#امام_حسن
میسوزد از زهر جفا پا تازبانم
چون چوب خشکی گُر گرفته استخوانم
من کشتهء همخانه ای نامهربانم
در بین شهر خویش هم بی آشیانم
من طعمه گاه سوء قصد زهر هستم
با کوچه های زادگاهم قهر هستم
من سفره داری کردم و آزار دیدم
از غم فلک را بر سرم آوار دیدم
دشمن که جای خود ستم از یار دیدم
بین خلائق خویشتن را خوار دیدم
کردم صبوری غصّه را بر خود خریدم
من از حرامی فحش ناموسی شنیدم
هر کس رسید از راه قصد جان من کرد
زخم زبان یا ناسزا مهمان من کرد
یا شک به اسلام من و ایمان من کرد
یا که خیانت بر من و احسان من کرد
یکروز مانند خدا من را ستودند
روز دگر سجاده از پایم ربودند
من این همه غم دیده ام امّا غمی نیست
پیش غمی که مثل این غم ماتمی نیست
بر داغ جانسوز دل من مرهمی نیست
من داغدار مادرم داغ کمی نیست
من داغدار کوچه ام افسرده حالم
کابوس کوچه مانده در خواب و خیالم
یادم می آید که فدک را پس گرفتیم
ارث پیمبر ما تَرَک را پس گرفتیم
سهمیهء نان و نمک را پس گرفتیم
از چاه تیره ما فلک را پس گرفتیم
خوشحال سوی خانه مان بودیم راهی
یکدفعه زد سایه به ما ابر سیاهی
ابر سیه سایه به روی ماه انداخت
دربین کوچه بحث تُندی راه انداخت
بر آن سند تا چشم خود ناگاه انداخت
بر جان من تا روز محشر آه انداخت
آمد سند را از کف مادر بگیرد
طوری به مادر زد که در کوچه بمیرد
نامرد وقتی دست نحسش را هوا بُرد
حتّی خدا را در فلک این صحنه آزُرد
با کینه طوری زد که گفتم مادرم مُرد
که استخوان گونهء مادر تَرَک خورد
یک لحظه قلب مادرم از کار افتاد
جای سرش بر صفحهء دیوار افتاد
#مجتبی_صمدی_شهاب
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
4_5841473783931604347.mp3
18.49M
#روضه_امام_حسن ۱۴۰۱
#سیدرضانریمانی 🎤
ای طشت یاریم بده دیگر بریده ام
این زهر را به قصد شفایم چشیده ام
کم سن و سال بودم و پیری به من رسید
مانند شمع قطره به قطره چکیده ام
راضی به مردنم که نبینم مغیره را!
من ناز مرگ را به دل و جان خریده ام
عمری ز کوچه رد شدم و سوخت صورتم!
کوچه نرفته ای که بدانی چه دیده ام
نامحرمی به مادر من حرف تند زد
جایی نگفته ام که چه حرفی شنیده ام!
سنگین شدست گوش حسن مثل مادرم
آزرده از صدای بلند کشیده ام!
ناموس مرتضی به کمک احتیاج داشت
فریاد زد حسن! کمکم کن خمیده ام!
