eitaa logo
💠 پـــلاک خـــاکی 💠
520 دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
2.4هزار ویدیو
176 فایل
🔺کانال شهدای مسجد حضرت فاطمه الزهرا(س) کوی فاطمیه اهـــــــواز 🔹ارتباط با مدیر کانال @SeyedAmirhosseinHosseini #تصاویر_شهدا #زندگینامه_شهدا #خــــاطــرات_شهــدا #وصیت_نامه_شهدا
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 پـــلاک خـــاکی 💠
شهیدان معروف و به یاد ماندنی این عکس ... این عکس یادگار روزهای ماست. عکسی که همیشه بی نام عکاس دیدی
🚩خاطره برادر یوسف طلائیان از رزمندگان واحد مخابرات گردان مالک لشگر ۲۷ محمد رسول الله(ص) در باره ماجرای این عکس معروف:👆👆👆 تصویر شهدای گرانقدر گردان مالک اشتر؛ (راست) و (چپ) که در دیماه ۱۳۶۵ در شلمچه و سومین روز در خون خود غلطیدند. علی شاه‌آبادی تک‌تیرانداز گردان بود. شب ۲۱ دیماه ۶۵؛ قبل از عزیمت گردان از اردوگاه به سمت ؛ زمانی که داشتیم تو چادر ادوات آماده می شدیم با پارچه‌ کهنه‌ای؛ ساعت شبنما دارش را استتار می کردیم تا دیده نشود. علی بچه سه راه آذری بود و برادرش امیر تازه شده بود. یادم هست علی برای آوردن دوربین کشوئی ۱۱۰ اش تردید داشت که من گفتم بیار. صبح عملیات باهاش عکس می گیریم؛ بعد با همون پارچه کهنه‌ها یک روکش برای دوربینش دوختیم و داخل یک جیب خشاب اضافی سیمونوف روی فانوسقه‌اش گذاشتیم و راه افتادیم. نیمه‌شب به پشت جاده‌ی شلمچه _ بصره رسیده بودیم. پشت خاکریز شب را گذراندیم. قرار بود آنجا بمانیم تا نیروهای دیگر به ما برسند و صبح بریم جلو. صبح که شد گفتند محاصره شده‌ایم. بعد هم گلوله‌ی تانک بود و دوشکا و تک‌تیراندازها که ما ۳۰۰ - ۴۰۰ نفر را وسط دشت دوره کرده بودند. باران گلوله بود که می‌خورد توی گونی‌های سنگر؛ گودال‌هایی که توی آن‌ها پناه گرفته بودیم به همه‌چیز شبیه بود الا سنگر! پشت خاکریز؛ حکومت نظامی اعلام شد. جُنب می‌خوردی با سیمونوف دوربین دار مغزت می ریخت بیرون و جنازه‌ات می‌ماند روی دست بقیه بچه‌ها. خلاصه قسمت نشد که با آن دوربین عکس دست جمعی بگیریم. من همان شب مجروح شدم و علی را دیگه ندیدم. صبح عملیات؛ یکی از بچه‌ها که از خط بر می گشت گفت پیکر علی و عباس را دیده بود. عباس چمباتمه زده بود توی گودال سنگر و علی افتاده بود روش. تیر تک‌تیرانداز عراقی خورده بود توی سر علی از اونطرف سر درآومده بود خورده بود به سر عباس. عباس هنوز زنده بود و با خس خس؛ نفس‌های کوتاه‌ کوتاه می‌کشید. بچه‌ها سرش را پانسمان کردند ولی چند لحظه بعد توی آغوش اونها تمام کرد. آنجا تا ظهر مقاومت کردیم و بعد عراقی‌ها ریختند سرمان و ما مجبور شدیم بیایم عقب‌. در آن صبح تا ظهر از گروهان ۱۱۰ نفره ما فقط ۲۹ نفر باقی ماندند. با همان دوربین؛ یکی از بچه‌ها در آخرین لحظات عقب نشینی زیر حجم سنگین آتش توپخانه و پاتک گردان های زرهی عراق؛ از پیکر علی و عباس ۴ عکس گرفته بود و با خودش به پادگان دو کوهه آورد. این عکس تنها دلخوشی مادر علی بود تا اینکه بقایای پیکرش پس از دوازد سال؛ در سال ۱۳۷۷ در جریان تفحص شهدا کشف شد و به دست مادر چشم انتظارش رسید. کانال ما را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.👇 🆔 @ShohadaMasjidHazratFatimaZahra