eitaa logo
شٌهَـــدا شَرمَــندهـــ ایمــ🍁
960 دنبال‌کننده
3هزار عکس
810 ویدیو
66 فایل
بِسمــ رَب الشُـهَـدا بیا عـاشِقے را رِعـایَت کُنـیـم 🌿زیـارانِ عـاشِـق حِکـایَت کُنـیـم 🌿 اَز آنـهـا کـه خـونـین سَـفَـر کَرده اَند🌿سَفَر بـَر مِـدار خَـطر کرده اند کپی آزاد
مشاهده در ایتا
دانلود
خدایا شروع سخن نام توست وجودم به هر لحظه آرام توست دل از نام و یادت بگیرد قرار خوشم چونکه باشی مرا در کنار امروز را آغاز میکنیم باتوکل بر تو 🌸بسم الله الرحمن الرحیم @Shohadasharmandeimm
_امام_زمانم 💝چه شود که نازنینا ، رُخ خود به من نمائی.. 💝به تبسّمی ، نگاهی ، گرهی ز دل گشائی... 💝به کدام واژه جویم ، صفت لطیف عشقت.. 💝که تو پاک تر آز آنی که درون واژه آئی.. 🌸اللهم عجل لولیک الفرج🌸 @Shohadasharmandeimm
•﷽• میگفت برای کسی که همه دنیاش امام حسینه؛ از دنیا حرف نزنید...! @Shohadasharmandeimm
هیچ ذکرےگهربارتر🌷🍃 ازصلوات نیست💕 گرتوخواهےدرهای🌷🍃 رحمت بسویت بازشود💕 سرتاپاےوجودت با🌷🍃 نام زیبایش نورباران بشود💕 معطربنماکام خویش🌷🍃 باذکرزیباےصلوات💕 🍃🌷اَللّهمّ صلِّ علی محَمّد وآل مُحَمَّد وَعجِّّل فرجهُم🌷🍃 @Shohadasharmandeimm
هیچ‌ چیز مانندِ یادِ خدا، گره‌گشایے نميکند ... @Shohadasharmandeimm
📚 عارفی با شاگرد خود زندگی می‌کرد. روزی شاگرد با اجازه‌ی استادِ خود٬ به‌جای عارف بر منبر رفت و موعظه کرد. چون از منبر پایین آمد مردم او را بسیار تحسین کردند. عارف چون چنین دید، در همان مجلس بر سخنرانی او عیب زیادی گرفت و شاگرد ناراحت شد. مجلس تمام شد و عارف و شاگرد به منزل برگشتند. شاگرد از دست عارف ناراحت بود. گفت: استاد، چرا عیب‌های بنی اسرائیلی گرفتی و چه ضرورت بود در جمع آن‌ها را بگویی، آن هم بعد از این‌که مردم مرا ستایش کرده بودند؟ در حالی‌که مردم بعد از منبر از تو تعریف می‌کنند و کسی نیست از تو عیب بگوید، چه شد تو را ستایش شهد است ما را سم؟!! عارف تبسمی کرد و گفت: ای شاگرد جوان، تو هنوز از مردم نبریده‌ای و نظر مردم برای تو مهم است. این تعریف‌هایی که از تو می‌کردند درست بود و عیب‌های من غلط. ولی من دلیلی برای این کارم داشتم، تا مبادا این ستایش و تعریف مردم، لذت ارشاد برای خدا و علم را از تو بگیرد و از فردا در منبر به‌جای این‌که سخنی گویی که خدا را خوش آید سخنی گویی که مردمان خدا خوش‌شان آید. اما آن‌چه مردم از من ستایش می‌کنند برای من مهم نیست. چه ستایش کنند و چه سرزنش کنند هر دو برای من یکی است. چون سنی از من گذشته است و حقیقت را دریافته‌ام. من مانند پرنده‌ای هستم که پر درآورده‌ام و روزی اگر مردم بر شاخه‌ای که نشسته‌ام آن را ببُرند، به زمین نمی‌افتم و پرواز می‌کنم ولی تو هنوز پَرِ پروازت کامل نشده است. این مردم تو را بالای سر بُرده و بر شاخه‌ی درختِ طوبی می‌نشانند؛ ناگاه و بی‌دلیل شاخه‌ی زیر پای تو را می‌بُرند و سرنگونت می‌کنند. این مردم امروز ستایش‌ات می‌کنند و تو را نوش می‌آید و فردا ستایش نمی‌کنند و تو را از منبر و سخنرانی بیزارت می‌کنند. شاگرد دست استاد بوسید و گفت: الحق که نادانِ نادانم. @Shohadasharmandeimm
....♥️.... موقع اعزام حجت یه گوشه کز کرده بود رفته بود تو فکر،یکی از مسئولین متوجه اش شد ،گفت حجت چرا تو فکری اگر نگرانی و تردید داری، میتونیم اعزامت نکنیم اجباری نیست حتی الان که موقع اعزام فرا رسیده، میگفت حجت لبخندی زد وگفت نه بابا دارم به این فکر میکنم که میشه من هم مثل حضرت عباس شهید بشم! رفیق حجت میگفت پس از آن شهادت حماسی و رشادت وار حجت که باعث نجات تعدادی از رزمنده ها هم شد،وقتی بدنش رو برگرداندند دو تا دستاش قطع شده بود... درست مثل حضرت عباس[علیه السلام] شهید مدافع حرم حجت اصغری شربیانی روحش صلوات...♡ @Shohadasharmandeimm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یکبار به همراه رفقایش سر کوچه نشسته بودند، فرد مستی وارد کوچه شد و در حال مستی، داخل جوی آب افتاد. رفقایش او را مسخره کردند. ابراهیم به جای اینکار او را از جوی بیرون آورد و تمیز کرد و به خانه‌اش رساند. کسی ندید که ابراهیم دیگران را مسخره و عیب‌جویی کند. چرا که خدای خویش، تمام انسانها را از این کار نهی کرده است: 🍃وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ 🌿وای بر هر عیب‌جوی مسخره کننده.(همزه،۱) ♥️ @Shohadasharmandeimm
اَللّهم‌اِنّی‌اَعوذ‌بِکَ‌مِن‌عَینً‌لاتَدمَع خدایابه‌تو‌پناه‌می‌برم ازچشمان‌آلوده‌ای‌که‌برای‌ حسین(ع)اشک‌نریزند...!💔 @Shohadasharmandeimm