eitaa logo
💠 پـــلاک خـــاکی 💠
523 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
2.4هزار ویدیو
187 فایل
🔺کانال شهدای مسجد حضرت فاطمه الزهرا(س) کوی فاطمیه اهـــــــواز 🔹ارتباط با مدیر کانال @SeyedAmirhosseinHosseini #تصاویر_شهدا #زندگینامه_شهدا #خــــاطــرات_شهــدا #وصیت_نامه_شهدا
مشاهده در ایتا
دانلود
16.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 | 🎞تصاویری زیبا و خاطره برانگیز از منطقه عملیاتی و حال و هوای رزمندگان اسلام در عملیات 🌸یاد باد آن روزگاران یاد باد 🇮🇷‌عملیات والفجر ۱۰ در تاریخ ۲۴ اسفند مـــاه سال ۱۳۶۶ به منظور تصرف شهر حلبچه و بخش‌هایی از خاک عراق طراحی و اجرا شد و در تاریخ ۲۹ اسفند ۱۳۶۶ با تصرف منطقه‌ای به وسعت ۱٫۲۰۰ کیلومتر مربع شامل شهرهای حلبچه؛ خرمال؛ بیاره و طویله از سوی نیروهای ایرانی پایان پذیرفت. ┈••❈✿🌹🔷🌹✿❈••┈ ❇️ هدیه به ارواح طیبه شهدای هشت سال دفاع مقدس؛ به ویژه شهدای مسجد حضرت فاطمه الزهرا(س) کوی فاطمیه اهواز؛ صلواتی را هدیه بفرمایید. 🔰امور شهدا پایگاه شهید سید مصطفی خمینی(ره)_مسجد حضرت فاطمه الزهرا(س) @ShohadaMasjidHazratFatimaZahra 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🌹🍃
🔹رزمنده‌ای که ۲۴ ساعت در سرمای استخوان سوز و سنگری از برف ماند ..!! 🔺این عکس مربوط به منطقه‌ حاج عمران در سال ۱۳۶۳ است. در این محل با وجود برف بیش از ۲متری؛ رزمندگان؛ عملیات پیروزمندانه‌ای انجام دادند. وقتی در کوهای پُر از برف راه می‌رفتم؛ چشمم به سنگری از برف افتاد که رزمنده‌ای در آن آتش روشن کرده بود. به او گفتم: چطوری این همه سرما را تحمل می‌کنید؟ سرباز رزمنده گفت: وظیفه‌مان را انجام می‌دهیم؛ کشته شویم یا زنده بمانیم باید به وظیفه‌مان عمل کنیم. این رزمنده در ادامه به شدت سرمای منطقه اشاره کرد و گفت: ۲۴ ساعت در اینجا ماندن مثل یک سال زمستانِ تهران است ... 🔊 راوی و عکاس: اباصلت بیات کانال ما را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.👇 🆔 @ShohadaMasjidHazratFatimaZahra
💠 پـــلاک خـــاکی 💠
... &هشت(محور کارخانه نمک) حاج حسین بصیر؛ از کل نیروهایش پنجاه  و  سه چهار نفر بیشتر نمانده بودند. پشت بی سیم به من گفت: دو تا اسیر گرفتیم؛ بیا آن ها را ببر عقب. من مسئول محور اطلاعات بودم؛ وقتی به آن جا رسیدم؛ شرایط بحرانی و سختی که بچه های ما در آن به سر می بردند؛ مرا متحیر کرد. رزمنده ها چطور در این اوضاع و احوال مشقت بار طاقت می آورند؛ تا زانو در آب بودند و پشت سنگرهایی که با کلوخ و گونی های پاره پاره ساخته شده بود؛ پناه گرفته بودند. حاجی گفت: اسیرها را بده یک نفر ببرد پشت؛ تو بمان. ماندم؛ آن شب عراقی ها تک سنگینی کردند؛ از همین تعداد باقیمانده هم هفت هشت نفر به شهادت رسیدند و یازده نفر هم مجروح شدند. فشار دشمن هر لحظه سخت تر می شد. یکی از بچه ها را دیدم که با سر و صورتی خونی وارد سنگر شد؛ یک دستش هم با چفیه محکم بسته شده بود؛ چیزی را میان روزنامه ای پیچیده بود؛ گفتیم: چی هست؟ گفت: سوغاتی؛ می خواهم ببرم پشت جبهه. اصرار کردیم؛ روزنامه را باز کرد؛ دیدیم دستی است که از آرنج به پایین قطع شده است؛ دست خودش بود. آن شب تا صبح با همان وضعیت پیش ما ماند؛ بچه ها در جواب تک عراقی ها پاتک سنگینی را طراحی و اجرا کردند. یادم نمی رود وقتی تعدادی از بچه ها آمدند و به شهید بصیر گفتند: شرایط سخت شده؛ ما نمی توانیم مقاومت کنیم. حاجی به آن ها گفت: امشب؛ شب عاشورای ماست؛ این جا جنگ اُحد است؛ ما را توی این تنگه گذاشتند تا دشمن از آن رد نشود؛ پس ما مقاومت می کنیم. (راوی عسکری معیلی) کانال ما را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.👇 🆔 @ShohadaMasjidHazratFatimaZahra