~🕊
🌴#برگیازخاطرات✨
بیمقدمه گفت:
«زینبخانوم،
من و شما تو این دنیا
خیلی باهم زندگی نمیکنیم،
اما به امید خدا اون دنیا همیشه باهمیم.»
زینب متعجب برگشت به سمت او
و نگاهش کرد.
فکر کرد شاید شوخی میکند،
اما اثری از شوخی در صورتش ندید.
اصلاً نتوانست حرفش را هضم کند.
با تعجب پرسید:
«منظورتون چیه؟»
روحالله نگاهش نمیکرد.
همانطور که با سبزهها بازی میکرد،
با لبخند گفت:
«حالا بعداً میفهمید.»
📚دلتنگ نباش ، ص۶۴
#شهید_روحالله_قربانی♥️🕊
🆔 @Shuhada1399
دوستشمیگفت:
ازکلاسزبانیک راسترفتممسجد ،یه گوشه نشستم و دفتر کتابم رو در آوردم روحالله اومدپیشم ؛
کتابهایزبانمروکهدید،
تشویقمکردوگفت:
«آفرین . . !سربازامامزمان
بایدزبانبلدباشه . . .😉📓»
یکبارمبهمگفت:
«همیشهعینک آفتابیبزنچشماتضعیفنشه
سربازامامزمانبایدچشماشسالمباشه...😎✌️🏼»
تماممعیارزندگیشروگذاشتهبودبهاینکه
《سربازخوبیبرایامامزمانشباشه :)♡》
#شهید_روحالله_قربانی
#هر_روز_با_یک_شهید 🌱
🆔 @Shuhada1399