👉1👈
⭕️ صیغه موقت
❓احکام و شرایطِ صیغهی موقت چیه؟ شما که میگید حکمِ خدا هست، آیا برای اینکار، واسطه میشید؟
👈 برای طرح سوال، اینجا را لمس کنید.
ــــــــــــــــــ
📝 پاسخ:
🔔 ازدواج موقّت یا همان "مُتعة"، از منطقة الفراغهای دین است به فرمودهی آیهی 20 از سورهی نساء. امیر المومنین میفرماید "اگر عُمر بن خطاب در تحريم ازدواج موقّت، بر من پيشى نمىگرفت جُز شقاوتپيشگان، مرتكب زنا نمىشدند". اصول کافی/ج5/ص448.
☝️طبقِ بیانِ مولای متّقیان، ازدواجِ موقت، ضدِ بی بند و باری است. کسی که حلال بودنِ مُتعه را قلباً انکار کند، کافر به یکی از احکامِ مُسلّمِ الهی شده. همان خدایی که ازدواج را با صیغهای خاص مُجاز کرده، صیغهی موقت را نیز در موارد اضطرار با ضوابط و شرایطِ خاص، مُجاز کرده است.
➕این حکم و تبصرهی خاص طبیعتاً برای افرادی خاصّ و با شرایطی خاص مُجاز است، نه برای عُمومِ مردم و همگان. لذا در بینِ اهلبیت، فقط در موردِ رسول الله و امام علی، اقدام به ازدواج موقت گزارش شده که خودِ همین نشان میدهد توصیهی اولِ دین، ازدواج دائم و تشکیلِ خانواده است، نه ازدواج موقت.
👌پس به صیغهی موقت باید بعنوان گزینهی آخر نگاه کرد و نه گزینهی اول. توجّه به این نکتهی مهمّ، مانعِ شکلگیریِ بسیاری از سوء استفادهها خواهد شد. دارویِ خاص را بیمار خاص باید استفاده کند. مصرفِ همگانی این دارو، آسیبهای جبرانناپذیری را بدنبال دارد.
✍️ خلاصه آنکه خدا، پیامبر و امامانِ معصومِ ما مقصودشان ترویجِ افسار گسیختگی و بی بند و باری در بینِ مجردها و به هم زدنِ زندگیِ متاهلها نبوده است.
⚠️ به کسانی که با تمسک به "سنتِ رسول" بودنِ مُتعه برای خود مجوّز هوسرانی صادر میکنند باید گفت اگر در ادعایتان صادقید و واقعاً برایتان سنتِ پیامبر مهم است، خُب چرا فقط انگشت میگذارید رویِ صیغهی موقت؟! و مثلا نمازِ شب، سنتِ رسول نیست؟ چرا آنرا احیا نمیکند؟!
👌اگر واقعاً فقط هدف، احیایِ سنت است و نه چیزِ دیگر، من یک پیرزنِ 90 ساله به شما معرّفی میکنم تا با او 5 دقیقه صیغه بخوانید و تا سنتِ پیامبر را انجام داده باشید!!😂
❌ کسانی هم که از آنطرف بام افتاده و مُتعه را فحشایِ اسلامی(!) میدانند و منافی با حقّ و شأنِ زن، باید بدانند که صیغهی موقت صرفاً یک مطالبهی مردانه نیست تا بعدَش زن را قربانی و مظلومِ ماجرا بدانیم و بنامیم.
ا👩🏻🦰 آن زنی که صیغهی موقت را میپذیرد، خودش یکی از طرفینِ ذی نفع است و اختیارا این گزینه را انتخاب کرده. پس مَرد، ظلمی در حقِ او نکرده تا بگوئیم، زنِ مظلومِ بیچاره!! یک رابطه شرعی دو طرفه است برای ارضاء نیازِ هر دو طرف بر خلافِ زنا که نامشروع است.
➕ این که در ادامه یکی از طرفین، بیتقوائی کند، اینجا اشکال به طرفین بر میگردد و نه به حکمِ خدا. چه در ازدواجِ دائم و چه در مُتعه، اگر طرفین اهلِ رعایت تقوا و قوانین نباشند، در نهایت این رابطه به بیبند و باری کشیده میشود.
❓اینکه عدهای از ازدواج دائم سوء استفاده میکنند، آیا دلیلِ موجهی میشود برای اینکه صورت مسئله را پاک کنیم و بگوئیم ازدواج، حرام است؟
🔔 در موردِ واسطهگری ـ که موردِ اصرار شما و برخی مخاطبان است ـ واقعیتَش ترجیح میدهم برای ازدواج دائم و یک زندگیِ پایدار، واسطهگری کنم تا موقّت؛ مگر در مواردِ استثناء، آنهم در صورتی که شرایطشان را برایَم شرح دهند و برایَم مُحرز شود ازدواج موقّت به صلاحشان است.
✍️ بنده شرایطِ شما برادرِ بزرگوار را به طورِ خاص بررسی کردهام و مصرّانه و موکَدانه دعوتتان میکنم به ازدواجِ دائم، تشکیلِ خانواده و شروعِ یک زندگی همراه با قناعت. فقط در این صورت است که به آرامشِ پایدار خواهید رسید. در زمینهی ازدواجِ دائم اگر کمکی از دستِ بنده بر بیایَد، فروگذار نخواهم کرد.
❗️صیغهی موقت، برای مجردها بشدت اعتیادآور است و اگر کسی در این وادی وارد شود، دیگر تمایلی به تشکیلِ خانواده نخواهد داشت. برای متأهلها نیز اغلب باعث سردیِ رابطه با همسرِ رسمیشان و فروپاشیِ یک خانواده میشود.
➕ علاوه بر آنکه در این عصر و زمان نمیشود راحت به هر کس اعتماد کرد. شاید جاسوس باشد! شاید در خلوت، صدا یا فیلمی ضبط کند و فردا آسیبِ حیثیّتی به شما بزند. یا آلودگی و بیماریهای خطرناک در خلال این روابط به انسان منتقل شود.
