eitaa logo
『سَـربـٰازانِ‌‌ دَهـہ‌هَشتـٰادیٖ‌』
3.9هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
2.3هزار ویدیو
279 فایل
❁﷽❁ 🔸 #دهہ‌ھݜٺٵدێ‌هٵ هم‌شهید‌خواهندشد.. درجنگ بااسرائیل انشاءالله بشرط...⇩ 🍃🌹[شهیدانه زندگی کردن]🌹🍃 🤳خادم خودتون↶ @Shheed_BH_80 ☎️حرفهای شما↶ @goshi_80 📬تبادل‌‌وکپی↶ @shraet_80 🚩شروع‌کانال⇜ ²³`⁸`⁹⁸ #دوستات‌رو‌به_کانال_دعوت‌کن⇣🌸😊🌸⇣
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸
🔎 -- میتونی یک کار انجام بدی؟؟ +چکاری؟؟ 📱 گوشــی ات را بــاز کن و آنچــه خدا را به خشــم می آورد از آن پــاک کن... 🌌 سپس به آسمــان نگــاه کـن و بگو : 💚 پروردگــارم ! من بخاطـر رضایـت تو آن را تـــرک کردم... و به یــاد بیــاور .. ❤️کسـی چیــزی را بخاطــر الله تــرک کند الله بهتــراز آن را به او می دهــد. 😍 ...🤔 @shohaadaae_80
『سَـربـٰازانِ‌‌ دَهـہ‌هَشتـٰادیٖ‌』
#جلسه8⃣8⃣ #کتاب_کشتی_پهلو_گرفته ادامه ی نجوای خانم اسماء (خادمه حضرت زهرا سلام الله علیها) در مورد
⃣8⃣ ادامه ی نجوای خانم اسماء (خادمه حضرت زهرا سلام الله علیها) در مورد سخنان حضرت وقتی زنان به ملاقاتش می آیند: حرف، هنوز بسیار مانده بود، پیدا بود از حالت چشمهایتان. آن بار سنگین دل چیزی نبود که با این چند کلام، سبک شود، اما انگار نفس دیگر یاری نمی‌کرد. نفسی عمیق از سردرد کشیدید و آرام گرفتید. چهره‌ها و چشمهای میهمانان شما را مرور کردم، معلوم نبود که آنچه موج می‌زند، بهت و حیرت است، شرم و خجلت است، اندوه و حسرت است یا پشیمانی و ندامت. حسی غریب بود، شاید آمیزه‌ای از این حس‌های متفاوت. هر احساسی در انسان، جلوه‌ای دارد اما اگر چندین حس با هم درآمیخت، کار عکس العمل را مشکل می‌کند. به همین دلیل، هیچکدام نمی‌دانستند چه کنند. بالاخره یکی از آنها، زبان گشود ولی نگفت: اشتباهمان را جبران می‌کنیم، بیعتمان را پس می‌گیریم و به صراط مستقیم برمی‌گردیم، گفت: - اگر اینها را قبل از بیعت با ابوبکر می‌دانستیم، یقینا با او بیعت نمی‌کردیم حتما کسی را جز علی برنمی‌گزیدیم ولی... (😭😭😭😭وای مظلوم مادرم) دروغ می‌گفتند، مثل کسی که خود را به خواب زده است و وقتی صدایش می‌کنی. بگوید: من خوابیده‌ام. به همین روشنی، به همین جسارت و به همین وقاحت. شما فرمودید: - بس کنید. بروید پی کارتان و بیش از این عذر نتراشید. این حرفها که می‌زنید در پس آن کارها که کرده‌اید، پشیزی نمی‌ارزد. شما یک عیادت‌کننده دیگر هم داشتید که البته از این سنخ نبود، اهل درد بود، اهل صداقت بود. ام‌سلمه همان سئوالی را از شما کرد که این زنان کردند، او هم پرسید: چگونه شب را به روز آوردید؟⁉️ با آنها عتاب کردید، اما با ام‌سلمه درددل فرمودید: - «کارم شده است سعی میان غم و اندوه، هروله میان غربت و مصیبت، پدر از دست داده و حق مسلم شوهر، غصب شده. دیدی که، به حکم خدا و پیامبر، پشت پا زدند و خلافت را از وصی پیامبر و امام پس از او گرفتند، چرا؟ چون از علی کینه داشتند، چون پدران مشرک و ملحدشان را در جنگ بدر واحد کشته بود.» (مظلوم مادرم مظلوم مولامون پدرمون علی ان شاءالله ... ✍🏻به قلم سید مهدی شجاعی @shohaadaae_80
