eitaa logo
شعرای آئینی سازمان‌ بسیج مداحان کرمانشاه
206 دنبال‌کننده
52 عکس
19 ویدیو
25 فایل
بسمه تعالی ♦️فعال ترین وپربارترین کانال شعرائی آئینی سازمان بسیج مداحان استان کرمانشاه درایتا👌 #شور#سرود #مدح باز نشر اشعاروسرودهای جدیدکلی ایام سال به تاریخ قمری و کلیه اشعار مهم مذهبی کشوربرا ،مجالس مذهبی با تنوع بالا و سبک های مختلف @delsokhteh313
مشاهده در ایتا
دانلود
شعرای آئینی سازمان‌ بسیج مداحان کرمانشاه
#سه_ضرب #شهادت_حضرت_زهرا_س
سه سبک اجرا میشود زمینه🔷️سه ضرب 🔷️سنگین شهادت حضرت زهرا س 🔻ای آسمان ، خون گریه کن...🔻 *** 🔶️ای آسمان ، خون گریه کن.. ماهِ غمِ زهرا شده ای آسمان ، خون گریه کن.. بیت علی غوغا شده ای آسمان ، خون گریه کن.. آمد خزانِ فاطمه ای آسمان ، خون گریه کن.. عالم همه درد و غمه 🔶️ای آسمان ، خون گریه کن.. ماهِ غمِ زهرا شده ای آسمان ، خون گریه کن.. بیت علی غوغا شده این فاطمه محور بُوَد رکن علی یاور بود در کوچه ها مضطر بود بهر علی لشکر بود 🔶️ای آسمان ، خون گریه کن.. ماهِ غمِ زهرا شده ای آسمان ، خون گریه کن.. بیت علی غوغا شده مسمار و در گشته چنین در ماتمِ مادر غمین هم سوخته جس‌‌..م مادری هم دیده خش...‌.م حیدری نالد کنون مسمار و در اکنون شدیم ما دربدر (ما بی ثمر) 🔶️ای آسمان ، خون گریه کن.. ماهِ غمِ زهرا شده ای آسمان خون گریه کن بیت علی غوغا شده هر کس شده یار علی در کوچه ها یا محفلی دشمن زند آتش وِ(وی) را گر در بود یا خانه را اتش نه تنها شعله بود سیلی و ضر..ب سینه بود 🔶️ای آسمان ، خون گریه کن.. ماهِ غمِ زهرا شده ای آسمان ، خون گریه کن.. بیت علی غوغا شده هم تازیا ...نه می زدنند هم با لگد پا می زدنند یک عده ای با شعله ها آتش به در(ب ) کردند به پا حیدر نگاهش سوی آن دستش کنون بسته چنان 🔶️ای آسمان ، خون گریه کن.. ماهِ غمِ زهرا شده ای آسمان ، خون گریه کن.. بیت علی غوغا شده دشمن چنان شد حمله ور سوی علی از هر مقر اهل و عیال و بیت او محو جمال و صبر او گردیده اند در شور او ازجور دشمن و عدو 🔶️ای آسمان ، خون گریه کن.. ماهِ غمِ زهرا شده ای آسمان ، خون گریه کن.. بیت علی غوغا شده مادر شده صورت کبود آنجا حسن شاهد چو بود گردید عصای مادرش مادر ندید ره در برش دستی به دیوار و برش دست حسن شد همرهش 🔶️ای آسمان ، خون گریه کن.. ماهِ غمِ زهرا شده ای آسمان ، خون گریه کن.. بیت علی غوغا شده چشم حسن گریانِ او اشک حسین ریزد بر او زینب کنار بسترش گوید همی با مادرش مزد نبی را اینچنین دشمن دهد بر مسلمین 🔶️ای آسمان ، خون گریه کن.. ماهِ غمِ زهرا شده ای آسمان ، خون گریه کن.. بیت علی غوغا شده ┏━━ °•🖌•°━━┓ https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah ┗━━ °•🖌•°━━┛ ┏━━ °•🖌•°━━┓ https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah ┗━━ °•🖌•°━━┛
شعرای آئینی سازمان‌ بسیج مداحان کرمانشاه
#واحد #شهادت_حضرت_زهرا_س