❗️یا گاهی طرفِ خانم، وابسته میشود و اگر این ارتباط گسسته شود، به او لطمهی جدّیِ عاطفی میخورد. او جوانیاش را با یک رابطهی موقت گذرانده، اکنون با افزایشِ سنّ، مطلوبیتهایَش رو به افول است و هر روز ضریب تشکیلِ خانواده برای او پائینتر میآید. اگر هم تشکیلِ خانواده بدهد شاید با کمترین ناملایمتیِ همسر، سراغِ شوهرِ صیغهای سابقَش را بگیرد یا دستکم واردِ وادیِ مقایسه شود!
ادامه👇👇👇
🆔 @SinJimDin
کانال سین جیم دین
👉1👈 ⭕️ صیغه موقت ❓احکام و شرایطِ صیغهی موقت چیه؟ شما که میگید حکمِ خدا هست، آیا برای اینکار، واس
👉2👈
ادامه👆👆👆
➕البته بینِ مُتعه و ازدواجِ دائم، یک گزینه بنامِ "استعفاف" بمعنای پاکدامنیِ هم وجود دارد. خداوند در سورهی نور به کسانی که ازدواج برایشان مقدور نیست، توصیه به استعفاف میکند: "وَ لْيَسْتَعْفِفِ الَّذينَ لا يَجِدُونَ نِكاحا".
🔔 اما استعفاف نیز یک دارویِ اضطراری است و باید پرسید چند درصدِ جوانانِ مجردِ ما عزمِ استعفاف و خویشتنداری دارند؟ با این همه مزاحمانِ عفت در فضای مجازی و حقیقی، چگونه پاسبانی کند از پاکیاش؟
❓وقتی مسئولینِ ذیربط، مجاریِ فساد را نمیبندند، "اوصیکم بتقوی الله" موردِ تمسخر آن جوانِ دانشجو قرار میگیرد. مگر ایمانِ چه تعداد از جوانانِ ما ـ نمیگویم در سطحِ یوسفِ نبی ـ لااقل در سطحِ رجبعلی خیاط و ابن سیرین غنی شده که بتوانند بر کششهایشان افسار بزنند؟
❓اگر کسی قدرتِ استعفاف را در خود نهادینه نکرده باشد و زمینهی ازدواج هم نداشت، چه کنیم با او؟! بکشیمَش؟! زندانی کنیمَش؟! اخته کنیمَش؟ آقایانی که مرتّب تماس میگیرند و اذعان میکنند از مهارِ غریزهی جنسی، عاجز شدند را چه کنیم؟! بانوانی که به هر دلیل ازدواجشان منتفی شده، برای ارضاء نیازهای جنسی و عاطفیشان چه کنند؟
🔔 البته این فشارها، ارتکابِ گناه را موجه نمیکند و خیلیها در این جامعه پاک و نجیبَند. اما ما راهکارهایِ اخلاقی ـ عبادیِ همراستا با استعفاف هم به بسیاری از جوانان میدهیم، ولی به ده روز نکشیده، دوباره بر میگردند به خانهی اوّل. البته عیب از قابلیتِ قابل است نه فاعلیتِ فاعل. خودشان هم عاصی شدهاند بندگانِ خدا از گناه... .
➕ یا مردِ متاهلِ با تقوایی را تصور کنید که همسرش به دلیلِ بیماریهای خاصِ زنانه از رابطهی جنسی منع شده؛ امّا بشدّت همسرش را دوست دارد و نمیخواهد طلاقَش دهد. از یک سو میخواهد به همسرِ مهربانَش وفادار بماند و از آن سو، توانِ استعفاف ندارد و به گناه میافتد.
✅ اینجا خدای حکیم بعنوانِ گزینه سوم، صیغهی موقت را با ضوابطی خاص بعنوانِ یک حکمِ موقت و اورژانسی مطرح میکند. اگر عُرفِ ما صیغهی موقت را حرامتر از زنا تصور نمیکرد، آیا این فرد بجای خودارضایی، اعتیاد به فیلمهای مستهجن و ارتباطِ نامشروع نمیتوانست گاه و بیگاه که تحت فشار است در حدّ همان ضرورت و نه بیشتر، نیازَش را از راهِ حلال برطرف کند؟
✍️ اگر ملاحظاتِ پیشگفته رعایت شود، ازدواج موقت در کنارِ زمینه سازی برای ازدواج دائم و ترویجِ فرهنگِ استعفاف، یکی از ابزارهای موثّر برای مبارزه با مفاسدِ اخلاقی و حفظِ عفّت عُمومی است. به اهمّ قوانین صیغهی موقت توجه کنید:
1️⃣ خواندن صیغه عقد که بنا بر احتیاط واجب، باید به عربیِ صحیح قرائت شود:
👈 اگر خودِشان میخوانند، زن بگویَد: "زوَّجْتُکَ نَفْسی فِی الْمُدَّةِ الْمَعْلومَةِ عَلَی الْمَهرِ الْمَعلُوم". یعنی من خودم را به همسریِ تو در مدت معین با مهر معین در آوردم. بعد بدون فاصله باید مرد بگوید: "قَبِلتُ".
👈 اگر هم وکالتی میخوانند، وکیل زن به وکیل مَرد بگوید: "مَتَّعْتُ مُوَکِّلَتِی مُوَکِلَکَ فی المُدَّةِ المَعلومَةِ علی المَهرِ المَعلوم". بعدَش باید وکیل مرد بلافاصله بگوید: "قبلتُ لِمُوَکِّلی هکذا".
2️⃣ تعیین مَهریه و نام بردن آن در موقع عقد. در عقد موقت، نفقهای به دوش مرد نیست؛ مگر آنکه در عقد، رو یک مستمرّی، توافق کرده باشند.
3️⃣ تعیینِ زمانِ عقد موقّت با توافقِ طرفین. مثلا یک ساعت، یا یک روز، یا چند ماه و... .
4️⃣ قرائت کنندهی عقد باید "قصد انشاء" داشته باشد. یعنی اراده کند رابطهی محرمیت و همسری ایجاد کند بین زن و مرد را هنگام قرائت.
