🌸🌸🍃🍃🍃🍃🍃🍃 شوهرم آدم خیلی خوش گذرونیه... 🌸🍃🍃🍃

سلام ان شاالله که حال دل همتون خوب باشه میخواستم درمورد یکی از بزرگترین مشکلات زندگیم حرف بزنم و از اعضای کانال بخوام بهم راه حل بدن شوهر من خیلی آدم خوشگذرونی هست و دوست داره اکثر وقتشو با دوستاش سر کنه و تفریح بره از وقتی با اونا هست معتاد به همه موادی شد و حتی الکل و مشروب هم مصرف می‌کرد و خیلی اوضاعش بد شد طوری که هرچی داشتیم و نداشتیم فروختیم دادیم جای بدهی هاش😔😔 میگفت میرم شهر دیگه کار میکنم ولی دروغ می گفت و میرفت با رفیقاش حتی بهم خبر دادند که تو همون شهر با یه زنی دوست شده و میره خونش با هم مواد میکشن و اونجا پاتوق دارن😔😔 الان چند ماهه ترکش دادم و کمکش کردم دوستا و مواد رو کنار بذاره و باباش خرج ما رو میده و خیلی از بدهی ها رو داده الانم بیکاره و تو خونه هست من چشامو رو همه چی بستم و گذشته اش رو بخاطر بچه هام نادیده گرفتم ولی تا چشممو دور میبینه دوباره از خونه میزنه بیرون و میره پیش رفیقاش 😔😔 تا باهاش حرف میزنم دعوا راه میندازه که مگه تو نگهبان منی..... میگه جا دوس دارم میرم و هرکاری دلم بخواد میکنم... واقعا درمونده شدم... کمکم کنید.... هشت ساله همینجوری هست چند بار دادیمش کمپ ولی اصلاح نمیشه از زندگی ناامیدم و روز به روز افسرده تر میشم 😔😔 لینک کانالمون جهت ارسال به دوستانتون👇 https://eitaa.com/joinchat/843186305C9e691d072d من آسمان هستم مدیر کانال... دلانه هات رو برام ارسال کن🌸🍃👇 @Aseman100

🌸🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 بچه که بودم فکر می‌کردم امیرعلی فقط منو دوس داره.... ‌

آخه فقط من بودم که اجازه داشتم ترک دوچرخه‌ش بشینم و تو کوچه های محله دست به کمر امیرعلی دور دور کنم فقط من بودم که میتونستم با لبای ورچیده از امیرعلی بخوام دست و پای کنده‌شده ی عروسکمو جا بندازه . آره امیرعلی فقط منو دوست داشت فقط واسه من بیسکوییت ۵ریالی میخرید پاک کن خرسی‌شو فقط به من قرض میداد . اما..وقتی بزرگ شدیم با سهیلا ازدواج کرد.. نفر سوم بچگی.. همون که من دوست نداشتم تو کوچه موهاشو باز کنه و فرفریاشو بریزه دورش که چشای امیرعلی برق بزنه که من شب تو اتاقم موهای لَختِ بی حالتمو اونقد بکشم تا گریم بگیره . فکر می‌کردم تنها منم که از امیر علی سهم دارم و با همین فکر بزرگ شدم و حس میکردم صمیمت بین مادوتا اونقدری هست که لازم نباشه به امیرعلی بگم که چقدر دلم میخواد کنارش زندگی کنم منتظر بودم خودش بیاد، خودش بخواد ولی جسارت سهیلا بیشتر بود نذاشت عشق امیرعلی تو دلش بمونه مثلث بچگی رو به نفع دلش تغییر داد و شدن دوسر یه پاره خط و من شدم نقطه سر خط.. . حالا که خیلی گذشته با خودم فکر میکنم چقدر زندگی ما آدما قشنگ تر می‌شد اگر واسه علاقه هامون، آرزوهامون، خواسته هامون، جسور باشیم و خطر کنیم، دلٌ بزنیم به دریا و جا نمونیم از دلبستگیامون.. . که امیر علی‌های زندگیمون رو از دست ندیم و تا ابد حسرت نخوریم..‌‌. لینک کانالمون جهت ارسال به دوستانتون👇 https://eitaa.com/joinchat/843186305C9e691d072d من آسمان هستم مدیر کانال... دلانه هات رو برام ارسال کن🌸🍃👇 @Aseman100

