eitaa logo
سفره فرهنگى ريحانه
638 دنبال‌کننده
13.1هزار عکس
3.5هزار ویدیو
51 فایل
قرارمان چیدن «روح» و «ریحان» برای شما «ریحانه‌»های این سرزمین سبز در سفره‌ای فرهنگی است. «سفره فرهنگی ریحانه» با همت معاونت فرهنگی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) آماده شده است. @farhangimoaseseAdmin : ارتباط با ادمين
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 نكته‌هايي از زندگي خانوادگي علما 🔹 امام موسی صدر 🌸 پسرک مدام اذیت می‌کرد و سربه‌سر خواهرش می‌گذاشت. خواست تنبیهش کند. ظاهرش را به شدت عصبانی کرد. بعد هم پسرک را برداشت گذاشت روی طاقچه! طاقچه بلند بود و قد پسرک کوتاه. نمی‌توانست بیاید پایین. گیر افتاده بود. کمی که گذشت، رفت پیش مادربزرگ بچه‌ها. آرام گفت: شما وساطت کنید بیاورمش پایین! 🍃 🌸✨ 🍃✨✨ 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🍃
💠 نكته‌هايي از زندگي خانوادگي علما 🔹 حاج میرزا جواد آقاي تهراني(ره) 🌸 حاج میرزا جواد آخر شبی از مسافرت برمی‌گردند نیمه‌های شب بود و خانواده مشغول استراحت. ایشان هم در نمی‌زند و همان پشت در تکیه می‌زند و منتظر می‌ماند. پس از لحظاتي همسر ایشان که خوابیده بود، در عالم رؤیا می‌بینند که کسی به او می‌گوید: برخیز! برخیز و در منزل را بگشای! همسر محترمه میرزا جواد آقا از خواب بلند می‌شود و در را باز می‌کند و می‌بیند میرزا پشت در است. سؤال می‌کند: آقا! حالا که از سفر آمده‌اید پس چرا در نزدید؟ آقا می‌فرماید: دیدم نیمه‌شب است و دیروقت، نخواستم اسباب زحمت شما را فراهم کنم! 🍃 🌸✨ 🍃✨✨ 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🍃
💠 نكته‌هايي از زندگي خانوادگي علما 🔹 مرحوم الهی‌قمشه‌ای(ره) 🌸 حتماً دیده‌اید در میهمانی‌ها، بچه‌ها معمولاً از پدر و مادر و نزدیکان خود فرار می‌کنند تا به بازی‌های کودکانه خودشان بپردازند، ولی مرحوم الهی‌قمشه‌ای طوری با بچه‌ها رفتار می‌کرد که بچه‌های کوچک همه دور ایشان جمع می‌شدند. ایشان با یک مهربانی خاص با بچه‌ها روبه‌رو می‌شد. بچه‌ها دور پدرم جمع می‌شدند و به ایشان با احترام سلام می‌کردند. پدر هم به آن‌ها خوراکی می‌داد. یادم هست گاهی عصرها در می‌زدند. در را که باز می‌کردیم، می‌دیدیم یکی از بچه‌های محل و از هم‌بازی‌های ما، یک گل سرخ از باغچه منزلشان کنده و آورده تا به مرحوم پدرم هدیه بدهد. ایشان به فرزندان کلیله‌ودمنه و مثنوی‌الاطفال درس می‌داد. گاهی هم شاهنامه برای آن‌ها می‌خواند و آن‌را به صورت نمایش اجرا می‌کرد. واقعاً پدر هرگونه ذوق هنري را كه در ما مي‌ديدند، تشویق می‌کردند. حالا این در یکی شعر بود، در یکی نقاشی و در دیگری چیز دیگری. 🍃 🌸✨ 🍃✨✨ 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🍃