5️⃣ قاریِ صیغه باید بالغ و عاقل باشد
6️⃣ باید طرفینِ عقد کاملاً معین و مشخص باشند.
7️⃣ اگه دختر، باکره است باید از پدر یا جدِ پدریَش اجازه بگیرد و تا قبل از صدور اجازه، عقد صحیح نیست. اما اگر باکره نباشد، اذن پدر نیاز نیست.
8️⃣ زن در زمان اجرای عقد نباید همسرِ کسی باشد و همچنین نباید در دورانِ "عدّه" باشد.
9️⃣ عقد با اجبار و اکراه، باطل است.
🔟 ازدواجِ موقتِ مردِ مسلمان با زنِ یهودی، مسیحی، صائبی، زرتشتی مُجاز است. اما زنِ مسلمان نمیتواند با طوائفِ فوق، ازدواجِ موقت یا دائم کند. در موردِ کافران و بهائیان، نه ازدواجِ دائم و نه ازدواجِ موقت مطلقاً (چه برای مرد و چه برای زن) مُجاز نیست.
➕نکته: در عقدِ موقت اگر دخول انجام نشود، عدّه ندارد. اما بر فرض دخول، باید پس از پایانِ مدتِ صیغه، به مقدار دو بار حیض دیدن، عده نگه دارد؛ اگر هم حیض نمیبیند، عدهاش 45 روز است.
➕توجّه: فرزند حاصل از صیغهی موقّت از جهت نَسَب، ارث از والدین، حق حضانت (تربیت و نگه داری)، حق نفقه و... هیچ فرقى با فرزند ازدواج دایم ندارد. حضانتَش هم به دوشِ پدر است.
🆔 @SinJimDin
کانال سین جیم دین
⭕️ سلام ماه خدا ✍️ حلول ماهِ رمضان، مبارکباد🌺 👈 برای طرح سوال، اینجا را لمس کنید #حاج_منصور 🆔
خداحافظ ماه رمضون.mp3
2.36M
⭕️ خداحافظ ماه رمضون
نشدم اهلِ دعا و مَرد سَحر
ننشسته به رُخم گَرد سَحر
التماس دعا😭
👈 برای طرح سوال، اینجا را لمس کنید.
#حاج_منصور
🆔 @SinJimDin
⭕️ استخاره
❓استخاره چیست و چگونه و چه زمانی میتوان استخاره کرد؟
👈 برای طرح سوال، اینجا را لمس کنید.
ــــــــــــــــــ
📝 پاسخ:
🔔 اسْتخاره از لحاظِ لغوی یعنی طلبِ خیر و اصطلاحاً بمعنایِ واگذاری انتخاب یک گزینه به خداوند در هنگامِ شک و تردید میباشد. استخاره به چهار روش انجام میشود:
1️⃣ استخاره با نماز: دو رکعت نماز بخوانید و پس از اتمامِ نماز به سجده روید، این ذکر را صد بار بگوئید: "أستَخیرُ اللّٰهَ فی جَمیعِ اُمُورِی خِيَرةً فی عافِیَةٍ".
☝️یعنی: "از خدا در همهی امور، طلب عافیت میکنم". سپس هرچه را که خدا به قلبتان انداخت، همان را انجام دهید.
2️⃣ استخاره با قرآن: سه مرتبه سورهی اخلاص را بخوانید، سه صلوات بفرستید و این دعا را بخوانید:
🗣 "قُلِ اللَّهُمَّ إِنِّی تَفَأّلْتُ بِکِتَابِکَ وَ تَوَکّلْتُ عَلَيْکَ فَأرِنی مِنْ کِتَابِکَ مَا هُوَ الْمَکْتُومُ مِنْ سِرِّکَ الْمَکْنُونِ فِی غَیْبِک". سپس قرآن را بگشائید و از سطرِ اوّلِ صفحهی اوّل جوابِ استخارهتان را بگیرید.
☝️البته رهنمود گرفتن از قرآن، نیازمندِ تسلط به مفاهیمِ قرآنی و نیز تهذیبِ نفس است. پس بهتر است در تصمیمگیریهای اساسی، از شخصی استخاره بخواهیم که با قرآن، آشنا باشد.
3️⃣ استخاره با کاغذ: نیتِ خودتان را در دل مرور کنید و دو تکه کاغذ در برابرتان بگذارید. در یکی از آندو بنویسید "لا" بمعنایِ "نه"؛ در دوّمی بنویسید "نَعَم" بمعنای "بله". سپس هر کدام را در دو گلولهی گِلیِ جدا قرار دهید.
➕آنگاه دو رکعت نماز مثلِ نماز صبح بجا آورید. بعد از نماز، آندو گلولهی گِلی را زیرِ لباستان قرار دهید و بگوئید: "يا اللّهُ إنّي اُشاوِرُكَ في أمري هذا وَ أنتَ خيرُ مُستَشارٍ وَ مُشيرٍ فَأشِرْ عَلَيَّ بِما فِيهِ صَلاحٌ وَ حُسنُ عاقِبَةٍ".
👌 در پایان، یکی از آندو گلوله را از زیرِ لباستان بیرون آورید. اگر "نَعَم" بود آنکار را انجام دهید و اگر "لا" بود، انجام ندهید.
4️⃣ استخاره با تسبیح: سورهی حمد سه بار، سورهی قدر دَه بار و این دعا را سه بار بخوانید:
🗣 "الّلهُمَّ إنّي أستَخيرُکَ لِعِلمِكَ بِعاقِبِةِ الأمورِ، وَ أستَشيرُكَ لِحُسنِ ظَنّي بِكَ في المَأمُولِ وَ المَحذُورِ الّلهم إن كانَ أَمْرِي هَذَا مِمَّا قَدْ نِيطَتْ بِالْبَرَكَةِ أَعْجَازُهُ وَ بَوَادِيهِ وَ حُفَّتْ بِالْكَرَامَةِ أَيَّامُهُ وَ لَيَالِيهِ فَخِرْ لِي بِخِيَرَةٍ تَرُدُّ شَمُوسَهُ ذَلُولًا وَ تَقْعَصُ أَيَّامَهُ سُرُوراً يَا اللَّهُ إِمَّا أَمْرٌ فَآتَمِرَ وَ إِمَّا نَهْيٌ فَأَنْتَهِيَ اللَّهُمَّ خِرْ لِي بِرَحْمَتِكَ خِيَرَةً فِي عَافِيَةٍ".
