🔴 پاسخ عالی و کامل دکتر حسن عباسی به کسانی که بعد از قرارداد ۲۵ ساله، مدعی فروش ایران به چین هستند
❌ در پاسخ به این تحلیل دکتر عباسی از دیوار صدا درمیاد ولی از لیبرالها درنمیاد. حتما بخونید و منتشر کنید.
الف- وزن مالی قرارداد بیست و پنج ساله همکاری #ایران و #چین تقریبا چهارصد میلیارد دلار است؛ یعنی میانگین آن: سالی شانزده میلیارد دلار [که مبلغ زیادی نیست، بلکه محدود و متعارف است]
ب- آمریکا و متحدینش در دوره بیست ساله همکاری با #افغانستان بیش از دو هزار و چهارصد میلیارد دلار هزینه کردند؛ یعنی سالی صد و بیست میلیارد دلار، بدون تاثیر مثبتی در زندگی مردم افغانستان.
پ- مبلغ همکاری #آمریکا و افغانستان با رقم دو هزار و چهارصد میلیارد دلار ، شش برابر مبلغ قرار داد #ایران و چین، یعنی چهارصد میلیارد دلار است. آیا افغانستان فروخته شد به آمریکا؟
ت- آمریکا و سی کشور متحد او با آن پول کلان نتوانستند در افغانستان کاری از پیش ببرند، لذا دست از پا درازتر گریختند. پس چگونه چین در یک قرارداد پایاپای کوچک، ایران را مستعمره خود میسازد؟!
ث- آن چه #لیبرال_ها را آشفته کرده، #وزن_سیاسی قراردادهای ایران با چین و روسیه و هند و دیگران است؛ که حاکی از کم اثر شدن تحریمهای سیاسی و اقتصادی آمریکا و اروپاست.
ج- عضویت ایران در پیمان #شانگهای و قراردادهای میان مدت با چین و روسیه و هند و دیگران، اولا حمله به استراتژی آمریکا در انزوای ایران بوده است، و ثانیا حمله به استراتژی لیبرالها در نرمالیزیشن جمهوری اسلامی به نفع استکبار.
چ- چین و روسیه برخلاف آمریکا و اروپا، اولا نه برنامه #براندازی دارند، ثانیا نه براندازان را در کشور خود جای دادهاند، ثالثا نه سبک زندگی تحمیلی و تهاجم فرهنگی دارند، و رابعا نه ایدئولوژی هار و مسلطی مانند #لیبرالیسم دارند.
ح- آمریکا و اروپای غربی، تا دست از #سابوتاژ و #رژیم_چنج برندارند، و گروهکهای برانداز را بیرون نریزند، و ایدئولوژی هار لیبرالیسم و سبک زندگی لوسیفری خود را تحمیل نکنند، در جوار مردم ایران جایی ندارند.
خ- استقلال بینظیر و رشکبرانگیز ایران در چهار دهه گذشته، با قراردادهای همکاریهای بیست و پنج ساله با سایر کشورها، با مبلغ ناچیز سالیانه شانزده میلیارد دلاری مخدوش نمیشود؛ بلکه مبتنی بر #اصل_احترام_متقابل است.
🇮🇷 @nohoomeday
📌 چرا هر گرایشی به لیبرالیسم به نفی اسلام سیاسی میانجامد؟
🔹️ ایدئولوژی #لیبرالیسم به سبب اینکه مقوله آزادی را به عنوان دال مرکزی خود قرار داده است، «آزادی مذهب» را نیز به عنوان یک آزادی مضاف میپذیرد. این است که در میان پیروان لیبرالیسم هم میتوان مسلمان یافت، هم مسیحی هم لائیک و هم بودائی.
🔹️ لیبرالیسم اما برای مذهب تا جایی شان آزادی قائل میشود که مذهب مرجع تعیین بایدها و نبایدهای فرد نباشد؛ به عبارت دقیق تر، یک لیبرال مذهبی تا زمانی میتواند مذهبی باشد که قیود و باید و نبایدهای مذهبی او را محدود نکند.
🔹️ لیبرالهای مذهبی به طور عام و لیبرالهای مسلمان به طور خاص، به سبب ماهیت دین اسلام از همان ابتدای پذیرش ایدئولوژی لیبرالی دچار تنشهای عقلانی و تناقضهای فکری میشوند. چرا که اسلام دین تجویز بایدها و نبایدهاست و لیبرالیسم، هیچ باید و نبایدی خارج از اراده افراد را برای آنها نمیپذیرد مخصوصا زمانی که این تجویزهای دینی در حوزه اجتماعی مطرح میشوند، لیبرالیسم کمترین انعطافی از خود نشان نمیدهد.
