eitaa logo
شُهَداءُ‌الزِّینَب🥀🕊
305 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
965 ویدیو
2 فایل
بِسمِ‌رَبِّ‌الشُّـهَـداءُوَالصِّـدیـقـیـن #خادِم‌ُ‌الشُّهَداء فقط یک مدال بر روی سینه نیست! بلکه یک هدف و راه است ✨کارگروه شهدای زینبیه گلشهر کرج ✨ راه ارتباطی با ما : @BanOojn تاسیس : ۱۴۰۳/۱۲/۲۶
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم رب الشهدا راهی ترکیه شدیم ب اصرار من بجای دو هفته یک هفته موندیم ترکیه ونیز هم که نرفتم چون وسط مدارس بود عاشق درس و تحصیل بودم قرار بود دیپلم ک گرفتم برای ادامه تحصیل برم خارج از کشور بعداز یک هفته خوشگذرونی رفتم مدرسه زنگ آخر خانم مافی مدیر دبیرستانم احضارم کرد دفتر خانم مافی: خانم معروفی شما به دلیل بی حجابی و پرونده درخشان این دوره یک هفته اخراج موقت میشد از مدرسه اون رگ سرتقیم باز اوج کرد با پرروبازی تمام گفتم : برام مهم نیست من کلا دانش آموز شری بودم یادمه یه بار سال اول دبیرستان بودم برای عید مارو تعطیل نمیکردن منو یه اکیپ از بچه ها شیشه های مدرسه آوردیم پایین بخاطر بی حجابیم از مدرسه اخراج شدم منم ک غد و لجباز لج کردم مدرسه نرفتم دیگه .. ╭🦋𝒋𝒐𝒊𝒏 ╰┈➤@Shohadaozeynab •••
بسم رب الشهدا اروند رود راه افتادیم یه رود بزرگ آخر یه جاده خاکی جاده ای ک گذر کردیم میان نخلستان های خییییییلی بزرگ بود و اکثر نخل ها بر اثر بمباران جنگ سوخته بودن خودشون میگفتن پل که روش راه میرید شهید حسن باقری طراحی اصلیش بود شهید هههه 😶😶 خودشون مسخره کردن با خودم زمزمه کردم ترلان تو چرا اینجایی؟ نه فکرت ،نه پوششت ،نه خانوادت مثل اینا نیست چرا اومدی ؟😐😐😐 تا به خودم اومدم دیدم کاروان رفته و من وسط نخلستان ها گم شدم تو نخلستان میدویدم و گریه میکردم انگار زیر هر نخل یه مرد بود که بهم نگاه میکرد یهو پام گیر کرد به یه چیزی و خوردم زمین همه جام خاکی شده بود بلند شدم و شروع کردم به دویدن به لب جاده خاکی که رسیدم دیدم گریه های بی دلیل و با دلیلم تمام آرایشمو شسته و ازبین برده تا رسیدم لب جاده کاروان رو دیدم تو اروند رود یه بازار بود که توسط محلی های همونجا دایر شده بود ماهم مثل این قحطی زده ها رفتیم بازار از لوازم آرایش ،دمپایی ،عروسک،کلاه و بستنی و کلی خوراکیای دیگه برای خودم خریدم غافل از اینکه امشب چه خواهد شد بعداز اروندرود تو اتوبوس اعلام شد بزرگواران شهدا دعوتمون کردن معراج الشهدا ۳۶شهید گمنام میزبانمون هستن .. ╭🦋𝒋𝒐𝒊𝒏 ╰┈➤@Shohadaozeynab •••
الهی‌بمیرم‌این‌‌شبا ؛ تا‌صبح‌بیداره‌مادر . . ! •🖤🕊╭🦋𝒋𝒐𝒊𝒏 ╰┈➤@Shohadaozeynab •••
6.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نریزی‌ها :) _ببین‌میتوانی‌بمانی‌بمان عزیزم‌تو‌خیلی‌جوانی‌بمان ! ۴۵ روز •🖤🕊╭🦋𝒋𝒐𝒊𝒏 ╰┈➤@Shohadaozeynab •••
9.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ازپنجشنبه‌ تــا ۳ آذر ۴۰ روز‌ تا‌ شهادت‌ خانم‌ فاطمه‌ زهراست اگه‌ میتونید‌ ختمی‌ بردارید؛ بسم‌الله❤️‍🩹 ╭🦋𝒋𝒐𝒊𝒏 ╰┈➤@Shohadaozeynab •••
😔 تاریخچه عزاداری فاطمیه 🙏 حتما تصویر رو ببینید آجرک الله یا صاحب الزمان ╭🦋𝒋𝒐𝒊𝒏 ╰┈➤@Shohadaozeynab •••
46.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نماهنگ زیبای دنیام فاطمه گروه سرود🌹 ╭🦋𝒋𝒐𝒊𝒏 ╰┈➤@Shohadaozeynab •••
🏴 🥀 زندگی به سبک یاس نبوی ╭🦋𝒋𝒐𝒊𝒏 ╰┈➤@Shohadaozeynab •••
‍‌‌ یک شب سرد زمستانی، در گوشه‌ای از یک روستای دورافتاده، پیرمردی به نام حاجی احمد به خانه برگشت. در حالی که از سرمای شب به شدت لرزیده بود، دست‌های خشکش را در کنار بخاری گرم کرد. شب‌های زمستان، تنها زمان‌هایی بود که او از کارهای روزانه فارغ می‌شد و می‌توانست با دل آرام، به عباداتش بپردازد. حاجی احمد که سال‌هاست به نماز شب عادت کرده بود، هر شب بعد از خواندن نماز عشاء، به اتاق کوچک خود می‌رفت و در دل شب، وقتی همه دنیا در خواب بودند، بر سجاده‌اش می‌نشست و به درگاه خداوند راز و نیاز می‌کرد. در آن شب خاص، وقتی ساعت از نیمه شب گذشته بود، دلیلی داشت که بیشتر از همیشه برای نماز شب خود احساس نیاز می‌کرد. او در سجده‌هایش از خداوند می‌خواست تا به او صبر دهد، تا در برابر مشکلات روزمره زندگی‌اش شکیبا بماند. در حالی که اشک‌هایش به آرامی بر صورتش می‌ریخت، یاد روزهایی افتاد که در جوانی در میدان‌های جنگ برای میهنش جانفشانی کرده بود. اما در آن شب، در سکوت و در دل شب، بیشتر از هر زمان دیگری احساس می‌کرد که خداوند به او نزدیک‌تر است. در پایان نماز شب، حاجی احمد با احساس آرامش و رضایت از سجاده برخاست. به آرامی به سمت پنجره نگاه کرد. در دل شب، ماه کامل در آسمان می‌درخشید و نور آن به زمین می‌تابید. در آن لحظه، او احساس کرد که خداوند تمام دنیای او را در دست گرفته است، و هر لحظه از زندگی‌اش تحت نظر و مراقبت پروردگار است. حاجی احمد دوباره به سجاده برگشت و گفت: «خدایا، همیشه در کنارم باش، حتی زمانی که من به تو فکر نمی‌کنم. این شب‌ها که در سکوت و تنهایی به تو نزدیک‌تر می‌شوم، می‌فهمم که هیچ چیز به اندازه یاری تو در زندگی مهم نیست.» از آن شب به بعد، حاجی احمد هیچ‌گاه نمازشب را ترک نکرد. و هر شب با همان احساس آرامش و اطمینان به دل شب می‌رفت و رازهای دلش را با خداوند می‌گفت. ╭🦋𝒋𝒐𝒊𝒏 ╰┈➤@Shohadaozeynab •••
‌ ‌نیمه شب هست 🌙 هیچ چیز تصادفی نیست که به این پیام رسیدی... شاید خدا می‌خواد تو رو به سمت نماز شب هدایت کنه. 🌸 این لحظات، بهترین فرصت‌ها برای آرامش دل و نزدیکی به خداست. 🕊 پس چرا از همین امشب شروع نکنی؟ 🌿 📖 *ان شاءالله که در این مسیر پر برکت قرار بگیری.* 💖 🧭 ╭🦋𝒋𝒐𝒊𝒏 ╰┈➤@Shohadaozeynab •••
3.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حلالم کن حیدر نیومد 🖤. شبتون در پناه امن چادر مادر پهلو شکسته💔 ╭🦋𝒋𝒐𝒊𝒏 ╰┈➤@Shohadaozeynab •••