#توحید
🍃 برنامهی زندگی #انسان را، #وجدان انسان ترسیم میکند، مثل آئینه نشان میدهد که انسان یعنی موجود هیچکاره، دستخالی، بیسرمایه، بینیرو، بیدانایی، تا آنجایی که هِیْ میرود عقب تا میرسد به یک ذره از میلیونها ذراتی که درون منی هست!.
خب فاصلهی آن ذرهای که از تشکیل ذراتِ زن و شوهر پیدا میشود تا یک آقایی که الآن علومی پیدا کرده، قدرتی پیدا کرده، فاصلهشان از زمین تا آسمان هم بیشتر است. آنوقت این مثل این میماند که من یک قورباغه بودم، یک مورچه بودم، حالا به یکباره مرا یک آدم کردهاند! آن دست کسی که مرا اینجور کرده، چه جوری ببوسم؟!
این است که قدردانی موجودات از خدا ممکن نیست؛ «وَمَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ»؛ (#زمر:۷۹)؛ کسی نمیتواند بگوید من حقِّ قدرِ او را دادم. اینجا هم حضرت #علی علیهالسلام فرموده: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَا يَبْلُغُ مِدْحَتَهُ الْقَائِلُونَ»؛ (#نهجالبلاغه؛خطبه۱)؛ حرف، از #عقل در میآید، عقل هم از منی در آمده! این عقل و این حرفی که اولش منی بوده، حالا آمده به جایگاهِ حرف زدن نشسته، به منبر نشسته، به مدیریت نشسته؛ پس این هیچگاه نمیتواند بگوید: من و تو؛ به آن مبداء خودش بگوید: من و تو؛ من #بندهی تو هستم. من کو؟! اول منْات را پیدا کن، بعد بگو من بندهی تو هستم.
اول دعای شریف #ابوحمزه چیست؟؛ «إِلَهِی لا تُؤَدِّبْنِی بِعُقُوبَتِكَ وَ لا تَمْكُرْ بِی فِی حِيلَتِكَ مِنْ أَيْنَ لِیَ الْخَيْرُ يَا رَبِّ وَ لا يُوجَدُ إِلّا مِنْ عِنْدِكَ وَ مِنْ أَيْنَ لیَ النَّجَاةُ وَ "لا تُسْتَطَاعُ إِلّا بِکَ"»؛ من از این خفت و ذلت، جز به وسیلهی تو نمیتوانم در بیایم و بشوم من و بگویم من بندهی توام. پس فاصله، فاصلهی مقدار بردار نیست، دور و نزدیک درونش نیست. کم و زیاد درونش نیست، اصلاً یک حساب جدایی است. «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَا يَبْلُغُ مِدْحَتَهُ الْقَائِلُونَ وَلَا يُحْصِی نَعْمَاءَهُ الْعَادُّونَ».
✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
@seyedololama
🔺 وقتی یک چیزی را عقل درک کرد، دو حال پیدا میکند:
یا آن درک عقل را با امتنان به روی چشم با محبت میپذیرد، مثل اینکه عقل به ما میگوید که مادر خیلی حق دارد! و وقتی به منزل رفت مثلاً اگر مادر یا پدر پیری داشت، اظهار کوچکی و محبتی زائد انجام میدهد.
🔹 چرا؟ برای اینکه عقل یک مطلبی گفت و قلب هم مانعی نداشت و پذیرفت. وقتی پذیرفت انسان را متوجه میکند و توجه میدهد.
🔸 درک از #عقل به قلب میآید، #قلب هم به وجود انسان پخش میکند؛ دست و پا و عضلات برای این خطی که از عقل به قلب رسیده و از قلب هم به سایر جوارح وارد میشود، در حرکت قرار میگیرند.
❌ اما ایمان از [جانب] عقل در همهجا [و همهی موارد] درست نمیشود؛ وقتی از عقل مطلبی به صحنهی خاطر و قلب پیدا شد، همیشه یک حال پیدا نمیشود، بلکه [گاهی] قلب او را نمیپذیرد و میخواهد آن را از خودش بیرون کند.
🔺 یعنی فکر نکن شما که مثلاً مدرسی، سخنوری، سخنرانی، نویسندهای، مترجمی، مؤلفی، کتاب در توحید نوشتهای، کتاب در ولایت نوشتهای، در ولایت فقیه سخنرانی کردهای، همهی اینها آثار فهم است.
❓ آیا در صورتیکه من یک کتابی در یک موضوعی نوشتهام، ولی امتحانات طوری پیشآمد کرد که من با آن کسی که ولایت فقیه دربارهاش است یا مرجعیت دربارهاش هست یا استاد بودن دربارهاش هست، به شکل تعارض قرار گرفتیم، من شدم یک طرف قضیه، مثل این موقعی که انتخابات شروع میشود، یکی از آن طرف تهران، یکی از این طرف تهران، یکی از وسط تهران سر در آوردهاند و اینها میخواهند به مملکت خدمت بکنند؛ خب در اینجا چون قلب یک وضع علیحدهای میگیرد و همهی حرفها را نمیتواند بپذیرد. -مثلاً به او بگویند که آقا! آن وزیری که در شرق تهران است به این جهت و به آن جهت بر شما مقدم است؛ شما کنار برو-؛ میبیند که حق هم هست اما کنار رفتنش هم مشکل است.
❓ چرا مشکل است؟ چرا حق بر انسان مشکل است؟ این مانع حق بر انسان پیدا میشود.
ایمان همینطور است.
☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
@seyedololama