eitaa logo
شعرای آئینی سازمان‌ بسیج مداحان کرمانشاه
205 دنبال‌کننده
52 عکس
19 ویدیو
25 فایل
بسمه تعالی ♦️فعال ترین وپربارترین کانال شعرائی آئینی سازمان بسیج مداحان استان کرمانشاه درایتا👌 #شور#سرود #مدح باز نشر اشعاروسرودهای جدیدکلی ایام سال به تاریخ قمری و کلیه اشعار مهم مذهبی کشوربرا ،مجالس مذهبی با تنوع بالا و سبک های مختلف @delsokhteh313
مشاهده در ایتا
دانلود
از رو نی منو نگا کن بابایی واسه دخترت دعا کن بابایی دوباره بهم بگو "رقیه جان" دوباره منو صدا کن بابایی مثه اون روزایِ خوبِ مدینه بیا دستامو حنا کن بابایی از همون بالای نیزه هم شده یه نگاه به این پاها کن بابایی میدونی نمیتونم که راه برم پس واسم فکر عصا کن بابایی گلِ‌سَر دیگه به کارم نمیاد گره‌ی موهامو وا کن بابایی واسه اینکه زجر دیگه سر نرسه مثه من خدا خدا کن بابایی دردمو به هیچکی جز تو نمی‌گم دردمو خودت دوا کن بابایی من می‌خوام فقط که باخودت باشم زود منو حاجت روا کن بابایی سرِ تو جاش توی آغوش منه هجرت از تشت طلا کن بابایی تو کفن نداشتی من می‌خوام چکار؟ یه حصیری دست و پا کن بابایی ┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به عضویت در کانال شعرای آئینی سازمان👇👇👇 https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
چگونه شرح باید داد وصف الحالِ آن پا را که داغ آبله سوزاند، قلبِ سنگِ خارا را اسارت واژهٔ خردی‌ست وقتی پیش این دنیا گرفته دست‌های تو به‌بازی خاکِ صحرا را مگر خورشید را بر روی نی دیدی که بعد ازآن نمی‌خواهد ببیند چشم‌هایت صبح فردا را؟ نسیم از سوی طشت لاله‌گون آمد به‌سوی تو؟ که همچون گل گشودی باز آغوش تمنا را همیشه جای تو بوده‌ در آغوش حسین اما گرفتی در بغل آخر، سرِ خونینِ بابا‌ را ** درونِ خانه‌ی خود از خرابه روضه‌ می‌خوانیم که یادت می‌‌کند آباد، این ویرانه‌ی مارا ┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به عضویت در کانال شعرای آئینی سازمان👇👇👇 https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
از رو نی منو نگا کن بابایی واسه دخترت دعا کن بابایی دوباره بهم بگو "رقیه جان" دوباره منو صدا کن بابایی مثه اون روزایِ خوبِ مدینه بیا دستامو حنا کن بابایی از همون بالای نیزه هم شده یه نگاه به این پاها کن بابایی میدونی نمیتونم که راه برم پس واسم فکر عصا کن بابایی گلِ‌سَر دیگه به کارم نمیاد گره‌ی موهامو وا کن بابایی واسه اینکه زجر دیگه سر نرسه مثه من خدا خدا کن بابایی دردمو به هیچکی جز تو نمی‌گم دردمو خودت دوا کن بابایی من می‌خوام فقط که باخودت باشم زود منو حاجت روا کن بابایی سرِ تو جاش توی آغوش منه هجرت از تشت طلا کن بابایی تو کفن نداشتی من می‌خوام چکار؟ یه حصیری دست و پا کن بابایی ┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به عضویت در کانال شعرای آئینی سازمان👇👇👇 https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
تا صبح کارم این است بر روت رو کشیدن با دست‌های بی جان، شانه به مو کشیدن چسبیده است زنجیر، بر دورِ گردن ما صدبار قسمتم شد، از هر دو سو کشیدن آنقدر می‌فشارد، این ریسمان گلویم حتی که ممکنم نیست آه از گلو کشیدن از بام هیزم اُفتاد، آرام ناله کردم سخت است داد و ناله پیشِ عمو کشیدن دستم به پهلویم بود، شد کارِ زجر اما... از پشتِ سر دواندن، از روبرو کشیدن کارِ زنانِ کوفی شد سر شکستنِ ما کارِ زنان شام است، این طرزِ مو کشیدن پیداست این گلو را از پشتِ سر بریدند این نیست کارِ خنجر زیر گلو کشیدن ┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به عضویت در کانال شعرای آئینی سازمان👇👇👇 https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
