eitaa logo
💠 پـــلاک خـــاکی 💠
519 دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
2.4هزار ویدیو
176 فایل
🔺کانال شهدای مسجد حضرت فاطمه الزهرا(س) کوی فاطمیه اهـــــــواز 🔹ارتباط با مدیر کانال @SeyedAmirhosseinHosseini #تصاویر_شهدا #زندگینامه_شهدا #خــــاطــرات_شهــدا #وصیت_نامه_شهدا
مشاهده در ایتا
دانلود
🗓 ۲۸ آبان ۱۳۵۹_ سالروز شهادت (یانچشمه ای)؛ 🇮🇷 : متولد: ۲۳ اردیبهشت ۱۳۲۳ یانچشمه؛ چهارمحال و بختیاری شهادت: ۲۸ آبان ۱۳۵۹(۳۶ سال) مزار: بهشت زهرا؛ تهران 📜 : دریاقلی سورانی در سال ۱۳۲۴ در روستای یانچشمه در نزدیکی سد زاینده‌ رود در استان چهارمحال و بختیاری چشم بر جهان گشود. دوران کودکی را در آنجا گذراند و بعد از مدتی در دوران جوانی به آبادان مهاجرت می‌کند. دریاقلی سورانی اوراق فروشی بود که در گوشه ای از "کوی ذوالفقاری" آبادان و در گورستانی از اتومبیل های فرسوده زندگی می‌کرد. وی در ۲۸ آبانماه سال ۱۳۵۹ در نبرد مجروح و پس از انتقال به تهران در ۲۸ آبان ۵۹ بشهادت رسید. ✔️ : او؛ اوراق‌فروشی در حاشیه بود که در جریان حمله عراق به ایران متوجه نفوذ غافل‌گیرانه عراقی‌ها از رودخانه می‌شود و مسافت ۹ کیلومتری را از گورستانِ اتومبیل‌های فرسوده در کوی ذوالفقاری تا نیروهای خودی را با دوچرخه می‌پیماید تا نیروهای خودی را از یورش عراقی ها آگاه بسازد. داستان دریاقلی سورانی در کتاب درسی فارسی ششم ابتدایی آمده‌ است. خرمشهر كه سقوط كرد با نزديك شدن دشمن به بهمنشير عملاً آبادان در محاصر افتاده بود و در اين ميانه طوفان سهمگين حوادث؛ شهيد درياقلی حضور يافت و بنيانگذار حركتی شد كه بعدها راديو عراق به صراحت اعلام كرد كه شخصی به نام درياقلی سورانی طرح عمليات عراق در آبادان را با شكست مواجه كرده است. : درياقلی بخاطر شغلی كه داشت و "اوراق فروش" بود به لحاظ اينكه كارش برای مردم مزاحمت نداشته باشد؛ مغازه و كسب و كارش را به "ذوالفقاريه" برده بود و در آنجا يك محوطه بزرگ برای كار فراهم كرده و مشغول فعاليت بود. به اعتقاد بنده اصل حضور وی در آن بيابان امری خدایی بود كه گویی مقدر شده بود كه آن اقدام مهم و تاريخی را برای نجات آبادان و استان خوزستان و در نهايت كشور اسلامی مان انجام دهد. احمدقلی سورانی خاطر نشان كرد: درياقلی چهار سال از من بزرگتر بود. جسارت و جرات مثال زدنی داشت و بسيار اهل شوخی و مزاح بود و اصلاً در قيد مال و ثروت دنيوی نبود؛ بطوری كه مدت خانه اش را به خانواده فقير و بی سرپناهی داده بود و خودش در همان محل اوراق فروشی زندگی می كرد. در روز واقعه او به همراه پسرش در همان محل كارش در ذوالفقاريه مشغول كار بود كه متوجه عبور سربازان عراقی از بهمنشير شد. عراقی ها اصلا تصور نمی كردند كسی در آن حوالی باشد و با خيال راحت در حال عبور از عرض رودخانه بودند. وی ابتدا اقدام به شناسايی دشمن كرده و پس از آن در حالی كه هم خودروی سواری و هم موتور داشت برای اينكه عراقی ها متوجه حضورش نشوند بلافاصله با دوچرخه ای به طرف آبادان به راه افتاد و مسير ۹ كيلومتری آن را به سرعت طی كرد و خبر را به شهر رساند. او صدا می زد: "ای مردم! ای مردم! عراقی ها از كوی ذوالفقاريه آمدند" و با دوچرخه اش به مساجد و پايگاه های نظامی می رفت و به همه خبر می داد. هر طور شده فرمانده سپاه آبادان(حسن بنادری) را می بيند و او را مجاب می كند كه اين خبر حياتی است و بايد نيروها را تجهيز كنند و به مقابله با دشمن بروند. پس از آگاهی مسئولين نظامی و مردم بلافاصله نيروها به طرف بهمنشير می روند و دشمن را قبل از آنگه بتواند مواضعش را مستحكم كند زمينگير كرده و به آن طرف رودخانه و داخل خرمشهر عقب می زنند و به اين ترتيب آبادان از خطر سقوط نجات می يابد. پس از واقعه كوی ذوالفقاريه؛ خودش هم به مدافعان آبادان پيوست و بر اثر انفجار يك خمپاره پايش قطع شد و پس از آن برای مداوا به تهران اعزام شد و در بيمارستان سينا بستری شد. او مظلومانه و تنها در همانجا به شهادت رسيد و در بهشت زهرا(ص) به خاك سپرده شد. مدت ها به دنبال برادر شهيدم جستجو كردم و در دفتر درگذشتگان بهشت زهرا(س) نام او را يافتم و وقتی با تاريخ هجری قمری مطابقت دادم؛ متوجه شدم كه ايشان مقارن با روز به خاك سپرده شد. روحش شاد کانال ما را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.👇 🆔 @ShohadaMasjidHazratFatimaZahra