#شعر_مناجات_با_ابا_عبدالله_الحسین_علیه_السلام
ما درد عشق دوست به درمان نمیدهیم
سوز سحر به صبح گلستان نمیدهیم
جان بر کفیم و دار به دوشی مرام ماست
تا اذن حضرتش نرسد ، جان نمیدهیم
ما پشت پا به عشق و محبت نمیزنیم
این شهد را به تلخی عصیان نمیدهیم
عمری بود ز سینهزنان ولایتیم
این دست را به بیعت شیطان نمیدهیم
از آبروی اشک ، بصیرت گرفتهایم
این قطره را به زمزم جوشان نمیدهیم
تا ذوالفقار ذکر ائمه به دست ماست
هرگز امان به منکر قرآن نمیدهیم
اهل ولایتیم و پریشان دلبریم
ما گوش جان به حرف پریشان نمیدهیم
ما را فقیر کوی حسین آفریدهاند
این فقر را به ملک سلیمان نمیدهیم
جز کربلا بهشت دگر را نخواستیم
این خاک را به روضه ی رضوان نمیدهیم
عشق حسین و مهدی او ارث مادر است
این گنج ، پربها بُوَد ، ارزان نمیدهیم
#سید_محمد_میر_هاشمی
#شعر_مناجات_با_ابا_عبدالله_الحسین_علیه_السلام
هر آنکس ضرب آهنگش حسین است
صدا و نغمه و چنگش حسین است
یقینا مورد الطاف زهرا ست
کسی را باطن و رنگش حسین است
هر آنکس حق درونش خانه دارد
اصول و فقه و فرهنگش حسین است
☀️☀️☀️
حالا که ز احساس تو در تاثیرم
با بال سپیدت بنما تطهیرم
دستان کریمانه تو باز شده
اینک تو ببین چگونه در تغییرم
یک نور که عالمی چنان محتاجش
اینگونه همیشه بوده در تصویرم
چشمان تو مست و بی حواسم کرده
باور بنما که بنده بی تقصیرم
یک رحمت پر واسعهء بی همتا
این بوده همیشه از شما تعبیرم
#روح_الله_دانش
#امام_زمان_عج_و_محکومیت
#اهانت_به_امام_رضاعلیه_السلام
#عشق_مقدس
طبیبی و تو شفایی دو چشم گریان را
نگاه کن به من و بیمه کن دل و جان را
تلاش میکنم از تو دمی جدا نشوم
وَگرنَه دور بمانم مسیرِ جانان را
چراغِ نوکری اَم تا ابد خموش مباد
تو نورِ معرفتی کلبه ی چراغان را
"نفَس بده که برایت نفَس نفَس بزنم"
هَماره غرقِ نیازیم، آهِ سوزان را
به اشکِ نیمه شبی دلخوشیم، کز غمِ تو
امید میرسد آخر، دلِ هراسان را
بخاطر من و ما نه، بخاطر خوبان
ببخش کوهِ گنه را، ببار باران را
به هر که چهره نشان داده ای فدایت شد
طواف میطلبد قبله گاهِ یاران را
بیا به ماهِ کرامت، بحق شاهِ رئوف
قبول کن به حریمِ وصال مهمان را
دلم برای امامِ غریب، تنگ شده
ولی ز شرمِ رخَش، سر نَهَم گریبان را
سکوت، وقتِ اهانت به نور جایز نیست
روا مباد مماشات، اهل ایمان را
دوباره کینه ی مامونِ پَست، گُل کرده
دوباره زهر چشانده طبیبِ دوران را
ز دشمنِ رضوی، ناسزا بعید نبود
چه زشت کرده اهانت شهِ خراسان را
حرام زاده ندارد ارادتی به امام
حیا و شرم نکردند حیِ سبحان را
تمامِ کشورِ ما، مُلکِ ری برای شماست
هنوز گندمِ ری، کرده مست عدوان را