این تنگی نفس اثر زهر کینه نیست
از کوچه تا به خانه فراوان دویده ام
#امام_حسن
#بیست_و_هشتم_صفر
#شهادت_امام_حسن
#سید_پوریا_هاشمی
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
#امام_حسن
روضه خوان خسته نباشی مادر
روضه خواندی ز شه بی کفنم
شصت روز است حسین می گویی
امشبی روضه بخوان از حسنم
روضه خوان روضه غربت سخت است
هیچکس با حسنم یار نبود
خانه هم امن نبوده بر او
همسرش یار وفادار نبود
جعده زهری به حسن خورانده
که از آن فتنه و شر می ریزد
روی تشتی که برایش بردند
لخته خون، پاره جگر می ریزد
روضه خوان روضه بخوان از حسنم
جگرش گرچه به زهر آغشته
پسرم غیرتی و مادری است
داغ کوچه حسنم را کشته
صورت من که از آن کوچه تنگ
تا دم مرگ فقط نیلی ماند
توی ذهن حسن مظلومم
تا ابد خاطره سیلی ماند
حسنم هیچ نرفت از یادش
آتش و دود چه غوغا می کرد
در که افتاد روی پهلوی ام
محسنم داشت تقلّا می کرد
#امیر_عظیمی
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
#امام_حسن
روضه خوان خسته نباشی مادر
روضه خواندی ز شه بی کفنم
شصت روز است حسین می گویی
امشبی روضه بخوان از حسنم
روضه خوان روضه غربت سخت است
هیچکس با حسنم یار نبود
خانه هم امن نبوده بر او
همسرش یار وفادار نبود
جعده زهری به حسن خورانده
که از آن فتنه و شر می ریزد
روی تشتی که برایش بردند
لخته خون، پاره جگر می ریزد
روضه خوان روضه بخوان از حسنم
جگرش گرچه به زهر آغشته
پسرم غیرتی و مادری است
داغ کوچه حسنم را کشته
صورت من که از آن کوچه تنگ
تا دم مرگ فقط نیلی ماند
توی ذهن حسن مظلومم
تا ابد خاطره سیلی ماند
حسنم هیچ نرفت از یادش
آتش و دود چه غوغا می کرد
در که افتاد روی پهلوی ام
محسنم داشت تقلّا می کرد
#امیر_عظیمی
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
#امام_حسن
همگی از بقیع برگشتند
همگی خسته و غبار آلود
روی چشم حسین اشک عزا
چشم عباس هم پر از خون بود
زینب آمد کنار در آرام
سر خود را گذاشت گوشهی در
با سوالی حسین را گریاند
ای حسین از برادرم چه خبر؟
در کنار مزار پیغمبر
تن او را به خا کها دادید؟
تن سبز غریب مادر را
به سوی فاطمه فرستادید؟
بنشین خواهرم صبوری کن
تا بگویم چه در بقیع رخ داد؟
بغض آقا شکست و چشمش را
اشک غربت گرفت و پاسخ داد:
کاش خواهر تن برادر را
ساده و مخفیانه میبردم
کاش مانند حیدر و زهرا
بدنش را شبانه میبردم
کاش خواهر زمان تشییعش
زره جنگ خویش بر تن داشت
کاش تابوت مجتبی خواهر
جنس محکم شبیه آهن داشت
نگرانتر شدم برادر جان
حرف تو بوی جنگ را دارد
روی دوشت چرا شده خونی؟
شانهات بوی مجتبی دارد
دست بر روی این دلم بگذار
تا بگویم چه شد که مبهوتم
من همین قدر با تو میگویم
که عزادار تیر و تابوتم
بنشین زینبم مرو بیرون
خوشی ما تمام شد خواهر
دیدی آخر حسین تو زینب
بیحسن بیامام شد خواهر
در کنار مزار او گفتم
که بمیرم برای این تن تو
غصه و ماتمت چه سنگین است
غارتم کرده داغ رفتن تو
گر چه با غصه غارتم کردند
خواهر این انتهای غارت نیست
در کنار حسن همه بودیم
خوردن تیر اوج غربت نیست
اوج غربت برای من مانده
غارت خیمهها برای شما
غارت پیکرم برای من
داغ کرب و بلا برای شما
غارت هر چه بر تنم مانده
از عبایم گرفته تا نیزه
این لباسی که مادرم داده
از تنم میبرند با نیزه
خواهرم یک به یک سواران را
میدوانند بر تن و پشتم
بعد از آن یک نفر که جامانده
خواهد آمد سراغ انگشتم
#مجتبی_شکریان
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
#امام_حسن
باید امشب بلند گریه کنیم
مثلِ زینب بلند گریه کنیم
که مرتب بلند گریه کنیم
سوخت از تب... بلند گریه کنیم
گریه کن گریه گرچه تسکین است
غمِ غربت عجیب سنگین است
بر غریبی کریم ، گریه کنید
پایِ دردی عظیم گریه کنید
یادِ حالی وخیم گریه کنید
بشنوید از قدیم گریه کنید
چشمها را پُر آبتر بکنید
حالِ ما را خرابتر بکنید
زهر نوشید فاطمه نالید
سبز پوشید فاطمه نالید
هرچه کوشید فاطمه نالید
خون که جوشید فاطمه نالید
روی دامان مادرش اُفتاد
روی دست برادرش اُفتاد
بی وفایی نوایِ او را بُرد
چنگی آمد عبایِ او را بُرد
نیزهای رانِ پای او را بُرد
هق هقِ بی صدایِ او را بُرد
دست بر قلبِ مضطرش نزنید
پیشِ ما حرف همسرش نزنید
ظرف یکسو آب هم یکسو
طشت و قلبی کباب هم یکسو
زینب و اضطراب هم یکسو
جعده یکسو رباب هم یکسو
پیشِ قاسم مقابل پسرش
میچکد از محاسنش جگرش
بعد مادر مغیره را میدید
هِی مُکرر مغیره را میدید
رویِ منبر مغیره را میدید
پیش آن در مغیره را میدید
او که این روزها کنارش بود
زدنِ خانم افتخارش بود
یادش اُفتاد رویِ پا برخواست
از دهانش که ناسزا برخواست
دستِ نامرد بی هوا برخواست
آنچنان خورد که صدا برخواست
روضهام گیرِ سنگِ دیوار است
همه تقصیرِ سنگ دیوار است
پسر ارشدش زمین اُفتاد
با تمامِ قَدَش زمین اُفتاد
بعدِ ضربِ بدش زمین اُفتاد
چقدر بد زدش زمین اُفتاد
خواست تا پا شود دوباره ، نشد
بعد از آن حرف گوشواره نشد
تاب دیگر قلم ندارد حیف
وای آقا حرم ندارد حیف
نه حرم سنگ هم ندارد حیف
خادمی محترم ندارد حریف
همگی زیرِ دِینِ آقاییم
روضه خوانِ حسین آقاییم
از خودش کاست از حسینش گفت
او خودش خواست از حسینش گفت
تا که برخواست از حسینش گفت
یاد لبهاست از حسین گفت
گفت رویِ لبت ترک بخورد
بعد تو خواهرم کتک بخورد
#حسن_لطفی
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
#امام_حسن
باید امشب بلند گریه کنیم
مثلِ زینب بلند گریه کنیم
که مرتب بلند گریه کنیم
سوخت از تب... بلند گریه کنیم
گریه کن گریه گرچه تسکین است
غمِ غربت عجیب سنگین است
بر غریبی کریم ، گریه کنید
پایِ دردی عظیم گریه کنید
یادِ حالی وخیم گریه کنید
بشنوید از قدیم گریه کنید
چشمها را پُر آبتر بکنید
حالِ ما را خرابتر بکنید
زهر نوشید فاطمه نالید
سبز پوشید فاطمه نالید
هرچه کوشید فاطمه نالید
خون که جوشید فاطمه نالید
روی دامان مادرش اُفتاد
روی دست برادرش اُفتاد
بی وفایی نوایِ او را بُرد
چنگی آمد عبایِ او را بُرد
نیزهای رانِ پای او را بُرد
هق هقِ بی صدایِ او را بُرد
دست بر قلبِ مضطرش نزنید
پیشِ ما حرف همسرش نزنید
ظرف یکسو آب هم یکسو
طشت و قلبی کباب هم یکسو
زینب و اضطراب هم یکسو
جعده یکسو رباب هم یکسو
پیشِ قاسم مقابل پسرش
میچکد از محاسنش جگرش
بعد مادر مغیره را میدید
هِی مُکرر مغیره را میدید
رویِ منبر مغیره را میدید
پیش آن در مغیره را میدید
او که این روزها کنارش بود
زدنِ خانم افتخارش بود
یادش اُفتاد رویِ پا برخواست
از دهانش که ناسزا برخواست
دستِ نامرد بی هوا برخواست
آنچنان خورد که صدا برخواست
روضهام گیرِ سنگِ دیوار است
همه تقصیرِ سنگ دیوار است
پسر ارشدش زمین اُفتاد
با تمامِ قَدَش زمین اُفتاد
بعدِ ضربِ بدش زمین اُفتاد
چقدر بد زدش زمین اُفتاد
خواست تا پا شود دوباره ، نشد
بعد از آن حرف گوشواره نشد
تاب دیگر قلم ندارد حیف
وای آقا حرم ندارد حیف
نه حرم سنگ هم ندارد حیف
خادمی محترم ندارد حریف
همگی زیرِ دِینِ آقاییم
روضه خوانِ حسین آقاییم
از خودش کاست از حسینش گفت
او خودش خواست از حسینش گفت
تا که برخواست از حسینش گفت
یاد لبهاست از حسین گفت
گفت رویِ لبت ترک بخورد
بعد تو خواهرم کتک بخورد
#حسن_لطفی
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
روضه خانگی - امام حسن(ع) - 1342.mp3
11.68M
🎙من قرار سینه پیغمبرم...