دلِ دلداده را دلبسته‌ی دلبر تصور کن کمال عشق را عشقِ پدر_دختر تصور کن دمِ صبح از سفر برگشته‌ای..، بابای عطشانم! نمِ چشم مرا سرچشمه‌ی کوثر تصور کن بیا جای طَبَق سر رویِ پای دخترت بُگذار لباسِ پاره‌ام را بالِشی از پَر تصور کن شبیه پیرزن‌ها خَم شدم..، از بس لگد خوردم بیا این دردِ پهلو دیده را مادر تصور کن رسیده هر که دستش، تاری از زُلف مرا کَنده خودت این مختصر را جایِ موی سر تصور کن ببین ردِّ کبودِ گونه‌ام را !..، زجر بَد می‌زد شب و روز مرا اینگونه زجرآور تصور کن سنان از خنده غش می‌کرد، تا خولی هُلَم می‌داد مرا بازیچه‌ی دستانِ مُشتی شَر تصور کن نگو آن گوشواری که خریدی کو؟!..، کشید و بُرد همین خون‌لخته‌ی گوش مرا زیور تصور کن ادای لکنتم را دختر شامی درآورده... زبانم را زمان ترس از این بدتر تصور کن شرارِ پشت بام خانه‌ای روی سرم می‌ریخت... کبوتر را درون دود و خاکستر تصور کن میان ازدحام کوچه صدها بار افتادم... گُلی را زیرِ دست و پای یک لشگر تصور کن چه‌ها دیدند در بزمِ شرابِ شام، دخترهات... میان مست‌ها بابا..، خودت دیگر تصور کن! ** من از دنیای بی بابایِ فردا سخت می ترسم همین شب را برای من شبِ آخر تصور کن ┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به عضویت در کانال شعرای آئینی سازمان👇👇👇 https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
اَلسَّلامُ عَلَیْکُما یا سَیِّدَی شَبابِ اَهل الجَنَّة در هیئت حسینم و در هیئت حسن در خدمت حسینم و در خدمت حسن هم صحبت حسینم و هم صحبت حسن هم رعیت حسینم و هم رعیت حسن دست کرم حسن شد و احسان حسین شد روح و روان حسن شد و جانان حسین شد قبله حسن..، مساحت ایمان حسین شد از ملت حسینم و از ملت حسن در مجلس حسین و حسن روضه خوان خداست آقا: حسین..؛ امام: حسن..؛ ماسوا: گداست اصل بهشت..، سینه‌زنی پای این دوتاست در جنت حسینم و در جنت حسن روح اذان حسین شد و ربنا حسن کشتی حسینِ فاطمه شد..، ناخدا حسن شیرینیِ حسین حسین است یا حسن در "یاحسین" ریخته شد لذت "حسن" پیر نجف حسینیه را تا درست کرد زینب گریست..، ماتم عُظمیٰ درست کرد زهرا غذای هیئتشان را درست کرد نان حسین خورده‌ام از برکت حسن ظرف حسن فرات به جوی حسین بُرد لب‌تشنه را به سمت سبوی حسین بُرد ما را حسن پیاده به سوی حسین بُرد دور حسین پُر شده با زحمت حسن یک روح در میان دو تن بوده از قدیم پائین پای این دو..، وطن بوده از قدیم صحن حسین..، صحن حسن بوده از قدیم پس خاک کربلاست همان تربت حسن آن کوچه..، بی حسین..، حسن را اسیر کرد سیلی‌زدن‌ به‌ فاطمه او را چه پیر کرد در زیر چکمه چادر مادر که گیر کرد آسیب دید بین گذر غیرت حسن یک عمر اشک ریخت..، به گریه وضو گرفت از هر مسیر تنگ که می‌دید..، رو گرفت آن گوشوار را که شکستند..، او گرفت این خاطره‌ست اوج غمِ غربت حسن ┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به عضویت در کانال شعرای آئینی سازمان👇👇👇 https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
