💠 #خاطرات_ماندگار
2️⃣ قسمت دوم
🍃 الی بیت المقدس 🍃
🔺در ساعتهای اوّلیهی صبح روز جمعه دهم اردیبهشت ۱۳۶۱ با شهادت محسن وزوایی و حسین تقویمنش؛ فرمانده و جانشین محور عملیاتی محرّم، اوّلین ضربهی کاری به احمد متوسّلیان وارد میشود. آنچه در زیر میآید متن بیسیمهای این عملیات است:
📞 اپراتور محور محرّم: احمد جان؛ احمد جان؛ جنازههای برادرهای ما؛ از صبح تا حالا مانده روی زمین؛ از صبح تا حالا مانده روی زمین. این برای[روحیهی] بچّهها زیاد خوب نیست که اینها همینجور روی زمین بمانند.
🔺متوسلیان: ببین برادر من؛ شما خودرو و این چیزها که پیشتان هست، از آنها[برای تخلیهی شهدا] استفاده کنید دیگر! الان[خط پدافندی محور سلمان] شلوغ است و من نمیتوانم محور شما را هم کنترل کنم.
🔺لحظاتی بعد #حسین_خالقی؛ سرپرست محور محرّم با احمد متوسّلیان تماس گرفته و نحوهی آرایش گردانهای این محور را به اطلاع او میرساند.
🔹خالقی: احمد؛ احمد؛ خالقی.
🔺متوسلیان: خالقی؛ احمد.
🔹خالقی: احمد جان؛ حاج آقا؛ ببینید؛ ما گردان سلمان فارسی به فرماندهی حسین قجهای را در رأس منتهی الیه محور چپ قرار دادهایم بعد از او هم گردان حبیب بن مظاهر به فرماندهی علی رضا موحد و دو؛ سه تا گردان دیگر را هم همین طور بعد از آن قرار دادیم. متوجّه شدی؟
🔺متوسلیان: بله؛ خوب است. آرایش کامل بگیرید. آرایش کامل بگیرید.
🔹خالقی: چشم؛ انشاءالله حالت پدافندی خودمان را حفظ میکنیم.
دیگر بار متوسّلیان از خط مقدّم محور سلمان در جادهی آسفالت با قرارگاه فرعی نصر ۲ تماس میگیرد.
متوسّلیان: هاشم؛ هاشم؛ احمد!
همّت: بگوشم احمد؛ بفرما!
متوسلیان: هاشم؛ تو را خدا این مهمّات چه شد؟ تو را خدا!
همت: به خدا از رود کارون رد شد؛ آن طرف. اینها بچّههای تدارکات دو تا تویوتا پُر؛ مهمّات بار زدند و آمدند؛ الان آن طرف آب هستند.
متوسلیان: کِی آمده؟! کِی آمده؟! بابا چرا به دست ما نرسیده آخر؟
همت : الان من؛ مجتبی صالحیپور را با ماشین خالی؛ پشت سر آن دو تا تویوتای حامل مهمّات میفرستم تا آنها را بیاورد و به دست شما برساند.
#ادامه_دارد ...
اردیبهشت ۱۳۶۱ - سالگرد عملیات الی بیت المقدس(آزادسازی خرمشهر)
#دفاع_مقدس
#قهرمانان_وطن
#رزمندگان_اسلام
#فـــاتحـــان_خرمشهر
کانال ما را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.👇
🆔 @ShohadaMasjidHazratFatimaZahra