🔹️ نفس عمل به دستورات دینی و پذیرش مرجعیت آنها با ابتدائیترین ارزشهای لیبرالی تباین دارد و اگر لیبرالیسم من باب اینکه «فرد آزاد است هر کاری که می خواهد انجام دهد»، اجازه عمل به دستورات فردی دین را میدهد، اما اجرای دستورات اجتماعی دین به سبب اینکه ممکن است بر خلاف میل دیگر افراد جامعه باشد و آزادی آنها را دچار مخاطره نماید، جزو خطوط قرمز لیبرالیسم شمرده میشود.
🔹️ به همین دلیل است که «اسلام لیبرال» یا «لیبرال مسلمان» همواره ترکیبهای متناقضنما بودهاند.
🔹️ لیبرالهای مسلمان برای حل این تناقض، راه را در حذف «مرجعیت اجتماعی اسلام» به عنوان مهمترین دغدغه ضددینی لیبرالیسم دیدهاند و از دریچههای گوناگون پا در این مسیر گذاشتهاند، اما نقطه اشتراک همه آنها ضدیت با حکومت اسلامی به عنوان تجلی اجتماعی و بازوی اجرایی و عنصر مهم مرجعیت بخش به احکام اسلام در عرصه جامعه است.
🔹️ نمیتوان هم لیبرال بود و هم معتقد به اسلام سیاسی. این است که هر گونه گرایشی به لیبرالیسم، لاجرم سر از انکار اسلام سیاسی در خواهد آورد.
✍🏻 سید یاسر جبرائیلی
✔️ @SiyasatOnline | 1401/3/14
📌 چرا هر گرایشی به لیبرالیسم به نفی اسلام سیاسی میانجامد؟
🔹️ ایدئولوژی #لیبرالیسم به سبب اینکه مقوله آزادی را به عنوان دال مرکزی خود قرار داده است، «آزادی مذهب» را نیز به عنوان یک آزادی مضاف میپذیرد. این است که در میان پیروان لیبرالیسم هم میتوان مسلمان یافت، هم مسیحی هم لائیک و هم بودائی.
🔹️ لیبرالیسم اما برای مذهب تا جایی شان آزادی قائل میشود که مذهب مرجع تعیین بایدها و نبایدهای فرد نباشد؛ به عبارت دقیق تر، یک لیبرال مذهبی تا زمانی میتواند مذهبی باشد که قیود و باید و نبایدهای مذهبی او را محدود نکند.
🔹️ لیبرالهای مذهبی به طور عام و لیبرالهای مسلمان به طور خاص، به سبب ماهیت دین اسلام از همان ابتدای پذیرش ایدئولوژی لیبرالی دچار تنشهای عقلانی و تناقضهای فکری میشوند. چرا که اسلام دین تجویز بایدها و نبایدهاست و لیبرالیسم، هیچ باید و نبایدی خارج از اراده افراد را برای آنها نمیپذیرد مخصوصا زمانی که این تجویزهای دینی در حوزه اجتماعی مطرح میشوند، لیبرالیسم کمترین انعطافی از خود نشان نمیدهد.
🔹️ نفس عمل به دستورات دینی و پذیرش مرجعیت آنها با ابتدائیترین ارزشهای لیبرالی تباین دارد و اگر لیبرالیسم من باب اینکه «فرد آزاد است هر کاری که می خواهد انجام دهد»، اجازه عمل به دستورات فردی دین را میدهد، اما اجرای دستورات اجتماعی دین به سبب اینکه ممکن است بر خلاف میل دیگر افراد جامعه باشد و آزادی آنها را دچار مخاطره نماید، جزو خطوط قرمز لیبرالیسم شمرده میشود.
🔹️ به همین دلیل است که «اسلام لیبرال» یا «لیبرال مسلمان» همواره ترکیبهای متناقضنما بودهاند.
🔹️ لیبرالهای مسلمان برای حل این تناقض، راه را در حذف «مرجعیت اجتماعی اسلام» به عنوان مهمترین دغدغه ضددینی لیبرالیسم دیدهاند و از دریچههای گوناگون پا در این مسیر گذاشتهاند، اما نقطه اشتراک همه آنها ضدیت با حکومت اسلامی به عنوان تجلی اجتماعی و بازوی اجرایی و عنصر مهم مرجعیت بخش به احکام اسلام در عرصه جامعه است.
🔹️ نمیتوان هم لیبرال بود و هم معتقد به اسلام سیاسی. این است که هر گونه گرایشی به لیبرالیسم، لاجرم سر از انکار اسلام سیاسی در خواهد آورد.
✍🏻 سید یاسر جبرائیلی
✔️ @SiyasatOnline | 1401/3/14
📌 پیشرفت؛ فرآورده یا فرآیند؟!