رسانده است به لب‌های شیعیان، جان‌ها تنی که دوخته شد بر کفن، ز پیکان‌ها گهی ز بارش اشک و گهی ز بارش تیر سفینه‌ای‌ست گرفتار، بین طوفان‌ها به روی دست عزیزان خود شود تشییع تنی نجیب‌تر از گل به زیر باران‌ها به دامن کفنش گرچه گل زخون روئید بر او ملائکه گل می‌برد به دامان‌ها قدح به خون جگر می‌زند مگر عباس؟ به روی لب بفشارد ز بس که دندان‌ها حسین کز غم او جامه می‌درد افلاک چو لاله از غم او می‌درد گریبان‌ها به سر سلامتی خواهر و برادر او یکی نیامد از آن قوم نامسلمان‌ها تأسّفی که ز یوسف نصیب یعقوب است نصیب زینب کبری بُوَد ز هجران‌ها یتیم! هرکه بگرید به درد و داغ حسن شود به روز قیامت قرین خندان‌ها ┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به عضویت در کانال شعرای آئینی سازمان👇👇👇 https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
ی سرد و ابری، هوای جا مانده سوز دارد صدای جا مانده دل‌شکسته، به گریه می‌گُذَرَد تک تکِ لحظه‌های جا مانده شوقِ دائم نصیب زائرها بغض و حسرت برای جا مانده ربنا! روزی‌ام زیارت کن... خواهشِ ربنای جا مانده شهرِ خلوت، سکوت و تنهایی این شده ماجرای جا مانده می‌کِشد آه و سینه‌اش تنگ است نوکرِ بی نوای جا مانده چاره‌ای نیست می‌شود حالا روضه‌ها کربلای جا مانده ای رفیقان به مِهر بردارید! یک قدم هم به جای جا مانده... ┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به عضویت در کانال شعرای آئینی سازمان👇👇👇 https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
سوگند به نام دلربایش نور است وجود و ابتدایش با خَلقِ حسن کرد مباهات در روز ازل، ذاتِ خدایش آنان که نوشتند کریمش ما را بنویسند گدایش بخشید "سه بار" هرچه را داشت جانِ همه‌ی خلق فدایش حقاً که پسندِ قلب زهراست شد هرکه عزیزِ مجتبایش هستند تمام انبیا هم محتاج عطای دست‌هایش هم او شده راضی از خدا، هم... حق بوده رضایش به رضایش چشمان حسین بر لب اوست وقتی حسن‌ست مقدایش در معرکه‌ی جمل که آمد دیدند به شکل مرتضایش آن قدر رئوف است که می‌خورد... در پیشِ جذامیان غذایش آن مرد، هر آنچه ناسزا گفت آخر نشنید ناسزایش تازه به کرم نوازشش کرد جا داد به او بینِ سرایش صد بحر اگر که مدح گویم یک قطره نگفتم از ثنایش ** هفت صفر است آی مَردم... روز غم و غربت و عزایش آن قدر بلا به او رسیده ماندم که بگویم از کجایش از کوچه نپرسید ازین مرد یک عمر، شده‌ست مبتلایش جان‌سوزتر است داغ زهرا... از کلِ غمِ جهان برایش یارانِ مُقربش کشیدند سجاده و فرشِ زیر پایش درد است که زهر خورده آقا از همسر بی مهر و وفایش خونی شده با سرفه‌ی سختش دست کرم و گره گشایش قاسم به سر و صورت خود زد خونی شده دید تا عبایش پا می‌کشد این مردِ پر از درد در حجره، به روی بوریایش آن قدر جگر به دامنش ریخت تا جوهره رفت از صدایش بگذار بماند به قیامت دنیا که نفهمید بهایش آتش زده بر تمام عالم لایَوم کَیَومِ کربلایش گر کرب و بلا همیشه جاری‌ست صلح حسن است مقتضایش صد شکر که سنگ‌ها نخوردند بر صورت مثل مصطفایش صد شکر که نیزه‌ای نیامد تا قطع کند صوت رسایش صد شکر نبود خنجری کند تا بوسه بگیرد از قفایش ┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به عضویت در کانال شعرای آئینی سازمان👇👇👇 https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
سِرِّ توحید نهان است در ایمانِ حسن معرفت رنگ گرفته‌ست از عرفانِ حسن خاکِ سلمان همه هستند مسلمان حسن پس بگوئید به ما ساکنِ ایرانِ حسن زیر چتر حسنی پیر نخواهم گردید قدرِ یک لحظه زمین‌گیر نخواهم گردید هرگز از عشق حسن سیر نخواهم گردید تا خود حشر منم دست به دامانِ حسن عطر او پخش که شد، باد وصالش را دید حُسن زیباییِ مخلوق، مثالش را دید آن که در صبح ازل نورِ جمالش را دید از همان روزِ نخستین شده خواهانِ حسن روضه خواندیم که این دیده‌ی تر ثبت شود گریه کردیم که این هفتِ صفر ثبت شود نام من در دل تاریخ اگر ثبت شود بنویسید مرا بی سر و سامانِ حسن رنگِ پیراهن سرسبزِ دیارم حسنی‌‌ست پرچم یَشمیِ خوش‌ نقش و نگارم حسنی‌‌ست نه فقط من..