چه پربهاست ریاست که اِبنِ سعدِ لعین
به نیزه برد سرِ سید شهیدان را
هنوز جان به تنش بود در تهِ گودال
که قصدِ حمله نمودند، جمعِ نسوان را
هنوز مانده به جا انتقامِ آن معجر
که وحشیانه ربودند از سر دختر
#محمود_ژولیده
#شعر_مناجات_با_ابا_عبدالله_الحسین_علیه_السلام
اصلا حسین جنس غمش فرق می کند
این راه عشق، پیچ و خمش فرق می کند
اینجا گدا همیشه طلبکار می شود
اینجا که آمدی کرمش فرق میکند
شاعر شدم برای سرودن برایشان
این خانواده محتشمش فرق می کند
صد مرده زنده می شود از ذکر یا حسین
عیسای خانواده دمش فرق می کند
از نوع ویژگی دعا زیر قبه اش
معلوم می شود حرمش فرق می کند
تنها نه اینکه جنس غمش، جنس ماتمش
حتی سیاهی علمش فرق می کند
با پای نیزه روی زمین راه می رود
خورشید کاروان قدمش فرق می کند
من از "حسینُ منّی" پیغمبر خدا
فهمیده ام حسین همه اش فرق می کند
#علی_زمانیان
#محکومیت_اهانت_به_امام_رضا_ع
#عشق_مقدس
تا دیده گشودم به خراسان نظر افتاد
بر چشم دلم پرتو نور سحر افتاد
در قاب خیالم همه عکس قمر افتاد
با لطف خدا برگ امیدی اگر افتاد
از عرش بَرین روی زمین این خبر افتاد
با آل علی هر که در افتاد ور افتاد
آنان که تو را جنت هشتم بشناسند
لب های تو را غرق تبسم بشناسند
آئينه ی نورانی مردم بشناسند
کشتی رهایی ز تلاطم بشناسند
با یاد تو از دیده ی مردم گهر افتاد
با آل علی هر که در افتاد ور افتاد
تو خسرو دین آینه در آینه نوری
هشتم ولی پاک خداوند صبوری
سرسبزترین آینه در فصل حضوری
خورشیدی و از عرش تو در حال عبوری
نور تو درخشید و دلم شعله ور افتاد
با آل علی هر که در افتاد ور افتاد
ظلمت زدگان نور تو را هیچ نفهمند
چون بی خبران آب بقا هیچ نفهمند
از تابش انوار ولا هیچ نفهمند
وز رویش الطاف خدا هیچ نفهمند
بر پیکرشان زآتش محنت شرر افتاد
با آل علی هر که در افتاد ور افتاد
هر قدر شیاطین ز کمر تیغ کشیدند
جز ظلمت خود پیش تو مهتاب ندیدند
بندی شده و بر تن خود تار تنیدند
این سنگ پران ها همه از نسل یزیدند
در معرکه از دست لعینان سپر افتاد
با آل علی هر که در افتاد ور افتاد
سلطانی و بر تخت جهان تکیه زدی تو
طوبایی و بر باغ جنان تکیه زدی تو
موسایی و بر طور زمان تکیه زدی تو
در طوس به صد تاب و توان تکیه زدی تو
نام تو ظفرمند و به نامت ظفر افتاد
با آل علی هر که در افتاد ور افتاد
ای مُلک خراسان ز تو سرسبزترین ها
دارد همه جا خاتم دین از تو نگین ها
خاک قدمت روشنی ماه جبین ها
خدام حریم تو همه عرش نشین ها
از عرش نگاه تو به دلها ثمر افتاد
با آل علی هر که در افتاد ور افتاد
ای گنبد تو گوهر شهوار مکرر
ای صحن و سرایت همه گلزار مکرر
ایوان طلایت شده انوار مکرر