🌸🍃🍃🍃🍃🍃🍃 در محل حرف افتاده بود که دایی عاشق شده است! 🌸🍃🍃🍃

سنم کم بود نمیفهمیدم چه میگویند از مادرم پرسیدم با کلی اخم و تخم گفت هیچی نیست داییت زده به سرش! دیوانه شده ... با خودم فک کردم ای بابا بیچاره دایی ام دیوانه شده کمی که گذشت فهمیدم دختر خان هم دیوانه شده درست مثل داییم، همزمان با هم دیوانه شده بودند داییم دیر به خانه می آمد هر وقت هم می آمد به همریخته بود دلم برای مادربزرگم میسوخت، تک پسرش دیوانه شده بود چند ماه بعد فهمیدم برای درختر خان خاستگار آمده تعجب کردم...! آخر مگر دیوانه ها هم ازدواج میکنند ...؟ شب که داییم به خانه آمد از دهانم پرید و گفتم ..‌. باید میبودید و میدیدید خودش را به در و دیوار میزد درست مثل همان کبوتری که با پسر اصغر نانوا در حیاط با تیرکمان چوبی زدیمش و کبوتر طفلکی وقتی به زمین افتاد هنوز جان داشت ولی از حرکاتش مشخص بود درد دارد داییم انگار درد داشت هی به خودش میپیچید با خودم گفتم ای وای دیوانه شدن هم مکافاتی دارد! باید مواظب باشم دیوانه نشوم خیلی طول کشید تا بفهمم داییم ازین نارحت بود که میخواستند دختر دیوانه خان را شوهر بدهندبا خودم گفتم خب حق با داییم است میخواهند مردک را بدبخت کنند که چه؟ شب عروسی دختر خان که رسید مادرم و مادر بزرگم و پدرم داییم را در اتاقش زندانی کردندتا نیاید و عروسی دختر دیوانه خان را خراب نکند داییم مدارم خود را به در میکوبید و فحش میدادبه عروسی رفتیم دخترک دیوانه بود برعکس همه عروسها میخندیدند این دیوانه گریه میکرد.. لینک کانالمون جهت ارسال به دوستانتون👇 https://eitaa.com/joinchat/843186305C9e691d072d من آسمان هستم مدیر کانال... دلانه هات رو برام ارسال کن🌸🍃👇 @Aseman100

🌸🌸🍃🍃🍃🍃🍃🍃 #نتیجه_گرفتم 🌸🍃🍃🍃

سلام آسمان عزیز ممنون بابت کانال زیبا وجذابت وتشکر ازاین که تو اینجا واقعا احساس راحتی دوستی با همدیگه رو میتونیم احساس کنیم بدون اینکه کسی ، کسه دیگرو بشناسه یا نه وهمدیگه رو راهنمایی میکنند. منم میخواستم اینجا بگم که از نماز خانم ام البنین حاجت گرفتم .امیدوارم هر کسی گره افتاده به زندگیش به لطف و کرم خداوند متعال هرچه سریعتر رفع بشه. لینک کانالمون جهت ارسال به دوستانتون👇 https://eitaa.com/joinchat/843186305C9e691d072d من آسمان هستم مدیر کانال... دلانه هات رو برام ارسال کن🌸🍃👇 @Aseman100