➕ سپس یک قبضه از تسبیح را جدا کرده و دو تا دو تا بشمارید. اگر بازمانده زوج بود، کار مورد نظر را انجام بدهید و اگر فرد بود، ترکَش کنید.
✅ رو به قبله بودن، به دست داشتنِ عقیق، سخن نگفتن، وضو هنگامِ استخاره و همچنین انجام استخاره در زمانها و مکانهای مقدّس، از آدابِ استخاره است.
🔔 نکتهی مهمّ: استخاره حتماً باید پس از "استشاره" انجام شود. استشاره بمعنیِ طلبِ مشورت از شخصِ مطلع و آگاه است. استشاره و استخاره، مکملِ همدیگرند.
☝️پس ابتدا باید استشاره کرد و اگر پس از فکر، مطالعه و مشورت و تحقیق باز هم ابهام برطرف نشد، اینجا جای استخاره است. استخاره برای طلب خیر از خدا است و ابزاری برای پیشگویی نیست. در حاجتِ خیر، کاری که درست و غلط بودنَش محرز است و در امور کوچک و بی اهمیت نباید اسنخاره کرد.
❗️عمل نکردن به رهنمودِ استخاره گر چه خلافِ ادب است اما حرام نیست. بطورِ کلی استخاره، یک توصیه است و عمل به رهنمودش، واجبِ شرعی نیست.
👌تفأل زدن به قرآن نیز که اصطلاحاً استعاذه و پناهندگی به کتاب خدا در مصائب و مشکلات میباشد، مُجاز است و مایهی آرامش: "ألا بذکرِ اللهِ تطمئِنُ القلوب". آداب و ترتیبِ خاصّی هم ندارد.
🆔 @SinJimDin
⭕️ مالِ گُمشده
❓چه کنیم با مالی که صاحبَش پیدا نشده؟
👈 برای طرح سوال، اینجا را لمس کنید.
ــــــــــــــــــ
📝 پاسخ:
✍️ در علمِ فقه، "لُقَطه" اصطلاحاً به مالِ پیدا شدهای گفته میشود که مالکِ آن معلوم نباشد و علامتی برای پیدا شدنِ صاحبَش وجود ندارد.
💰بطور کلی وقتی مالی را پیدا میکنیم نباید به آن دست بزنیم. برداشتنِ این مال، مکروه است. چون صاحبِ مال ممکن است دوباره همان مسیر را به دنبالِ مالَش جستجو و بررسی کند. وقتی شما آن مال را بردارید، در واقع صاحبِ مال را سرگردان کردهاید.
❗️اما حالا که برداشتهاید مسئولیت به دوشِتان میآید. شما باید به مدتِ یک سال در همان محلّه مثلا یک برگه نصب کنید تا اعلام شود و صاحبِ مال با دادن نشانی، بیایَد و مالَش را بگیرد.
➕اگر بعد از یک سال اعلام، صاحبش پیدا نشد، از طرف صاحبش باید صدقه داد. پس از سالها اگر صاحب آن مال پیدا شد، شخصِ مزبور به او مدیون است و باید از جیبَش مالِ او را برگرداند. مگر آنکه صاحب مال، رضایت دهد.
✍️ معمولا در دفتر مراجع تقلید، تا مبلغی خاص از مالِ گمشده را اجازه میدهند بدونِ اعلام به فقرا بدهیم. این مبلغ چون متناسب با تورّم، هر سال متغیّر است، برای اطلاع از مبلغِ روز باید با دفترِ مرجعِتان تماس بگیرید.
🆔 @SinJimDin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ لایک
👌آقامون لایک داره 😉😘❤️
👈 برای طرح سوال، اینجا را لمس کنید.
🆔 @SinJimDin
👉1👈
⭕️ انذار و تبشیر
❓قرآن حق نداره انقد خشن با ما حرف بزنه! ما هر چی هستیم، تقصیر خداست!
👈 برای طرح سوال، اینجا را لمس کنید.
ــــــــــــــــــ
📝 پاسخ:
✍️ تربیت، رویِ دو رکنِ انذار (تهدید) و تبشیر (تشویق) بنا شده است. قرآن، هم از عذاب میگویَد و هم از بهشت. اگر ایندو در کنارِ هم نباشند، تربیتِ صحیح رُخ نمیدهد.
❗️سیستمِ آموزشی و تربیتیِ قدیم، انذار محور بود. آنها برای مطیع کردنِ متربیانِ خود از ابزارهای قهرآلود استفاده میکردند. خروجیِ این سیستم، یک فردِ عقدهای و عصبانی است!!
❗️سیستمِ آموزشیِ جدید اما برای منقاد کردنِ متربی، فقط او را تشویق میکند. دانش آموزِ این سیستم هم تا وقتی با ادب است که جایزه بگیرد! خروجیِ این سیستم یک مشت انسانِ لوس و نُنُر است که فاقدِ استقامتند و تحملِ هیچ ناملایمتیای را ندارند.
✅ اسلام اما دو روشِ نامبُرده را قبول ندارد. روشِ اوّل متربی را به ضربِ سیلی و روش دوم، متربی را به زورِ نوازش، نگهداشته. هر دویِ اینها اجبار است!! اسلام امّا برای تربیت، سه گامِ اساسی پیشنهاد میکند:
1️⃣ توجیه: متربّی باید به تفکر واداشته شود و نسبت به سبکِ زندگی، خوب توجیه شود. فلسفهی اطاعت از خدا و مخصوصاً اصولِ عقاید باید با برهانِ عقلی برایشان جا بیفتد.