نام تو علی ، حیدر کرار مکرر
از نور تو خورشید به چشمان تر افتاد
با آل علی هر که در افتاد ور افتاد
در پیش تو ای آینه آهو زده زانو
کشتی جهان باز به پهلو زده زانو
هر آدم شایسته و نیکو زده زانو
از بهر فراگیری الگو زده زانو
یعنی همه جا حکم قضا و قَدَر افتاد
با آل علی هر که در افتاد ور افتاد
ای بر همگان نور تو الطاف خدایی
کردند اگر اهل جفا یاوه سرایی
ماییم همه بهر تو ای ماه فدایی
حال آمده این دل به حریمت به گدایی
بر دفتر «یاسر» ز قلم سیم و زر افتاد
با آل علی هر که در افتاد ور افتاد
#محمود_تاری_ «یاسر»
#محکومیت_اهانت_به_امام_رضا_ع
(آزادی بیان که اسیر هوا شود)
آزادی بیان که اسیر هوا شود
عریانی بیان شود و برملا شود
دنیا و آخرت همه را بر فنا دهد
هر کس به درد بی ادبی مبتلا شود
هر کس به اولیاء خدا بست تهمتی
مشمول لعنت ابدی خدا شود
بد قصه ای است بد سخنی پیش اهل بیت
بد بخت آنکه وارد این ماجرا شود
ای کاش تا که زنده نبودیم و بنگریم
بر ساحت امام رضا این جفا شود
ابلیس زاده است کسی که به دست او
هتک حریم مشهد قدس رضا شود
آنکس که دست داشته در رقص و در غنا
یارب به حق فاطمه "تَبَّت یَدا" شود
یارب بریده باد زبانی که بی ادب
در محضر ائمه اطهار وا شود
#سیدروح_الله_مؤید
#امام_رضا_ع_مدح_و_ولادت
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
#محکومیت_اهانت_به_امام_رضا_ع
#عشق_مقدس
بده بر محبان کاظم بشارت
که خیر تمام است در این ولادت
سلام خداوند بر نجمه خاتون
بر آن بانوی طاهر و با فضیلت
رسیده امامی که با نوکری اش
شدم صاحب عزت و با اصالت
علی بن موسی الرضا المرتضی را
چنان دوست دارم، ندارد نهایت
کم از بچه آهوی وحشی صحراست
کسی که نفهمیده اوصاف حضرت
عذاب است پایان هر روسیاهی
که بر ساحتش کرده باشد اهانت
اهانت کننده بر او در سقوط است
کم از عنکبوت است و از قوم لوط است
گدایم گدای علی بن موسی
وجودم فدای علی بن موسی
نگین چیست در این جهان و قیامت؟
به سینه ولای علی بن موسی
هوای مرا از همان کودکی داشت
فدای وفای علی بن موسی
شده سالیانی است چون والدینم
دلم مبتلای علی بن موسی
در ایران به لطف خدا سربلندیم
به زیر لوای علی بن موسی
فقط از عنایات معصومه بوده
شدم خاک پای علی بن موسی
هر آنچه که شأن و مدارج گرفتیم
از اولاد باب الحوائج گرفتیم
صلاة دل بنده، پابوس باشد
به صحن امامی که در طوس باشد
همان کس که گرمای عشقش به سینه
همیشه عیان است و محسوس باشد
جهان از قدومش پر از نور گشته
جهان بی وجودش چو کابوس باشد
در این روزگاری که تاریک و سرد است
حریمش چنان نور فانوس باشد
هر آنجا که باشد به یاد امام است
دلی که به میخانه مأنوس باشد
به بالین سلمانی اش، لحظه ی مرگ
خودش رفت و نگذاشت مأیوس باشد
به قول و قرارش عمل می کند او
مرا وقت مرگم بغل می کند او
الهی که حبش به قلبم بماند
به من طعم دیدار خود را چشاند
دلم چون کبوتر به صحنش نشسته
الهی دلم را ز صحنش نراند
نشد قسمتم کربلا چند سال است
ولی او بخواهد اگر، می تواند
نمی دانم اصلا که امسال آقا
به ماه محرم مرا می رساند؟
الهی بخواند خودش روضه ها را
مرا مثل ابن شبیبش بداند
الهی به آهی به غم های شاهی
دلم را دوباره به مقتل کشاند
بخواند از ارباب و آتش بگیرم
برای لب خشک جدش بمیرم
#محمدجواد_شیرازی
#محکومیت_اهانت_به_امام_رضا_ع
#امام_رضا_ع_مدح_و_ولادت
#عشق_مقدس
قلم بده بنویسم کمی برای حرم
کبوترم که دلم رفته در هوای حرم
قسم به هشتی ایوان باصفای حرم
به تار و پود همان فرش نخ نمای حرم
کسی که دشمن تنها پناه بی کس هاست
همیشه ملعبه ی دست نامقدس هاست
کسی که عقده شهرت نشسته در جانش
به کفر می کشد آخر تمام ایمانش
چه زود می رسد اما به خط پایانش
حرام لقمه به تاراج رفته وجدانش
کسی که دشمن آقای ما امام ، رضاست
به روی فرش که نه روی خطّ قرمز ماست
چه زخم ها که نزد رسم چشم پوشی ها
چه طعنه ها که شنیدیم پشت گوشی ها
جهانیان همه سرمست باده نوشی ها
دلیل شادی دشمن ، وطن فروشی ها
وطن مزار شریف امام هشتم ماست
امام هشتم ما تکیه گاه مردم ماست
حرم نگو که امید دل پریشان است
شکوه کعبه ی ما مرقد رضاجان است
تمام دور فلک در مدار سلطان است
حریم پاک خراسان نه قلب ایران است
تمام خیر جهان دست توست می دانم
مسیر عشق شما را درست می دانم
عزیز فاطمه ماه نجیب یعنی تو
جواب ناله ی امّن یجیب یعنی تو
قرار آخر هر بی شکیب یعنی تو
کسی نمانده نفهمد غریب یعنی تو
کسی که جز تو دلش را به هر اشاره نداد
نشان خادمی ات را به جشنواره نداد
خدا به حرمتتان آبرو به ما بخشید
تو خواستی که اجابت به هر دعا بخشید
شفاعت تو رسید و چه جرم ها بخشید
شب ولادتتان بود خلق را بخشید
ورای درک قلم سرتر از حروفی تو
پناه خسته دلان حضرت رئوفی تو
منم که آمده ام در مسیرتان باشم
کریم هستی و باید فقیرتان باشم
کنار سفره ی خیر کثیرتان باشم
شبیه آهوی زخمی اسیرتان باشم
تویی تو مرهم غم های من ، بنفسی انت
تمام عشق من آقای من بنفسی انت
به لطف نام شما یک به یک خدا داریم
به احترام دعای شما بها داریم
برای درد فراوان خود دوا داریم
هر آنچه برکت از این روضه از شما داریم
رضایت تو رضای خدای ماست رضا ع
حریم پاک شما کربلای ماست رضا ع
درون گوش فلک یا غریبتان جاری ست
صدای زائر دل بی شکیبتان جاری ست
میان صحن حرم عطر سیبتان جاری ست
هنوز ناله ی یابن الشَّبیبتان جاری ست
