eitaa logo
💠 پـــلاک خـــاکی 💠
537 دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
3.3هزار ویدیو
219 فایل
🔺کانال شهدای مسجد حضرت فاطمه الزهرا(س) کوی فاطمیه اهـــــــواز 🔹ارتباط با مدیر کانال @SeyedAmirhosseinHosseini #تصاویر_شهدا #زندگینامه_شهدا #خــــاطــرات_شهــدا #وصیت_نامه_شهدا
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 پـــلاک خـــاکی 💠
🔥حمله موشکی به مدارس !!! روایت 📛 🗓 ۲۰ دیماه ۱۳۶۵ _ موشک‌باران دانش آموزان شهرستان بروجرد توسط رژیم بعث عراق در طول ۸سال جنگ تحمیلی؛ صدام جنایتکار؛ بارها به مناطق مسکونی کشورمان حمله کرد و مردم بی پناه رابه خاک و خون کشید. در روز ۲۰ دی ۶۵؛ اینبار نوبت دانش آموزان بروجردی بود که آماج موشکباران جانیان بعث قرار گیرند. این حمله ددمنشانه به ۲مدرسه در تلافی شکست های پی در پی عراق در صورت گرفت که منجر به شهادت ۶۸ دانش آموز بیگناه شد.🔥🔥 در این روز دانش‌آموزان مانند همیشه با کیف و کتاب راهی مدرسه شده بودند. صدای شادی‌های کودکانه و قهقهه‌های آنان شنیده می‌شد. ساعت ۱۳ظهر؛ دانش‌آموزان با نظم و ترتیب برای رفتن بر سر کلاس‌ها به صف می‌شوند که ناگهان صدای انفجار شنیده می‌شود. در این لحظه فقط دود و گرد و غبار از دو مدرسه فیاض بخش و امام حسن مجتبی(ع) دیده می‌شود. خانواده‌های دانش‌آموزان سراسیمه به محل حادثه می‌روند. صدای ناله و شیون مادران شنیده می‌شود. هر کدام بدنبال غنچه‌هایی می‌گردند که با جنایت صدام پَرپَر شدند. روز قبل از فاجعه بروجرد؛ یعنی در جمعه ۱۳۶۵/۱۰/۱۹؛ هواپیماهای رژیم بعث عراق در اولین روز عملیات کربلای ۵؛ شهر اصفهان را به تلافی شکست از دلاور مردان لشگر مقدس ۱۴ امام حسین(ع) و لشگر ۸ نجف اشرف و تیپ قمر بنی هاشم(ع) در جبهه های نبرد حق علیه باطل؛ طی ۶ مرتبه؛ با ۱۷ راکت مورد حمله قرار داد.🔥🔥 در این حملات وحشیانه ۷۰ نفر از شهروندان اصفهانی و حدود ۲۱۵ نفر مجروح شدند. کانال ما را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.👇 🆔 @ShohadaMasjidHazratFatimaZahra
15.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 انتشـــار برای اولین بار 🎥 ببینید | فیلم منتشر نشده بمباران مدارس بروجرد در سال ۱۳۶۵ 🔥🔥۲۰ دیماه ۱۳۶۵ _ سالـــروز موشک‌باران دانش آموزان شهرستان بروجرد؛ توسط رژیم بعث عراق کانال ما را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.👇 🆔 @ShohadaMasjidHazratFatimaZahra
14.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 🗓 ۲۸ دی‌ ماه؛ سالروز بمباران در سال ۱۳۶۵ کانال ما را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.👇 🆔 @ShohadaMasjidHazratFatimaZahra
🔴 بهمنی از بمب ها در پر حادثه ⏳یازدهم بهمن ١٣٦٥ برای مردم روز خونینی بود. قبل از ظهر این روز؛ جنگنده‌های رژيم بعث عراق نقاط مختلفی از شهر را بمباران کردند که در نتیجه آن؛ تعداد زیادی از مردم به رسیدند. تعداد کشته‌ها به حدی زیاد بود که در باغ رضوان (گورستان عمومی شهر) قبرها را با بیل مکانیکی کندند و با سنگ‌های سیمانی از هم جدا کردند. 🔺دو روز بعد؛ ساعت ١١ صبحِ ١٣ بهمن ماه؛ دوباره هواپیماهای عراقی در آسمان شهر پیدا شده و باز هم به بمباران وحشیانه پرداختند. اکثر مردم ارومیه؛ یا خود در باغ‌های اطراف؛ کلبه و مسکن داشتند یا بستگان و نزدیکانشان در روستاهای اطراف؛ صاحب خانه و زمین بودند. 🔹این امکان خوبی برای آن ها بود که شهر جنگ زده را به قصد باغ‌ها و روستاها ترک کنند. به فاصله چند روز؛ این شهر چند صد هزار نفری به منطقه‌ای متروکه تبدیل شد. اکثر مردم شهر را ترک کرده بودند. هر خانه روستایی؛ گاه پذیرای پنج خانواده شهری بود که از بمباران کور و وحشیانه دشمن به آنجا پناه برده بودند. کانال ما را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.👇 🆔 @ShohadaMasjidHazratFatimaZahra
⌛️۱۱ بهمن ۱۳۶۵؛ ساعت ۲۳/۳٠ 🔺اصابت بمب های عراقی به نقاط مسکونی 📍میدان قدس _ پشت بیمارستان فیض _ کوچه شهید ناظم _ داخل دبیرستان هاتف کانال ما را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.👇 🆔 @ShohadaMasjidHazratFatimaZahra
5.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ببینید | ویرانی و تخریب مناطق مسکونی بر اثر و موشکباران ارتش صدام کانال ما را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.👇 🆔 @ShohadaMasjidHazratFatimaZahra
9.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 موشن گرافی 🗓 اواسط اسفند ۱۳۶۶ 🚀 آغاز دوباره حملات موشکی صدام به تهران کانال ما را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.👇 🆔 @ShohadaMasjidHazratFatimaZahra
🔺بازسازی شهر در دوران جنگ... کانال ما را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.👇 🆔 @ShohadaMasjidHazratFatimaZahra
🔺زنان استوار؛ بهترین پشتیبان برای جبهه ها کانال ما را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.👇 🆔 @ShohadaMasjidHazratFatimaZahra
🗓 ۲۴ مرداد ۱۳۶۴ _ حمله هواپيماهای عراق به جزيره نفتی خارك ☀️در تابستان سال ۱۳۶۴؛ در پی تهديدات عراق؛ برای حمله مجدد به شهرها و اماكن غيرنظامی ایران؛ وزير اطلاعات عراق تهديد كرد كه کشورش حملات خود عليه كشتيرانی در خليج فارس را تشديد خواهد كرد؛ تا بدين وسيله ايران را وادار به نشستن بر سر ميز مذاكره كند. همچنين وزير نفت عراق نيز گفت عراق به نفتكش‏هايی كه به بنادر ايران نزديك شوند حمله خواهد كرد؛ زيرا اين بنادر شاهرگ اقتصادی ايران كه ماشين جنگی اين كشور را تغذيه می كنند؛ می باشد. 🔥 به دنبال اين تهديدات؛ عراق سرانجام در ۲۱ مرداد ۱۳۶۴؛ پايانه‏ های نفتی ايران در جزيره خارك را مورد حمله قرار داد كه اين اقدام عراق به منزله بنيان نهادن گسترش دامنه جنگ ارزيابی شد. همزمان با حمله عراق به پايانه‏ های نفت ايران در جزيره خارك؛ حملات هوايی عراق عليه مردم غيرنظامی شهرها نیز ادامه يافت. کانال ما را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.👇 🆔 @ShohadaMasjidHazratFatimaZahra
💥خاطرات تلخ از روزهای آغاز جنگ 🎙از زبان بانوی دزفولی ▫️به یاد دارم؛ شهریور ماه سال ۵۹ بود. برای تحصیل در کلاس چهارم ابتدایی؛ با شوق و ذوق فراوان آماده می‌شدم. زمزمه‌های جنگ به وضوح در خانه‌مان شنیده می‌شد. با رفتن برادرم "حاج احمد" به بیرون از شهر و رفت و آمدهای مشکوک و زمزمه‌های او با پدر و برادر بزرگم؛ به این نتیجه رسیدم که حتماً اتفاقی افتاده است. در آن سال؛ "محمود" برادرم؛ سرباز بود و در شیراز؛ ماه‌های آخر خدمتش را سپری می‌کرد. یک روز در پشت بام خانه؛ مادرم مشغول پختن نان بود؛ کنارش ایستاده بودم. ناگهان صدای مهیبی به گوش رسید. تا آن موقع چنین چیزی ندیده بودیم؛ خیلی هراسان شدیم. طبل جنگ با حمله موشکی رژیم بعث عراق به نواخته شد. تازه دلیل رفت و آمدهای حاج احمد و زمزمه‌هایش را فهمیدم. با حملات خمپاره‌ای و بمباران چیزی در شهر برای مردم تغییر نکرد. اول مهر آن سال؛ مدارس برقرار بودند. در روزهای بعد؛ مسئولان آموزش و پروش کم‌کم متوجه شدند که گِرا گرفتن اهداف عراق؛ برای بمباران در چه مکان‌هایی است. به ناچار محل مدارس را تغییر دادند. دانش آموزان مدرسۀ ما را به در انتقال دادند. حملات دشمن بعثی به شهر شدید شده بود؛ اما اکثر مردم شهر را ترک نکردند و در خانه‌های‌شان ماندند. نامه‌نگاری محمود یک‌دفعه قطع شد. فقط در نامۀ آخرش به خانواده اشاره کرده بود که: "ما را به خرمشهر می‌برند." تا مدت‌ها خبری از او نداشتیم. حاج احمد هم مرتب با یک جیپ ارتشی از سر کار می‌آمد؛ به ما سر می‌زد و می‌رفت. اوائل جنگ رادیو نبود. زمانی همسایه‌ها از اخبار جنگ مطلع می‌شدند که حاج احمد به خانه می‌آمد. از کوچک و بزرگ به طرف خانه‌مان می‌دویدند و اخبار جنگ را از او می‌‌گرفتند. حاج احمد هم برایشان از رشادت‌های رزمنده‌ها می‌گفت. بعد از استحمام؛ بلافاصله خداحافظی می‌‌کرد و می‌رفت. آمدنش خیلی کوتاه بود؛ اما رفتنش ۱۰ یا ۲۰ روز طول می‌کشید. در این مدت؛ خبری از برادرم محمود نبود. مادرم نمی دانست دلهرۀ بی‌خبری از محمود را داشته باشد یا به فکر حاج احمد و خطرات کار و مسئولیتش در جبهه باشد. تنها چیزی که در چهره‌اش می‌دیدم؛ مقاومت بود. در سال ۵۹ که عراق موشک زد؛ نمی‌دانم اولین جا کجا بود. پدرم که در آن زمان جوشکار بود به ابتکار خودش زیرزمینِ خانه را پایه‌گذاری کرد و با سقف فلزی پوشش داد تا اگر موشک به خانه‌مان اصابت کرد؛ زیر آوار نمانیم. تعدادی از آشنایان هم به این پناهگاه پناه آورده بودند. نمی‌دانم در آن سال؛ چندمین موشک بود که به دزفول اصابت کرد که به ما خبر دادند: "به خونه خوشروانی موشک خورده." داییِ مادرم بود. در آن حادثه؛ هشت نفر در خانه بودند. دایی؛ زندایی؛ "میترا" که تقریباً هم سن و سال هم بودیم و پنج تا پسر دایی‌ام‌ که همه یک جا شدند. اجسادشان هم نصف و نیمه پیدا شد. مادرم وقتی خبردار شد؛ به خانه فامیل رفت تا در مراسم‌شان شرکت کند. من را با خودش نبرد. اکثر شب‌ها عادت داشتم توی بغل مادرم می‌خوابیدم؛ اما آن شب تنها ماندم. حملات دشمن بعثی بیشتر شده بود. شاید بدترین شبی بود که در سن ۱٠ سالگی تجربه کردم. هیچ وقت دلهره‌ای که در آن شبِ ترسناک؛ روح و جانم را آزرد؛ از خاطرم نمی‌رود. 📚 برگرفته از کتاب کانال ما را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.👇 🆔 @ShohadaMasjidHazratFatimaZahra
📷 جنایات صدام 📛🔥 کانال ما را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.👇 🆔 @ShohadaMasjidHazratFatimaZahra