#بسم_رب_الشهداء_و_الصديقين
#مدح_و_مرثیه_ای_در_شهادت_جانسوز_سردار_حماسه_آفرین_جبهه_ها_ی_مقاومت_و_فرمانده_ی_فاتح_مدافعان_حرم_سپهبد_شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
تقدیم به روح آن شهید والا مقام و یار و همسنگر باوفایش سردار شهیدابومهدی و یاوران شهیدشان
ای پسندیده ی خدا، سردار
مالک اشتر ولا ، سردار
جز شهادت نبود لایق تو
ای براه ولی فدا، سردار
داغ تو خونجگر کند ما را
خون تو زنده تر کند ما را
تازه بیدار تر شدیم، آری
خون مظلوم اثر کند ما را
گر چه این قلب رهبرم خون شد
همت انتقام افزون شد
بلکه با خون حاج قاسم ها
فتنه های دگر دگرگون شد
ای بنازم به استقامتشان
میدمد لاله ها ز قامتشان
بخدا بر مشام جان آید
عطر پیروزی از قيامتشان
رهبر و مقتدایمان فرمود
نبرد خصم زین جنایت سود
عزمها را کنید اينك جزم
که زمان فرج بیاید زود
رفت با خون مالک اشتر
اقتدار نظام، بالاتر
به ولایت قسم، ألا قاسم
بی تو تنها نماند این رهبر
يارِ سردار کو به کو مهدی
کیست "من ينتظر " ابو مهدی
به يقين لحظه ی شهادتشان
با تو گشتند روبرو مهدی
حاج قاسم که کربلایی شد
آسمان نیز نینوایی شد
شهدا را گرفت در آغوش
که بسر دوره ی جدایی شد
ای علمدار جبهه ی اسلام
ای به وقت نیازها، اقدام
نزد زهرا به فاطمیه شدی
با علمدار کربلا اکرام
آنکه فرمان شام هجرت داد
نیمه ی شب، طلوع فجرت داد
ای امیر مدافعان حرم
موسم زینبيه أجرت داد
ایکه معشوق، هم کلامت باد
جان ما نذر انتقامت باد
سر سردار و زانوی ارباب
سرِ آقایمان سلامت باد
ای دلت غرق حضرت معبود
عهد ما انتقام سیلی بود
رفتی اما به رجعتت بر گرد
باز همراه مهدی موعود
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی_ره
#محمود_ژولیده
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
دست و سر و پا هیچ و گردن هیچ و پیکر هیچ
جان در کف جانان و دل در پای دلبر هیچ
پرواز او از خاطرش بیرون نخواهد رفت
حتی اگر بالی نماند از کبوتر هیچ
آئینه ی قاسم اگر تقسیم شد بر صد
صد ضربهی دشمن به ایران ضرب شد در هیچ
ماندی میان گرگ ها ای یوسف ثانی
جز چاه کندن برنیاید از برادر هیچ
با مرگ در خط مقدم هم قدم بودی
جز مرگ تدریجی ندیدی پشت سنگر هیچ
مانند یاران با شهادت زندگی کردی
از این ندیدی در تمام عمر بهتر هیچ
یار علی بودی علی یار و مرادت شد
ای مالک دلها، نداری کم از اَشتر هیچ
از مالک اشتر اگر خالی شود میدان
پشت علی می ماند آیا غیر خنجر هیچ؟
سردار دلها در اُحد گیرم که بی سر شد
باقی نماند سرکشی در جنگ خیبر هیچ
با فوت می خواهد کند خاموش نورش را
وقتی نداند دشمن از ایمان و باور هیچ
در چشم دشمن ما اگر تهدید میآییم
در چشم ما دشمن شود صدها برابر هیچ
با هر حریفی حرف دارد پشت میز اما
هرگز ندارد حرف در میدان باور هیچ
با عشق مولا دست دادن، یعنی نمیگیرد
غیر از ولایت دستمان را روز محشر هیچ
ما نسل قاسم با غرور امروز میگوییم:
جمهوری اسلامی ایران و دیگر هیچ
#سردار_دلها
#قاسم_سلیمانی
#محمدحسین_رحیمی
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
#حاج_قاسم_سلیمانی
آتش داغی به جان مؤمنین افتاده است
گوییا از اسب، کوهی بر زمین افتاده است
شانههای مرتضی لرزید ازاین داغ سترگ
مالک اشتر مگر از روی زین افتاده است؟
عطر جنت در فضا پیچیده از هر سو؛ مگر،
کاروان مُشک در میدان مین افتاده است؟
چار سوی این کبوترهای پرپر را ببین
آیههای روشن زیتون و تین افتاده است
دستبردامان شاه تشنهکامان یافتند
دستهایش را که دور از آستین افتاده است
زوزۀ کفتارها از هر طرف برخاستهست
شک ندارم این که شیری در کمین افتاده است
کربلا در کربلا تکرار شد بار دگر
ماه زیر خنجر شمر لعین افتاده است...
