eitaa logo
شعرای آئینی سازمان‌ بسیج مداحان کرمانشاه
208 دنبال‌کننده
52 عکس
18 ویدیو
25 فایل
بسمه تعالی ♦️فعال ترین وپربارترین کانال شعرائی آئینی سازمان بسیج مداحان استان کرمانشاه درایتا👌 #شور#سرود #مدح باز نشر اشعاروسرودهای جدیدکلی ایام سال به تاریخ قمری و کلیه اشعار مهم مذهبی کشوربرا ،مجالس مذهبی با تنوع بالا و سبک های مختلف @BasijNewsir313
مشاهده در ایتا
دانلود
test (2).mp3
19.77M
این شیرزن که اسوه بُوَد مثل مادرش فرزانه است و زینب کبری است، خواهرش در عصمت و عفاف بخوانش چو فاطمه در منطق و کلام ببین مثل حیدرش بیهوده نیست زینب صغری لقب گرفت آتش گرفته خرمن دشمن ز آذرش دشمن به کاخ هم نبُوَد در امان از او با این که هست گوشه‌ی ویرانه، سنگرش این خطبه نیست، صاعقه خوانش که شعله زد بر تار و پود هستیِ خصمِ برادرش «کلثومِ» دل گرفته و یک کاروان اسیر جز خواهرش نمانده کسی یار و یاورش می‌گوید از شقایق و از لاله‌زارها آن صحنه‌ها هنوز بُوَد در برابرش بر بوم سینه‌های پُر از سوز می‌کشد تصویری از شکستن نخل تناورش اشکش مدام می‌چکد از چشم روزگار وقتی که یاد می‌کند او از صنوبرش عضویت در کانال شعرائی آئینی 👇👇👇 @Shoaraye_aeinimadhanksh
مداحی آنلاین - قاسم سلیمانی دلت کربلا بود - محمود کریمی.mp3
2.75M
یادت بخیر با گریه هات ‏ با شونه های لرزونت یادت بخیر با نوحه هات ‏ با اون چشای بارونت با اون دل مهربونت قاسم سلیمانی دلت کربلا بود امضای عشقت از ضریح رضا بود برادر بودی با رهبرم قاسم امیر سربازای حرم قاسم یاد انگشتر تو شده داغ ما یاد انگشتری شه کربلا حسین انگشت و انگشتر ندارد ...‏ آتش بر آشیانه مرغی نمی زنند گیرم که خیمه، خیمه ی آل عبا نبود ما پیرو پیر خمینیم ما ملت امام حسینیم 🎙حاج عضویت در کانال شعرائی آئینی 👇👇👇 @Shoaraye_aeinimadhanksh
Shab4Fatemieh1-1398[04].mp3
7.78M
‍ . نوحه 🎤 حاج قاسم کجایی؟ بی تو ای سلیمانی، دل ماند و پریشانی ماه موسپیدم، سردار شهیدم این فتح مبین از توست، راه اربعین از توست ای شیر حسینی، فرزند خمینی «رفتي از ميان ما،‌ سوي جنت المأوي حاج قاسم کجایی؟ حاج قاسم کجایی؟» جسم إربا إربایت، در آغوش مولایت این دیدار زیبا، بر جانت گوارا دست غرفه خون تو، جسم لاله گون تو دارد روضه هایی، حاج قاسم کجایی؟ «رفتي از ميان ما،‌ سوي جنت المأوي حاج قاسم کجایی؟ حاج قاسم کجایی؟» در دل مانده رویایت، بر لب نام زیبایت اربابم حسین جان، مي¬میرم برایت ای نام و نشان من، جان من جهان من می گیرم سراغت، می گریم ز داغت خونت جوهر هستی، شورت در سر هستی آه ای راز عطشان، جانم را بسوزان در دل مانده رویایت... مصباح الهدایی تو، محبوب خدایی تو روشن از تو راهم، محتاج نگاهم ای عشق نخستینم، معیار دل و دینم جانم را رها کن، نذر کربلا کن در دل مانده رویایت... ای خاکت بهشت من، زیبا سرنوشت من ای حصن حصینم، باقی از تو دینم نامت محییُ الاموات، مِهرت قاضی الحاجات جان عالمی تو، اسم اعظمی تو در دل مانده رویایت...  شاعر: میلاد عرفان پور عضویت در کانال شعرائی آئینی 👇👇👇 @Shoaraye_aeinimadhanksh
شعرای آئینی سازمان‌ بسیج مداحان کرمانشاه
#روضه_حضرت_ام‌_کلثوم_سلام_الله_علیها #حاج_مهدی_اکبری عضویت در کانال شعرائی آئینی 👇👇👇 @Shoaraye_aein
بانو زبانزد است حیایی که داشتی تاریخ ثبت کرده وفایی که داشتی نازل شود به وحی خدا مدح وصف تو با آن مقامِ پیش خدایی که داشتی در آسمان، حیدر و زهرا پریده ای مهد کمال بود هوایی که داشتی با حضرت عقیله شما مو نمی زدی در خُلقو و خو و مهر و صفایی که داشتی دیدند اهل کوفه که حیدر ظهور کرد با خطبه ها و صوت رسایی که داشتی دیدی مصیبتی که دگر کس نمی رسد به ابتدای صبر و رضایی که داشتی *یاد یه ماجرایی افتادم با یه بیت شاید بعضیاتون شنیده باشین..* عباس تا که دید نداری تو هدیه ای سهم تو شد به کوه منایی که داشتی *شب عاشورا عباس داره مثل شیر نگهبانی میده و دور خیمه ها میگرده از هر خیمه یه نوایی میاد،خانم زینب بچه هاشو آماده کرده.. هر کی هر چی داره میخواد برای حسین رو کنه. نجمه خاتون عبدالله و قاسم و نشونده داره باهاشون اتمام حجت می‌کنه. الهی بمیرم براش.. رباب قنداقه رو‌ گرفته علی جان یکی یک دونه مادر... همه دارنند خودشون را آماده می‌کنند یه هدیه به حسین بدن...اومد از خیمه ام کلثوم رد شد صدای ناله اومد ميگفت خدا خیلی کم سعادتم که چيزي ندارم برای حسین هدیه کنم.. تو همین زمزمه ها بود عباس اومد دم خیمه.. گفت: بانوی من اجازه میدی تا چند ساعت محضرت باشم؟ تا خانم صدای عباس را شنید. خانم اشکاشو پاک کرد بیا داداش همیشه مرهمم داداش بیا همه کسو کارم. عباس اومد رو زانو. نشست گفت: بی بی جان گریه کردن شما فقط یه راه داره اونم اینه که یه روز خبر مرگ عباس و برات بیارن.مگه من مردم که دارید گریه میکنید چی شده؟ فرمود: عباس جان! خواهرم زینب دو تا ناز دونش را آورده بچه های داداش حسنم هستنند. ام لیلا علی اکبر رو فرستاده، ام البنین شما و داداشات را فرستاده رباب علی اصغر را داره من کسی را ندارم برای حسینم قربونی کنم.. یه لبخندی رو لب عباسم نشست.. گفت:بانوی من کی از من بهتر فردا میام دم خیمه ات دستمو بگیر ببر پیش آقام حسین بگو آقا یه غلام آوردم برات قربونی کنم. یه غلام آوردم بهت هدیه بدم..* عباس تا که دید نداری تو هدیه ای سهم تو شد به کوه منایی که داشتی قربانی تو نزد خدایت قبول شد یک عمر ماند، رنگ حنایی که داشتی ام البنین به شهر مدینه که روضه داشت گل می نمود شور بکایی که داشتی با زینب و رباب فقط ناله می زدی با خاطرات کرب و بلایی که داشتی تقسیم شد میان اسیران اهل بیت در شهر شام آب و غذایی که داشتی *بعد از دفن رقیه... خانم زینب دید ام کلثوم خیلی بی قراری می‌کنه فرمود:چیه خواهرم گفت: زینب جان دیشب دم غروب این سه ساله از گوشه خرابه رو زانوهاش چهار دست پا آهسته آهسته اومد رو پام نشت دستشو دور گردنم حلقه کرد.آروم دم گوشم گفت عمه میخوام یه حرفی بهت بزنم اما قول بده به عمه زینبم نگی چیه عمه جان ؟ گفت عمه! تو این شهر به این بزرگی زیر این آسمون بچه ایی به گرسنگی من..عمه ضعف کردم نان و خرما را که تو از ما گرفتی عمه.. اشک تو چشمام حلقه زد گفتم: رقیه جان صبر کن عمه همه چی درست میشه..گفت عمه یه چیز دیگه هم میخوام بهت بگم :چی عمه جان ؟گفت عمه حس میکنم بابام داره میاد دنبالم حس میکنم که دیگه شب آخرمه..عمه جان خودم میدونم باعث زحمت همه اتون بودم.. خودم میدونم از ناله های من شماها کتک خوردین * تقسیم شد میان اسیران اهل بیت در شهر شام آب و غذایی که داشتی حتی زنِ یزید لعین گریه اش گرفت با دیدن خرابه و جایی که داشتی عباس بود روی نی و بست چشم خود وقتی که دید تاول پایی که داشتی شکر خدا نبود ببیند برادرت بردند گوشواره طلایی که داشتی شکر خدا نبود حسین تو بشنود در زیر تازیانه نوایی که داشتی «حسین جان حسین جان» .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... عضویت در کانال شعرائی آئینی 👇👇👇 @Shoaraye_aeinimadhanksh
مداحی_آنلاین_اي_يار_من_رفتي_دور_از_وطن_رفتی_سیب_سرخی.mp3
5.87M
ای یار من رفتی دور از وطن رفتی شبیه ارباب صد پاره تن رفتی 🔊 🎙 ▪️ ▪️ ای یار من رفتی دور از وطن رفتی شبیه ارباب صد پاره تن رفتی شب زیارتی رسیدی محضر ارباب آخر گرفتی مزده تو از خواهر ارباب تو شعله ها سوختی شبیه مادر ارباب خدانگهدار مالک اشتر ولایت خدانگهدار مبارکت باشه شهادت خدانگهدار ای یار من رفتی دور از وطن رفتی شبیه ارباب ستاره تن رفتی اهل نظر بودی مرد خطر بودی لحظه پروات بی بال و پر بودی شکر خدا شد انگشترت نرفت به غارت شکر خدا به پیکرت نشد جسارت شکر خدا اهل و عیالت نرفت اسارت عضویت در کانال شعرائی آئینی 👇👇👇 @Shoaraye_aeinimadhanksh
اللهم عجل لولیک الفرج (346).mp3
5.81M
اللهم عجل لولیک الفرج چقد گریه می کنی امام تنهای ما بمیرم که مضطری با درد صبح و مساء میدونیم که با فرج تموم میشه غصه هات از این پس با هم دیگه دعا میخونیم برات یارب به حقّ اشک امّ کلثوم نباشه دیگه مهدی مظلوم چرا ساکن کوه و صحراس تا کی باشه به غربت محکوم یارب به حقّ اشک امّ کلثوم نزار باشه از حقش محروم طرید و خائف باشه تا کی بیابون که نیس جای معصوم اللهم عجل لولیک الفرج...... برای عمّه بازم گرفتی بزم عزا دوباره تازه شده غم دشت کربلا می بینی که عمه جان شده دیگه نیمه جون رشیده ی مرتضی داره میره قدکمون ای وای نداشته یک شب خواب راحت ندیده از دنیا جز محنت بمیرم که سر کرده هر روز با روضه ها ساعت به ساعت ای وای جلو روشه حنجر اصغر تن ارباً اربای اکبر نرفت از خاطرش یک لحظه روی نیزه سرهای اطهر اللهم عجل لولیک الفرج...... زبان حال ایشان با حضرت زینب علیهماالسلام: با مرگم شد آخرین دعای من مستجاب میدونی که بعد شام شده زندگیم عذاب بیا زینب جان بگیر سرم رو به دامنت دارم راحت میشم از غم ِغصه خوردنت ای وای به روی اون تل چه ها دیدی چقد خون از دیده باریدی دویدی با ناله تا مقتل رگای حنجر رو بوسیدی ای وای ما رو بردن به بازار شام به ما سنگ زدن از روی بام یزید با خیزرونش میزد روی لب جلو چشم ایتام اللهم عجل لولیک الفرج... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) @Shoaraye_aeinimadhanksh
500K
#⃣ ام کلثوم...س.. (حضرت ام کلثوم س) دخت حیدر،ام کلثوم همچو زینب،پاک و معصوم از تبار پیمبر تویی تو دخت زهرای اطهر تویی تو دختر مرتضی ام کلثوم۲ دخت زهرای بتولی حامی دین رسولی در سپهر ولا کوکبی تو همره خواهرت زینبی تو دختر مرتضی ام کلثوم۲ دیده ای تو،کربلا را رنج و درد و،ابتلا را دیده ای غربت نور عینت کربلا درد و داغ حسینت دختر مرتضی ام کلثوم۲ دیدی اکبر،اربا اربا ماتمش در،خیمه برپا بر زمین دیده ای جسم اکبر گشته از ظلم و کین پاره پیکر دختر مرتضی ام کلثوم۲ دیدی اصغر،لعل عطشان مادر او،دیده گریان روی دست حسین دیدی اصغر گشته با تیر کین پاره حنجر دختر مرتضی ام کلثوم۲ دیده ای از،آل هاشم کشته عبد الله و قاسم نوگلان حسن غرق در خون پور زهرا شده زار و محزون دختر مرتضی ام کلثوم۲ غربتت را،کردی احساس تا که دیدی،داغ عباس هر دو دستش ز پیکر جدا شد فرق او با عمودی دوتا شد دختر مرتضی ام کلثوم۲ دیده ای در بین اعدا پور زهرا گشته تنها دیده ای از روی زین فتاده بر زمین صورتش را نهاده دختر مرتضی ام کلثوم۲ دیده ای سویش دویدند در کنار،او رسیدند دیده ای خنجرش را کشیده از قفا رأس او را بریده دختر مرتضی ام کلثوم۲ دیده ای آتش به خیمه دیده ای سرها به نیزه دیده ای تو برادر روی خاک غرق در خون و بی سر تن چاک دختر مرتضی ام کلثوم۲ عضویت در کانال شعرائی آئینی 👇👇👇 @Shoaraye_aeinimadhanksh
4_5963315417639291086.mp3
4.61M
‍ 🏴 🏴 دخت شه مردانی معلم قرآنی،با خطبه هات طوفانی تو خواهر اربابی تو گوهر نایابی،خورشید عالمتابی یا ام کلثوم،ماده شیر مرتضی یا ام کلثوم،ای اسیر کربلا یا ام کلثوم،افتخار اولیا دلم شده به عشقه تو محکوم مولاتی یا ام کلثوم مولاتی یا ام کلثوم 🏴 به شانت این بس بانو که دختر زهرایی،ما قطره تو دریایی دل به تو بستم بانو تو ضامن فردایی،شفیعه ی عقبایی یا ام کلثوم،بانوی محترمه یا ام کلثوم،کنیزت مادرمه یا ام کلثوم،سایتون رو سرمه ای خواهر تشنه لبِ مظلوم مولاتی یا ام کلثوم مولاتی یا ام کلثوم 🏴 با خطبه هات ای بانو حکم خدا اجرا شد،کرب و بلا احیا شد خطبه که خوندی بانو توی دلا غوغا شد،ابن زیاد رسوا شد یا ام کلثوم،بانوی معظمه یا ام کلثوم،بانوی محترمه یا ام کلثوم،نقشِ روی علمه دلم شده به عشقه تو محکوم مولاتی یا ام کلثوم مولاتی یا ام کلثوم 📙مناسبت:جلسه هفتگی ایام وفات شهادت گونه حضرت ام کلثوم سلام الله علیها ✍کربلایی امیرحسین سلطانی عضویت در کانال شعرائی آئینی 👇👇👇 @Shoaraye_aeinimadhanksh
از حسن هرچه که در مرثیه کمتر سخن است ام کلثوم غریب است چنانکه حسن است غمش آنقدر بزرگ است که یک روضه‌ی آن مثنوی گر بشود، دفتر هفتاد من است شیردل می‌شود آن مرد که فرزند علی‌ست دختر فاطمه هر کس بشود شیر زن است زینب دیگری از کرببلا رفت به شام دختر دیگر زهراست که دور از وطن است کربلا دید زنی را که قد افراشت و شد مرثیه‌خوان حسینی که بدون کفن است خیمه می‌سوزد و او حال عجیبی دارد شاهد آتش در، باخبر از سوختن است شام، بازار بدی دارد و گرز سخنش هرکجا حرف کنیز آمده دندان‌شکن است روضه‌خوان همه‌ی مرثیه‌ها شد مثلاً روضه‌ی چوب میان آمده، حرف از دهن است ✍ محسن ناصحی عضویت در کانال شعرائی آئینی 👇👇👇 @Shoaraye_aeinimadhanksh
نگاهت همچو تندر بر سر ِ ابر ِ بهاران بود درون دیده گانت ، یک غضب بر جمله عدوان بود نگاهت از طراوت , هم از عشقی پاک مملو بود و هر چشمی که میدیدت , به یمنش شاد و خندان بود دلت بنیان ,ِ مرصوص ِ سپاه جملگی مردان به وقت ِ خشمت اما کاخ استکبار ویران بود شدیدی بر عدو و راحمی بر مومنین سردار چنان بودی که بودت آخر داعش به دوران بود چنان با غیرت و همت و با آن دیدهُ نافذ به میدان چون شدی ، خواب خبیثان بس پریشان بود به دنیایی که در قهر ِ زمستان غرق ِ در یخ بود حضور سبز ِ تو آرامبخشی چون بهاران بود مُدارا راه و رسمت ، بر مَدار دین محکم بود تمام مشی تو بر دین بٌد و همسان ِ قرآن بود چنان بندت برید از بند ، ای بر رهبری دلدار که در سوگت دو چشم رهبرم در اوج باران بود به نیرویی به نام قدس نه حاکم به دنیایی که دنیا در عزایت اشک ریزان همچو ایران بود ره و رسمت بسان ِپهلوانان اساطیری شجاعانه طریقت ، الگویی بر خیلی مردان بود نه تنها خاندان. ِ شهدا در ماتمت گریان که چشم کودکان در داغ هجرت اشک ریزان بود دو چشم نافذ و آن ابروان مثل تیغ ِتو نشان محکمی از صورت ِ مردان میدان بود هنوزم گر چه رفتی لیک آمریکا ز ِ یارانت هرا سان است ، چون قَتلَت بدست و رای شیطان بود نپندارید شهیدان فی سَبِیلِ الله اَموٰاتاٰ بَل اَحیاٰءُ که روزیشان ، بدست حی سبحان بود دو چشمانت لهیب ِ آتش اندازد به جان خصم ولی از مهربانی مهر و رأفت بر یتیمان بود میان دود و آتش گاه بردابرد و خونریزان تمام فکر تو بر آهوان ِ گشنه ی در دشت ِ طوفان بود علی وقت رکوعش ، خاتمی بخشید بر محروم و قاسم در رکوع ، با شاخ گل لطفش به طفلان بود عضویت در کانال شعرائی آئینی 👇👇👇 @Shoaraye_aeinimadhanksh
🌸🍃🌸🍃 حضرت ایوب را نماد صبر میدانیم. اما ایشان یکجا از شیطان به خدا شکایت میکند: به یاد آر بنده ما ایوب را آنزمان که پروردگار خود را ندا داد که شیطان مرا دچار عذاب وگرفتاری نموده (سوره مبارکه صاد آیه ۴۱) ایوب نبی از چه چیزی خسته شد و زبان به شکایت گشود؟ امام صادق(ع) پاسخ این سوال را در روایتی داده اند: شیطان به خدا گفت، چون به ایوب نعمتهای زیادی عطا کرده ای او شاکر است. خداوند برای اینکه به همه عبودیت و اخلاص ایوب را ثابت کند؛ نعمتها را از او یکی یکی گرفت تا دچار به ابتلا و بیماری شود. تا آن زمان ایوب نبی شاکر بود اما پس از آن به مقام صبر میرسد. نکته جالب اینجاست که ایوب نبی از یک حرف آزرده خاطر شد، وقتی در بیماری سخت بود، علمای بنی اسرائیل نزد او آمدند و گفتند: ای ایوب چه گناهی کرده ای که خداوند تو را اینگونه عذاب کرده است؟ این زخم زبان علمای بنی اسرائیل باعث شد ایوب نبی رنجیده شود. او در اوج نعمت، شاکر بود و امتحان شد... و در اوج سختی و از دست دادن نعمت صابر بود و امتحان شد... خدا در هر حال بندگانش را امتحان میکند ١ عضویت در کانال شعرائی آئینی 👇👇👇 @Shoaraye_aeinimadhanksh