سه سبک اجرا میشود زمینه🔷️سه ضرب 🔷️سنگین شهادت حضرت زهرا س 🔻ای آسمان ، خون گریه کن...🔻 *** 🔶️ای آسمان ، خون گریه کن.. ماهِ غمِ زهرا شده ای آسمان ، خون گریه کن.. بیت علی غوغا شده ای آسمان ، خون گریه کن.. آمد خزانِ فاطمه ای آسمان ، خون گریه کن.. عالم همه درد و غمه 🔶️ای آسمان ، خون گریه کن.. ماهِ غمِ زهرا شده ای آسمان ، خون گریه کن.. بیت علی غوغا شده این فاطمه محور بُوَد رکن علی یاور بود در کوچه ها مضطر بود بهر علی لشکر بود 🔶️ای آسمان ، خون گریه کن.. ماهِ غمِ زهرا شده ای آسمان ، خون گریه کن.. بیت علی غوغا شده مسمار و در گشته چنین در ماتمِ مادر غمین هم سوخته جس‌‌..م مادری هم دیده خش...‌.م حیدری نالد کنون مسمار و در اکنون شدیم ما دربدر (ما بی ثمر) 🔶️ای آسمان ، خون گریه کن.. ماهِ غمِ زهرا شده ای آسمان خون گریه کن بیت علی غوغا شده هر کس شده یار علی در کوچه ها یا محفلی دشمن زند آتش وِ(وی) را گر در بود یا خانه را اتش نه تنها شعله بود سیلی و ضر..ب سینه بود 🔶️ای آسمان ، خون گریه کن.. ماهِ غمِ زهرا شده ای آسمان ، خون گریه کن.. بیت علی غوغا شده هم تازیا ...نه می زدنند هم با لگد پا می زدنند یک عده ای با شعله ها آتش به در(ب ) کردند به پا حیدر نگاهش سوی آن دستش کنون بسته چنان 🔶️ای آسمان ، خون گریه کن.. ماهِ غمِ زهرا شده ای آسمان ، خون گریه کن.. بیت علی غوغا شده دشمن چنان شد حمله ور سوی علی از هر مقر اهل و عیال و بیت او محو جمال و صبر او گردیده اند در شور او ازجور دشمن و عدو 🔶️ای آسمان ، خون گریه کن.. ماهِ غمِ زهرا شده ای آسمان ، خون گریه کن.. بیت علی غوغا شده مادر شده صورت کبود آنجا حسن شاهد چو بود گردید عصای مادرش مادر ندید ره در برش دستی به دیوار و برش دست حسن شد همرهش 🔶️ای آسمان ، خون گریه کن.. ماهِ غمِ زهرا شده ای آسمان ، خون گریه کن.. بیت علی غوغا شده چشم حسن گریانِ او اشک حسین ریزد بر او زینب کنار بسترش گوید همی با مادرش مزد نبی را اینچنین دشمن دهد بر مسلمین 🔶️ای آسمان ، خون گریه کن.. ماهِ غمِ زهرا شده ای آسمان ، خون گریه کن.. بیت علی غوغا شده ┏━━ °•🖌•°━━┓ https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah ┗━━ °•🖌•°━━┛ ┏━━ °•🖌•°━━┓ https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah ┗━━ °•🖌•°━━┛
شعرای آئینی سازمان‌ بسیج مداحان کرمانشاه
#شهادت_حضرت_فاطمه_س #روضه #مداح_کربلایی_حسین_طاهری
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ *اميرالمؤمنين نشسته بود كنار بستر زهرا، عينِ يه بچه زانوي غم بغل گرفته...* اي نورِ قلبِ عاشقم، شمعِ اين خانه تويي زهرا زهرا مرو مرو، لطفِ كاشانه تويي *بعد از تو من اين خونه رو نميخوام....* اي مرغِ پر شكسته ي افتاده كنج قفس از فرط غصه فاطمه، درسينه مانده نفس ممنونم اگر نروي مي ميرم اگر بروي زهرا مرو مرو ای جانِ بر لب آمده، جانی برای من پا رو به قبله، تاب و توانی برای من خیلی توقعِ علی از تو زیاد نیست تنها همین که زنده بمانی برای من یک ذره هم به فکر خودت باش فاطمه بس نیست این همه نگرانی برای من *بچه ها مي نشستن، ميديدن مادر آروم خوابيد، اما تا فاطمه مي ديد بچه ها از كنارش رفتن، ناله و آهش از درد شروع ميشد...