2️⃣ توبیخ: اگر متربّی، علیرغمِ توجیهِ منطقی و پس از آنکه مثلا حقّانیت نماز را پذیرفت، باز هم تنبلی کند اینجا باید انذار شود.
✍️ انذار یعنی هشدار؛ یعنی توجه داشته باش که کارِ بد، تبعاتِ منفی دارد. توجه به اینکه ترکِ نماز، مقصدَش جهنّم است باعث میشود او یک بازدارندهی قوی برای ترکِ گناه داشته باشد.
3️⃣ تشویق: حالا متربّیِ توجیه شده، با شنیدنِ انذار، از ارتکابِ گناه وحشت دارد. تلاش هم میکند برای انجامِ تکالیف و ترکِ گناه. اینجا او نیاز به تبشیر و تشویق دارد تا نا امید نشود.
➕ تبشیر یعنی متوجه باش که کارِ خوب، اثراتِ مثبت دارد. تبشیر باعث میشود او هنگامِ مواجهه با عمل صالح، یک مُحرّکِ قوی داشته باشد. چون به ثمرات و برکاتِ مثبتِ عملِ نیکَش میاندیشد.
📣 البته در قرآن، انذار در مقایسه با تبشیر، اولاً مقدّم است غالبا و ثانیاً پُر تعداد تر است؛ چون:
1️⃣ بازدارندگی: جریمه بیش از هدیه، بازدارندگی دارد. دو دانشگاه را در نظر بگیرید که اوّلی با وعدهی جایزه تلاش دارد دانشجو را منضبط کند و دوّمی با تهدید به حذفِ درس و پرداختِ جریمه!
☝️پر واضح است که دانشجوی تنبل در دانشگاهِ اوّل میگوید عطایَش را با لقایَش بخشیدم و خواب بیش از آن هدیه میچسبد! اما عدمِ حضور در کلاسِِ دانشگاهِ دوّم تبعات دارد و تنبلترین دانشجو را هم به دانشگاه میکِشاند. از جایزه میتوان صرف نظر کرد اما از خطر، نه!
2️⃣ تعدد کجراهه: راهِ صحیح، یکی است برخلافِ کجراهه که پُر تعداد میباشد. پس خدا باید به تعدادِ کجراههها به انسان انذار و هشدار دهد و به تعدادِ راهِ صحیح، به انسان تبشیر و مژده دهد.
❓وقتی جادهی چالوس خطراتَش بیشتر است آیا پلیسِ مهربان نباید قدم به قدم تابلویِ هشدار و انذار نصب کند؟ بیم دادن نسبت به درهها عینِ مهربانی و لطف و خیرخواهی است. با این نگاه، انذار نیز مِهر است نه قهر.
👌 خدا مثلِ مادرِ مهربان و دلسوزی است که میبیند فرزندَش در دهانهی آتشفشان است. آیا مادر، میتواند ساکت بنشیند و هشدار ندهد؟ اگر از این پنجره به قرآن نگاه کنیم، به تعداد انذارهای قرآن، به مهربان بودنِ خدا باورمند خواهیم شد.
⛔️ شاید اولین کسانی مقولهی عذاب را انکار کردند به فرمودهی آیهی 80 سورهی بقره، یهودیان بودند: "وَ قَالوا لَن تَمَسَّنا النّارُ إلاّ أیاماً مَعدُودَةً". یعنی روحانینماهایِ دین یهود نیز میگفتند هرگز آتش، ما را لمس نخواهد کرد!
3️⃣ گناهگرایی: کمرنگ کردنِ انذار نسبت به عذاب، مساوی است با تشدیدِ گناه گرائی. وقتی قرار است تنبیه نشوم، چرا باید از لذّت گناه، صرف نظر کنم و در برابرِ معصیت، پرهیزکار شوم؟ نفیِ عذاب یعنی صدورِ مجوّز گناه برای خود.
☝️رانندهای که به قوانین و هشدارهای تابلویِ جادهها مبنی بر پیچِ تُند و ریزشِ کوه و... بی اعتنا است و آنرا انکار میکند در واقع برای خود مجوّز رانندگی پُر خطر صادر میکند و دچار سانحه خواهد شد.
ادامه👇👇👇
🆔 @SinJimDin
کانال سین جیم دین
👉1👈 ⭕️ انذار و تبشیر ❓قرآن حق نداره انقد خشن با ما حرف بزنه! ما هر چی هستیم، تقصیر خداست! 👈 برای
👉2👈
ادامه👆👆👆
4️⃣ عذابِ خود ساخته: توجه داریم که انذار برای مومن، صرفاً یک هُشدار و زنگِ خطر است. کسی با هُشدارِ خدا، که نسوخت! بیتوجهی به این هشدار ـ که در واقع انتخابِ خودِ من است ـ عامل سقوط به آتش است.
❌ پس نگوئیم همه چیز تقصیرِ خدا است! خدا 124 هزار پُلیسِ راهنما را به همراهِ 104 کتابِ آسمانی که در واقع تابلویِ راهنمای جادّه هستند، فرستاد تا ما را نسبت به درّهها و چالههای جادهی دنیا آگاه کند.
☝️اما یک رانندهی بیمبالات میآید زبانَش را به سمتِ پلیس دراز میکند و سنگی به طرفِ تابلو میاندازَد. بعدَش هم بخاطرِ بیتوجهی به قوانین، به تَهِ درّه سقوط میکند و تا آخرِ عُمر فلج میشود! اینجا تقصیرِ خدا چیست؟!
➕ بدبختی و خوشبختی در باغچهای که خودمان کاشتهایم میرویَد. هر کس بذرِ بدبختی کاشت، تباهی درو میکند و هر کس بذرِ خوشبختی کاشت، بذرِ سعادت درو میکند. خلاصه آنکه از ماست که بر ماست... .
✍️ عذاب، نتیجهی قهریِ گناه است. همانطور که سقوط به به درّه، نتیجهی طبیعیِ بیاحتیاطی است. پس خدا برای کسی عذاب نمیسازد. عملِ من سازندهی جهنّمِ من است.
