🍂اول پاییز بود و در کلاس
دفتر خود را معلم باز کرد.
🍃بعد با نام #خدای_مهربان
درس اول آب را آغاز کرد.
گفت بابا آب داد و بچه ها
یک صدا گفتند بابا آب داد.
دخترک اما لبانش بسته ماند
گریه کرد و صورتش را تاب داد.😔
او ندیده بود بابا را ولی
عکس او را دیده در قابی سپید.
یادش آمد مادرش یک روز گفت
دخترم بابای پاکت شد #شهید.💔
مدتی در فکر بابا غرق بود
تا که دستی اشک او را پاک کرد.
◾️بچه ها خاموش ماندند و کلاس
آشنا شد با سکوتی تلخ و سرد.
دختری در گوشه ای آهسته باز
گفت بابا آب داد و داد نان.
شد معلم گونه هایش خیس و گفت
بچه ها بابای زهرا داد جان.💔
🕊بعد روی تخته سبز کلاس
عکس چندین #لاله_زیبا کشید
🔹گفت درس اول ما بچه ها
درس ایثار و وفا ، #درس_شهید
📖مشق شب را هر که با بابای خود
باز بابا آب داد و نان نوشت.
دخترک اما میان دفترش
ریخت اشک و “داد بابا ، جان”نوشت💔
@Shohadaye_khoy