کوه آهن بر زمین افتاده یاران کاینچنین
لرزه بر اندام کاخ ظالمین افتاده است
سر جدا... پیکر جدا... این سرنوشت لالههاست
خاتم مُلک سلیمان بینگین افتاده است
#سعید_بیابانکی
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
#حاج_قاسم_سلیمانی
آه ای شهید زنده! از ما بر نیامد
وصف عروجت در تغزل در نیامد
رفتی و یارانت در آغوشت کشیدند
آنها که میگفتند: همسنگر نیامد
بانگ بلند "انتقام سخت" یعنی
از خون تو کوتاه، این کشور نیامد
هر بار نامت برده شد در ذهن تاریخ
نامی به غیر از مالک اشتر نیامد
میخواستیم از پیکرت چیزی بگوییم
این بین، حرفی جز علی اکبر نیامد
تا آسمان تابوت را بردن سزا بود
ای داغ سنگین! دست، بالاتر نیامد
دستت برید، افسوس از دست من و ما
کاری به غیر از شعر گفتن بر نیامد
#مسعود_یوسف_پور
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
تا صدا میرسد از ساحتِ خونبارِ بقیع
مرد و زن اشک بریزند ، به دیوارِ بقیع
یک زن و صورتِ قبری ، به دلِ زارِ بقیع
دلِ ما هم ، بخدا گشته گرفتارِ بقیع
مادرِ حضرتِ عبّاس ، پریشانِ توأیم
سال ها در به درِ سفره ی احسانِ توأیم
تو که بودی که خدا همسرِ مولایت کرد
تو چه کردی که چنین غرقِ تَوَلّایت کرد
مادرِ چهار گلِ حضرتِ زهرایت کرد
صدفِ گوهرِ نایاب... چو سقّایت کرد
با تواضع ، به درِ خانه ی مولا رفتی
این چنین بود ، که تا عرش تو بالا رفتی
سائل آمد به درِ خانه ، تفضّل کردی
تو به اولادِ نَبی ، خوب توسّل کردی
زحمتِ حاجتِ دنیا ، که تقبّل کردی
لطف کردی و مرا نیز تحمّل کردی
بابِ حاجاتِ همه ، نامِ شما باشد و بس
چشمِ ما نیز به اکرامِ شما باشد و بس
پسرانت همه رفتند ، تو تنها ماندی
سال ها گریه کنِ بچّه ی زهرا ماندی
مرحمِ زخمِ دلِ زینبِ کبریٰ ماندی
همه رفتند به یاریِ حسین... جا ماندی
پسرت نقشِ زمین شد ، به غمش خندیدند
همه بر مشک و دو دستِ قلمش خندیدند
زینبت گفت «حسین» و... جگرت تیر کشید
تا شنیدی که سرش رفت... سرت تیر کشید
وسطِ کوچه نشستی... کمرت تیر کشید
گفت «انگشتر» و... هی بال و پرت تیر کشید
بخدا سوزِ دلت ، کرده دلم را بی تاب
قدری آرام بخوان روضه برای ارباب
روضه ای از سَرِ احساس... دلت ریخت بهم
رنجِ پرپر شدنِ یاس... دلت ریخت بهم
خنده ی دشمنِ خنّاس... دلت ریخت بهم
روضه ی حضرتِ عبّاس... دلت ریخت بهم
رفتنی گشته ای از بس که بزرگ است غمت
کاش میشد که بسازیم به زودی حَرَمت
بعدِ زهرا تو شدی مادرِ ما نوکرها
سایه ات کم نشود از سَرِ ما نوکرها
تو نظر کن به دلِ مضطرِ ما نوکرها
وقفِ عباسِ تو ، چشمِ تَرِ ما نوکرها
ما همه نوکر و درمانده ی فردای توأیم
تو هنوز امِّ بَنینی و پسر های توأیم
#پوریا_باقری
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
زبانحال #حضرت_ام_البنین
مادرِ عباسم و عشقم حسینِ فاطمه است
خوش به حالم نامِ من ام البنینِ خادمه است
قطره ای بودم ولیکن وصلِ دریا گشته ام
زوجه ی شاه و کنیزِ بیتِ زهرا گشته ام
هرگز از دامانِ او دستم نمی گردد رها
ذرّه ای از خاک باشم در حریمِ این سرا
آنکه از باغش شود هفتاد و دو گل بهترین
کربلایش محشری بر پا نماید در زمین
سر نهم بر آستانش با کمالِ افتخار
کز حسن دارد صفا و از حسینش اعتبار
نور می بینم در این دو از چراغِ کیستند
آفتابی جز نبی و یاس و حیدر نیستند
هر دو سعدِ اکبرند و بر خلایق برترند
سیّدِ عالی مقام و هر دو عالم سرورند
شکرِ حق گویم که هستم از محبّانِ بتول
تا طوافِ جان کنم بر گردِ طفلانِ بتول!