* من بی قرارِ لحظه ای آرامشِ توأم اما تو فکر پختن نانی برای من در پاسخ سلامم فقط سعی می کنی تا پلک ها به هم برسانی برای من از سرفه های خونی تو دستم آمده تا رفتنت نمانده زمانی برای من من که گِله ندارم از این وضع بگذر از تغییر شکلِ قد کمانی برای من * تا من ميام ميخواي بلند بشي، اما نميتوني پاشي؛ يه جوري ميخواي بايستي كه من نفهمم قدت خميده شده..* در بينِ شهرِ تنگ نظرها نگفتمت تنها تو خواستگاهِ اَماني براي من پس این وداع چیست خداحافظی چرا من التماس می کنم که بمانی برای من *اين روزا كسي دَرِ خونه ي اميرالمؤمنين رو هم نمي زد، اما اومدن گفتن: خانوم! بلال برگشته... بي بي فرمود: بلال يادگارِ بابامه، دلم برا اذونش تنگ شده... بلال رو تبعيد كرده بودن به شام آخه بيعت نكرد با اون نانجيبا... يه شب پيغمبر رو بلال در عالم رؤيا ديد با سر و وضع خاكي، پريشان، پيغمبر به بلال عرضه داشت: بلال! تو نبايد يه سر به فاطمه ي من بزني؟ از خواب بلند شد هر جوري بود خودش رو رسوند به مدينه، خبر رسيد به خانوم كه بلال اومد، گفت: به بلال بگيد، دلم برا صداي اذانت تنگ شده... مدينه فهميدن بلال اومده، امام حسن و امام حسين اومدن خوش آمدگويي گفتن به بلال، بلال! نمي دوني اين چند وقت چي سَرِ ما اومده، اين مدينه ديگه اون مدينه نيست، يادش بخير حُرمتي داشتيم توي اين شهر، بلال! مادرمون سلام رسونده گفته براش اذان بگی... موقع اذان شد رفت بالاي مأذنه، مدينه غوغا شد، بلال اومده، صداش رو به اذان بلند كرد:" الله اكبر و الله اكبر" صداي ناله توي مدينه بلند شد" الله اكبر و الله اكبر" همه يادِ زمان پيغمبر افتادن" أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلٰهَ إِلَّا ٱللَّٰه" صداي گريه داره بلند تر ميشه، صداي ناله ی بي بي از همه بلند تر، گفت: زيرِ بغل هام رو بگيريد... تا بلال گفت:" أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ ٱللَّٰه" بي بيِ با صورت به زمین افتاد، تا اسم باباش رو شنید، همه ی خاطرات جلو چشمش رد شد، اون دری که هر روز پیغمبر می اومد احترام میکرد هر روز سلام میداد" السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا أهلَ بَيْتِ النُّبُوَّة"... اون در رو سوزوندن، تا نام باباش رو توی اذان شنید، فاطمه روی زمین افتاد، حسنین دویدن، بلال! بسه، مادرمون جون داد... آی گریه دارا! یعنی اگه یه دختر که بابا نداره اسم باباش رو هم جلوش بیارین دق میکنه... اما برا هیچ دختر یتیمی والله سر باباش رو نمی برن... بخدا هیچ کجای عالم رسم نیست... تا تشت رو گذاشتن جلوش، هی میگفت: عمه! من بابام رو میخوام، من غذا نمیخوام، تا رو پوش رو کنار زد، گفت: بابا! تا حالا کجا بودی، بابا! من عادت دارم رو پاهات بخوابم، بابا! تو همیشه من رو بغل می کردی، الان کار برعکس شده من باید سرت رو بغل کنم...