🌸🌸🍃🍃🍃🍃🍃🍃 کم اعصاب شده ام.... 🌸🍃🍃🍃

سلام به آسمان عزیزواعضای محترم . لطفا اگه راه حلی دارید راهنماییم کنید. من مادری ۳۲ساله هستم که ۳تا فرزند دختر ۲ و۷و۱۲ ساله دارم که خیلی اذیت میکنن وخیلی کم اعصاب شدم سریع از کوره در میرم وکتکشون میزنم. بعد هم کلی پشیمون میشم هر چی تلاش میکنم خودمو کنترل کنم اما باز پیش میاد وهرروز به خاطر اینکارام عذاب وجدان دارم وفکرم مشغوله از بس همه میگن دکتر اعصاب نرید وقرص اعصاب ضرر داره که میترسم برم خواهش میکنم کمکم کنید باتشکر از شما و آسمان جان عزیز🌹 لینک کانالمون جهت ارسال به دوستانتون👇 https://eitaa.com/joinchat/843186305C9e691d072d من آسمان هستم مدیر کانال... دلانه هات رو برام ارسال کن🌸🍃👇 @Aseman100

🌸🌸🍃🍃🍃🍃🍃🍃 خداوند یکبار منو ندید.... 🌸🍃🍃🍃

سلام آسمان عزیزم خواهش میکنم خواهش میکنم پیام منو بزارید تا دوستان خواهری گلم یکم باهام درد و دل کنن یکم آرومم کنن من ۲۲ سال میشع ازدواج کردم یعنی ب اندازه موهای سرم از طرف شوهر و خانوادش اذیت شدم چ کتکهای ک نزدع تمام بدنم از دستش تمام جای زخمه هزاران بار دلمو شکسته شبا تا صب گریه کردم ولی خداوند یک بارم مونو ندید زخمای تنمو تحقیر شدنمو خار شدن میان فامیل و ندید بعضی وقتا با خودم فک میکنم من بندع خدا نیستم خدا ازمن بدش میاد منو ب حال خودم رها کردع الان پسر کوچکم ک ۱۴ سالشع پدر چنان یادش میدع ک از منی ک بخاطر بچهام جوانی عمرم و گذاشتم تا بچهام سر راه زیر دست نامادری نمونن حالااا پسرم هرچی از دهنش در میاد بهم میگه ب خانوادم بیاحترامی میکنه بهشون فوش میدع 😔😔 ب خدا قلب درد گرفتم تمام بدنم داغون شدع نمیدونم چکار کنم هرچقدر با خدا حرف میزنم صدامو نمیشنوع یعنی ب وضوح صدای شکستن قلبمو هزاران بار شنیدم ولی..... تا حالا شوهرم ی سرما ام نخوردع انقد سالم و سرحاله خودش بارها گفته تقصیر توع همیشع مریضی یا داداشام تصادف میکنن یا ی بلای سر خانوادم یا دزد خونشونو میزنه ب خدا انقد خانوادم مظلومن پدرم انقدع بیسر زبونه خودمم همین طور ولی خدا هیچ وقت منو ندید دل شکستمو ندید بدن زخمیمو ندید آخه چ گناهی ب درگاهش کردم گفتم بچهام بزرگ میشن زحمتایی ک براشون کشیدم و جبران میکنن الان پسرکوچکم شدع یکی بدتر از پدرش خدایاااااا ب فریاد دلم برس چراااا رهام کردی منی ک ب هیچ کسی آزارم نرسیدع همه واجبات دینیمم ب جا و ب موقع بودع چرااااا متنهای خواهرامو خوندم ک گفتن خیلی زود کسایی ک دلشونو شکستن خدا جوابشونو دادع خوشا ب حالتون ک خداااا اینقدر دوستتون دارع کاش ی نیم نگاهی هم خدا ب من داشت دعا کنید برام خواهرای گلم ک درد دل منو خوندید من ۳۷ سالمه خیلییی درد کشیدم تو زندگی بخوام بگم چندین کتاب میشع و ب حالم گریه میکنید تورو خداااا برام دعا کنید ک خدا منم دست داشته باشع جگرم دارع تکیه تکیه میشع 😔😔😔🥺🥺😭😭 لینک کانالمون جهت ارسال به دوستانتون👇 https://eitaa.com/joinchat/843186305C9e691d072d من آسمان هستم مدیر کانال... دلانه هات رو برام ارسال کن🌸🍃👇 @Aseman100