#هستی_محرابی
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
#حضرت_ام_البنین
روضه ی کربلاست تقدیرش
مثل زینب شکسته تصویرش
داغ شرمندگیِ عباس است
علت قد و قامت پیرش
کربلا را ندید، اما ماند
روی قلبش همیشه تأثیرش
داغ عباس ها نه، داغ حسین
کرد با موج غم زمین گیرش
با سکینه همیشه می فرمود:
بگذرد از عمو و تقصیرش
آب می شد رباب را می دید
آتش شرم کرده تبخیرش
از لبِ تشنه ی علی می گفت
اشک هر روز و آه دلگیرش:
حرمله در نبودِ عباسم
با سه شعبه گرفته از شیرش
روزگارش تمام روضه شده
کار او صبح و شام روضه شده
اشک و خون نقش چشم هایش بود
کربلای بقیع جایش بود
گرچه ام البنینِ تنها شد
داغدار غم پسرها شد
گرچه قطع الیمین شد عباسش
روی نیزه نگین شد عباسش
چار فرزند او شدند شهید
نخل او را تبر اگر چه برید
کم نشد از محبتش به حسین
بیشتر شد ارادتش به حسین
همه فکرش حسین بود حسین
فکر و ذکرش حسین بود حسین
#حسن_کردی
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
مدح #حضرت_ام_البنین
کریمان همه مات ام البنین اند
فقیر کرامات ام البنین اند
نه تنها دل ما که داوود و موسیٰ
اسیر مناجات ام البنین اند
همه ساقیانی که صاحب سبویند
دخیل خرابات ام البنین اند
مریدان عباسِ او در دو عالم
به دنبال خیرات ام البنین اند
پسرهای او یار خون خدایند
دلیل مباهات ام البنین اند
پسرهای نور و تجلی نورند
تجلی آیات ام البنین اند
به خورشید تابان قمرها می آید
به ام البنین این پسرها می آید
گرفتند ماهش... همه تکیه گاهش
گرفتند ابالفضل... پشت و پناهش
عصایی ندارد دم پیری حالا
نشانده زمانه به خاک سیاهش
امان از صبوری... کشیده قبوری
روی خاک و غم مانده در بین آهش
خدای ادب شد، بصیر عرب شد
ولی بوده هر جا به زینب نگاهش
ندیده دو عالم، کسی جز یل او
که دامان زهرا شود قتلگاهش
بشیر از پسرهای او دم نزن تو
بگو از حسینش... چه شد قبله گاهش؟!