🔻روضه #حضرت_زهرا(س)
🔻روضه #امام_حسن(ع)
⏱ #بیش_از_ده_دقیقه | 12:40
👤حجت الاسلام علی #سیفی
عضویت در کانال شعرائی آئینی 👇👇👇
@Shoaraye_aeinimadhanksh
271.3K
#شور_فاطمی
#امام_حسن
عین سرپناس/چادرت برام
فاطمیه شد /مادرم سلام
پای سفره تَن/کل عالمینن
مادر منی /مادر حسین
عشق بی نظیری مادر/دستامو می گیری مادر
من دلم خوشه به سینه زنی
فاطمیه شد،چی میشه/این دَفَم مث همیشه
واسه نوکریت صدام بزنی
امنا فاطمه
.....................
بیشتر از همه / فکر نوکری
نیست شبیه تو / دیگه مادری
گم نمی کنم / نور چادرو
عین مادرم/دوست دارم تو رو
مادرونه باز نگام کن /تو نماز شب دعام کن
من دلم خوشه تو مادرمی
جوری واسه ی تو باید /گنبد طلا بسازیم
تا همه بگن عجب حرمی
امنا فاطمه
.......................
فاتح جمل/ صاحبِ کرم
یا امام حسن/قربونت برم
صاحب اقتدار/شاه صف شکن
مث حیدره/رزم تو حسن
میری توی قلب لشکر/ میخونی انا ابن الحیدر
ارث حیدره شجاعت تو
تو صراط مستقیمی/بیشتر از همه کریمی
پهنه سفره ی کرامت تو
مولانا یا حسن
#احسان_نرگسی
عضویت در کانال شعرائی آئینی 👇👇👇
@Shoaraye_aeinimadhanksh
271.3K
#شور_فاطمی
#امام_حسن
عین سرپناس/چادرت برام
فاطمیه شد /مادرم سلام
پای سفره تَن/کل عالمینن
مادر منی /مادر حسین
عشق بی نظیری مادر/دستامو می گیری مادر
من دلم خوشه به سینه زنی
فاطمیه شد،چی میشه/این دَفَم مث همیشه
واسه نوکریت صدام بزنی
امنا فاطمه
.....................
بیشتر از همه / فکر نوکری
نیست شبیه تو / دیگه مادری
گم نمی کنم / نور چادرو
عین مادرم/دوست دارم تو رو
مادرونه باز نگام کن /تو نماز شب دعام کن
من دلم خوشه تو مادرمی
جوری واسه ی تو باید /گنبد طلا بسازیم
تا همه بگن عجب حرمی
امنا فاطمه
.......................
فاتح جمل/ صاحبِ کرم
یا امام حسن/قربونت برم
صاحب اقتدار/شاه صف شکن
مث حیدره/رزم تو حسن
میری توی قلب لشکر/ میخونی انا ابن الحیدر
ارث حیدره شجاعت تو
تو صراط مستقیمی/بیشتر از همه کریمی
پهنه سفره ی کرامت تو
مولانا یا حسن
#احسان_نرگسی
عضویت در کانال شعرائی آئینی 👇👇👇
@Shoaraye_aeinimadhanksh