* دلم آغوش گرمِ تو رو میخواد خرابه سرد و دارم میلرزم هوا سردِ ولی عیبی نداره من از تاریکی ها خیلی میترسم *دست کشید رو لب و دهانِ بابا، دید لب و دهان بابا خونی و زخمی شده، اینقدر با دستای کوچیکش تو دهان خودش زد...* از اونی که سرِ تو رو، رو نیزه بست بدم میآد از اونی که دندونه تو رو با سنگ شیکست بدم میآد بابا بابا بابا حسین... * بابا! "مَنْ ذَا الَّذي أَيتمني علي صِغَر سِنّي!" کی منو تو این سن کودکی یتیم کرده؟ "مَنْ ذَا الَّذي قَطَعَ وَرِيدَيْكَ" بابا! به من بگو کی رگای حنجرت رو بریده؟...* ┏━━ °•🖌•°━━┓ https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah ┗━━ °•🖌•°━━┛ ┏━━ °•🖌•°━━┓ https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah ┗━━ °•🖌•°━━┛
. بسیجی گوهر یکتای عشق بسیجی گوهر یکتای عشق است به لب هایش فقط نجوای عشق است بسیجی حامی این انقلاب است بسیجی در خط و پا در رکاب است بسیجی در پی عدل و عدالت بسیجی دشمن کفر و ضلالت بسیجی رهرو راه ولایت بسیجی پا به سر لطف و عنایت بسیجی رهرو راه شهیدان فروزنده بود چون ماه رخشان بسیجی می درخشد همچو خورشید بسیجی در جهان پاینده، جاوید بسیجی صاحب عز و وقار است بسیجی برق تیغ ذوالفقار است بسیجی از خمینی یادگار است بسیجی مایه ی هر اقتدار است بسیجی نزد زهرا رو سپید است ولایت را به نقد جان خریده است بسیجی تا دم آخر بصیر است فداکار و شجاع و بی نظیر است بسیجی رهرو راه شریعت بسیجی در پی راه حقیقت بسیجی از همه عالم گسسته به پای انقلاب و دین نشسته بسیجی رهبری را یار بیدار ولایت از رخ آنان پدیدار بسیجی چون ستاره میدرخشد به بذل جان به ایران نوربخشد بسیجی بر عدوی بی حیا تاخت بسیجی را کسی نشناخت ،نشناخت بسیجی در سرش شور شهادت به رهبر دارد از اول ارادت بسیجی مرد میدان شهامت کند بر یاری قرآن قیامت بسیجی کوه ایمان و شجاعت بسیجی می کند از ما شفاعت بسیجی در عمل مرد نبرد است درون سینه اش لبریز درد است بسیجی را خدا داده سعادت بود یاری دین بر او عبادت بسیجی قفل مشکل را کلید است درون سینه ها نور امید است بسیجی در دلش صبر و ثبات است بسیجی عاشق صوم و صلات است بسیجی محور ایثار باشد بسیجی صاحب آثار باشد بسیجی حامی اهل ولایند ز کار هر کسی مشکل گشایند بسیجی نور چشم امت هستند بسیجی صاحب حریت هستند بسیجی رهبری را تو عین است بسیجی رهرو راه حسین است بسیجی بهر ملت افتخار است قرار جان ما و بی قرار است بسیجی با ولایت معتبر شد بسیجی بین ملت مفتخر شد بسیجی حیدری باشد در عالم به راه رهبری باشد در عالم بسیجی با ولایت آشنایند بسیجی عاشقان کربلایند بسیجی را مکان اندر بهشت است بسیجی را ولایت در سرشت است بسیجی سروران این (رضایند) (رضا) را تا به آخر مقتدایند ┏━━ °•🖌•°━━┓ https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah ┗━━ °•🖌•°━━┛ ┏━━ °•🖌•°━━┓ https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah ┗━━ °•🖌•°━━┛
