eitaa logo
💠 پـــلاک خـــاکی 💠
530 دنبال‌کننده
6هزار عکس
3.1هزار ویدیو
218 فایل
🔺کانال شهدای مسجد حضرت فاطمه الزهرا(س) کوی فاطمیه اهـــــــواز 🔹ارتباط با مدیر کانال @SeyedAmirhosseinHosseini #تصاویر_شهدا #زندگینامه_شهدا #خــــاطــرات_شهــدا #وصیت_نامه_شهدا
مشاهده در ایتا
دانلود
به دریا رفته می‌داند مصیبت‌های طوفان را ... کانال ما را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.👇 🆔 @ShohadaMasjidHazratFatimaZahra
13.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 حتمــــاً ببینید | قفل‌هایی که انسان را زمین‌گیر می‌کنند ... 🌷: هر کس در حوض دفاع مقدس قرار می‌گرفت؛ ناخودآگاه تطهیر می‌شد و عوض می‌شد. اما بعد از جنگ اینگونه نبود. ♦️القاب و رتبه و جایگاه آمدند؛ این ها قفل‌هایی هستند که انسان را زمین‌گیر می‌کنند و میخ‌هایی هستند که انسان را بر زمین میخکوب می‌کنند و می‌بندند ... کانال ما را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.👇 🆔 @ShohadaMasjidHazratFatimaZahra
💠 پـــلاک خـــاکی 💠
🌷؛ و ... به آب‌های عراق رسیدیم. تا جایی پیش رفتیم که در چشم عراقی‌ها بودیم؛ احساس کردم عراقی‌ها ما را می‌بینند؛ اما عکس‌العملی نشان نمی‌دهند. یقیناً اثر آیه "وجعلنا" ای بود که محمـد خوانده بود. - ولک بریم! محمـد بالباس آرام توی آب رفت. من هم آرام وارد آب شدم. آب تا سینه‌ام می‌رسید. محمـد به بلد گفت بلم را جایی پنهان کند و منتظر بماند. کمی در نی‌ها به سمت ساحل توی آب جلو رفتیم. - ولک؛ تو اینجا تأمین باش تا مو بیام! بین چولان‌ها که پنج شش متر بلندیشان بود پنهان شدم؛ چند تا از آن‌ها را محکم در دست گرفتم که تکان نخورم. چشمم به ساحل عراق بود. محمـد آرام خودش را از آب بیرون کشید و به سمت سنگر عراقی‌ها رفت. چشمم به ساحل عراقی‌ها بود. همه‌چیز آرام و طبیعی بود؛ این یعنی محمـد به‌ درستی کارش را انجام داده است. کم‌کم سرمای آب بدنم را به لرزش انداخت؛ دندان‌هایم از سرما بهم می‌خورد. چولان‌ها را به سینه‌ام چسباندم تا کمی گرم شوم. حدود چهل‌وپنج دقیقه تا یک ساعت گذشت تا بالاخره سایه‌ای دیدم که وارد آب شد و به سمت من آمد‌. محمـد بود. آرام گفت: ولک بریم. به سمت بلم رفتیم و خودمان را بالا کشیدیم. گفتم: محمـد حالا شناسایی خوب بود؛ دست پری؟ - آره ولک؛ خوب بود؛ شناسایی کامل! ساکت شد. به آسمان خیره شد. - ولک اونجا داشتم آیات سوره طلاق را مرور می‌کردم؛ آن‌قدر آیات این سوره نور داشت و مو رو‌ گرفته بود که نفهمیدم کی رفتم؛ کی آمدم! مرور آیات قرآن در همه حال عادتش بود. 🎙راوی: حاج علی طهمورثی کانال ما را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.👇 🆔 @ShohadaMasjidHazratFatimaZahra
8.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ببینید | گوشه ای از شبِ سخت ؛ به روایت ابوالفضل دهقان 🎞برنامه ی دلیرستان ⏰دی ماه ۱۳۹۹ 1⃣ قسمت اول کانال ما را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.👇 🆔 @ShohadaMasjidHazratFatimaZahra
7.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ببینید | گوشه ای از شبِ سخت ؛ به روایت ابوالفضل دهقان 🎞برنامه ی دلیرستان ⏰دی ماه ۱۳۹۹ 2⃣ قسمت دوم کانال ما را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.👇 🆔 @ShohadaMasjidHazratFatimaZahra
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 حتمــــاً ببینید | 😭😭دفاع ما مقدسه💞 جوان رزمنده ای که دست راست او تیر خورده ... ولی بخاطر اینکه توسط دشمن اسیر نشود؛ خود را به آب زده و عرض را با دست چپ شنا کرده !!! ... و توانسته خود را به ساحل خودی برساند ...💦💦 کانال ما را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.👇 🆔 @ShohadaMasjidHazratFatimaZahra
33.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙ببینید | روایتگری فوق العاده زیبای از در کنار ▫️این خاطره گویی‌ را مقایسه کنیم با خاطره گویی‌ خودمان در جمع های خانوادگی و دوستانه!!! کانال ما را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.👇 🆔 @ShohadaMasjidHazratFatimaZahra
اگر خون دل بود ما خورده ايم اگر دل دليل است آورده ايم اگر داغ دل بود ما ديده ايم اگر داغ شرط است ما خورده ايم کانال ما را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.👇 🆔 @ShohadaMasjidHazratFatimaZahra
زیر چتر شهدائیم؛ باران می بارد و ما نفس می‌کشیم در این هوای پُر از طراوت ... آری! کانال ما را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.👇 🆔 @ShohadaMasjidHazratFatimaZahra
🔰امور شهدا پایگاه شهید سید مصطفی خمینی(ره)_مسجد حضرت فاطمه الزهرا(س)