🔹️ عقل و نقل و تجربه بشری میگویند پیشرفت یک «فرآیند تدریجی» است، اما دستگاه معرفتی #لیبرالیسم که از نقل محروم است و با رویکرد «اینجا و اکنون» بـه فهم پدیدههـا، تجربه را نیـز کنار میگذارد، پیشرفت را یک «فرآورده دفعی» معرفی میکند.
🔹️ طبیعی است که وقتی در ذهن یک سیاستمدار، پیشرفت به یک فرآورده دفعی تقلیل یافت، راهی سهلتر و مطلوبتر از «واردات» و «انتقال» این فرآورده، برای تحصیل آن نخواهد شناخت.
🔹️ میرزاملکمخان، پدر این تفکر در ایران، تا جایی در این نگاه راه افراط پیموده بود که میگفت: «همانطوری که تلغرافیا (تلگراف) را میتوان از فرنگ آورد و بدون زحمت در طهران نصب کرد، به همانطور نیز میتوان اصـول نظم ایشان را اخذ کرد و بدون معطلی در ایران برقرار ساخت».
🔹️ در عالم واقع اما چنین رویکردی هرگز به پیشرفت نمیرسد. چه، پیشرفت، «آبادانی» صرف نیست، بلکه دستیابی به «توان آباد کردن» است. پیشرفت، مصرف محصولات پیشرفته نیست، بلکه توان تولید محصولات پیشرفته است؛ و این توان، شاید آموختنی باشد، اما حتما واردکردنی نیست.
📚 دولت و بازار: الگویی پویا برای روابط متقابل، ص۲۶۵
✔️ @SiyasatOnline | 1401/4/2
📌 چرا هر گرایشی به لیبرالیسم به نفی اسلام سیاسی میانجامد؟
🔹️ ایدئولوژی #لیبرالیسم به سبب اینکه مقوله آزادی را به عنوان دال مرکزی خود قرار داده است، «آزادی مذهب» را نیز به عنوان یک آزادی مضاف میپذیرد. این است که در میان پیروان لیبرالیسم هم میتوان مسلمان یافت، هم مسیحی هم لائیک و هم بودائی.
🔹️ لیبرالیسم اما برای مذهب تا جایی شان آزادی قائل میشود که مذهب مرجع تعیین بایدها و نبایدهای فرد نباشد؛ به عبارت دقیق تر، یک لیبرال مذهبی تا زمانی میتواند مذهبی باشد که قیود و باید و نبایدهای مذهبی او را محدود نکند.
🔹️ لیبرالهای مذهبی به طور عام و لیبرالهای مسلمان به طور خاص، به سبب ماهیت دین اسلام از همان ابتدای پذیرش ایدئولوژی لیبرالی دچار تنشهای عقلانی و تناقضهای فکری میشوند. چرا که اسلام دین تجویز بایدها و نبایدهاست و لیبرالیسم، هیچ باید و نبایدی خارج از اراده افراد را برای آنها نمیپذیرد مخصوصا زمانی که این تجویزهای دینی در حوزه اجتماعی مطرح میشوند، لیبرالیسم کمترین انعطافی از خود نشان نمیدهد.
🔹️ نفس عمل به دستورات دینی و پذیرش مرجعیت آنها با ابتدائیترین ارزشهای لیبرالی تباین دارد و اگر لیبرالیسم من باب اینکه «فرد آزاد است هر کاری که می خواهد انجام دهد»، اجازه عمل به دستورات فردی دین را میدهد، اما اجرای دستورات اجتماعی دین به سبب اینکه ممکن است بر خلاف میل دیگر افراد جامعه باشد و آزادی آنها را دچار مخاطره نماید، جزو خطوط قرمز لیبرالیسم شمرده میشود.
🔹️ به همین دلیل است که «اسلام لیبرال» یا «لیبرال مسلمان» همواره ترکیبهای متناقضنما بودهاند.
🔹️ لیبرالهای مسلمان برای حل این تناقض، راه را در حذف «مرجعیت اجتماعی اسلام» به عنوان مهمترین دغدغه ضددینی لیبرالیسم دیدهاند و از دریچههای گوناگون پا در این مسیر گذاشتهاند، اما نقطه اشتراک همه آنها ضدیت با حکومت اسلامی به عنوان تجلی اجتماعی و بازوی اجرایی و عنصر مهم مرجعیت بخش به احکام اسلام در عرصه جامعه است.
🔹️ نمیتوان هم لیبرال بود و هم معتقد به اسلام سیاسی. این است که هر گونه گرایشی به لیبرالیسم، لاجرم سر از انکار اسلام سیاسی در خواهد آورد.
✔️ @SiyasatOnline | 1403/2/8