🕊🌹🕊 گرچه یک عمر من از دلبر خود بی‌خبرم لحظه‌ای نیست که یادش برود از نظرم نه که امروز بود دیده من بر راهش از همان روز ازل منتظر منتظرم تا زنده ام میمانم ❤️ این جمعه هم مهدی نیامد😔💔
💌 حضرت استاد فاطمی نیا : 🍃فراموشی و غفلت از امام زمان، بسیار ظلمت آور است . یاد آن حضرت نباید اختصاص به روز جمعه و دعای ندبه داشته باشد وبس... با همدیگه ظهور رو محقق کنیم♡↓ 🍃 🌸 @shohaadaae_80
🎀 کاروان رفت و تو درخواب وبیابان در پیش کی روی؟ ره زِ که پرسی؟ چه کنی؟ چون ‌باشی؟! ╔═🌵═══╗ @shohaadaae_80 ╚═══🌵═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥استاد پناهيان: "هر موقع غربگراها به قدرت رسیدند،غربی ها بیشتر به ما ضربه زدند.هر یک رای به غربگرایی یک اقدام علیه امنیت مردمه" 🇮🇷 🗳 @shohaadaae_80
『سَـربـٰازانِ‌‌ دَهـہ‌هَشتـٰادیٖ‌』
#جلسه9⃣8⃣ #کتاب_کشتی_پهلو_گرفته ادامه ی نجوای خانم اسماء (خادمه حضرت زهرا سلام الله علیها) در مورد
⃣9⃣ ادامه ی نجوای خانم اسماء (خادمه حضرت زهرا سلام الله علیها): بانوی من تصور نمی‌کنم کسی مظلوم‌تر و مححبوب‌تر از شما در طول تاریخ بوده باشد و خیال نمی‌کنم پس از شما کسی بیاید که این همه بزرگوار باشد و این همه ستم ببیند. من آمده بودم که در محضر شما حجب و حیا بیاموزم اما به روشنی دیدم که این کوزه طاقت بحر ندارد. هیچ نامحرمی در طول حیات، شما را ندید و شما به روشنی غصه‌ی فاصله میان مرگ و مقبره را می‌خورید. به من فرمودید: - این تابوت‌های تخت مانند، زن و مرد را از هم متمایز می‌کنند، کاش تابوتی بود که اندام آدم از روی آن مشخص نمی‌شد. چه دقت مومنانه‌ای! چه وسواس محجوبانه‌ای! چه تامل شیرینی! عرض کردم: در حبشه که بودم تابوت‌هایی دیدم با لبه‌هایی بلند، بطوری که پیکر در آن جای می‌گرفت و بر روی آن پارچه‌ای می‌افتاد. و بعد با چند شاخه، آن شکل را به شما نشان دادم. شما خرسند شدید، لبخندی از سر رضایت برلبانتان نشست و فرمودید: چه چیز خوبی! حجم بدن را مشخص نمی‌کند و تفاوت میان زن و مرد را آشکار نمی‌سازد برای من چنین چیزی بساز و پس از مرگ، مرا در آن جای بده. خوشحال شدم از اینکه کاری به من سپردید اما دوست نداشتم که این کار، به کار بعد از مرگ شما بیاید. اکنون من آن را ساخته‌ام و فقط دعا می‌کنم که فاصله‌ی میان شما که سازنده منید با آن تابوت که ساخته‌ی من است، لحظه به لحظه بیشتر شود. ان شاءالله ... ✍🏻به قلم سید مهدی شجاعی @shohaadaae_80
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸بسم الله الرحمن الرحيم🌸