➕ خدا قصری مجلل ساخته که هم اتاقِ پذیرایی دارد و هم چاهِ فاضلاب. اینکه سوسکها چاه را بعنوانِ زیستگاه انتخاب میکنند، تقصیرِ خدا چیست؟! آدم باشیم تا در مهمانخانه جایمان دهند.
✍️ خلاصه: تربیت از دیدگاهِ اسلام دارای سه ضلعِ اصلی است. توجیه، توبیخ و تشویق. این سه اگر توأمان باشند تربیتِ صحیح، رقم میخورد. این لینک را نیز بخوانید لطفاً.
🆔 @SinJimDin
⭕️ اجل معلّق
❓در مورد اجلِ حتمی و متغیّر توضیح دهید.
👈 برای طرح سوال، اینجا را لمس کنید.
ــــــــــــــــــ
📝 پاسخ:
🗣 سوره انعام آیه 2: "هو الذی خَلَقکم مِن طینٍ ثمّ قضى أجلاً و أجلٌ مسمّى عِنْدَهُ". یعنی او كسى است كه شما را از گِل آفريد؛ آن گاه اجلى مقرر فرمود و اجل معين پيش اوست.
✅ از این آیه استفاده میشود که در ابتدای خلقت، اجلِ انسان معلوم شده است. البته یک اجل حتمی(مُسمّی) داریم و یک اجلّ معلَّق. دومی را میشود با مثلا صله رحم، صدقه، تربت امام حسین، دعا یا گناه، افزایش یا کاهش داد. بر خلافِ أجلِ حتمی که قابل تغییر و تبدیل نیست.
📣 مرگِ حتمی، دردی است که هیچ دوا و دارویی ندارد: "کلُّ نفسٍ ذائقَةُ المَوت". همه مرگ را خواهند چشید... . گذشته از اینکه همه چیز در مشیّت خدا است. برگ از درخت بدونِ اذنِ خدا زمین نمیافتد.
✍️ وقتی ارادهی خدا به مرگِ من تعلق گرفت، تربتِ سید الشهداء و خودِ امام حسین نیز قدرتِ شفای من را ندارد. مگر میشود زورِ تربتِ امام حسین از زورِ اراده و مشیتِ خدا بالاتر باشد؟ آن تربت در صورتی شفا میدهد که خدا اذن و ارادهاش به شفا باشد. تربت، بیمارِ لاعلاج را از سرگردانی و حیرت بیرون میآورد.
☝️لذا به بیمار، تربت بدهید تا به واسطهی آن یا شفای دنیوی بیابد و به دنیا برگردد. یا شفای اخروی بیاید و بدونِ دردِ سر، به عالَم برزخ منتقل شود. در هر دو صورت، تربت نقشِ خودش را ایفا کرده. البته اگر ارادهی خدا به استمرارِ بیماری باشد باز هم اینجا تربت در برابرِ فرمانِ خدا تسلیم و خاضع خواهد بود.
❓ممکن است سوال شود از کجا بفهمیم که فلان شخص به اجل حتمی مُرده یا اجلِ معلّق؟ تشخیصِ این موضوع، برای انسانهای عادی و کسانی که چشمشان به ملکوت بسته است، مقدور نمیباشد.
✅ شخصی مثلِ پیامبر یا امام یا اولیاء الهی میتوانند بگویند که فلان فرد یا مثلا اهالی این قبرستان نه به اجلّ مسمّی که بخاطر چشمزخم و پیش از موعد مُردهاند.
🆔 @SinJimDin
کانال سین جیم دین
⭕️ مستحبات ولادت ❓چه آداب و اذکاری هنگامِ تولدِ فرزند، توصیه شده؟ 👈 برای طرح سوال، اینجا را لمس کن
⭕️ عقیقه
❓در مورد عقیقه توضیح میدین لطفا؟
👈 برای طرح سوال، اینجا را لمس کنید.
ــــــــــــــــــ
📝 پاسخ:
📣 عقیقه به حیوانِ حلال گوشتی گفته میشود که روزِ هفتمِ تولد برای حفظِ فرزند از بلا قربانی میشود.
➕عقیقه بهترین سپر برای در امان ماندن از شرور و تلههای ماورائی است. به برخی از احکامِ عقیقه توجه کنید:
1️⃣ بهتر است از گوشتِ عقیقه، حداقل 10 فقیر اطعام شوند.
2️⃣ در عقیقه، فرقی بینِ دختر و پسر و نیز سید و غیر سید نیست. البته مستحب است برای مولود پسر حیوانی نر و برای نوزاد دختر حیوان ماده عقیقه شود.
3️⃣ عقیقه، مستحبِ موکد است و حتی اگر برای کسی در دورانِ نوزادی عقیقه نکردند، میتوانند در ایام بزرگسالی جبران کنند. ولی بهتر است روز هفتم ولادت عقیقه شود. عقیقهی هر فرزند، مختص او است و برای دو فرزند نمیتوان یک عقیقه قربانی کرد.
4️⃣ خوردن گوشت عقیقه برای اعضای خانوادهی نوزاد ـ نان خورهایِ پدرِ نوزاد ـ مخصوصاً مادر مکروه است، البته حرام نیست.
👌احتمالا عقیقه از این جهت دفع بلاست که نوعی انفاق به فقرا محسوب میشود. کسانی که گوشتِ عقیقه را خودشان میخورند، در واقع انفاقی نکردهاند تا توقعِ دفعِ بلا داشته باشند!!
5️⃣ مستحب است بعد از سر بریدن عقیقه، استخوانهای حیوان را نشکنند و اصطلاحاً گوشتِ عقیقه نباید ساتور بخورد. فقط بندهای بدنش را جدا کنند.
6️⃣ اگر قابله، مادر بزرگِ پدریِ نوزاد نباشد یا از افراد تحت تکلف نباشد، مستحب است یک ران یا یک سوم و یا یک چهارم از گوشت گوسفند را به قابله بدهند
7️⃣ بقیّهی گوشت هم بین مؤمنانِ نیازمند تقسیم میشود؛ البته بهتر این است که ما بقیِ گوشت را با با آب و نمک بپزند و حدّاقل به ده نفر از مؤمنان، اطعام کنند؛ هر چه تعداد اطعام شوندگان بیشتر باشد فضیلتش نیز بیشتر است.