🥀🥀🥀🥀😭😭 توی دنیا بی بابا زنده بودن جا نداره  الهی نباشه دختری که بابا نداره عمه جان بابای من که این جوری نبوده،دخترم منم تو گودال می گفتم:أأنت اَخی؟ گوینده باید توکلش به خدا،توسلش به معصومین،تمسکش به قرآن باشه. یقین داشته باشه اگه روزی براش نوشتند،حضرت زهرا سلام الله علیها سهمش رو نگه داشته.صد نفر می خونند، یه دفعه می بینی تو اگه حواست جمع باشه،به تو که میرسه،یه خط،یه نیم بیت، یه مصرع میگی، چراغ دل ها روشنتر میشه،شعله ور میشه زخانه ها همه بوی طعام می آمد  ولی به جان تو بابا گرسنه خوابیدم دخترم بریم بابا،مادرم برات سفره انداخته،مادرم فاطمه چشم براه توست. این زبانحال گفتن منه:تو که سیلی می خوردی مادرم آه میکشید. مادرم سیلی خورد جدم آه کشید. یا اباعبدالله جون بچه ات مارو رها نکن.آقا جان ببخش مارو دل عشقات رو خون کردیم امروز،آخه اینها دیونه ی شما هستند،نمیشه کم براشون بذاریم.قربونت برم آقاجان. به قصد شستن خون از رخ تو میگریم  ولی چه سود مرا هر دو دیده خونبار است بابا همیشه برا راهب دعا میکنم،بالاخره تو این سفر یه نفر پیدا شد. گرد و خاکی از صورتت پاک کرد.بعضی شهرها،بعضی جاها از روی نیزه سرت رو نشونه میگرفتند. یا عقب رو سنگ باران سرت طفلان نبینند  یا جلو رو تا که سیلی خوردن طفلان نبینی الهی اگه بابات زنده است،خدا سایه اش رو از رو سرت کم نکنه،دعای بابا یه چیز دیگه است. بابا دعا کن من هم زودتر به علی اصغر برسم.بابا به من نگو بر زن جهاد نیست.اگه قرار نیست زن ها شهید بشن،چرا مادرت هیجده سالگی شهید شد. وای مادرم،مادرم،مادرم یه وقت آدم تو یه حال معمولی سیلی میزنه،یه وقت یه راهی رفته، میگه اگه من بهش برسم من میدونم و این.اومد تو مسجد گفتند:نبودی قباله رو گرفت. رفت. گفت:این چه کاری بود کردی؟ علی پول تو دستش باشه ما شکست میخوریم. سریع اومد راه زهرا رو بست. حالا کینه داره: اَحْقادًا بَدْرِیَّهً وَ خَیْبَرِیَّهً وَ حُنَیْنِیَّهً. فاطمه کجا بودی؟ حقم رو گرفتم.قباله رو بده.نمی دم. قاپ زد. آب دهان ریخت رو قباله. پاره پاره کرد. بی بی فرمود:خدا شکمت رو پاره کنه. بعضی خیال میکنند ما میگیم سیلی. یه دونه زد. با دو دست از دو طرف…. علامه ی امینی رحمه الله علیه میگه: حورای ِ انسیه.یعنی  اینقدر خداوند به این حورای  انسیه لطافت داده، برگ گل به صورتش میخورد جا می نداخت. گوشه ی چشم تو چرا شد کبود؟ فاطمه جان مگر علی مرده بود؟ این مال مادر. اما دختر چی؟  زخانه ها همه بوی طعام می آمد  ولی به جان تو بابا گرسنه خوابیدم سوء تغذیه یکی از بلاهایی که به سر بچه میاره اینه، میبینی گریه اش که میگیره، یه دفعه نفس بند میآد. میگن ریسه میره. دکتر می بری میگه این کلسیم بدنش کم شده،خوب بهش غذا ندادید. باید بهش برسید.بچه سر رو دید ریسه رفت. دیدید بچه وقتی ریسه میره، هی تکونش میدن،هی فوت میکنند تو صورتش اکسیژن برسه، اول گفتند : ان شاء الله مثل همیشه دوباره نفس میکشه، دیدند نه ، نفس بر نگشت. ناخن ها سیاه شد. چشم ها رفت. چنان ضرب دست عدو سخت بود  که دندان شیری ِ دختر شکست *********** ┏━━ °•🖌•°━━┓ https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah ┗━━ °•🖌•°━━┛ ┏━━ °•🖌•°━━┓ https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah ┗━━ °•🖌•°━━┛