💠 نكته‌هايي از زندگي خانوادگي علما 🔹 آیت‌الله العظمی مرعشی نجفی‌(ره) 🌸 مدت شصت سال با آیت‌الله مرعشی زندگی کردم و در این مدت هیچ‌گاه نسبت به من با تحکم سخن نگفت و با تندی با من صحبت و رفتار نکرد. تا آن زمان که قادر به حرکت کردن و انجام کاری بود، نمی‌گذاشت دیگران کاری برایش انجام دهند. حتی هنگامی‌که تشنه می‌شد، برمی‌خاست و به آشپزخانه می‌رفت و آب می‌آشامید و به من نمی‌گفت. وی غیر از این‌که همسر خوب و مهربان و دوست‌داشتنی بود، برای من مانند یک رفیق صمیمی و همکاری غم‌خوار نیز بود و در کارهای منزل به من کمک می‌کرد. 🍃 🌸✨ 🍃✨✨ 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🍃
💠 نكته‌هايي از زندگي خانوادگي علما 🔹 آیت‌الله العظمی بهجت‌(ره) 🌸 هیچ‌وقت به یاد ندارم در خانه به کسی تحکم کرده باشد. حتی به فرزندان یا همسرش. همیشه با مهربانی سخن می‌گفت. هرگز دستور نمی‌داد، تحکمش در حد حلال و حرام بود. آن‌جا که احساس می‌کرد گناهی صورت می‌گیرد. مثلاً اگر می‌خواست نان بخریم، به جای این‌که بگوید: برو نان بگیر، می‌گفت «اگر نانی در خانه باشد، مصرف می‌شود.» می‌فهمیدیم منظورش این است که نان نداریم و باید برای خرید نان برویم. 🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃 @SofreFarhangiReyhane
💠 نكته‌هايي از زندگي خانوادگي علما 🔹 امام موسی صدر 🌸 پسرک مدام اذیت می‌کرد و سربه‌سر خواهرش می‌گذاشت. خواست تنبیهش کند. ظاهرش را به شدت عصبانی کرد. بعد هم پسرک را برداشت گذاشت روی طاقچه! طاقچه بلند بود و قد پسرک کوتاه. نمی‌توانست بیاید پایین. گیر افتاده بود. کمی که گذشت، رفت پیش مادربزرگ بچه‌ها. آرام گفت: شما وساطت کنید بیاورمش پایین! 🍃 🌸✨ 🍃✨✨ 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🍃
💠 نكته‌هايي از زندگي خانوادگي علما 🔹 آیت‌الله حق‌شناس(ره) 🌸 بعدازظهر یک روز سرد زمستانی در ماه رجب خدمت ایشان رسیدم. ظاهر حاج‌آقا نشان می‌داد که نشاط روزهای دیگر را ندارد و غصه‌ای دارند. بخاری نفتی علاءالدین در وسط اتاق بود و کتری و قوری گل‌داری با دستمال تمیز دم کنی روی آن جلب توجه می‌کرد. آيت‌الله حق‌شناس لب به سخن گشود و با نگاه به علاءالدین سخنش را با ناله‌ جان‌سوزی شروع کرد: «ظهر بعد از ناهار یه قدری استراحت کردم و وقتی بیدار شدم دیدم بساط چایی هم به راهه، استکان نعلبکی را برداشتم تا از سر چراغ چایی بریزم، (گریه راه صحبتشان را گرفت) این استکان و نعلبکی همچین به هم خورد که حاج‌خانم بیدار شد.» ایشان چون دستشان رعشه شدیدی داشت طبیعی بود که اگر می‌خواستند چای بریزند سر و صدا می‌کرد و همسر ایشان که همواره مراقب ایشان بودند را خبردار می‌کرد. ایشان ادامه دادند «پیش خودم گفتم عبدالکریم شکمت کارد بخوره! که برای مقصود خودت حاج‌خانم که روزه بود را بیدار کردی!». شدّت تأثر ایشان به قدری بود که به مباحث دیگر چندان پرداخته نشد ولی به نظر می‌رسد ماندگارترین درس عملی اخلاقی بود که ایشان به همه ما دادند. 🍃 🌸✨ 🍃✨✨ 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🍃
🔸مامان بابای نازنین! شما قهرمان کودکتون هستید. حداقل تا زمان ،‌ والدین قهرمان بچه‌هایشان هستند. 🔹از این قدرت استفاده کنید تا به آن‌ها آموزش بدهید: که چطور کنند چطور کنند چطور کنند نقش خودتون را در شکل‌گیری و رشد شخصیت دلبندانتون فراموش نکنید. 🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃 @SofreFarhangiReyhane