#زندگی
#تلخی
#قصه_واقعی
☑️ داشتم از پارک میآمدم بیرون، پیرمردی صدایم زد. گفت «نمیتونم با این پاهام دنبال نوههام بگردم میشه بری ببینی تو اون جمع بچهها، نوههای منم هستند که صداشون کنی ببرمشون خونه؟!»
گفتم: چشم پدرجان! اسم نوههاتون چیه؟
کمی منمن کرد و گفت «خاک تو سر بچههام با این اسم انتخاب کردنشون!»
🌸🍃🌼🍃🌸🍃
@SofreFarhangiReyhane
#زندگی
#تلخی
#قصه_واقعی
☑️ صاحبخانه میگفت: مستأجرم کرایه نداده. مستأجر اما فیش نشان داد و گفت «خدا شاهده ایناها ریختم براش!» صاحبخانه قبول نکرد. مستأجر گفت «اون دنیایی هم هست!» صاحبخانه گفت: کو؟ اون دنیا رو تو دیدی؟!
و مستأجرش را در زمستان بیرون کرد.
امروز خبردار شدیم. صاحبخانه فوت کرده است. حتماً رفته تا آن دنیا را ببیند!
🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃
@SofreFarhangiReyhane
#زندگی
#تلخی
#قصه_واقعی
☑️ زنگ زدم به برادرزادهام، دختر کوچکشان که سهساله است، گوشی را برداشت. صدای مادرش میآمد که میپرسید کیه؟
دخترک با یک زبان مندرآوردی گفت: مامان! عمه فضولهست!
برادرزادهام نیمساعت پای تلفن عذرخواهی میکرد و میگفت بهخدا من بهش یاد ندادم عمه!
🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃
@SofreFarhangiReyhane
#زندگی
#تلخی
#قصه_واقعی
☑️ اول پدر و مادرِ دختر وارد اتاق مشاوره شدند و گفتند «دخترمون و خواستگارشرو برای مشاوره قبل از ازدواج آوردیم، ولی قبلش خواستیم به شما بگیم که پسر به صورت خالص از قومیت ما نیست و مادرش از ماست، ولی چون پدرش از فلان قومیت است و ما چندان راضی نیستیم، ببینید میشه کاری کرد که پشیمون بشه!»
🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃
@SofreFarhangiReyhane
#زندگی
#تلخی
#قصه_واقعی
☑️ نمیدانم تا حالا در محیطی بودهاید که زن و شوهر با هم بحث و دعوا کنند و شما مجبور بوده باشید خودتان را به نشنیدن و ندیدن بزنید؟
یکبار که در این شرایط بودم، بچه پنجساله آنها گفت «اینا کار همیشگیشونه بیا ما با هم بازی کنیم!»
🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃
@SofreFarhangiReyhane
#زندگی
#تلخی
#قصه_واقعی
☑️ مادرشوهرش وسواس داشت. هر بار که بچهها برای بازی بیرون میرفتند، به عروس سفارش میکرد که هم سرتاپای بچهها را بشوید و هم تمام لباسهایشان را. خواهرشوهرش هم وسواس گرفته بود.
حالا آن عروس، 55 ساله شده و از مادرشوهر و خواهرشوهرش وسواسیتر. تا آنجا که بچهها تصمیم گرفتهاند برای پدرشان که تازه بازنشسته شده خانهای جداگانه بگیرند تا از رفتارها و دعواهای مادرشان خلاصی بیابد.
هیچکس از مادربزرگ وسواسیمان، خاطره خوشی ندارد.
🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃
@SofreFarhangiReyhane
#زندگی
#تلخی
#قصه_واقعی
☑️ همکلاسیام تعریف میکرد که وقتی سه سالش بوده، داییاش با سر بریده گوسفند، او را میترساند و او تا پنجسالگی، زبانش کامل بند میآید. حالا که ۲۶ سالش است بازهم لکنت زبان دارد و وقتیکه بهاصطلاح روی برخی حروف گیر میکند، خیلی عذاب میکشد. الان دارد درس میخواند تا شرایطش بهتر شود!
🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃
@SofreFarhangiReyhane
#زندگی
#تلخی
#قصه_واقعی
☑️ یک هفته پیش جهیزیه دختر همسایهمان را بردند در زیرزمین خانه پدر داماد. امروز هم جهیزیه را برگرداندند.
مادر دختر میگفت «نهصدوپنجاه میلیون تومان جهیزیه خریدم برای این دختر، ولی چون خونشون کمد دیواری داشت، کمد نخریدم. مادر و خواهر داماد سر این قضیه آشوب به پا کردند و...»
پدر عروس هم جهیزیه دخترش را برگردانده بود و خیلی جدی درخواست طلاق داده بودند.
🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃
@SofreFarhangiReyhane
#زندگی
#تلخی
#قصه_واقعی
☑️ یک سال است اسمم در گوشی خانومم «انبه و کیف نخر» ذخیره شده!
پارسال با هم بیرون بودیم. انبه خشک و کیفی که میخواست، نخریدم!
🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃
@SofreFarhangiReyhane