پسرهای او نذر راه حسین اند
قمرهای او نذر راه حسین اند
غرورش شکسته ولی بازویش نه
دلش گرچه خون شد ولی پهلویش نه
کسی دیده در بین خانه بیافتد
شراره به جان سر گیسویش... نه
کسی دیده در بین کوچه بیافتد
رد پنجه ی لاله چین بر رویش... نه
شده شوهرش را ببیند که از غم
گذارد سرش بر روی زانویش... نه
شنیده کسی که زن پا به ماهی
در سوخته بیاید سویش... نه
شده زیر در مادری باشد و بعد
کسی با لگد رد شود از رویش... نه
بهار دل آل حیدر خزان شد
قد فاطمه در جوانی کمان شد
#محمد_جواد_شیرازی
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
#مرثیه_حضرت_امُ_البنین_س
فاطمیه رفته اما دل شده با غم قرین
از غم هجران بی بی حضرت اُم البنین
بانویی که اهل دل از او ادب آموخته
عرشیان و قدسیان از ناله هایش سوخته
اشک ماتم از دو دیده ریخت او با شور وشین
در عزای جعفر و عباس و عثمان و حسین
چون خبر دادش بشیر از کربلا با چشم تر
صِیحه ای زد ، پاره شد بند دلش از این خبر
وای از آنساعت که او میگفت با آهِ غمین
آه اِی مردم نخوانیدَم دگر اُمُ البنین
من شنیدم دست عباسم شده از تن جدا
جان خود تقدیم جانان کرده او در کربلا
من شنیدم تیر کین بر چشم شهلایش زدند
با عَمود آهنین بر فرق زیبایش زدند
هر چه آمد بر سرش قربان شاه عالَمِین
جان او جان عزیزانم به قربان حسین
گر چه قطعه قطعه گشته آن گلِ احساس من
روی دامان حسین بِنهاده سر عباس من
من بمیرم که حسین در کربلا مادر نداشت
کشته شد با حنجر خشکیده و یاور نداشت
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
قسم به گريه ي صاحبْ عزاي أمّ بنين
من آفريده شدم با دعاي أمّ بنين
قسم به كعبه كه از كعبه حُرمتم بيش است
چنان كه سوختم از ماجراي أمّ بنين
شبيه مشك اباالفضل ، ميچكد اشكم
به پاي غربت بي انتهاي أمّ بنين
اگرچه دست ندارد به تن، ز راه كرم
گرفته دست مرا مرتضاي أمّ بنين
به ياد چادر زهراست بالشان خاكي
كبوتران حريم هواي أمّ بنين
شِفا شبيه گدايي كه سخت محتاج است
نشسته بر درِ دارالشفايِ أمّ بنين
ادب به رسم ادب آمده ز سمت فُرات
و سر گذاشته بر خاك پايِ أم بنين
نخورده آب زماني كه روضه ميخوانده
گرفته بوده يقيناً صداي أمّ بنين
براي دفعه ي سوّم شكسته زينب را
نوا و ناله و واويلتاي أمّ بنين
سه سال سوخت بياد سه ساله و پدرش
فداي آن همه مهر و وفاي أمّ بنين
حسين دست اباالفضل را كه مي آورد
رباب سينه زد آن دم به جاي أمّ بنين
خميده بود زماني كه عزم رفتن داشت
شبيه فاطمه قد رساي أمّ بنين
مكان گريه براي حسين اگر حرم است
مگو بقيع بگو كربلاي أمّ بنين
به جان دست قلم ، در جزا نمي سوزد
دلي كه سوخته در نينواي أمّ بنين
پس از ظهور اگر آمدم مدينه ! رفيق
قرارمان دمِ ايوان طلايِ أمّ بنين...
#محمد_قاسمی
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
#بانوے_تقوے
#حضرت_ام_البنین_علیه_السلام
کیستـی بـانـوے تـقـوے حضـرت ام البنـیـن
بوده ای از بعد زهرا بانـوے حبل المتـین
بچـه هایـت شـد بلا گــردون شـاه کـربـلا
نام تو رخشدبه ائین محمد(ص)چون نگین
بعــد زهـرا خـانه حیدر چنان غمخانه شد
بهــر طفلان عـلے این خانه ماتم خانه شد
تا نـگاه کودکان سـوے همـان در میرود
گوئیـا بر قلب حیدر نیــش خنــجر میرود
دور از چشـم علے در خانه غــوغا میکـنند
نالــه اے جانکـاه در فقدان زهــرا مے کنند
گاه میگویــنـد با هـم قـصــه دیوار و در
گاه میـســوزنـد از تـنـهـائے و رنــج پـدر
