سنگ هم ندارد حیف خادمی محترم ندارد حریف همگی زیرِ دِینِ آقاییم روضه خوانِ حسین آقاییم از خودش کاست از حسینش گفت او خودش خواست از حسینش گفت تا که برخواست از حسینش گفت یاد لبهاست از حسین گفت گفت رویِ لبت ترک بخورد بعد تو خواهرم کتک بخورد @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
هرجا روی خاک میشینم.. هرجا سنگ قبر میبینم ..گریه م میگیره زیر سایه بون میشینم ..گریه م میگیره نه گنبدی نه چراغ .. نه صحن و رواق میمیره برات .. شیعه به خدا بازم نم بارون ..رو گونمون میزنه دوباره غمت ..داغ روی قلب منه منی که برام هرجا مشکلی پیش اومد فقط رو لبم ..ذکر یا امام حسنه ...آقام آقام آقام یابن الزهرا ... وقتی تو حرم میشینم.. صحن مشهد و میبینم..گریه م میگیره طاق و گنبد و میبینم..گریه م میگیره نه صحن و ایوونی .. نه روضه خونی می باره قلبم .. رو خاک بقیع یه روز تو مدینه .. برات حرم میسازیم حرم برا تو .. شاه با کرم می سازیم جلوی حرم ..صحن قاسم بن حسن آره میسازیم آقا ..خوبشم میسازیم بازم نم بارون .. رو گونمون میزنه دوباره غمت ..داغ روی قلب منه منی که برام هرجا مشکلی پیش اومد فقط رو لبم .. ذکر یا امام حسنه ...آقام آقام آقام یابن الزهرا... @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
حسن جان ، غریب فاطمه ... از اون شب که فاطمه رفت چشاش شد دریای غربت ... حسین شد ، معنای گریه حسن شد ، معنای غربت ... امامی ، که دریای کرم بود نصیبش ، فقط ظلم و ستم بود همیشه ، دلش لبریز غم بود ... یه عمر از درد و غم بیصدا سوخت غریب و تنها ، بی همنوا سوخت همیشه خون بود قلبی که بین کوچه ها سوخت ... حسن جان ، غریب فاطمه ... غم و درد و اشک چشماش همیشه داشت بوی مادر حسن دیده ضرب سیلی چه کرده با روی مادر تو خونه ، گلی پر پر ندیده پر از اشک ، چش خواهر رو دیده رو خاکا ، خودش مادر رو دیده ... خودش دیده که مادر زمین خورد یه عمر از این غم خوابش نمیبرد همین غم ها باعث شد که مثل لاله پژمرد ... حسن جان ، غریب فاطمه .. @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
شب انا الیه راجعون است قلوب شیعیان از غصه خون است جهان از این مصیبت شام تار است پیمبر سوی جنت رهسپار است قلوب عاشقان را غم گرفته مدینه از غمش ماتم گرفته مدینه شهر غم ماتم سرا شد علی و فاطمه صاحب عزا شد برفته از جهان شخص پیمبر بسوزد حیدر و زهرای اطهر ز داغش در جهان محشر به پا شد نوای نای دل واویلتا شد امید عالمین گردیده خاموش شده عالم ز داغ او سیه پوش زند از داغ او زهرا به سینه علی غربت نشین شد در مدینه صدای ختم مرسل گشته خاموش سفارش های او گشته فراموش سقیفه مسلکان با هم نشستند ز ختم الانبیا بیعت شکستند ز قرآن پرده ی حرمت دریدند جهنم را به جان خود خریدند به جای تسلیت ها ظالمانه ز کین آتش زدند بر درب خانه خدا داند ز کینه وحشیانه زدند بر فاطمه با تازیانه بزد بر روی زهرا ضرب سیلی رخ محبوبه ی حق گشت نیلی عدو از کینه بر زخمش نمک زد میان کوچه زهرا را کتک زد عزیز مصطفی نقش زمین شد امیرالمؤمنین خانه نشین شد (رضایم) خون شده قلبم به سینه بسوزم از غم داغ مدینه @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
مقام معظم رهبری: دروغ،فریب و جنگ روانی دشمن را افشا کنید. دیده بگشایید شرها آمدند بار دیگر فتنه گرها آمدند فتنه گرهایی پر از آشوب و شر خائنانی با منافق هم نظر این گروه فتنه جو در آستین پرورانده مار ظلمت آفرین دشمنانی بد مسیر و خیره سر فتنه می سازند با جعل خبر این تبار تیره بخت بی فروغ آورند اخبار سرتاسر دروغ در مسیری پر فراز و پر نشیب تکیه دارند این جماعت بر فریب بین دشمن ناتوانی را ببین باز هم جنگ روانی را ببین این عروسک ها عدو را بَرده اند توطئه‌ در توطئه‌ آورده اند این لعینان شایعه سازی کنند در زمین دشمنان بازی کنند دشمنی پیداست در هر خائنی ننگ و نفرین باد بر هر خائنی بوی نفرت می رسد از خائنان بر جبین دارند از شیطان نشان آی مردم فتنه را خنثی کنید در حریم حق همه مأوی کنید ما در این آوردگاه بی شکست بر نداریم از ولی خویش دست ما در این آوردگاه بی رکود با ولایت بوده و خواهیم بود گرچه نابودند قوم فتنه جو خائنان بی وطن ، بی آبرو گرچه نابودند کل خائنان لیک باید بود بیدار این زمان هر مکان و هر زمان و هر کجا داشت باید آگهی از فتنه ها تا نیفتد دست گلچین گلشنت با بصیرت باش پیش دشمنت با بصیرت ، قطره دریا می شود بی بصیرت زود اغوا می شود حالیا در این مسیر اقتدار با شهیدانیم در هر رهگذار ما تأسی بر شهیدان می کنیم چون شهیدان عزم میدان می کنیم راه حق را در نظر داریم ما پا به میدان خطر داریم ما ما خریدار بلای این دریم ساکنان دائم این سنگریم راه ما ، راه شهید نینواست خط ما ، خط حسین و کربلاست ١۴٠١ / ۶ / ٢٨ @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
تویی ختم رسالت یا محمد گل بستان عصمت یا محمد صفا و مهربانی سیره ی توست در دریای رحمت یا محمد شده پاینده ای نور الهی ز تو قرآن و عترت یا محمد تویی ریشه‌کن ظلم و تباهی تویی روح عدالت یا محمد تویی بنیانگزار عشق و ایثار شفیع و یار امت یا محمد میان مسلمین کل عالم تویی انوار وحدت یا محمد به دل های تمام شیعیانت تویی نور محبت یا محمد نظر داری به حال دوستانت ز لطف بی نهایت یا محمد جوانمردی بود شرمنده ی تو تویی جان فتوت یا محمد مدینه، ای امید اهل عالم ز تو دارد شرافت یا محمد بود ای نور چشم آل عصمت رضای حق رضایت یا محمد به راه دین و قرآن و ولایت تو کردی استقامت یا محمد ببارد بر سر ما تا به محشر ز انگشتت کرامت یا محمد به بازار عمل روز قیامت کنی از ما شفاعت یا محمد نما ای صاحب جود و کرامت به جمع ما عنایت یا محمد منم امشب گدای خانه ی تو نظر کن بر گدایت یا محمد اگر چه دورم از شهر مدینه دلم کرده هوایت یا محمد حریم با صفایت غرق در نور ولی داری تو غربت یا محمد به شهر توعدوی بی حیایت شکسته از تو حرمت یا محمد به یاد غربتت ای جان عالم بگویم از برایت یا محمد چرا از مسجد و محراب و منبر نمی‌آید صدایت یا محمد مدینه در غم داغ تو مولا شده بزم عزایت یا محمد ز بین مردم نادان یثرب دگر کردی تو رحلت یا محمد زدند آتش پس از تو خانه ی وحی چه گویم زآن حکایت یامحمد رخ نیلی و پهلوی شکسته شده اجر نبوت یا محمد زدند زهرای تو با تازیانه امان از این مصیبت یا محمد از این نامردمان، زهرای اطهر کند فردا شکایت یا محمد نظر کن بر (رضا) عبد سرایت که گردیده غلامت یا محمد @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
گرچه خاکی ست، ولی مرقد او کعبه ماست نام آن گرچه بقیع است، ولی عرش خداست حرم کرب و بلا، جلوه‌ بیت الحسن است حسنیّه است به هرجا که حسینیّه به پاست طالع هر که حسینی‌ ست یقینا حسنی‌ست که حسین ‌بن ‌علی هم، حسن دوم ماست حسنی هستم و از حشر چه باکی دارم؟ که سر و کار غلامان حسن، با زهراست @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
متن روضه شهادت امام حسن (ع) - در دلم شوق ماسوا دارم - محمود کریمی ⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️ در دلم شوق ماسوا دارم میل پرواز تا خدا دارم سر راه کسی نشسته ام و  دست خالی چو یک گدا دارم  من گدای همیشه محتاجم تا زمانی که مجتبی دارم عرب بادیه نشینه، تبلیغات بدی در مورد امام حسن (ع) شنیده، اومد مدینه دنبال خونه ی امام حسن  (ع) می گشت تو کوچه ی بنی هاشم امام حسن پیدا کرد، گریبان گرفت، محکم چسبوند به دیوار چشم تو چشم امام حسن، شروع کرد گفت، هرچی لایق دشمن بود گفت و گفت، تموم شد حرفاش، وایساد جواب بشنوه، آقا امام مجتبی یه نگاهی تو صورتش کرد، فرمود: غریبی، سرش شل شد، فرمود: گرسنه ام هستی، دستاش شل شد، فرمود: تو راه موندی، بیا بریم خونه ی ما غذا بخور، پاهاش شل شد رو زانوهاش نشست، آقا امام حسن خواست بلندش کنه، تا دولا شد دید افتاد رو پای امام حسن، گفت: آقا یه حرف هایی میزنن، لال بشم، من دیگه از این حرفا نمی زنم، از این به بعد، هرکی حرف بزنه خودم جگرش پاره میکنم... من گدای همیشه محتاجم تا امام چو مجتبی دارم  از مدینه ست، از دعای حسن  من اگر شور کربلا دارم  چشم من بی دلیل ابری نیست  در گلو بغض بی صدا دارم  سینه ام گر گرفته میسوزد بین این سینه شعله ها دارم من دچار غم حسن شده ام غصه دار غم حسن شده ام درد دلش به عباسش نمی گفت، چرا؟ آخه عباس دلش طاقت نمی آورد درد دلش گوش کنه، یه ضرف دلی مثل ابی عبدالله می خواست، بعضی وقتا دو تایی می نشستن براش روضه می خوند تو کوچه رو نبودی... گفت آقا جان دیر برسی حسینت یه نفر داره می کشه، دوید امام مجتبی تو کوچه، دید ابی عبدالله نانجیبی رو زمین خوابونده، روسینه اش نشسته و شمشیر دستشه همه میگن حسین جان رهاش کن، رهاش نمی کرد، اومدم دستش گرفت؛ حسینم، جان مادر این مرد رو رها کن، شمشیر از دستش افتاد، داشتن بر می گشتن امام مجتبی گفت: چی شد؟ گفت: داداش اینقدر ناسزا به بابام گفت، فرمود: من چی بگم پای منبر... ساکت از ضعف پیکرت هستی فکر افتادن پرت هستی دست هایت چقدر می لرزد در نفس های آخرت هستی گفته بودی که تشت را ببرد چقدر فکر خواهرت هستی تن تو تیر می خورد وقتی پیش چشم برادرت هستی تکه ها جگر قسم می خورد زخمی از داغ مادرت هستی رفتی و گوشواره باقی ماند شاهد اشک دلبرت هستی ماجرای تو مو سفیدت کرد غربت کوچه ها شهیدت کرد گفتن: آقا مگه شما چند سالتون موهاتون اینقدر سفید شده، فرمود: اولاً، ما بنی هاشم زود پیر میشیم، دوماً، صحنه ای که من تو کوچه دیدم، همون موقع پیر شدم... غربت کوچه ها چه سنگین است گریه ی بی صدا چه سنگین است مادرت بی دلیل ناله نزد ضربه ی بی هوا چه سنگین است کوچه بنی هاشم خیلی باریکه، وقتی دستت باز کنی دست به دوتا دیوارها می خوره، داشت برمی گشت دید راه بسته شده، اینقده این نامرد خبیث بوده به یک زن باردار یه نگاه خضبناک کرد، این زن بچه اش سقط کرد، چه کسایی با سیلیش از دنیا رفتن امام صادق فرمود: قاتل مادرم ضربه های غلاف بود، ضربه های لگد بود؛ اما نفرمودن فقط این دوتا مورد، شاید روز قیامت همون سیلی کار خودش کرد...... بغض خود بشکن خلاصم کن بغض بی انتها چه سنگین است زن همسایه سر تکان می داد دست آن بی حیا چه سنگین است رفتی آستین به دندانت گریه بی صدا چه سنگین است سایه ات بر سر اهالی شهر مادر این روزها چه سنگین است کمتر از یه فته دیگه همین ماجرا اتفاق می افته، هنوز کفن پیغمبر خشک نشده بود، اونطوری با دخترش تا کردن، امام حسن شاهد ماجرا بود، دیگه راحت شد از غم غصه ها، لحظه آخر دید ابی عبدالله داره زار میزنه، امام حسن هم گریه اش بلند شد، ابی عبدالله گفت: داداش ناله ات عجیب شد، برا چی داری اینطوری زار میزنی، اولین کسی در اهل بیت این عبارت به کار برده امام حسنه، فرمود: لا یوم کیومک یا اباعبدالله، الان همه ی شما هستید، سرم روی زانوی تو، می بینم اون ساعتی که به رو، روی خاک می خوابوننت، @Shoaraye_aeinimadhankermanshah