، همه‌ی ایل و تبارم حسنی‌‌ست بوده جدَّم یکی از پیرغلامانِ حسن ذکر پر برکت او تذکره‌ی ما شده است با عنایاتِ حسن، رزق مهیا شده است این شعارِ همه‌ی ما، حسنی‌ها شده است: "تا ابد هرچه کریم است به قربانِ حسن" خاکِ خشکیم که لب‌تشنه‌ی جامی بودیم کوهِ رنجیم که سرگرمِ سلامی بودیم کاش..، ای کاش که ما مردِ جُذامی بودیم می‌نشستیم سرِ سفره‌ی احسانِ حسن من از آن روز که در بند شدم، خوشحالم فقط از دوری معشوق خودم می‌نالم پوزه بر خاک قدمگاهِ حسن می‌مالم بلکه سهمم بشود تکه‌ای از نانِ حسن عاقبت گَردِ خوشی بر سرِ غم می‌ریزد از دلِ صَحنِ حسن، نوحه و دم می‌ریزد هنرِ فرشچیان پای حرم می‌ریزد حک شود شعرِ حِسان سردرِ ایوانِ حسن روضه‌تر از غم آقای کریمان، غم نیست وای بر زخمیِ غربت که بر آن مرهم نیست مادری‌تر ز حسن در همه‌ی عالم نیست تو نگو حضرت صدّیقه..، بگو جانِ حسن! آه! اربابِ کرم خیره به مسمارِ در است از مصیباتِ حسن، خونِ خدا خون‌جگر است سخت‌تر از غمِ گودال، غمِ آن گذر است گریه‌کُن‌های حسین‌اند پریشانِ حسن کوچه‌ای تنگ برای غم او بانی بود قاتلش آنچه که می‌دانم و میدانی بود بدتر از زهرِ هلاهِل..، زدنِ ثانی بود داغ ناموس گرفته‌ست گریبانِ حسن سیلی محکمِ آن پست که بر حَورا خورد من بمیرم! حسن از دیدنِ آن، بد جا خورد پیش چشمان پسر، چادر مادر پا خورد تا ابد خشک نشد دیده‌ی گریانِ حسن ┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به عضویت در کانال شعرای آئینی سازمان👇👇👇 https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
4_5999126996687261639.mp3
3.18M
؛ بند 1⃣ نور عین منی به خودم می‌بالم امام حسین منی لحظه‌های آخرم شهادتین منی نور عین منی بهترینِ منی بیشتر از خودم به فکر اربعین منی باورم نمیشه آقا همنشین منی بهترین منی کَرَم تو رو / می‌شناسم آقا هر جوری هس می‌بری، منو کربلا مایله دلم / سمت پرچمت اوج خوشبختی یعنی شدم آدمت (یا حسین مدد؛ یا حسین مدد) بند 2⃣ زندگی منی بهترین خاطره‌های بچگی منی تربتت یعنی دلیل بندگی منی زندگی منی دل پُر از شعفه بهترین مسیر دنیا، کربلا_نجفه زندگی بدون شور روضه بی هدفه دل پُر از شعفه دل نمی‌کَنَم / محشر از حسین کیو پیدا می‌کنم، بهتر از حسین؟ واسه نوکرا / چاره کربلا حکم مرگ و زندگی، داره کربلا (یا حسین مدد؛ یا حسین مدد) ┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به عضویت در کانال شعرای آئینی سازمان👇👇👇 https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
دلتنگ خراب آمده‌ام باز رو به راهم کن مسیح من بِدَم و عاری از گناهم کن   نیامدم به تمنای آب و نان سویت کمی به حُرمت ام البنین نگاهم کن   فدای جُون شوم، روسپید عالم شد نگاهِ لطف به ظرفِ دلِ سیاهم کن   عطا به جای خودش، جای این همه گریه... برای سینه زنت، ذوالکرم دعا هم کن   به زیر بارِ گران علامتت گفتم: گذر ز توشه‌ی سنگین اشتباهم کن   مُقدم است به کارم، همیشه کار شما بیا و پیرِ همین راه و دستگاهم کن   عجیب دلهره دارم به کربلا نرسم برات کرب و بلای مرا فراهم کن   میان گودیِ قبرم، زمان تلقینم اسیرِ روضه‌ی گودیِ قتلگاهم کن   زمان تشنگیِ حشر، یاد تشنگی‌ات جواز گریه بده، غرقِ اشک و آهم کن ┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به عضویت در کانال شعرای آئینی سازمان👇👇👇 https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah