eitaa logo
شٌهَـــدا شَرمَــندهـــ ایمــ🍁
959 دنبال‌کننده
3هزار عکس
810 ویدیو
66 فایل
بِسمــ رَب الشُـهَـدا بیا عـاشِقے را رِعـایَت کُنـیـم 🌿زیـارانِ عـاشِـق حِکـایَت کُنـیـم 🌿 اَز آنـهـا کـه خـونـین سَـفَـر کَرده اَند🌿سَفَر بـَر مِـدار خَـطر کرده اند کپی آزاد
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید نظر میکند به وجه‌الله! از آن زمان که نگاهم به نگاه تو گره خورد؛ تمام آرزویم.... این شده است که کاش می‌شد دنیا را از قاب چشم‌های تو دید... همان چشم‌هایی که غیر از خدا را ندید! •┈┈••✾•🕯❤️🕯•✾••┈┈• @shohadasharmandeimm •┈┈••✾•🕯❤️🕯•✾••┈┈•
: خدا نکند که حرف زدن و نگاه کردن به نامحرم برایتان عادی شود😔 پناه می برم به خدا از روزی که گناه فرهنگ و عادت مردم شود.🥀😞 : پست و متنی هر چند تکراری ولی همانندی نفس کشیدن برایمان پر اهمیت و کاربردیست.... 😊 @shohadasharmandeimm
فوق العاده به پدر و مادرش احترام می گذاشت. 💚❤️ خودم حس میکنم عاملی که آقا حمید🍁 را لایق شهادت کرد همین است! 👈 مثلا یکبار که ایشان تصادف کرده بودند و حتی برایشان میسر نبود که از بسترشان تکان بخورد، مادرشان که تماس گرفت به نشانه احترام وضعیت خود را تغییر می داد( اگر خوابیده بود می نشست یا اگر نشسته بود، می ایستاد)🍃 به حمید🍂 گفتم: مادرتان که شما را نمی بیند چرا می نشینی یا می ایستی؟ و او می گفت: مادرم که مرا نمی بیند؛ اما خدا که می بیند‌.👉 💬روایت از؛ همسر شهید @shohadasharmandeimm
برشی از کتاب : کناره سفره عقد نشستیم عاقد پرسید: عروس خانم مهریه رو میبخشند که صیغه موقت رو فسخ کنیم به حمید نگاه کردم، گفتم : نه من نمیبخشم! نگاه همه با تعجب به من برگشت، ماتشان برده بود، پدرم پرسید: دخترم مهریه رو میگیری؟ رک و راست گفتم : بله میگیرم، حمید خندید و گفت: چشم مهریه رو میدم، همين الان هم حاضرم نقدا پرداخت کنم. عاقد لبخندی زد و گفت: پس مهریه طلب عروس خانوم، حتماً باید آقا داماد این مهریه رو پرداخت کنه بعد از خواندن خطبه عقد دائم به رستوران رفتیم، تا غذا حاضر بشود، حمید پانزده هزار تومان شمرد، به دستم داد و گفت: این هم مهریه شما خانوم! پول را گرفتم و گفتم : اجازه بده بشمارم ببینم کم نباشه! حمید خندیدو گفت: هزار تومان هم بیشتر گیر شما اومده، پول را نشمرده حمید چرخاندم و داخل صندوق صدقاتی که آنجا بود انداختم و گفتم : نذر سلامتی آقای من! 😍 ✍راوی؛همسر شـ‌هید 🌷 @shohadasharmandeimm
عاشقــان را با تعلق هـا چه ڪار ... روز اول عهد با خون بسته‌ایم گر به جـان ما زَنـد مولا محڪ لیتنا یٰا لَیتَنا ڪُنا مَـعَڪ ... 🌷 @shohadasharmandeimm
🥀 مے‌نویسم... هر آنڪس کہ میخوانـد یا میشنود بدانـد... شرمنـده ام ازینـکه یک جـٰان بیشتر ندارم تا در راه (عج) و نائب بر حقش امام خامنـہ‌ای (مدظله) فدا کنـم . بخشے از وصیت نامه ی شهید ♥️🌸 @shohadasharmandeimm🌸♥️
هر بار مادرش تماس می گرفت کاملا مودبانه رفتار می کرد اگر دراز کشیده بود،می نشست اگر نشسته بود،می ایستاد می گفت: "درسته مادرم نیست و نمی بیند ولی که هست... @Shohadasharmandeimm