حسین گفتی و اشک از دو چشم ما بارید
که ابر چشم ترم بین روضه ها بارید
#اسماعیل_شبرنگ
#امام_رضا_ع_مدح_و_ولادت
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
#محکومیت_اهانت_به_امام_رضا_ع
#عشق_مقدس
بده بر محبان کاظم بشارت
که خیر تمام است در این ولادت
سلام خداوند بر نجمه خاتون
بر آن بانوی طاهر و با فضیلت
رسیده امامی که با نوکری اش
شدم صاحب عزت و با اصالت
علی بن موسی الرضا المرتضی را
چنان دوست دارم، ندارد نهایت
کم از بچه آهوی وحشی صحراست
کسی که نفهمیده اوصاف حضرت
عذاب است پایان هر روسیاهی
که بر ساحتش کرده باشد اهانت
اهانت کننده بر او در سقوط است
کم از عنکبوت است و از قوم لوط است
گدایم گدای علی بن موسی
وجودم فدای علی بن موسی
نگین چیست در این جهان و قیامت؟
به سینه ولای علی بن موسی
هوای مرا از همان کودکی داشت
فدای وفای علی بن موسی
شده سالیانی است چون والدینم
دلم مبتلای علی بن موسی
در ایران به لطف خدا سربلندیم
به زیر لوای علی بن موسی
فقط از عنایات معصومه بوده
شدم خاک پای علی بن موسی
هر آنچه که شأن و مدارج گرفتیم
از اولاد باب الحوائج گرفتیم
صلاة دل بنده، پابوس باشد
به صحن امامی که در طوس باشد
همان کس که گرمای عشقش به سینه
همیشه عیان است و محسوس باشد
جهان از قدومش پر از نور گشته
جهان بی وجودش چو کابوس باشد
در این روزگاری که تاریک و سرد است
حریمش چنان نور فانوس باشد
هر آنجا که باشد به یاد امام است
دلی که به میخانه مأنوس باشد
به بالین سلمانی اش، لحظه ی مرگ
خودش رفت و نگذاشت مأیوس باشد
به قول و قرارش عمل می کند او
مرا وقت مرگم بغل می کند او
الهی که حبش به قلبم بماند
به من طعم دیدار خود را چشاند
دلم چون کبوتر به صحنش نشسته
الهی دلم را ز صحنش نراند
نشد قسمتم کربلا چند سال است
ولی او بخواهد اگر، می تواند
نمی دانم اصلا که امسال آقا
به ماه محرم مرا می رساند؟
الهی بخواند خودش روضه ها را
مرا مثل ابن شبیبش بداند
الهی به آهی به غم های شاهی
دلم را دوباره به مقتل کشاند
بخواند از ارباب و آتش بگیرم
برای لب خشک جدش بمیرم
#محمدجواد_شیرازی
#محکومیت_اهانت_به_امام_رضا_ع
#عشق_مقدس
امام، کار ندارد به نام، می بخشد
رئوف، اوست که بر خاص و عام می بخشد
به جنگِ بدخواهَش آمدم ولی چه کنم؟
من انتقام بگیرم امام می بخشد!
حرم ندیده چه می داند؟ این امام رئوف
گدا هنوز نگفته سلام، می بخشد
مجیز شاه بگو، طعنه بر امام بزن
خودت ببین که از این دو کدام می بخشد
همین تفاوت کافی ست بین شاه و امام
که هست و نیستِ خود را امام می بخشد
مدام توبه شکستی؟ بیا! یکی این جاست
که عادت است برایش، مدام می بخشد
تو زخم می زنی آن هم به که؟! امام رضا!
که زخم های تو را التیام می بخشد؟
بزن! که زخم تو هرچه عمیق تر باشد
به دوستیِ محبان دوام می بخشد
ولی اگر که پشیمان شدی حرم باز است
بیا! امام علیه السلام می بخشد
#محمدحسین_ملکیان
#امام_زمان_عج_مناجات
#محکومیت_اهانت_به_امام_رضا_ع
#عشق_مقدس
طبیبی و تو شفایی دو چشم گریان را
نگاه کن به من و بیمه کن دل و جان را
تلاش میکنم از تو دمی جدا نشوم
وَگرنَه دور بمانم مسیرِ جانان را
چراغِ نوکری اَم تا ابد خموش مباد
تو نورِ معرفتی کلبه ی چراغان را
"نفَس بده که برایت نفَس نفَس بزنم"
هَماره غرقِ نیازیم، آهِ سوزان را
به اشکِ نیمه شبی دلخوشیم، کز غمِ تو
امید میرسد آخر، دلِ هراسان را
بخاطر من و ما نه، بخاطر خوبان
ببخش کوهِ گنه را، ببار باران را
به هر که چهره نشان داده ای فدایت شد
طواف میطلبد قبله گاهِ یاران را
بیا به ماهِ کرامت، بحق شاهِ رئوف
قبول کن به حریمِ وصال مهمان را
دلم برای امامِ غریب، تنگ شده
ولی ز شرمِ رخَش، سر نَهَم گریبان را
سکوت، وقتِ اهانت به نور جایز نیست
روا مباد مماشات، اهل ایمان را
دوباره کینه ی مامونِ پَست، گُل کرده
دوباره زهر چشانده طبیبِ دوران را
ز دشمنِ رضوی، ناسزا بعید نبود
چه زشت کرده اهانت شهِ خراسان را
حرام زاده ندارد ارادتی به امام
حیا و شرم نکردند حیِ سبحان را
تمامِ کشورِ ما، مُلکِ ری برای شماست
هنوز گندمِ ری، کرده مست عدوان را
چه پربهاست ریاست که اِبنِ سعدِ لعین
به نیزه برد سرِ سید شهیدان را
هنوز جان به تنش بود در تهِ گودال
که قصدِ حمله نمودند، جمعِ نسوان را
هنوز مانده به جا انتقامِ آن معجر
که وحشیانه ربودند از سر دختر
#محمود_ژولیده
بسم الله الرحمن الرحیم
#محکومیت_توهین_به_امام_رضا_ع
#احمد_بابایی
بغض ما سنگ می شود گاهی
زندگی، ننگ می شود گاهی
از شُکوه خرافه بیزاریم
از سکوت کلافه بیزاریم
قبله آسمان، امام رضا
ضامن آهوان، امام رضا
دل ما چشم خیس آهویت
ما که شرمنده ایم از رویت...
رحمت بی کران، امام رئوف
دلبر مهربان، امام رئوف
بازهم قحط چاره شد انگار
جگری پاره پاره شد انگار
خنجر هرزه، تیز تیز شده ست
شهر ما شهر فتنه خیز شده ست
هرزه های زمانه همدستند
دزدهای شبانه همدستند
ناگهان تیغ زهر داده شدند
بهر هتک تو پُر اراده شدند
دور و بر، قیل و قال می بارد
شبهه، خوش خط و خال می بارد
فتنه ای پشت فتنه می سازند
گرگ و چوپان به گلّه می تازند
من و تو زنده ایم و این خواری!؟
مرگ کو؟ مرگ و آبروداری...
جگر کشته مُرده می جوشد
غیرت زخم خورده می جوشد
باز کابوس به هم خورده ست
حرمله دست بر قلم برده ست!
هرزگان، خاک بر سر آوردند
از سه شعبه، قلم در آوردند!
تیغ اوباش، زهر داده شده ست
نسل مامون حرامزاده شده ست
روضه هامان سیاسی اند همه
درس زینب شناسی اند همه
اُف به بی غیرتی که دم نزند
یا در این روضه، ناله هم نزند
پیش چشم من و تو، حق پژمرد
حُرمت یک امام سیلی خورد
باز هم خیمه گاه غارت شد
به امام رضا جسارت شد
کوفیان، چشم بر دِرَم دارند
این قبیله، شُریح هم دارند!
گفته باشیم و بین ما باشد!
وای اگر بی ادب، رها باشد...
وای اگر خون حق، طلب نشود
وای اگر فتنه گر، ادب نشود
داعش از خشم ما خبر دارد
وای اگر شیعه، تیغ بر دارد
هست خالی _ برای حُسن ختام!_
جای «نوّاب» و «طیّب» و «ضرغام»
دل به راه شهید باید زد
به دهان یزید باید زد
سرِ این قصه، زلف حاشا نیست
هر که کوتاه آید از ما نیست
آنچه خالیست جای ضرغام است
حکم «ساب الامام» ، اعدام است