8️⃣ بهتر است حیوان ذبح شده برای عقیقه، گوسفند باشد؛ البته بقیه حیوانات مثل گاو یا شتر هم بعنوان عقیقه قبول است. کمتر از گوسفند، قربانی محسوب نمیشود.
9️⃣ مستحب است گوسفند، سالم باشد و سنّش کمتر از 7 ماه نباشد.
🔟 مستحب است هنگام سر بردین عقیقه این دعا خوانده شود: "یٰا قَوْمِ إِنِّی بَرِیءٌ مِمّٰا تُشْرِکُونَ إِنِّی وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ السَّمٰاوٰاتِ وَ الْأَرْضَ حَنِیفاً مُسْلِماً وَ مٰا أَنَا مِنَ الْمُشْرِکِینَ إِنَّ صَلٰاتِی وَ نُسُکِی وَ مَحْیٰایَ وَ مَمٰاتِی لِلّٰهِ رَبِّ الْعٰالَمِینَ لٰا شَرِیکَ لَهُ وَ بِذٰلِکَ أُمِرْتُ وَ أَنَا مِنَ الْمُسْلِمِینَ اللَّهُمَّ مِنْکَ وَ لَکَ بِسْمِ اللهِ وَ اللهُ أَکْبَرُ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ تَقَبَّلْ مِنْ فُلَانِ بْنِ فُلَانٍ"
☝️لازم به ذکر است که بهجای فلان بن فلان، اسم فرزند و پدرش ذکر شود.پس از بریدن سر عقیقه نیز مستحب است قرائتِ این دعا: "بِسْمِ اللهِ وَ بِاللهِ اللَّهُمَّ عَقِیقَةٌ عَنْ فُلَانٍ لَحْمُهَا بِلَحْمِهِ وَ دَمُهَا بِدَمِهِ وَ عَظْمُهَا بِعَظْمِهِ اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ وِقَاءً لآِلِ مُحَمَّدٍ؛ وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ السَّمٰاوٰاتِ وَ الْأَرْضَ حَنِیفاً مُسْلِماً وَ مٰا أَنَا مِنَ الْمُشْرِکِینَ إِنَّ صَلٰاتِی وَ نُسُکِی وَ مَحْیٰایَ وَ مَمٰاتِی لِلّٰهِ رَبِّ الْعٰالَمِینَ لٰا شَرِیکَ لَهُ اللَّهُمَّ مِنْکَ وَ لَکَ اللَّهُمَّ هَذَا عَنْ فُلَانِ بْنِ فُلَانٍ".
❗️دفن استخوان حیوان ذبح شده هم یک رسم خرافی است، در شرع مقدس نیامده و جزء آداب عقیقه نیست.
🆔 @SinJimDin
👉1👈
⭕️ اخلاص و ریا
❓ریا چیست و چگونه میتوان به قلهی اخلاص رسید؟
👈 برای طرح سوال، اینجا را لمس کنید.
ــــــــــــــــــ
📝 پاسخ:
✍️ نقطه مقابلِ اخلاص، "ریا" است. ریا یعنی با هدفِ رؤیت و نگاهِ مردم، عبادت کنیم. این نوع عبادت، نوعی شِرک محسوب میشود. شِرک یعنی برای غیرِ خدا کاری انجام دهیم.
🔔 چه بسا کسی در جمع، عبادت کند اما هدفَش چون نگاهِ مردم نیست مرتکبِ ریا نشده باشد. از آن طرف کسی در خلوت عبادت کند ولی چون در نظر دارد عبادتِ خلوتیاش را جار بزند، دچار ریا شده شود.
❗️در شرکِ خفی [مخفی] بر خلافِ شرکِ جلی [آشکار] انسان علناً نمیگوید من بُت را شریکِ خدا قرار دادم؛ بلکه در فعالیتهای روزمرهاش برای غیرِ خدا حساب باز کرده. مثلا میگوید اول خدا بعد شما. برای رهایی از ریا و رسیدن به قلهی اخلاص:
1️⃣ تلقین: اوّل باید اعمال روزانهمان را مرور کنیم و ببینیم کجاها از غیرِ خدا میترسیم؟ کجاها برای غیرِ خدا حساب باز کردیم؟ کجاها خدا فراموش میشود؟
➕پس از شناسائی، به خودمان مرتب تلقین و یادآوری کنیم که کار برای غیرِ خدا ارزش و پاداشی ندارد و فقط رنج و خستگیِ عمل به تَنَم میماند! خدا از همه قویتر است و از او نباید ترسید. عبور و مرورِ قلبی و زبانیِ این عبارات، غیرِ خدا را در نگاهِ ما کوچک میکند.
2️⃣ کبریائیِ خدا: گام دوم، توجه به کبریائی و عظمت خدا است. چرا شاه بیتِ نماز "الله اکبر" است؟ چرا این عبارت در نماز، پُر تکرار است؟ دلیلش این است که تا خدا در برابرِ چشم و دلمان بزرگ جلوه نکند، ما نمیتوانیم به مرتبهی اخلاص برسیم.
❌ ما چون مدیرِ مدرسه، دوستمان یا نامزدمان یا مردم را بزرگ میبینیم، بخاطر همین است که ممکن است بخشی از عبادتمان را برای خوشآمدِ خیرِ خدا انجام دهیم. اما وقتی همه جلویِ چشمِ ما حقیر شدند و خدا بزرگ، اینجا خود بخود اعمالِ ما سمت و سویَش الهی میشود و تمجیدهای مردم، دلمان را نمیلغزاند.
❓حالا چگونه عظمت و بزرگی و کبرائیِ خدا را حس کنیم؟ برای شناخت هر کس باید آثار و کتابهایش را خواند. قرآن، آفاق و انفُس، در واقع آثارِ خدا هستد که باید پیوسته و همیشهگی مطالعهشان کنیم:
👈 1. آیاتِ تشریعی(قرآن): انس با مفاهیم قرآن باعث میشود خدا را بشناسیم. خدا را که خوبتر شناختیم، خوبتر عبادتش میکنیم.
➕ شما استادتان را که شناختید، کم کم احترامَش میکنید و در برابرش خاضع میشوید. در عبادت نیز اگر چنین کنید، خدا در چشم و دلِ شما برجسته میشود و جُز او را قابل نمیدانید برای کرنش و ستایش.
👈 2. آیاتِ آفاقی: نگاه کنیم به عظمتِ کیهان و جهان. متاسفانه شهرهای ما را آلودگیهایِ نوری و صوتی و ساختمانی پر کرده و ما نمیتوانیم آسمان را ببینیم. اگر یک نیمه شب از کویر به آسمان نگاه کنیم خود بخود پایمان سست میشود و با دیدنِ کبرائیِ خدا، به سجده میافتیم.
👈 3. آیاتِ انفسی: ما وقتی یک خودرویِ مدرن میبینیم چشممان به سمتش جلب میشود و سازندهاش را تحسین میکنیم. بدنِ انسان یک خودرویِ تمام اتوماتیکِ فوقِ مدرن است. به دقتهای بکار رفته در انگشتان و رگهای زیر پوست توجه کنید. چقدر حساب شده طرّاحی شده. هر کس خودش را بشناسد، خدایش را شناخته: "مَن عَرَفَ نفسَهُ فقد عَرَفَ ربّهُ".
👌 انسان، خدایِ کوچک شده است. علاوه بر جسم، بُعدِ روحیِ او به مراتب با عظمتتر است. خودمان را که بشناسیم، کبرائی و عظمتِ خدا را درک خواهیم کرد و "الله اکبر"هایمان واقعیتر خواهد بود.
3️⃣ تذکر: سعی کنیم یادِ خدا را در محیط کار و خانه زنده کنیم. با نصبِ تابلو و دکوراسیونی که رنگ و بویِ خدا و آخرت داشته باشد. تلقینِ مدام این جمله که "باید همه کارم برای خدا باشد" نیز موثر است.
➕ ابتدایِ هر کار نیتِ عملم را به زبان بیاورم و مثلا بگویم غذا می پذم برای رضای خدا. اعضای خانه و جامعه مدام به یکدیگر تذکر دهند که برای خدا کار کند. کارِ خیر را مخفی کنیم و گمنام باشیم. این اقداماتِ بظاهر کوچک، کم کم دل را به قله اخلاص می رساند.
✅ البته همیشه باید نگرانِ اخلاصِ عملمان باشیم. مومن همیشه این ابهام را در وجودَش دارد که آیا عملم قبول شده یا نه؟ تا از غرور در امان باشد و مرتب به فکرِ ازدیادِ اخلاصَش باشد. مدام به خودمان تذکر دهیم که هنوز نتوانستهای خدا را راضی کنیم و آنی بشویم که او میخواهد.
4️⃣ هدفگذاری: اخلاص یعنی هر کاری که میکنم هدفم جلبِ رضایت "خدا" باشد. پس اولِ همه فعالیت هایِ علمی، کاری و تفریحیمان قصدِ تقرب فراموش نشود.
👌سعی هم کنیم وسطِ فعالیتهایمان گاهی "یا الله" بگوییم تا هدف، یادآوری شود و رشتهی "اخلاص" را پیوسته کنیم در زندگیمان. مخلصین، مرتّب گزارش کار میدهند به خدا و برایشان حرف و حدیثِ دیگران مهم نیست.
ادامه👇👇👇
🆔 @SinJimDin
کانال سین جیم دین
👉1👈 ⭕️ اخلاص و ریا ❓ریا چیست و چگونه میتوان به قلهی اخلاص رسید؟ 👈 برای طرح سوال، اینجا را لمس
👉2👈
ادامه👆👆👆
5️⃣ تمایل به گمنامی: بعضیها کار میکنند برای نامداری، برای شُهرت. برایشان مُهم است که در نگاهِ دیگران باشند و همه آنها را به نیکی یاد کنند.
➕ اهلِ اخلاص کسانی هستند که رسما طرح و برنامه میریزند برای رد گُم کنی. کمک میدهند به فقرا اما بینام! پول میریزند به حسابِ فلان فامیلِ مستمند اما بیخبر و ناشناس. کسی که دوست دارد نامش به دهانها بیفتد و اگر نامَش را نبرند ناراحت میشود یعنی اخلاص ندارد.
6️⃣ تساوی خلوت و جلوت: شخصِ مخلص، بر خلافِ ریاکار خلوت و جلوت [=آشکار] برایَش فرقی ندارد و در حس و حالش و نیتش تغییری رُخ نمیدهد. ریاکار اما در جمع، حالِ خوش دارد برای عبادت اما در خلوت، سست است.
➕ در هیات و جمعِ دوستانه، مسجد را جارو میکند، ظروف هیات را میشویَد اما در کارِ خانه کمک نمیدهد؛ غافل از این که کمک به مادر، پُر فضیلتتر است.
➕ ترس از گمنامی، تمایل به دیده شدن و اینکه فعالیتهایَش موردِ تمجید دیگران قرار بگیرد و اسمش بر سر زبانها باشد، علامت ریا است.
7️⃣ بی توقعی: خدای متعالی در سورهی انسان، اهلبیت را با صفت "لا نُریدُ مِنکُم جُزائاً وَ لا شُکُوراً" توصیف میکند. این یعنی شخص مخلص، از کسی "مطالبه"ی پاداش ندارد؛ حتی به اندازه یه تشکر.
✅ اما از آنسو اصرار دارد روی اینکه خدا از او تشکر کند و تشکرِِ امام زمان را یک روز بشنود. کسی که بابتِ یک فعالیت، توقعاتِ نجومی لیست میکند و کلی منّت میگذارد یا قبلَش مبلغ را طِی میکن، مخلِص نیست.
🆔 @SinJimDin