خوب میدانندبابا دل غمـین وخسته است
از غم جانسوزمادر بال وپربشکسته است
خانه دار بیت حیدرعصمت صغــرے شده
غمگسار ایــن یتیمـان زینــب کـبرے شده
خوب میداند علے ان مقتداے انس وجان
همـدمے دلـسوز میخـواهند این نوباوگان
ازبراے شیرحق یڪ همسرے شد منتخب
دخترے از نـسل خوبان و شجـاعان عرب
آمـده در بیـت حـیـدر زندگے جـارے کنـد
غنچه هاے یاس را ازجان ودل یارے کند
در مقام و شان این پاکیـزه نیکو سـرشت
مصحف تاریخ شیعه بس فضیلتها نوشت
خواست تا وارد شود درخانه حبل المتین
همـسـر ثـانـے حـیـدر فاطـمـه ام البـنـیـن
گفـت تا آیند نـزدش غنچـه هاے فاطـمه
بوسه زد بردست وپاے بچه هاے فاطمه
گفت باحیدرعلے جان نام من دیگرمخوان
تا تو گـوئے فاطـمه سـوزند این فرزانگان
بعد از ان شدنام این بانوے ایمان ویقین
مام فـرزندان حـیـدر حضـرت ام البنـیـن
این رشیده عاشق ان غنچه هاے یاس بود
کـوه تـقوے و فضـیلت مـادر عـباس بود
چار فـرزندش عطا بنمـوده رب العالمین
جـان نثـار ال طاها پـیرو قـران و دیـن
اولین فـرزند او قـرص قـمر عبـاس بود
قهـرمان کـربلا دریائـے از احـساس بود
دراطاعت از امام عصرخودجان داده است
تا ابد درس ادب بـر اهل ایمان داده است
بعـد عاشورا مدینـه شهــر پیـغمـبر ببـین
شد سیه پوش عزاے سبط ختم المرسلین
در ورودے مدیـنـه روزهــا ام البـنـین
مے نشست و ناله میزد با نـوائے دلنشین
کاروان کربلا را غمــگسارے کـرده است
زینبش را با نوا و اشڪ یارے کرده است
ســالـگرد رحلت این بانــوے تقــوے بود
این زمان صاحب عزایش مهدے زهرابود
نزداهل معرفت نامش درخشدچون نگین
هرکسے دسـت تـوسل زد سـوے ام البنین
مادر باب الحوائج ملجا ء اهل یقین
میشود حاجت روا در این جهان واپسین
اے "کیانے"هرکه شد سرمست از خم غدیر
یاورش باشـد علے ان مقتـداے بـے نـظیر
#استاد_محمد_رضا_کیانے
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
#حضرتِ_امّ_البنین_سلام_الله_علیها
شجاع و با ادب... میخواست این زن بهترین باشد
علے مے خواست بانویش همان امّ البنیــــن باشد
همان امّ البنیــنے که جـــواهر سازِ تاریــخ است
برایِ زینـــتِ دســــتِ خـــدا مثلِ نگیــــن باشد
علـے در فکــرِ فــردا بــود ... در فکرِ مباداهــا
و قسمت بوده این : امّ البنین ، مردآفرین باشد
خدیجــه وار آرامــش دهد پیغمـــبرِ خــود را
قــرارِ بـــے قـــراریِ امــیــرالمؤمنیــــن باشــد
علے را دوسـت میـدارد به زهرا عشق مے وَرزد
و باید خانه ے مـــولا برایش دِلنشیــــن باشد
ادب دارد... خودش را فاطمه دیگر نمے خواند
از این بانـــو نباید انتظارے غیر از ایـــن باشد
ازاین بانو که هرلحظه به عبّاسِ خودش میگفت
حسینِ فاطمه از نسلِ " ختمُ المُرسلیـــن " باشد
به او هَرگــز برادر نه ... بگــو آقــا بگــو مــولا
همیشه دست بر سیــنه ،نگاهت بر زمین باشد
و شاید مادرش روزے تو را فرزندِ خود خواند
اگر جسمـــت کنــارِ علقمه قطعُ الیمیـــن باشد
ببینے مادرے قامت کــمان آغـــوش وا کـرده
اگرچه از خجالت چشم هایت شرمگین باشد
تو پایِ گریه هاے مادرش زهرا ،بمـــان شاید
که زهرا دستگیرت لحظه هایِ واپسین باشد
بیا فردایِ محشــر پیشِ زهـــرا روسپیدم کن
فدایِ قدّ و بالایـــت شود امّ البنیــن، باشد ؟
ادب را شیر داد و ...شیرمردش را ادب داد و
ادب یادِ عرب داد و از این پس نقطه چین باشد
#ابراهیم_زمانی
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah