eitaa logo
شعرای آئینی سازمان‌ بسیج مداحان کرمانشاه
206 دنبال‌کننده
52 عکس
19 ویدیو
25 فایل
بسمه تعالی ♦️فعال ترین وپربارترین کانال شعرائی آئینی سازمان بسیج مداحان استان کرمانشاه درایتا👌 #شور#سرود #مدح باز نشر اشعاروسرودهای جدیدکلی ایام سال به تاریخ قمری و کلیه اشعار مهم مذهبی کشوربرا ،مجالس مذهبی با تنوع بالا و سبک های مختلف @delsokhteh313
مشاهده در ایتا
دانلود
يا علي فاروغ اعظم شير مرد ِ روزگار شاهکار بی بدیل ِ بی مثال ِ کردگار يا علي اي باب شهر علم ِ بی حد رسول حيدر کرار ميدان و يل ِپر افتخار اي فروزان گوهر يکتاي بي همتاي حق ایلیا حضرت ، ولی له , امام ِ حق مدار میچکد از گونه ات حین عبادت دٌر ِ ناب شرز ِ شیر ِ مصطفی ،عباس ِ غٌران در شکار ای که بر اجرای امر حق چنان آماده ای که شتیاق و شوق ِ طاعت میبرد از تو قرار از همین رو جمع اضدادت بنامیده رسول این صفات ِ کامل از تو ، دیده تنها روزگار دشمنت کشتي به مردي نه برای بغض و کین غالب ميداني اي شیر ِ خدا با اقتدار قیروان تا قیروان لشگر بیارایند خصم یک تنه هستی حریف خصم ِ با آن انکثار عبدود را که حریف ِ فوجی از گٌردان بود با دم ِ تیغ یدالهی در آوردی دمار خواهرش از یک طرف نالان ، ز یکسو مُفتَخَر که شده کشته بدست شیر ِ صاحب ذوالفقار گفت جبريل امين اندر ميان آسمان (لافتي الا علي لا سيف الا ذوالفقار) لعنت حق بر پليدي که به فرقت تيغ زد آن پليد ديو سيرت وآن خبيث ِ نابکار از دم ِ تيغ ِ جفاي ِ قاتلت شَقٌ القمر... گشت از فرق ِ مه ات بر خلق ِ عالم آشکار بر ولايت هر که تمکين کرد از روز نخست روز محشر نزد حق ميگردد آخر رستگار عضویت در کانال شعرائی آئینی 👇👇👇 @Shoaraye_aeinimadhanksh .
📜برگ سبزی تقدیم به ساحت مقدس مولا علی علیه السلام و دوستان و شیفتگان مرام و‌منش آن امام عزیز ☘ یا علی ﴿ع﴾💐 ای نگاه روشنت خورشید نور افشان،علی! ای سراپایِ  وجودت  پرتوِ  ایمان ،  علی! پیشوای ِدین و دانش، عادلِ  اندیشه وَرز ای تو پیشاهنگ ِدر هرعرصه و میدان علی! دَهر کَی پیدا کند دیگر یکی همچون ترا ای یگانه ، زنده در وجدان هر دوران علی ﴿لا فتی الا علی ، لا سیف الا ذوالفقار﴾ مایه ی فخر بشر ، ای اسوه ی انسان علی بارگاهت بوسه گاهِ پرتو خورشید و ماه کهکشانها در مدارِ چشم تو گَردان علی شهرتِ علم تو پیچیده ست تا هر بیکران علم را در عینِ حکمت داده ای سامان علی خامه ات شور آفرینِ صفحه های روزگار نامه ات منشورِ دین و حکمت و عرفان علی نامه هایت خط به خط اندیشه ی فرزانگی خطبه هایت آیه های روشن قرآن علی می رسد بر گوش ما فریادی ازخاموشی ات گفته بودی آنچه را در چاه نخلستان علی حرفهایت آیه های روشن خود باوری ای نوایِ گرمِ عدلت پویشِ انسان علی ای کلامت حق و راهت حق و کردار تو حق سیرتت معیار عدل و شاخص میزان علی نیک جاری کرده ای گفتار خود را در عمل مظهرِ ترویجِ حکمت ، چشمه ی جوشان علی نی گریز از کارزار و مهلکه در کار توست نی گریزان را کنی دنبال در میدان ، علی! ذوالفقارت خطِ بطلان می کِشد بر تیرگی چون شهابی در شب تاریک بی پایان علی تا سرابی می فریبد تشنگان را در کویر موج فرهنگ ات فرا میخیزد از طوفان علی جز تو از اسرار خلقت هیچکس آگاه نیست تا شناسد قدر انسانیتِ  انسان  علی کی توان پیدا نمود از تو کسی دلسوز تر پاسدار ارزشِ حریتِ  انسان علی گوشِ سنگینِ زمین حِسِ شنیداریش نیست میرود تا  آسمان فریاد مظلومان ، علی قرن ، قرنِ قحطی عشق است، مهرت را ببار ای سحاب رحمتِ پر بارِ  پُرباران ، علی پس ببار ای ابر سرشار از محبت ، برزمین تا فرو شوید غم و اندوه این و آن ، علی پس ببار ای ابر باران زا ، بر این تفتیده قرن تا به خود آید مگر این عصرِبی وجدان علی گر  به پایانی رسد این شعر ، پایانِ من است تو نداری انتها ، ای مرد بی پایان علی! 🖊شاعر ازشعرای آئینی سازمان بسیج مداحان وهیئات مذهبی سپاه استان کرمانشاه عضویت در کانال شعرائی آئینی 👇👇👇 @Shoaraye_aeinimadhanksh .
همچو خورشیدی سرت پر نور روی ِ نیزه ها کودکان نالان و سرگردان ، به سوی ِ نیزه ها داستان کهف و اصحاب رَقِیم از یاد رفت تا تو خواندی آیه آنرا ، به روی ِ نیزه ها سر برهنه آمدی ، ای آفتاب عالمین از افق تابیده ای ، از سمت و سوی ِ نیزه ها من بدنبالت حزین ، اطفال گریان و دوان تو پریشان اسیرانی ز روی ِ نیزه ها ای بقربان تو شاهی که ز فرط تشنگی آب نوشیدی ز خنجر ، یا سَبوی نیزه ها کُشت خصم نابکارت ، زینب ِ زار ِ تو را آندمی که برد ما را ، روبروی نیزه ها چون گُل ِ آفتاب گردان ، دختران زار تو دور میزد رویشان ، در جستجوی ِ نیزه ها بعد ِ قَتلت ، نیزه دار و نیزه ها رسوای ِ خلق جان فدایت که سرت شد ، آبروی نیزه ها عصر بود و خستگی و تشنگی و درد و غم یک غمستان از گلستان ، راهپوی ِنیزه ها زینب زار و حزین و جمله اطفالت دوان دل پریشان و سراسیمه ، به کوی ِ نیزه ها شمس ِ رویت ، وقتی از کُهسار نیزه بر دمید کهکشانها چون قَمَر ، شد راهپوی ِنیزه ها عضویت در کانال شعرائی آئینی 👇👇👇 @Shoaraye_aeinimadhanksh .
سر و جانم فدایت ، زینب ِ از داغ دلخسته که چون جبریل ، بر طفلان کشیدی بال ِ بشکسته الا اي حوريه، انسيه ، مرضیه ،الا طوبی... که آرامشگر آنهمه اطفالی در آن غوغا ز شه ، هنگامهٔ گودال رفتن شرمساری تو دو پاره تن فدا کردی ، ولیکن با وقاری تو به پيشت قامت ِ یاران ِ در شولاي خون يکسر ولی دنبال تو طفل و زنان خاک عزا بر سر خيم ميسوخت ،در صحرا دوان ايتام دل پر داغ ز دژخيمان به جسم هریکیشان زخمی از شلاق بگو بر تو چه رفت ای مظهر حلم و پرستاری که یکسو در غم طفلان ز سویی فکر بیماری به گاه رفتن با کاروان و خيل همراهان... عنان گیرت ابالفضل بود آن فرمانده میدان ولي جانها فدايت ، دخت حيدر، عصر عاشورا... به زنجیر ستم بستند دست خانم ما را به محمل ميروي، در پيش رويت بر سر ني ها ز شش ماهه تو دیدی تا حسین ابن علی سر را تمام داغها در نطق قرايت بهم میزد بساط آن لعینی که چنین ظلمی از او سر زد عضویت در کانال شعرائی آئینی 👇👇👇 @Shoaraye_aeinimadhanksh .
باسمه تعالی زمینه حضرت زینب سلام الله علیها روز و شب علت گریه هام تو بودی علت ناله ی بی هوام تو بودی هر زمان که ز آب جرعه ای نوشیدم با لب تشنه پیش چشام تو بودی غصه تو غصه تو مونده روی دوش زینب بعد غمت جامه نو دیگه نمی پوش زینب یه جرعه آب با غصه و با گریه می نوش زینب عطشان من جونم فدات کی پا گذاشت روی لبات جانم حسین قصه ی پیرهنت ای حسین یادم هست وقت بوسیدنت ای حسین یادم هست تو قدم می‌زدی و تنم می لرزید لحظه ی رفتنت ای حسین یادم هست رفتی و من از روی تل دور تنت غوغا دیدم از روی تل موی تو رو تو پنجه گرگا دیدم از روی تل خاتمتو تو دست شامیها دیدم کشتن تو رو دنیای من غارت شدی ای وای من جانم حسین عضویت در کانال شعرائی آئینی 👇👇👇 @Shoaraye_aeinimadhanksh .
عاقبت این عصر حیرانی به پایان می‌رسد روز و شب‌های پریشانی به پایان می‌رسد بعد هر سختی ست آسانی بهارا صبر کن عمر این دیو زمستانی به پایان می‌رسد خنده بر لب‌های سرخ کودکان گل می‌کند فصل این چشمان بارانی به پایان می‌رسد معجزی می‌آید و آتش گلستان می‌شود شعله‌های تلخ ویرانی به پایان می‌رسد هستی این بادهای نانجیب خودپرست عاقبت با خشم طوفانی به پایان می‌رسد بی تفاوت‌ها چنان کفتار رسوا می‌شوند داغ این سر در گریبانی به پایان می‌رسد صبح فردا صبح فردای فلسطین است و بس صبح فردا این شب فانی به پایان می‌رسد این جماعت عاقبت در قدس می‌خواند نماز با شکوه این فصل پایانی به پایان می‌رسد .... بی ثمر خون‌های عیاران نمی‌ماند یقین با ظفر راه سلیمانی به پایان می‌رسد ✍محمود یوسفی عضویت در کانال شعرائی آئینی 👇👇👇 @Shoaraye_aeinimadhanksh .
enc_17371327865819210178104.mp3
6.13M
بابک مفتوح من بریدم از همه غیر شما سیدنا المظلوم بابک مفتوح زخم خوردم من از این زمونه سیدنا المجروح این اشک و این زاری باشه تو پرونده ی ما ضمیمه ی ماه رجب میشه تو پرونده ام ما رو محروم از این رجب نکن عضویت در کانال شعرائی آئینی 👇👇👇 @Shoaraye_aeinimadhanksh .
enc_17070878197348101269351.mp3
7.85M
محمدرضا وقتی دور گردنم زنجیر گریه می‌کنه میکشه زخم تنِ من تیر گریه می‌کنه در و دیوار برا این پیر گریه می‌کنه دلِ سنگ و آب می‌کنه وقتی زندان‌بانم ظرف و پر از شراب می‌کنه ناسزا به مادرم میگه همه‌ی عالم و روی سر من خراب می‌کنه (ز تازیانه و سیلیِ تو ندارم باک به ناسزای تو بر مادرم هراسانم) دل سنگ و آب می‌کنه وقتی توهین به بابام ابوتراب می‌کنه دشمنِ بنی هاشمِ بجای همه با من تسویه حساب می‌کنه سرم افتاده روی این خاکِ نمور پیکرم افتاده دردِ پهلوم یاد مادرم افتاده چقدر اشک ز چشم ترم افتاده «وای، (مادر3)» بی حال گریه می‌کنه تو سیاه‌چال واسه‌ی گودال گریه می‌کنه نزدیک به چهارده سال گریه می‌کنه واسه‌ی اون بدنِ پا مال گریه می‌کنه دشمنش جفا می‌کنه اون فقط مادرشو صدا می‌کنه چه به روزِ اون اومده که برای رفتنش دعا می‌کنه روضه‌ای به پا می‌کنه وقتی روش و به کربلا می‌کنه از زبون زینب می‌گه مثل اون غروب آتیش بپا می‌کنه عَلم افتاده چشم نامحرم سمتِ حرم افتاده ردِّ شلاق به روی تنم افتاده لحظه‌ای فکر نکن معجرم افتاده «وای، (حسینِ من3)» عضویت در کانال شعرائی آئینی 👇👇👇 @Shoaraye_aeinimadhanksh
390.7K
:(گهواره خالی قنداقه خونین..) کربلایی نصرالدین حیدری ریزد ستاره... از هر دو عینم با پای دل من زائری در کاظمینم ۲ امشب به یاد.. باب المرادم زیارتِ نورانی اش آید به یادم ۲ باب الحوائج موسی ابن جعفر ۲ حاجت روا شد از جفا الله اکبر ۲ آنجا که دارد... زیبا دو گنبد باشد مزارِ پاکِ دو گل از محمد ۲ دل برده از من.... صحن و رواقش کبوتر دل پر زده کنج اتاقش ۲ باب الحوائج موسی ابن جعفر ۲ حاجت روا شد از جفا الله اکبر ۲ ای دل بیا تا... با هم بگرییم یاری کن ای اشک عزا از غم بگرییم ۲ اشکم ز دیده... باشد روانه تیر غمش بر زارم زد قلبم نشانه ۲ باب الحوائج موسی ابن جعفر ۲ حاجت روا شد از جفا الله اکبر ۲ امام‌ هفتم... مسموم کین شد خزان بهارِ... گلزار دین شد داغش شرر زد بر تمامِ جسم و جانم ۲ از کف ربوده... تاب و توانم رفته زِ دستِ من امامِ مهربانم ۲ باب الحوائج موسی ابن جعفر ۲ حاجت روا شد از جفا، الله اکبر ۲ از غصه پر خون.... قلب رضا شد مهدیِ زهرا ای خدا صاحب عزا شد ای داد از این غم... فریاد ازاین غم نجوا فشاند از دو دیده اش چو شبنم باب الحوائج موسی ابن جعفر ۲ حاجت روا شد از جفا الله اکبر ۲ عضویت در کانال شعرائی آئینی 👇👇👇 @Shoaraye_aeinimadhanksh
🏴 :حاج سید مجید بنی فاطمه ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ چه تشییع چهار نفره چرا تابوتش تخته های دره چرا کسی نیست خدا مگه : این کشته بی پسره شهید شده و یه دختری داره که بی خبره خدایا چقدر نحیفِ تنش ولی چرا پس سنگینه بدنش؟ داره هنوزم یه عالمه زنجیر زیر پیرنش کبودی داره خدا میدونه که چقدر زدنش انگار رفته از یاد کنج دام صیاد آخر از پا افتاد واویلا .. ای وای داد بیداد قاتل حکمش رو‌ داد امشب میشه آزاد واویلا .. ــــــــــ خدا میدونه که چی میکشید امونش پای شکسته برید چه ناسزاها به فاطمه میدادن ومیشنید غریبونه رفت ولی أخرش بچه هاشو‌ندید .. چقدر شبیه حسین میمونه یهودی اونو خارجی میخونه .. تموم تنش شده مثه زینب پراز نشونه تو این همه سال یا سیلی میخورده یا تازیونه آقا آقام آقام .. آقاجان .. به شب نشینی زندانیان خورم حسرت که نقل محفلشان دانه های زنجیر است *یکی از زندانبانا گفت خیلی دلم سوخت دیدم ‌موسی بن جعفر داره حیاط نگاه میکنه از پنجره دست و پا غل و زنجیر بسته دختر و پسرم داشتن بازی میکردن دیدم آقا گریه میکنه .. (اینا خیلی سنگدل بودن) اما گفت یه جا دلم‌ سوخت دیدم موسی بن جعفر داره نگاه میکنه بچه هام دارن بازی میکنن زیر لب میگه معصومه جان .. رضا جان .. خیلی دلم براتون تنگ شده .. (یه اشاره کوچیک‌کنم) اینجا دشمن میگه یه جا دلمون به حال موسی بن جعفر سوخت اونم‌ این لحظه بود .. اما تو‌ کربلا دشمن گفت ما یه جا دلمون به حال حسین سوخت .. اون وقتی که حسین علی اصغر و بالا گرفت حرمله تیر به گلوی علی زد .. دیدن حسین میره سمت خیمه برمیگرده ..* بلند بگو‌ عضویت در کانال شعرائی آئینی 👇👇👇 @Shoaraye_aeinimadhanksh