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
┏━━ °•🖌•°━━┓ https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah ┗━━ °•🖌•°━━┛ ┏━━ °•🖌•°━━┓ https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah ┗━━ °•🖌•°━━┛
enc_16379120081113424149350.mp3
4.72M
سینه زنا حی علی فاطمیه عزای ناموس خدا فاطمیه خصوصیا رو علی دعوت میکنه برا فاطمیه فاطمیه سند اثبات شیعه است فاطمیه غیرت تو ذات شیعه است فاطمیه اشرف اوقات شیعه است فاطمیه میگه دین یعنی ولایت فاطمیه میرسه فصل برائت به قاتل مادرم نفرین و لعنت بریم بسم الله سینه زنا روضه رو به پا کنید بازم فاطمیه رو مثل عاشورا کنید لعنت بر سه غاصب حق مرتضی کنید لعن الله قاتلیک یا زهرا ... خدا شده صاحب عزا فاطمیه قیامتی میشه به پا فاطمیه نمیذاریم روضه ها خلوت بمونه برا فاطمیه فاطمیه یعنی که حق با علیه راه نجات همه دنیا علیه بعد پیمبر فقط مولا علیه فاطمیه روضه هاش لبریز نوره شور محرم ما از این شعوره فاطمیه به خدا رمز ظهوره بسم الله بگو و باز پاشو از جا سینه زن بازم پرچم سیاه دم هر خونه بزن لعنت کن به اون سه تا واسه شادی حسن هر جا تاریخ از جنگ تن به تن میگه از جمل از سردار صف شکن میگه وقتی ما تو هیئت حسین حسین میگیم خود ارباب داره حسن حسن میگه کعبه سیاری فاطمه پیکاری مولا تو جمل ثابت شد تو خودت کراری مولا شیر غرنده طوفان به نگاهت بنده دیدن روی ماه تو کوچه رو میبده یه روزی آخر از دست شما محشر سیلی میخوره قنفذ و فاطمه میخنده زن فتنه پیشت میبازه رنگش رو تو جمل دنیا دید لکه ننگش رو لشکر دشمن در راه فراره چون علی راهی کرده وزیر جنگش رو خالق طوفانی باطن قرآنی مولا یک تنه کابوس همه گردانی مولا غرش شیره یا چرخش شمشیره ضربه هایی که میزنی خیلی نفس گیره معرکهگردان اخمت که میده فرمان عزرائیل پا میکوبه میگه بله قربان سیدی یا حسن بن علی .
دوش آماده شدم تا غزل آغاز کنم. باب شعری به هوای شهدا باز کنم. روی دفتر قلمم سُر شد و لرزید که باز. نام زیبای شهید آمد و ما غرق نیاز. ناگهان حس عجیبی به دل من افتاد. دستی از غیب مسیر دگری بر من داد. گفتم انگار قرار است جوانی بکند. مثنوی جای غزل واژه پرانی بکند. با مدد از شهدا مثنوی آغاز شده. دری از شور و شعف در دل من باز شده. بسم رب الشهدا گفتم و آغاز سخن. نشود یاد شهید از دل عشاق،کهن. شهدا نقطه ی عطفند ز ایثار و وفا. رسد از ما به شما در همه ایام جفا. شهدا آینۂ شور و صفایند هنوز. باعث عزت دین این شهدایند هنوز. شهدا فاتح میدان نبردند همه. بر سر محور توحید بگردند همه. شهدا اسوۂ صبرند در آن دشت جنون. لب خشکیدۂ شان تر شده در ساحل خون. میکنم باب سخن از شهدا باز امشب. ما پر از سوز نیاز او به همه ناز امشب. ناز کن ناز که تا بی تو شوم غرق نیاز. باز کن یک دری از باب بهشت امشب باز. بس کنم، نام شهید آمد و دلها شیدا. حزن و اندوه ز رخسار شماها پیدا. روی سنگی بنوشتند بصیر اینجا هست. دل این قافله بی آب خودش دریا هست. روی قبر دگری مادر خونین جگری. با ولع بوسه زند روی مزار پسری. درد دل میکند انگار خودش می داند. واژه ها حس غریبیست که در دل ماند. وصف حال پسرش را من از او پرسیدم. اشکِ باران شده از چشم ترش را دیدم. زخمها یک به یک از سینۂ مادر جاری. گفت، مادر تو هم انگار ز من بیزاری؟ میدهم من قَسَمت بر شه بی غسل و کفن. با دل سوخته ی مادر خود حرف بزن. یاد آنروز که از من سند میدان خواست. اذن دادم ولی آشوب،در این دل برپاست. عاقبت اذن جهاد از منِ مادر بگرفت. مددی از شه افتاده و بی سر بگرفت. رفت و دیدم ز رخش شوق وصال رخ دوست. گفتم از هر چه که باید سخن دوست نکوست. تا که نام شهدا از دهنم جاری شد. واژه ها هر چه گران بود قلم کاری شد. ➖ این شهید است کنون میل پریدن دارد. رقص خون در نگه یار چه دیدن دارد. میرود تا که رگ شیعه نمایان سازد. سربلند از هدفش مصحف قرآن سازد. میرود تا که دگر صاعقه طوفان نشود. بر تو این شام،دگر شام غریبان نشود. ➖ میرود تا که جهان شعله به آذر نزند. "سر سجاده کسی تیغ به حیدر نزند." میرود تا که تو را باز تماشا نکنند. و تو را در وسط معرکه حاشا نکنند. ➖ میرود تا که اسیر غم دنیا نشوی. میرود تا که در این معرکه تنها نشوی. میرود تا که تنت حیف در عالم نشود. روح عرشیّ تو یکدم به خدا کم نشود. جبهه و جنگ نشان از شهدا را دارد. و بسیجی به دلش سوز دعا را دارد. ➖ اینکه رفته است زند سر به جنون. در سرش عشق حسین است،کنون. شوق دیدار رخ دوست کند شیدایی. خوش به حال تو شهید اینکه چنین پیدایی. جبهه و جنگ چه گویم تو بگو محشر بود. تیر و ترکش همه در حول یکی محور بود. ➖ روی مین رفته که تا معبر دیگر بزند. به هوای خودش از خود به خدا پر بزند. سنگری کنده در آن دور که تنها باشد. از کم و بیش جدا گشته که دریا باشد. ➖ فکر تسبیح و دعا در وسط سنگر بود. از خودش غافل و در فکر غم رهبر بود. ناگهان ترکش خمپاره غمی بر پا کرد. دشت خشکیدۂ آن منطقه را دریا کرد. ➖ همه گفتند که از غم شده آزاد انگار. به گمانم که رسید عاشق دلداده به یار. رفت اما چه غریبانه ، ز ما دلگیر است. به خود آیید چو امروز که فردا دیر است. ➖ در دمِ سازِ پر از سوز و ریا دم نزنید. حرفها پشت سرِ زاده ی آدم نزنید. عشق،ایثار، وفا در همه جا گم شده است. هرزگی، این همه سرگرمی مردم شده است. ➖ ما ز رخسار پر از درد شما شرمنده. رُخِتان تا به ابد در دو جهان تابنده. به دل سوختۂ مادر خوبان سوگند. به همان سینۂ سوزان شهیدان سوگند. دست از راه تو هرگز نکشانیم،شهید. در غمت تا به ابد اشک فشانیم شهید. ما گرفتار هواییم خدا رحم کند. در پی یک نخ کاهیم خدا رحم کند. عرفا غرق خدایند ولی می ترسند. ما که افتاده به چاهیم خدا رحم کند. ┏━━ °•🖌•°━━┓ https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah ┗━━ °•🖌•°━━┛ ┏━━ °•🖌•°━━┓ https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah ┗━━ °•🖌•°━━┛